وقایع  روز هفتم ذی الحجه

وقایع روز هفتم ذی الحجه

۰۶ آذر ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع

۱- شهادت ابوجعفرامام محمد باقرعليه‌السلام در مدينه در ۵۷ سالگى در سال ۱۱۴ قمری

امام صادق عليه‌السلام مى فرمايد : سالى كه هشام بن عبدالملك به حجّ آمده بود  در آن سال در خدمت پدرم به حجّ رفتيم . هشام به شام و ما به مدينه برگشتيم . پيكى به حاكم مدينه فرستاد كه من و پدرم را به دمشق بفرستد  .چون وارد دمشق شديم سه روز به ما اجازه نداد تا اینکه روز چهارم به مجلس خود طلبيد . چون وارد مجلس شديم هشام بر تخت نشسته و لشكر خود را مسلح نموده دو صف در برابرش نگاه داشته و نشانه تير را در محلى نصب كرده بزرگان قومش تير مى انداختند . پدرم در پيش و من در عقب او مى رفتم . چون نزديك هشام رسيديم به پدرم گفت : با بزرگان قوم خود تير بيانداز. پدرم گفت : من پير شده ام حالا تير اندازى به من سزاوار نيست مرا معاف دار. هشام گفت : به حق خدائي كه ما را به دين خود و با پيامبر خود عزيز گردانيده تو رامعاف نمى كنم . به يكى از بزرگان بنى اميه گفت :  كمان و تير خود را به او بده تا بياندازد . پدرم كمان و يك تير از آن مرد گرفت و در زه گذاشت به قوّت امامت بر ميان نشانه زد . پس تير ديگر گرفت بر سر تير اول زد و در ميان تير اول قرار گرفت تا تير نهم همين طور بر سر تير هشتم زد و در شكاف او ماند . هشام بى تاب شد و گفت : خوب تير مى اندازى اى ابوجعفر تو ماهرترين عرب و عجم در تيراندازى هستى و هشام از اصرار خود به تيراندازى امام پشيمان شد و عازم قتل پدر من گرديد (از اين بعد سخنان زيادى بين امام باقرعليه‌السلام و هشام واقع شد كه در كتب مربوطه مسطور است).امام صادق  علیه السلام مى فرمايد :  با پدرم از مجلس هشام بيرون آمديم ديديم جماعت كثيرى نشسته اند . پدرم پرسيد : ايشان كيستند ؟ حاجب هشام گفت :  قسّيسان و رهبانان نصارى اند . در اين كوه عالمى دارند كه داناترين علماى ايشان است . هر سال يك مرتبه به نزد او مى آيند و مسائل خود را از او مى پرسند .  پدرم با آن گروه نصارى به آن كوه رفت و در وسط نصارى نشست و براى عالم خود مسندها گذاشته بودند او بيرون آمد و نشست بسيار پير بود و ابروهايش را بست و ديده هاى خود را به حركت آورد به حاضران نظر نمود . چون چشم عالم به پدر افتاد  گفت :  تو از مائى يا از امت مرحومه ؟ حضرت فرمود : از امت مرحومه. پرسید : از علماى ايشانى يا از جهّال آنها ؟ پدرم گفت : از جهّال ايشان نيستم . گفت : من از تو سوال كنم يا تو از من  ؟ حضرت فرمود : تو از من سوال كن عالم نصارى پرسيد : اى بنده خدا كدام ساعت است كه نه از شب و نه از روز است ؟  پدرم فرمود : ما بين طلوع صبح و طلوع آفتاب .  گفت :  از كدام ساعتهاست ؟  پدرم فرمود : از ساعات بهشت است  . گفت : صحيح است. سوال كرد شما مى گوئيد اهل بهشت مى خوردند و از آنها چيزى صادر نمى شود آيا در دنيا نظيرى دارد ؟ حضرت فرمود : بلى نظير آن در دنيا چراغست كه اگر صد هزار چراغ از آن روشن شود كم نمى شود گفت : صحيح است.عالم گفت : مسئله اى سوال مى كنم كه نمى توانى جواب گوئى:خبر ده مرا از مردي كه با زن خود نزديكى كرد . آن زن به دو پسر حامله شد و هرکدام  در يك ساعت متولد شدند و در يك ساعت مردند . در وقت مردن يكى پنجاه و ديگرى صد و پنجاه سال زندگى كرده بود ؟حضرت فرمود: دو پسر عُزَير و عَزيز بودند كه از مادر در يك ساعت متولد شدند و سى سال با يكديگر زندگى نمودند  . خدوند عُزَير را ميرانيد و بعد از صد سال زنده كرد و بيست سال ديگر با برادر خود زندگانى كرد و هر دو در يك ساعت مردند يكى ۵۰ سال و ديگرى ۱۵۰ سال زندگى كرد آن عالم نصرانى برخاست و گفت : از من داناتر را آورده اى تا مرا رسوا كند . به خدا سوگند تا اين مرد در شام است ديگر من با شما سخن نخواهم گفت . هر چه مى خواهيد از او بپرسيد . چون اين خبر به هشام رسيد جايزه اى به امام باقرعليه‌السلام فرستاد و شهرت فضل امام باقر در شام پراكنده شد . هشام فورا ما را روانه مدينه نمود.بالاخره هشام لعين به والى مدينه نوشت كه پدرم را به زهر شهيد گرداند . مرحوم شيخ عباس قمى در منتهى الآمال نوشته است که : گفته شده : ابراهيم بن وليد بن عبدالملك بن مروان حضرت را به زهر شهيد كرد و شايد به امر هشام بوده است. 

 قبرمبارك امام باقر علیه السلام در قبرستان بقيع در مدينه مى باشد و گنبد و بارگاه داشته كه  به دست وهابيّون ويران شده است . حضرت هفت اولاد ذكور و اناث داشت: حضرت امام جعفر صادق  علیه السلام - عبدالله - ابراهيم - عبيدالله - على - زينب - ام السلمه، مرقد شريف على بن محمد مشهور در اردهال كاشان به شاهزاده سلطانعلى معروفست و قبر مباركش قبّه رفيعه دارد، والده محترمه امام باقر فاطمه دختر امام حسن مجتبى مى باشد.

۲-  ورود حضرت موسى بن جعفر علیه السلام با  غل و زنجیربه بصره در سال ۱۷۹ قمری

در سال ۱۷۹ قمری هارون براى استحكام خلافت خود به گرفت . امام موسى بن جعفر علیه السلام اراده حج نمود و به اطراف  نامه نوشت . علما و سادات و اعيان و اشراف همه در مكه حاضر شدند كه از ايشان بيعت بگيرد و ولى عهد بودن اولاد خود را در شهرها منتشر نمايد.هارون وقتى به مدينه رسيد يحيى برمكى نقل كرده که  : شبى نزد قبر پيامبر  صلی الله علیه وآ له وسلم ايستاد و عرض كرد : پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول الله من عذر مى خوام درباره موسى بن جعفر كه مى خواهم او را حبس كنم . زيرا مى ترسم آشوب برپاكند كه خون امت تو ريخته شود . چون روز شد هارون فضل بن ربيع را فرستاد زماني كه حضرت موسى بن جعفر علیه السلام نزد قبر جد بزرگوارش  پيامبر  صلی الله علیه وآ له وسلم  نماز مى خواند در اثناى نماز آن جناب را گرفتند و از مسجد بيرون كشيدند .حضرت موسى بن جعفر علیه السلام متوجه قبر پيامبر صلی الله علیه وآ له وسلم شد و عرض نمود:  يا رسول الله آنچه از امت بدكردار تو به اهل بيت تو ميرسد شكايت مى كنم . مردم از هر طرف صدا به گريه و فغان بلند كردند و آن امام مظلوم را نزد هارون بردند آن ملعون به حضرت ناسزا گفت و امر كرد آن بزرگوار را مغلولا به بصره ببرند و دو محمل ترتيب داد . يكى را به سوى بصره وديگرى را به سوى بغداد فرستاد تا مردم ندانند حَسّان بن سَرَوىّ را همراه آن بزرگوار كرد كه در بصره به عيسى بن جعفر بن منصور امير بصره و پسر عموهاى هارون تسليم كند.در روز هفتم ماه ذيحجّه آن بزرگوار را داخل در بصره كرده و تسليم عيسى نمود او در يكى از اطاقهاى خود محبوس گردانيد روزى دو مرتبه اطاق را باز مى كرد يك نوبت براى وضو و نوبتى براى طعام دادن.مدت يك سال در حبس عيسى ماند و مكررا هارون به او مى نوشت آن مظلوم را شهيد كند ولى او جرئت نمى كرد و جمعى از دوستانش او رامنع مى نمودند .  به هرون نوشت كه حبس موسى بن جعفر نزد من طول كشيد و من به قتل او اقدام نخواهم نمود.  زيرا از حال او تفحّص كردم به غير عبادت و ذكر و مناجات چيزى نمى شنوم به كار خود مشغول است . با كسى كارى ندارد . چون نامه عيسى به هارون رسيد كسى فرستاد كه آن بزرگوار را از بصره به بغداد بُرد و نزد فضل بن ربيع محبوس گردانيد در اين مدت هميشه مشغول عبادت و بيشتر در حال سجده بود.

منبع:
کتاب حوادث الایام ، سید مهدی مرعشی نجفی
 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث