وقایع روز بیستم رمضان

وقایع روز بیستم رمضان

۲۶ آبان ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع

 1- تاثیر زهر شمشیر ابن ملجم مرادی و پاسخ  حضرت علی  علیه السلام به سوالات مردم پیش از شهادت ایشان

شب بيستم اثر زهر به قدمهاى مبارك حضرت على عليه‌السلام رسيد و نماز را نشسته به جا آورد . تا صبح طلوع كرد به مردم اذن عام داد تا به خدمت آن بزرگوار برسند . مردم مى آمدند و سلام مى كردند . حضرت جواب مى داد و مى فرمود : ايّها النّاس سلونى قبل ان تفقدونى  اى مردم قبل از اينكه مرا از دست دهيد هر چه سئوال داريد بپرسيد  ولى سؤ الات خود را خفيف و كم كنيد.

 حُجر بن عدى يكى از زهاد و از اصحاب با وفاى امام با كمال تاءثر و تاسف شعرى چند در مصيبت حضرت خواند .

ولىّ خدا فرمود:اى حجر چه خواهى كرد زماني كه تورا به دورى و بیزاری از من دعوت كنند ؟  عرض كرد : به خدا قسم اى امير المؤمنين اگر با شمشير قطعه قطعه شوم و در آتش ‍ بسوزانند از تو بيزارى نمى كنم . حضرت فرمود : به هر خيرى موفقى اى حجر خدا شما را جزاى خير از طرف اهل بيت پيامبر بدهد.

نقل از شبهاى پيشاور ص ۴۷۳ خلاصه :از جمله سئوال كنندگان جناب صعصعة بن صوحان كه از رجان بزرگ شيعه و از خطباى معروف كوفه و از روات مورد وثوق فريقين است.از حضرت سئوال نمود  : آيا شما افضل هستيد يا آدم ؟ حضرت فرمود : تزكية المرء لنفسه قبيح يعنى انسان خودش را تعريف و تزكيه كند زشت است و لكن از باب و امّا بنعمة ربّك فحدّث يعنى نعمت پروردگارت را بگو (مخفى مكن) مى گويم من افضل از آدم هستم . عرض كرد : چرا؟حضرت فرمود زيرا آدم از گندم منع شده بود ولى خورد . اما من منع نشده بودم لكن به ميل و اراده خود از گندم دنيا نخوردم (به نان جو قناعت نموده بود) عرض كرد : آيا شما افضل هستى يا نوح؟ حضرت فرمود: من از نوح افضلم زيرا او قوم خود را تبليغ كرد اطاعت ننمودند و اذيت دادند نوح آنها را نفرين نمود ولى من بعد از پيامبر صدمات و اذيتها از مردم ديدم صبر كردم و نفرين ننمودم.

(ناگفته نماند اولين مصيبت كه حضرت ديد خلافت را غصب كردند بعد درش را سوزاندند فرزندش را شهيد كردند عيالش را در ميان در و ديوار نهادند و عيالش را زدند و ريسمان به گردنش زده به مسجد كشاندند ولى حضرت صبر كرد مثل شخصى كه استخوان در گلويش بماند. )

عرض كرد شما افضل هستى يا ابراهيم عليه‌السلام ؟حضرت  فرمود:من از ابراهيم افضلم . زيرا او به خدا عرض كرد خدايا چطور مرده را زنده مى كنى به من نشان ده تا قلبم اطمينان پيدا كند، ولى ايمان من به   جائى رسيده که  اگر پرده از جلو چشمم برداشته شود بر ايمان و يقينم افزوده نگردد. عرض كرد : شما افضليد يا موسى فرمود من از موسى افضلم . زيرا خداوند او را مأمور كرد فرعون را دعوت كند .عرض نمود : خدايا من از آنها كسى كشته ام مى ترسم مرا بكشند . برادرم هارون را با من بفرست ولى وقتى پيغمبر آيات اول سوره برائت را به من داد به مكه رفته بالاى بام كعبه قرائت كنم به تنهائى رفتم و خواندم با اينكه كمترين كسى پيدا مى شد يكى از اقوامش در دست من كشته نشود با اين همه خوف نكردم و رفتم مأموريتم را انجام دادم و برگشتم. عرض كرد : شما افضليد يا عيسى ؟ فرمود  : من از عيسى افضلم . زيرا همين كه وقت وضع حمل مريم رسيد خطاب شد : اى مريم از اين خانه بيرون رو اينجا جاى عبادت است نه زايشگاه، ولى مادرم فاطمه بنت اسد وقتى كه درد زائيدن گرفت در وسط مسجد الحرام بود متمسك به خدا شد . عرض ‍ كرد : به حق اين خانه و به حق كسى كه اين خانه را بنا كرده اين زائيدن را بر من آسان كن همان ساعت ديوار كعبه شكافته شد . مادرم را با نداى غيبى دعوت به داخل خانه نمودند وارد خانه گرديد و من در خانه خدا به دنيا آمدم.

2- فتح مكه معظمه به دست تواناى پيامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سال هشتم قمرى 

چنانكه گفته شد دهم رمضان پيامبر از مدينه براى فتح مكه خارج گرديد روز بيستم سال هشتم قمرى پيامبر با لشكر اسلام وارد مكه گرديد و بدون جنگ قريش تسليم گشتند و حضرت على عليه‌السلام پرچم را به دست گرفته مى فرمود : امروز روز رحمت است منادى از طرف پيامبر اسلام ندا مى كرد هر كس داخل مسجدالحرام يا داخل منزل ابى سفيان شود يا سلاح خود را به زمين بگذارد در اَمان است . حضرت قبل از ورود به مكه فرمود : به كسى اذيت نكنيد مگر شخصى كه با شما بجنگد و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حالي كه عمامه سياهى بر سر داشت وارد مسجد الحرام شد و سوره انّا فتحنا را قرائت نمود و تكبير فرمود و چوبى دردست مبارك بود كه به هر يك از بتها مى زد بت به رو مى افتاد و مى فرمود :  جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل كان زهوقا  . سيصد بت به اشاره عصاى حضرت شكست و بتهاى بزرگ كه بر بام كعبه بود حضرت علی عليه‌السلام پاى بر دوش مبارك پيامبر نهاد و آنها را نیزبر زمين افكند  .  به جهت رعايت احترام رسول خدا خود را از ميزاب كعبه به زمين انداخت.پيامبر خطاب نمود : اى اهل مكه در حق خود چه مى گوئيد و چه گمان مى كنيد ؟ من به شما چه خواهم كرد ؟ عرض كردند :  تو برادر كريم و پسر برادر كريم هستى به هر چه خواهى قدرت دارى . آن مظهر رحمت اشك از چشمان به رخسار مباركش جارى گشت و  فرمود:اذهبوا فانتم الطلقاء برويد شما آزاد هستيد و عفو عمومى را صادر نمود. وقت نماز شد بلال را دستور داد تا بر بام كعبه رفته اذان گويد  . عده اى از مشركين بلال را مسخره كردند حضرت آنها را حاضر كرد و هر چه گفته بودند بر روى آنها گفت.

مرحوم طبرسى در تفسير نفيس خود نوشته که :  بعد از فرمايش پيامبر و عفو عمومى همگى با سلام مشرف گشتند.

حضرت دست مبارك را در جامى پر از آب داخل كرد و فرمود : از زنان هر كس مى خواهد با من بيعت كند  دست در اين جام كند زيرا من با زنان مصافحه نمى كنم.پس از فتح مكه اهالى مدينه نگران بودند كه حضرت در مكه بماند و از مدينه اعراض نمايد  .

آن مظهر وفا فرمود : ای اهل مدينه شما در موقع سختى با من يارى كرديد و هر نوع محبت نموديد . محال است كه درموقع پيروزى و پيشرفت اسلام شما را رها كنم . البته به مدينه برمى گردم و تا آخر عمر آنجا خواهم ماند . آنها از شنيدن كلام حضرت خوشحال گشته و فكرشان راحت شد.

 3- وفات  سيد هبة اللّه على حسنى معروف به ابن شجرى بغدادى سال ۵۴۲ قمرى

        سيد هبة اللّه على حسنى معروف به ابن شجرى بغدادى از اكابر علماى شيعه اماميه در كرخ بغداد سال ۵۴۲ قمرى وفات كرد و از ائمه نحو و لغت و اشعار عرب به شمار مى رفت .

       این بزرگوار صاحب تآليف قيّمه است . از جمله : امالى - شرح لمعه ابن جنى و غيرهما.

 

منبع:

کتاب حوادث الایام، سید مهدی مرعشی نجفی

 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث