عدل از منظر شهيد مطهری

عدل از منظر شهيد مطهری

۱۹ آذر ۱۳۹۳ 0
 
 عدالت از مفاهيم بنيادين دينی بوده است كه همه اديان الهی با هدف تحقق اين اصل از سوی خدای متعال بواسطۀ انبياء نازل شده اند. مهمترين دغدغۀ پيام آوران الهي بعد از شناخت خدا و نزديك كردن انسان به او، ايجاد و بسط عدالت بوده است. دين اسلام نيز به عنوان خاتم اديان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در اين راستا بايد خاطر نشان كرد كه وجود 29 آيه از قرآن در باب عدالت، شاهدی بر اهتمام اسلام بر اين اصل مي باشد. با توجه به اهميت اين موضوع، به بررسي جایگاه عدالت در اسلام از منظر شهيد مطهری می پردازيم.
به طور كلي حقيقت دينی، مايۀ مركزی انديشۀ شهيد مطهری بوده است و در ساختار انديشۀ او، مفهوم عدالت در خدمت پويايی و پاسداری از دين در برابر شبهه هایی بود كه مكتب ها و جهان بينی ها آن را مطرح می كردند. بدين خاطر است كه مضمون عدالت، حجم عمده ای از نوشتارها و سخنرانی های او را به خود اختصاص داده است.
تقرير عدالت نزد شهيد مطهری، برداشت عالمانه از دين بوده و عدالت مورد تأكيد ايشان، ناشی از درد دين است؛ لذا او ناهنجاری های اجتماعی، آشفتگی روحی، جنايت های اخلاقی و حتی عقده ها را از بی عدالتی در جامعه می دانستند. ایشان مانند فيلسوفانی همچون ارسطو و افلاطون كه در فلسفۀ سياسی خود در پی بهترين و عادلانه ترين نظام حكومت بودند، به پيروی از انديشه و عمل حضرت علی (علیه السلام)، عدالت را مبنای سياست و فلسفۀ اجتماعی اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقی می كردند.
 

جايگاه عدل در اسلام

شهید مطهری در موارد متعدد از جايگاه عدل بحث کرده اند كه عبارت اند از:
1- عدالت؛ صفت خدا و هدف انبيا: در بعضی از آيات قرآن، عادليت و قيام به عدل، صفتی مثبت برای خداوند ذکر شده است و در قرآن، تنها به تنزيه خدا از ظلم قناعت نشده است؛ بلكه به صورت مستقيم به اثبات صفت عدالت برای خداوند پرداخته شده است: «شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكه و اولوا العلم قائمآ بالقسط»؛ خداوند و فرشتگان و دارندگان دانش، گواهی می دهند كه معبودی جز خدای يكتا كه بپا دارندۀ عدل است، نيست.
علاوه بر جايگاه عدل به عنوان صفت الهی، همچنين بايد خاطر نشان كرد كه بعثت پيامبران الهی در ميان بشر نيز براي دو هدف اساسي بوده است؛ اول، برقراری ارتباط صحيح ميان بنده و خالق، يعنی آنچه كه در كلمه طيبۀ لا اله الا الله خلاصه می شود. دوم، برقراری روابط حسنه و صالحه ميان افراد بشر.
قرآن كريم دربارۀ هدف اول می فرمايد: «يا ايها النبي انا ارسلناك شاهدآ و مبشرآ و نذيرآ و داعيآ الي الله و سراجآ و منيرآ» و نيز می گويد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالسقط»؛ همانا فرستادگانمان را با دلايل روشنی فرستاديم و همراه ايشان كتاب و ترازو، فرود آورديم تا مردم به عدالت قيام كنند.»
همچنين عدل در مفهوم فلسفی، مبنای اساسی معاد بوده است و خداوند در موضوع معاد و محاسبه رستاخيزو پاداش و كيفر اعمال می فرمايد: «و تضع الموازين القسط ليوم القيامه فلا تظلم نفس شيئآ و ان كان مثقال حبه من خردل اتينا بها و كفي بها حاسبين»؛ ترازوهای عدالت را در روز رستاخيز مينهيم. به احدی، هيچ ستمی نخواهد شد و اگر هم وزن دانه خردل باشد، آن را می آوريم. اين بس كه ما حساب گر هستيم.
 
 2.نفس الامری بودن عدالت در كنار مطلق بودن آن: مبحث عدل در ديدگاه شهيد مطهري چيزی مانند وضع قانون به وسيلۀ قانونگزار يا رواج آن در عرف جاری جامعه نيست كه اعتبار و ارزش پيدا كرده باشد؛ بلكه اعتبار و مشروعيت همۀ آنها از خود عدالت بوده و عدالت نيز تابع خواست و ارادۀ قانونگزار و سليقۀ فردی يا جمعی افراد نيست؛ بلكه حقيقتی است كه ارزش ذاتی و اعتبار نفسانی دارد. از آنجايي كه عدالت، حقيقتی فراتر از عرف و قانون و قرارداد است؛ لذا اگر اين ها با عدالت مطابق نبودند، از مشروعيت ساقط می شوند.
در اسلام، مردم قطع نظر از دستور شارع، دارای رشته ای حقوق واقعي هستند و عدالت عبارت است از: رعايت و حفظ اين حقوق واقعي. اسلام بيان كنندۀ اين حقوق و اجرا كنندۀ اصل عدالت در راستای رسيدن به اين حقوق است.
از مباحث مهم عدالت، مطلق يا نسبی بودن آن است. اسلام، عدالت را مطلق می انگارد، زيرا عدالت با خاتميت و ابديت دين ارتباط دارد. از آنجايي كه عدالت، مطابق اعتقادات ديني، از اهداف ابدی انبيا بوده است؛ اگر عدالت در هر زماني، مختلف باشد، نمی توان قانونی واحد صادر نمود؛ لذا عدالت در اسلام، مبتنی بر يكسری حقوق ثابت انسان هاست كه در اين صورت عدالت مطلق بوده و نسبی نمی باشد. بدان معنی كه عدالت بر پايۀ حقوق واقعی و فطری استوار است و ملاك و مصداق آن را شريعت و سنت نبوی تعيين می كند. در اين صورت، اگر چه ممكن است كه در زمانها و مكانهای مختلف درك دينی ما از نظام ارزشی موجود تغيير يابد؛ ولی از آنجا كه عدالت مبتنی بر اصول كلی شريعت است، لذا مطلق و ثابت می باشد.
3. عدالت جزء اصول دين و پايۀ امور :عدالت مطابق اعتقاد شيعه، در رديف ريشه های دين، قرار گرفته است و از اصول پنج گانۀ دين به شمار می آيد. اعتقاد داشتن و بی اعتقادبودن به عدل، بيانگر مذهب شيعه است و اين اصل در كنار امامت، نشانۀ تشيع تلقی می شود.
عدل همچنين، به عنوان پايۀ امور مطرح بوده و حتی بر احسان كه از بهترين نوع خوبی هاست، مقدم می باشد. شهيد مطهری براي توضيح اين مسئله، آن را در قالب مثالی توضيح داده اند كه به درك بهتر مطلب كمك می كند: «عدل در اجتماع به منزلۀ پايه های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به مقولۀ رنگ آميزی نقاشی و زينت ساختمان است. اول بايد پايه، درست باشد تا بعد نبوت به زينت و رنگ آميزی برسد. اگر خانه از پای بست، ويران است ديگر چه فايده دارد كه خواجه در بند نقش ايوان باشد؛ اما اگر پايه محكم باشد، در ساختمان بي نقاش و بی رنگ آميزی هم ميتوان زندگی كرد؛ همتن طور که گاهی ممكن است ساختمان نقاشی فوق العاده خوبی داشته و ظاهرش جالب و آراسته باشد؛ اما چون پايۀ آن خراب است، يك باران كافي است تا آنرا بر سر اهلش خراب كند».
 
4. عدل از منظر علی (علیه السلام) به عنوان مظهر اسلام: عدالت در نگاه علی (علیه السلام)، به تعبير استاد مطهری اصلی است كه می تواند تعادل اجتماع را حفظ كند و همه را راضي نگه دارد. عدالت به پيكرۀ اجتماع، سلامت و به روح اجتماع، آرامش می دهد. عدالت به منزلۀ بزرگراهی است كه می تواند همه را از خود عبور دهد؛ اما ظلم و جور، كوره راهی است كه حتی فرد ستمگر در آن به مقصدش نمی رسد.
بر همين مبنا بود كه علی بن ابی طالب، شهيد راه عدالت شد. آن حضرت، نه تنها خودش عادل بود؛ بلكه مردی عدالت خواه نيز بود. عدالت ايشان تا حدی بوده است كه حتی فلسفۀ پذيرفتن امر خلافت را در برقراری عدالت دانسته اند و همچنين در برتری منزلت عدالت به ابن عباس می فرمايد: خلافت، رياست و حكومت در نظر من از كفش پاره هم بی قيمت تر است؛ مگر آنكه اقامۀ حقی يا رد باطلی كند». 
 

منابع كشف عدالت

مهمترين منابع كشف عدالت، دومقوله است:
1.حقوق طبيعي: بنا به تعريف ارائه شده در باب عدالت، انسان صاحب حق بوده و ريشه اين اصل ناشي از دستگاه آفرينش و خلقت است. بدان خاطر كه دستگاه آفرينش استعدادهايی را در انسان به وديعه گذارده است كه هر كدام از آنها مقتضای حقوق طبيعی است. از جملۀ آنها استعداد فكر كردن در انسان است كه بر مبنای آن حق آزادی تفكر، حق آزادی بيان، برابری در مقابل قانون، حق مالكيت و... الزامی است. بر همين مبناست كه استاد مطهری در نظام انديشۀ خود بر مفهوم حقوق طبيعی، تكيه دشته و به عنوان منشا عدل، آن را ناشی از حقوق ذاتی و فطری انسان دانسته كه خدا به ما واگذار كرده است.
2. قرآن: قرآن بذر انديشۀ عدل را در دل ها كاشته است و آبياری کرده و دغدغۀ فكری، فلسفی، عملی و اجتماعی را در روح ايجاد كرد. همۀ اصول و هدف های اسلامی در قرآن، از توحيد گرفته تا معاد، از نبوت تا امامت، از آرمانهای فردی گرفته تا هدف های اجتماعی بر محور عدل استوار بوده و طبيعي است كه با توجه به عنايت و حساسيت خاص مسلمانان نسبت به قرآن، نمی توانستند به اين مسئله بی تفاوت باشند. به اين ترتيب اصل عدالت در تمام جنبه های اسلام راه پيدا كرد و تنها از باب ذكر اهميت آن، نمونه هايی از عدالت در قرآن را ذكر ميكنيم:
- نظام هستی و آفرينش مبتنی بر عدل و توازون و رعايت قابليتهاست كه از مقام فاعليت و تدبير الهی به مقام قيام به عدل ياد می شود: شهد الله انه لا... و اولوا العلم قائمآ بالقسط.
- امامت و رهبری در قرآن، پيمان الهی و مقام ضد ظلم و توأم با عدل معرفی شده است و می فرمايد:لا ينال عهدی الظالمين.
- در موضوع معاد، محاسبه رستاخيز و پاداش و كيفر اعمال نيز می فرمايد: ترازوهای عدالت را در روز رستاخيز می نهيم، به احدی ستم نخواهد شد...»
 
بنابراین، عدالت يكی از مطلوبهای بشری است كه در آرمان شهر انسانی به واقعيت می پيوندد. همچنين عدالت از مفاهيم والايی است كه قرآن كريم نيز آن را به عنوان يكی از اهداف بعثت انبياء بيان کرده و دين مبين اسلام نيز تحقق عدالت را سر لوحۀ اهداف خود قرار داده است. اگر چه در برخی موارد، تفاسير متحجرين مانع اجرای عدالت حقيقی شده است؛ ولی عدالت در اسلام در زمرۀ اصول دين بوده و خود، مقياس اسلام و در رأس علل احكام است. بدين خاطر در ديدگاه انديشمندان مسلمان، عدالت جايگاه خاصی داشته و استاد مطهر نيز بحثهای مفصلی راجع به آن داشته اند.
 
منبع

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث