نظر ائمه (علیهم السلام) در مورد فتوحات صدر اسلام

نظر ائمه (علیهم السلام) در مورد فتوحات صدر اسلام

۱۱ خرداد ۱۳۹۵ 0

مقدمه

یکی از بخش های تاریخ صدر اسلام، جنگ های مسلمانان با دیگر اقوام، جهت تصرف سرزمین های جدید با هدف مبارزه با کفر و حکومت های مستکبر آن زمان است که در تاریخ به فتوحات مشهور است. این جنگ ها عموماً با دو امپراتوری بزرگ آن زمان یعنی ایران ساسانی و بیزانس (روم شرقی) صورت می گرفته است. در برخی از این فتوحات به تصریح منابع اسلامی جنایت های جنگی غیرقابل باوری رخ می داده است که با نص اسلام و غزوات زمان رسول خدا(ص) کاملاً متفاوت است. مانند جنایت های جنگی عقبة بن نافع در آفریقا(1) یا کشتار قتیبة بن مسلم باهلی در طالقان(2).
از طرفی برخی از منابع اسلامی (3) حضور حسنین (علیهما السلام) در تعدادی  از این فتوحات یاد کرده اند و سعی کرده اند که انجام این فتوحات را مطابق نظر ائمه اطهار(علیهم اسلام) نشان دهند. حال این سؤال به وجود می آید که آیا انجام این فتوحات و حمله به دیگر سرزمین ها مطابق نظر این بزرگواران بوده است و یا نه ؟
 
برای  جواب این سؤال از  کتاب " تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام" ‏ نوشته "علامه جعفر مرتضی عاملی" ترجمه "محمد سپهری " استفاده کرده ایم.
 

 الف) توقف فتوحات در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام)

الف) امير المؤمنين «علیه السلام»  در زمان خلافت خود، قدمى در جهت اين فتوحات و گسترش بلاد اسلامى برنداشتند، بلكه سعى در تثبيت اصول عقايد و ارزش‏هاى والا و اصيل اسلامى و نشر تفكر قرآنى ناب محمدى «صلّى اللّه عليه و آله» و دادن خط صحيح اسلام به امت و متصديان اداره امور مملكت داشتند، چه در زمينه افكار و انديشه‏ ها و چه در زمينه برخوردها و موضع‏گيرى‏ ها و بلكه در زمينه تربيت و تزكيه نفس.
حضرت «علیه السلام» در خطبه ‏اى به اين مطلب اشاره كرده مى‏ فرمايد:
 «و ركزت فيكم رأية الايمان، و وقفتكم على حدود الحلال و الحرام »
«و پرچم ايمان را در ميان شما نصب نمودم [تا گمراه نشويد] و شما را بر حدود و مراتب حلال و حرام(4) واقف ساختم.» 
از طرف ديگر، امير المؤمنين«علیه السلام» در ايّام خلافت و زمامدارى خود به پاكسازى و تصفيه جبهه داخلى از لوث وجود عناصر فاسدى پرداخت كه هنوز با مفاهيم جاهلى مى ‏زيستند و مى‏ خواستند بر امت مسلمان زورگويى نموده و مقدرات مسلمين را به بازى بگيرند و در راه رسيدن به اهداف شوم غير انسانى خود، از آن استفاده كنند.
 

ب)عدم اجازه ائمه اطهار(علیهم السلام) برای شرکت در این فتوحات

مسأله مهمّ ديگرى كه بايد بدان اشاره كنيم، اين است كه در جهاد ابتدايى اجازه امام عادل شرط است و تا امام عادل اجازه ندهد، نمى ‏توان به‏ جهاد ابتدايى اقدام كرد(5). ما عقيده داريم كه پيشوايان حق، اين فتوحات و شركت در آن را به مصلحت اسلام و مسلمانان نمى ‏ديدند. آرى، درست است كه اگر دشمن به بلاد مسلمين هجوم آورد، بر همگان است كه براى دفاع از اساس اسلام به دفع تجاوز اقدام نمايند، اما نه به خاطر دفاع از حكّام و سلاطين(6) . رواياتى داريم دالّ بر اين كه ائمه عليهم السّلام نه تنها شيعيان خود را براى شركت در اين جنگ‏ها ترغيب نمى‏ كردند، بلكه برعكس، آنان را از چنين اقدامى بازمى‏ داشتند و حتى اجازه مرزدارى به آنها نمى ‏دادند و كمك مالى آنان را در اين مورد، و لو اين كه نذر كرده باشند، قبول نمى ‏كردند .(7)
 
 
روايت شده كه حضرت صادق «علیه السلام» به عبد الملك بن عمرو فرمود:
- يا عبد الملك، مالى لا اراك تخرج الى هذه المواضع التى يخرج اليها اهل بلادك؟
- قلت: و أين؟
- حدة، و عبادان، و المصيصة، و قزوين!
- انتظارا لامركم و الاقتداء بكم.
- اى و اللّه، لو كان خيرا ما سبقونا اليه. (8)
- چه شده كه مى‏بينم با همشهرى‏ هايت به سوى مناطقى كه مى ‏روند خارج نمى‏ شوى؟
- كجا؟
- حده، آبادان، مصيصه و قزوين!
- منتظر فرمان شما هستم و به شما اقتدا نموده ‏ام.
- به خدا سوگند؛ اگر خيرى در آن بود، هرگز از ما پيشى نمى ‏گرفتند.
 
حضرت على «علیه السلام» در روايتى مى ‏فرمايد:
 «لا يخرج المسلم فى الجهاد مع من لا يؤمن على الحكم و لا ينفذ فى الفي‏ء امر اللّه عزّ و جلّ » (9)
مسلمان حق ندارد با كسى كه به حكم اسلام ايمان ندارد و در مورد غنائم، امر خدا را اجرا نمى‏ كند، براى جهاد خارج شود.»
 مطالبى كه گذشت، براى القاى شك و ترديد در صحّت آنچه كه به امام حسن و امام حسين «عليهما السّلام» نسبت داده مى‏ شود ، كه در فتح گرگان و يا فتح‏ افريقا شركت داشته‏ اند، كافى است. علاوه بر اینکه، بسيارى از كتب تاريخى كه اسامى شخصيت‏هاى شركت ‏كننده در فتح افريقا را ذكر كرده‏ اند، نامى از اين دو نبرده ‏اند. در صورتى كه حسنين «عليهما السّلام» از شخصيت‏هايى بودند كه ذكرشان در مناسبت‏هايى اين چنين، براى سياست حاكم اهميت به سزايى داشت.
اين مطلب به ما مى ‏فهماند كه زير كاسه ، نيم‏ كاسه‏ اى بوده و اطمينان به آنچه گفته مى ‏شود، بدون تحقيق و كاوش، كار خوبى نيست و بلكه ظلم به تاريخ و حقيقت است.
 

ج)عدم شرکت حسنین (علیهما السلام) در فتوحات

 مؤيد مدّعاى ما در عدم شركت حسنين «عليهما السّلام» در فتوحات، مطلبى است كه علّامه پژوهشگر، سيد مهدى روحانى، بيان كرده است.
 او مى‏ گويد:
 «على «علیه السلام» دو فرزندش، حسن و حسين «عليهما السّلام» را از شركت در معركه ‏هاى جنگ صفين بازداشت. در يكى از روزها امير المؤمنين «علیه السلام» متوجه شد كه فرزندش حسن «علیه السلام» خود را آماده شركت در كارزار كرده است، بلافاصله فرمود:
املكوا عنّى هذا الغلام لا يهدنى، فاننى أنفس بهذين على الموت، لئلا ينقطع بهما نسل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله (10)
جلو اين پسر را بگيريد تا با مرگ خود پشت مرا نشكند كه من از آمدن اين دو (حسن و حسين عليهما السّلام) به ميدان كارزار دريغ دارم. مبادا با مرگ آنها نسل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قطع شود.»
اين در زمانى است كه امام حسن «علیه السلام» اولاد زيادى دارد. حال چگونه ممكن است آن دو را اجازه فرموده باشد كه همراه يك فرمانده اموى يا غير اموى از مدينه خارج شوند، آن هم در زمانى كه يا فرزندى نداشت و اگر هم داشت بسيار كم بود؟!
اين مطالب براى ما روشن مى ‏كند كه آنچه به بعضى از بزرگان نسبت داده مى ‏شود، مبنى بر شركت حسنين «عليهما السّلام» در فتح گرگان و افريقا قبول دارد، غير قابل اعتماد است و نمى ‏توان آن را پذيرفت.
شايد هدف از طرح چنين مسائلى، دادن وجهه شرعى به خلافت عثمان و بيان اين مطلب باشد كه حتى اهل بيت «عليهم السّلام» نيز آن را قبول داشته‏ اند، تا بدين وسيله مردم را به قبول آن وادار نمايند. در موارد زيادى دار و دسته اموى و هواداران عثمانى چنين كرده ‏اند.
 
 

د)امتناع امیرالمؤمنین (علیه السلام) از شرکت در فتوحات

مطمئنا فتوحاتى كه در زمان خلفا با آن وضع خاص صورت گرفته، مورد رضاى اسلام و ائمه عليهم السّلام نبوده است، وگرنه چرا امير المؤمنين «علیه السلام» اين جهاد مقدس را ترك نمود و مدت 25 سال در گوشه خانه نشست و دست روى دست گذاشت؟ آيا جز همين على «علیه السلام» نبود كه طى ساليان دراز در روزگار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله جنگ‏هايى را به انجام رساند و به مبارزه با هماوردان قريش پرداخت؟ مگر نه اين است كه در آن موقع هيچ جنگى برپا نمى‏ شد، مگر اين كه على «علیه السلام» پرچمدار آن بود و قهرمانان عرب را به خاك مذلّت مى ‏نشاند؟ آيا معقول است كه بگوييم: على «علیه السلام» در اين مدت دراز (25 سال) به زهد و پرهيزگارى پرداخت و در انجام واجبات شرعى خود كوتاهى كرد و تعلل ورزيد؟!
يا نه، مسأله چيز ديگرى است و آن اين كه حكام تمايل نداشتند كه على «علیه السلام» در آن فتوحات و در هر آنچه تحت سيطره خود داشتند، شركت داشته باشد، و خودشان حضرت را همچون ساير بزرگان صحابه در مدينه محبوس كرده بودند.
البته اعتذار علّامه مرحوم، هاشم معروف الحسنى، در اين باره همين است.(11)  محقق پژوهشگر، سيد مهدى روحانى نيز همين علت را ذكر كرده است. خلاصه بيان وى چنين است:
 «آنان از حضرت «علیه السلام» خوف داشتند؛ چرا كه اگر آن بزرگوار با شايستگى‏ها و صفات تام و تمام، از قبيل: دانش بسيار، قدرت بيان، سياست، قرابت و نزديكى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و شهادت اصحاب رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به سبقت وى در هر فضيلتى و با تمامى سوابق خوب و ارزشمندى كه داشت به جاى سعد بن ابى وقاص مى ‏بود، آيا باز مى ‏توان اطمينان داشت كه وى با سپاه خود يا با طايفه عظيمى به مركز خلافت نخواهد آمد و خليفه را از كار بركنار نخواهد كرد و حكم خدا را آن‏طور كه خود مى ‏داند، درباره او اجرا نخواهد نمود؟!»
تاريخ، تمامى اين نظرها را رد مى‏ كند و تصريح دارد كه آنان مى ‏خواستند على «علیه السلام» با آن‏ها همراه باشد، خود حضرت از آن امتناع مى ‏ورزيد.
مسعودى مى‏ گويد:
 «آن‏گاه كه عمر با عثمان بن عفّان در مورد جنگ با ايرانيان به شور و مشورت پرداخت، عثمان چيزهايى به وى گفت. از جمله گفت: سپاه اعزام كن و هر كدام را با سپاه بعدى تقويت نما و مردى را بفرست كه در كار جنگ، تجربه و بصيرت كافى داشته باشد!
عمر گفت: او كيست؟
- علىّ بن ابى طالب.
- پس او را ببين و با وى گفتگو كن! بنگر كه آيا به اين كار راغب است يا نه؟!
عثمان بيرون شد و على را ملاقات كرد و با او به مذاكره پرداخت، اما على «علیه السلام» اين را خوش نداشت و رد كرد. عثمان به نزد عمر آمد و جريان را به اطلاع او رساند. » (12)
بلاذرى نيز اين مسأله را به اختصار بيان كرده است؛ و مى‏ گويد:
 «عمر از على «علیه السلام» خواست براى فرماندهى سپاه اسلام به قادسيه عزيمت كند؛ على«علیه السلام» خواهش عمر را رد كرد؛ از اين رو عمر، سعد بن ابى وقاص را اعزام كرد. » (13)
از طرفى براى آنان خيلى بهتر بود كه مردم على «علیه السلام» را به عنوان يك فرمانده نظامى تحت امر حكومت بشناسند، تا يك رقيب توانا و قدرتمند كه با گفته‏ هاى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله با آنان محاجّه و استدلال مى ‏كند.

پی نوشت ها: 
(1) هنگامى كه عقبة بن نافع، والى معاوية بن ابى سفيان، به افريقا وارد شد، مردم را از دم شمشير گذراند، زيرا وقتى اميرى وارد مى‏شد، از وى اطاعت مى‏ كردند و بعضى هم اظهار اسلام مى ‏نمودند، اما همين كه امير از آنجا بر مى‏ گشت، پيمان مى‏ شكستند و از اسلام برمى‏ گشتند (كامل ابن اثير، ج 3، ص 465)
(2)قتيبة بن مسلم بر اهل طالقان وارد شد. عده زيادى از مردم آنجا را كشت، كه در تاريخ نظير آن شنيده نشده بود. در مسافت چهار فرسنگ از دو طرف، چوب‏هاى دار نصب كرده، عده بسيارى را در دو جانب جاده به دار كشيد كه همه به يك نسق به هم پيوسته بودند.( البداية و النهايه، ج 9، ص 78- 81؛ كامل ابن اثير، ج 4، ص 545.)
(3) الفتوحات الاسلاميه، ج 1، ص 175؛ كامل ابن اثير، ج 3، ص 109؛ تاريخ طبرى، ج 3، ص 323؛ فتوح البلدان، ص 411؛ تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 135؛ البداية و النهايه، ج 7، ص 154؛ حياة الحسن «علیه السلام» ، ج 1، ص 96؛ سيره ائمه اثنى عشر، ج 1، ص 356 و نيز ج 2، ص 17 (نقل از:
ابن خلدون و طبرى).
(4)نهج البلاغه عبده، ج 1، ص 153
(5) ر. ك: وسائل الشيعة، ج 11، ص 32 به بعد؛ فروع كافى، ج 5، ص 20؛ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 134 به بعد 
(6)ر. ك: وسائل الشيعة، ج 11، ص 22، نقل از: قرب الاسناد، ص 150؛ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 125 و 134؛ فروع كافى، ج 5، ص 121.
(7)وسائل الشيعة، ج 11، ص 22، نقل از: قرب الاسناد، ص 150؛ فروع كافى، ج 5، ص 21؛ تهذيب الاحكام، ج 6، ص 125
(8)تهذيب الاحكام، ج 6، ص 127؛ فروع كافى، ج 5، ص 19؛ وسائل الشيعة، ج 11، ص 32
(9) وسائل الشيعة، ج 11، ص 34، نقل از: علل الشرايع، ص 159 و خصال صدوق، ج 1، ص 163.
(10)سيره ائمه اثنى عشر، ج 1، ص 317 و 534.
(11) مروج الذهب، ج 2، ص 309 و 310
(12) فتوح البلدان، ص 313
(13)اين شهادت، ادعاى مغرضان را كه مى‏ گويند: «وى بينش سياسى نداشت» رد مى ‏كند.
 

منبع :

تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام‏ ، جعفر مرتضى العاملى / مترجم محمد سپهرى، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم‏ ، قم ، 1376 ، چاپ سوم 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث