داستانهای مهدوی (10): موعود امم

داستانهای مهدوی (10): موعود امم

۰۳ خرداد ۱۳۹۵ 0

شب، شب معراج آخرین فرستاده خدا بود.رسول مهربانی در اوج آسمان ها

سیزده نور پاک را دیده بود. آن ها اهل بیت خودش بودند. نور آخرین، به پا خاسته بود،

و مثل ستاره ای درخشان جلوه نمایی می کرد.

خاتم پیامبران از خدای خویش شنید که فرمود:

اين قیام کننده است؛ همان که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام کند،

همان که به وسيله او از دشمنانم انتقام مي گيرم،

او براي اولياي من بانی راحتی خواهد بود.

اوست که دل شيعيان و پيروان تو را از زخم و رنج ستمگران و کافرين شفا مي بخشد.(مکیال المکارم ج1 ص90 ؛ کمال الدین ج1 ص253)

******************************

  از آسمان فرود خواهد آمد.   

درست وقتي كه مردم، صف هاي نماز صبح شان را بسته باشند.

بعد، همه ي نمازگزاران، زيبايي صحنه اي را خواهند ديد كه وعده اش را امیر اهل ایمان فرموده:

مسیح اذان خواهد گفت و نمازش را به امام عصر علیه السلام اقتدا خواهد کرد(روزگار رهایی، ج1، ص389)

 

داستان اول

آمده بودند پيش بزرگانشان براي چاره جويي. مسيحي بودند و اهل نجران.

پيامبر مخيّرشان كرده بود بين سه راه:

اسلام آوردن، جزيه دادن، جنگيدن.

بعد از چهار روز بحث و گفتگو، تصميم گرفتند به صحيفه ي حضرت آدم رجوع كنند. صحيفه را كه گشودند، همه ي وجودشان از مطلبي كه خواندند غرق حيرت شد.

بخش دوم آيات كتاب، برايشان از وقتي مي گفت كه خدا همه ي فرزندان آدم را به او نشان داد. همان وقت، آدم از ميان نسلش، انوار درخشان اهل بيت را ديد. در ميان اهل بيت، مردي بود كه وجودش مثل ستاره ي صبح براي مردم دنيا مي درخشيد.
 
خدا به آدم فرمود: 
با اين بنده‌ي سعيدم، زنجيرها را از پاي بندگانم خواهم گشود، با او بارهاي سنگين را از دوششان برخواهم داشت، با او زمين را از مهر و رأفت و عدالت آكنده خواهم ساخت، همان گونه كه پيش از آن از سنگدلي و شقاوت و ستم پر شده باشد.
آدم كه از ديدن و شنيدن اوصاف قائم همه ي وجودش به وجد آمده بود، خاضعانه گفت: «پروردگارا، گرامي كسيست كه تو او را گرامي بداري؛ و شريف كسيست كه تو او را بزرگ قرار دهي. و كسي كه تو او را برتري بخشيده باشي سزاوار است كه چنين باشد»(بحارالانوار، ج52، ص 378)
 

داستان دوم: 

در اندیشه ی مثال امام بود. شباهت مهدی علیه السلام با خضر  و  ذوالقرنین؟!
حالا آمده بود که تفسیرش را بپرسد.
امام عسگری علیه السلام فرمود: طول غیبت.
پرسید: حتما غیبت طولانی می شود؟
فرمود:
به خدا قسم،آری!
در آن زمان، تنها کسی مومن می ماند که خداوند از او برای ولایت ما پیمان گرفته
و ایمان را در قلبش نوشته و او را به روحی از جانب خودش تایید کرده باشد...
ای احمد بن اسحاق، این امری است از امور الهی، سری است از اسرار خدا و غیبی است از غیب الله. (مکیال المکارم،ج1، ص168؛ بحارالانوار،ج52،ص24)
 
منبع: روایت هایی داستانی پیرامون وجود مقدس امام عصر سلام الله علیها با نگاهی به کتاب شریف مکیال المکارم 

 

 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث