وقایع روز هجدهم شوال

وقایع روز هجدهم شوال

۰۲ آذر ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع

به دعاى حضرت موسى علیه السلام  زمين قارون را به خود فرو برد.

           قارون پسر عموى موسى علیه السلام  از بنى اسرائيل بود .  پس از موسى علیه السلام و هارون علیه السلام كسى در علم و دانش و زيبائى همانند او وجود نداشت . تورات را از همه بهتر مى خواند و از نظر ثروت در زمان خود بى نظير بود و كليه انبارهايش را موقع حمل و نقل چندين نفر حمل مى كرد . بعضى نوشته اند که : او به علم كيميا دست يافته بود و از آن مال زياد اندوخته بود . قدرت و ثروت قارون سبب شد تا با موسى مقابله كند بزرگان بنى اسرائيل صبح و شام به خانه قارون مى رفتند و مى خوردند و مذاكره مى نمودند. 

         موسى علیه السلام  به جهت خويشوندى با او مدارا مي كرد و آزارهاى او را بر خود هموار مى ساخت تا اينكه آيه زكوة نازل شد و موسى علیه السلام  براى گرفتن زكات كسى را به نزد قارون فرستاد . او نتوانست خود را به پرداختن زكات راضى سازد .از اين رو در صدد برآمد تا مخالفت خود را با موسى علیه السلام علنى كند و مردم را از اطراف آن دور نمايد.

        قارون گروه زيادى را از بنى اسرائيل درخانه خود جمع كرد و بدانها گفت :  موسى به هر چه فرمان داد پيروى كرديد . اكنون مى خواهد اموال شما را بگيرد . حاضران گفتند : هر چه بگوئى انجام می دهيم . قارون گفت : زن زناكارى بياوريد طشتى از طلا به او هديه كرد و قرار گذاشتند كه در ميان بنى اسرائيل برخيزد و موسى را به زناى با خود متهم كند.

       روزديگر بنى اسرائيل را جمع كرد و به نزد موسی علیه السلام آمد و گفت : مردم در انتظار شما هستند تا حاضر شوى و دستورات الهى را به آنها بگوئى . موسى علیه السلام آمد و موعظه كرد  و از آن جمله فرمود : هر كس زنا كند و داراى همسرى نباشد صد تازيانه مى زنم و اگر داراى همسر باشد سنگسارش مى كنم . در اين وقت قارون گفت : اگر چه خودت باشى  ؟  فرمود :آرى.

       قارون گفت:  بنى اسرائيل مى گويد : تو با فلان زن زنا كرده اى. موسى علیه السلام فرمود : آن زن را بياوريد.

      موسى علیه السلام پرسيد : ای زن آیا من با تو زنا كرده ام و او را سوگند داد که حقيقت را بگويد . آن زن تاءملى كرد و گفت : نه اينان دروغ مى گويند . قا.رون پول و وعده ها داده تا چنين تهمتى به تو زنم . قارون به سختى شرمنده شد و در برابر مردم رسوا گرديد .  موسى  علیه السلام  سر به سجده گذاشت و گريست  و عرض كرد : خداوندا دشمن تو مرا آزرد و رسوائى مرا مى خواست . اگر من پيامبر توام انتقام مرا بگير.  خداوند وحى فرستاد كه زمين را در فرمان تو قرار دادم، موسى  علیه السلام رو به بنى اسرائيل كرد و  فرمود : هر كه با قارون است در جاى خود باشد و هر كه با من است از وى كناره گيرد . همه از نزد او دور شدند جز دو نفر، در اين وقت موسى علیه السلام فرمود: اى زمين آنها را در كام خود بگير. زمين آنها را تا زانو در خود گرفت . بار دوم موسى  علیه السلام  فرمود : ای زمين آنها  را دركام خود بگير تا كمر رفتند و باز موسى علیه السلام  به زمين فرمود : در كام خود بگير بار سوم تا گردن در زمين رفتند  و بار چهارم  کاملا درزمين فرو رفتند.

         در قصص قرآن قاضى زاهدى ره صفحه ۵۰۳ آ مده است كه : قارون و رفقايش تضرع كردند و موسى را به حق خويش قسم دادند و استغاثه نمودند اما موسى علیه السلام از شدت غضبى كه داشت توجهى نكرد.

         سپس به موسى وحى رسيد كه : اى موسى قارون تو را به حق رحم سوگند داد و تو را استغاثه نمود نجات ندادى و باو رحم ننمودى و به داد او نرسيدى  اما اگر قارون مرا خوانده بود و به من استغاثه مى كرد من به داد او مى رسيدم.

منبع: 

کتاب حوادث الایام، سید مهدی مرعشی نجفی

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث