چرا، بني هاشم و انصار، از حضرت زهرا (س) دفاع نكردند؟

چرا، بني هاشم و انصار، از حضرت زهرا (س) دفاع نكردند؟

۲۷ اسفند ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلام

آنچه پس از رحلت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله بر دختر پاک سرشت ایشان گذشت جنایتی بزرگ و باورنکردنی بود. منزلت فاطمه سلام الله علیها  نزد مسلمانان آنقدر بالاست که هیچ کس را یارای پذیرفتن مسئولیت این جنایت نیست. چنین است که پیروان کسانی که انگشت اتهام به سوی آنهاست به هر دری می زنند تا این حقیقت را انکار نمایند و آن را بعید شمارند. 

می گویند:
مردم مدينه نسبت قومي و خويشاوندي با پيامبر داشتند مادر پيامبر از آنجا بود و مادر عبدالمطلب (سلمي) نيز از قبيله قدرتمند خزرج بود به همين خاطر مردم مدينه (مخصوصا خزرج) خودشان را  داييهاي پيامبر مي دانستند.
افزون بر همه اينها پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله توانستند هزارا نفر فدايي تربيت نمايند كه حاضر بودند در راه خدا و دفاع از ايشان و خانواده شان جانهايشان را فدا كنند. پس چه شد كه بني هاشم، سيلي خوردن دختر رسولخدا و آتش گرفتن در خانه، كشته شدن محسن شش ماه و... را دیدند؛ ولي به يك باره لب فرو بسته و كوچكترين اعتراضي نکردند؟ معلوم می شود که چنین واقعه ای اتفاق نیفتاده و شهادت حضرت زهرا  افسانه ای بیش نیست! 

پاسخ

 نقش قبيله اسلم در تحكيم حكومت ابوبكر

قريش و در رأس ايشان ابوبكر و عمر حق امير مؤمنان را در حاليكه ايشان مشغول دفن رسول خدا بودند، غصب نمود و سپس با تطميع ديگران (مانند ابوسفيان) اكثر قريش را با خود همراه ساختند. و مشخص است كه باقي قبايل قدرت رويارويي با قريش را ندارند.
ابوبكر و عمر نيز قبايل مختلف بيابان نشين را كه به زور شمشير اسلام آورده بودند، در مدينه جمع كردند و بسياري از تازه مسلمانان را جلب كردند؛ زيرا امير مؤمنان در تمام جنگ ها محور پيروزي اسلام بود و آن ها از امير مؤمنان عليه السلام كينه داشتند و منافقان از همين كينه استفاده كردند. سپس با استفاده از فشار اين گروه ها و نيز قبايل بيابان نشين اطراف مدينه خانه امير مؤمنان را محاصره كرده و خواستند آن را به آتش بكشند.
طبري در تاريخ خود، ماوردي شافعي در الحاوي الكبير و عبد الوهاب نويري در نهاية الأرب، مي نويسند:
قبيله اسلم همگي در مدينه گردآمدند تا با ابوبكر بيعت كنند، آنقدر جمعيت زياد بود كه حتي بازارها نيز گنجايش ايشان را نداشت. عمر گفت: قبيله اسلم را كه ديدم يقين به پيروزي پيدا كردم.(1)
يعني حتي اگر مردم مدينه هم مي خواستند، در چنين وضعيتي، توانايي مقابله با ابوبكر و عمر و طرفداران ايشان را نداشتند.

عدم دفاع بني هاشم و انصار از ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام 

امير مؤمنان عليه السلام دفاع نكردن صحابه (اعم از بني هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بيت و علت آن را در بعضي خطبه هاي خويش بيان كرده كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:
الف: استغاثه علي عليه السلام به درگاه حق:
خدايا براي پيروزي بر قريش و يارانشان از تو كمك مي خواهم كه پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگي براي مبارزه با من در حقي كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند و گفتند:حق را اگر تواني بگير، و يا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير.به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياوري دارم، و نه كسي كه از من دفاع و حمايت مي كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.(2)
ب: تظلّم ودادخواهي علي عليه السلام:
بسياري از روايت كنندگان نقل كرده اند كه او ( حضرت علي عليه السلام) پس از ماجراي سقيفه اظهار ناراحتي كرد و حق خود را خواسته و كمك طلبيد و فرياد كشيد؛ زيرا در نزد وي حاضر نشدند و بيعت نكردند. و او در حاليكه رو به سوي قبر رسول خدا كرده بود گفت:
" اي فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزي نمانده بود كه مرا بكشند" اعراف/150 و فرمود: واي جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واي حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!(3)
همين مضامين در كتب شيعه نيز به وفور آمده است:
ج: بيعت تحميل شده با يادي از خويشان:
امير مؤمنان فرمود: نگاه كردم كه نه كمك كاري دارم و نه ياري كننده اي؛ پس خواستم كه خاندان خود را از نابودي حفظ كنم؛ و اگر براي من پس از رسول خدا عمويم حمزه و جعفر بودند با زور بيعت نمي كردم؛ وليكن من مبتلا به دو نفر تازه مسلمان شدم؛ عباس و عقيل؛ پس خواستم كه خاندان خود را از نابودي حفظ كنم؛ چشم خود را با وجود خار( در آن ) بستم و آب دهان را با وجود تيغ فرو بردم و بر چيزي تلخ تر از علقم ( گياهي تلخ) صبر كردم؛ و بر چيزي درد آور تر از تيغ براي قلب، صبر نمودم.(4)
د: شكوة علي عليه السلام از كمي ياران:
قسم به كسي كه دانه را شكافت و مردمان را خلق كرد اگر روزي كه با ابوبكر بيعت شد ـ كه تو به خاطر آن بر من عيب مي گيري ـ چهل سرباز داشتم كه هر كدام بينش آن چهار نفر را كه يافتم داشتند، به طور قطع دست خود را كوتاه نمي نمودم و در مقابل اين قوم مي ايستادم؛ وليكن من پنجمي (براي اين چهار نفر) پيدا نكردم؛ پس ( خود را) نگاه داشتم.(6)
و نيز فرمود:
دست فاطمه و دو فرزندم حسن و حسين را گرفته و نزد اهل بدر و سابقين رفتم وآنان را بر گرفتن حق خودم قسم داده و به ياري خويش دعوت كردم؛ كسي از ايشان جز چهار نفر به من پاسخ نداد؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير؛ افرادي كه براي كمك به آنان دل بسته بودم همه رفتند... قسم به كسي كه محمد را به حق فرستاد اگر در روزي كه با ابوبكر بيعت شد چهل نفر مي يافتم در راه خدا مي جنگيدم تا وظيفه ام را انجام داده باشم.(7)

جواب طبق مبناي اهل سنت: بني هاشم و انصار از فرمان رسول خدا اطاعت كردند

اهل سنت براي مشروع جلوه دادن خلافت خلفا رواياتي را در كتاب هايشان نقل كرده اند كه طبق آن ها رسول خدا صلي الله عليه وآله به اصحاب و ياران خود دستور داده است كه از خلفاي بعد از آن ها اطاعت نمايند ؛ هر چند كه مي دانند، آن ها سنت رسول خدا را اجرا نمي كنند ، مال و اموال مردم را غارت مي كنند و به جاي هدايت مردم به سوي خداوند آن ها را به سوي ضلالت و گمراهي سوق مي دهند .
هرچند كه ما به جعلي بودن اين روايات يقين داريم؛ اما از آن جايي كه اين روايات در صحيح ترين كتاب هاي اهل سنت آمده است، از باب جدال احسن و قاعده الزام خصم ، به آن ها تمسك كرده و مي گوييم :
بني هاشم و انصار و باقي اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله با اين كه مي دانستند ابوبكر ، عمر و ... غاصب خلافت هستند ، سنت رسول خدا را اجرا نمي كنند ، اموال مردم (از جمله فدك و ...) را غارت مي كنند و ... با اين حال به فرمان رسول خدا گوش دادند و به خاطر مصالحي از قيام عليه آن ها خودداري كردند .
مسلم نيشابوري در روايتي از حذيفة بن يمان نقل مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود :
بعد از من پيشواياني بر مسند قدرت خواهند نشست كه از هدايت من بهره اي نبرده اند ، به سنت من نيز عمل نمي كنند و در ميان آن ها افرادي هستند كه قلب هايشان قلب شياطين در جسم آدمي زاد هستند . عرض كردم اي رسول خدا ! اگر ما آن روز را درك كرديم ، وظيفه ما چيست ؟ فرمود : به سخنان آن ها گوش داده و از فرمان شان اطاعت كنيد ، اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اموال شما را نيز غارت كردند ، وظيفه شما اطاعت  و فرمانبرداري است !(8)
بنابراين، عدم دفاع بني هاشم ، انصار و بقيه صحابه از فاطمه زهرا سلام الله عليها و حق غصب شده امير مؤمنان عليه السلام به دستور رسول خدا و به خاطر رعايت مصالحي بوده است كه اهميت آن ها بسيار بيشتر از قيام بر ضد ابوبكر بوده است .



پانویس ها 
(1) الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 244، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛
الماوردي البصري الشافعي، علي بن محمد بن حبيب (متوفاي450هـ)، الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني، ج 14، ص 99، تحقيق الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان، الطبعة: الأولي، 1419 هـ -1999 م؛
النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 19، ص 21، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.
(2)نهج البلاغه، محمد عبده، ج2، ص 202 خطبه 217 و الإمامة والسياسة، ابن قتيبة، ج 1 ص 134، و مجمع الأمثال، أحمد بن محمد الميداني النيسابوري ( متوفي 528)، ج2، ص282 و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 6، ص 95 و ج 11، ص109
(3)إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج ج 11، ص 65، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.
(4)الحسني الحسيني، رضي الدين أبي القاسم علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن طاووس (متوفاي664هـ)، كشف المحجة لثمرة المهجة، ص249، ناشر: بوستان كتاب ـ قم ، الطبعة الثانية، 1375ش ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 30 ص 15، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
(5)الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص666، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، 1405هـ.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 29، ص 468، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
(6)الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص669، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، 1405هـ.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 29، ص 471، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
(7)الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب (متوفاي 548هـ)، الاحتجاج، ج 1 ص 98، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.
(8) النيسابوري، مسلم بن الحجاج ابوالحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1476، ح1847، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

منبع: سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج), با تصرف و تلخیص 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث