شرح زیارت امین الله؛ « شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ »؛ معنا، مراتب  و حقیقت شکر

شرح زیارت امین الله؛ « شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ »؛ معنا، مراتب و حقیقت شکر

۱۵ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام

تحلیل معنای شکر

با دقت در جهان هستی، انسان عاقل پی می برد که هر چه هست از الطاف بیکران غنی مطلق و خداوند متعال است که آن را برای هدف مطلوب آفریده و لازمه عاقل بودن انسان آن است که تمامی نعمتها را از جانب آن کمال مطلق دانسته و از خود و سایر موجودات مانند خود هیچ چیز را نداسته و آن را برای حق تعالی اظهار نماید . همان طور که اگر انسانی به دیگری لطف و احسانی می کند  لازمه انسانیت آن است که آن لطف را از دیگری دانسته و به این امر اقرار کند و آثارش را مترتب نماید . همان گونه که اگر موجودات زبان اظهار داشتند این حقیقت را نسبت به حق تعالی اظهار می کردند و زبان حال وجودشان نیز این چنین است . بنابراین شکر تصور و اظهار نعمت است(1) و از مدح و حمد خاص تر است  .

زیرا مدح ستایش چیزی است نسبت به کمالی که دارد اعم از کمال اختیاری یا غیراختیاری و حمد ستایش چیزی است در برابر کمال اختیاری آن و لازمه نعمت بودن چیزی آن است که در مسیر هدف از آفرینش قرار بگیرد .

از این جهت خداوند متعال پس از بیان اعطای نعمتهای مادی(2) و معنوی(3) - دین الهی - می فرماید:

اینها را دادیم شاکر خداوند شوید .

 در جایی داشتن تقوا را زمینه شکر الهی بیان کرده و می فرماید:

ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون : و به تحقیق خداوند شما را در - جنگ - بدر یاری کرد در حالی که ذلیل بودید پس خدا را حفظ کنید  . شاید شکرگزار او شوید . (4) 

خلاصه آنکه اظهار عبودیت برای خداوند سبب شکرگزاری از او می باشد .  زیرا می فرماید:

بل الله فاعبد و کن من الشاکرین: بلکه فقط خدا را بندگی کن و از شکرگزاران باش . (5)

 در جای دیگر علت شکرگزاری را اعطای نعمت معرفی کرده و شکرگزاری را تنها به اظهار بندگی خداوند متعال بیان داشته است:

فکلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا و اشکروا نعمة الله ان کنتم ایاه تعبدون : پس بخورید - تصرف کنید در آنچه - از آنچه خداوند به شما روزی کرده در حالی که حلال و پاکیزه است و نعمت او را شکر کنید  اگر فقط او را می پرستید . (6)

در روایتی ابوبصیر از امام صادق علیه السلام سؤال می کند: آیا برای شکر اندازه و حدی است که وقتی بنده آن را انجام داد شاکر باشد؟ فرمود: بله، عرض کردم، آن چیست؟ فرمود:

خداوند را ستایش کند بر هر نعمتی که به او داده است در اهل و مال و اگر در آنچه خداوند در مالش به او داده حقی است آن را اداء کند و از این قبیل است فرمایش خداوند عز و جل: منزه است آن کسی که این - وسایل نقلیه - را مسخر ما قرار داد و ما به آن قدرت نداشتیم و نیز از این قبیل است کلام او:پروردگارا من نسبت به آنچه از خیرات برایم فرود می فرستی فقیرم و نیز کلام خداوند متعال: پروردگارا مرا فرود آور فرود آوردن فرخنده ای - هنگام ورود در مکانی - و تو بهترین فرود آورندگانی و نیز: پروردگارا مرا در - هر کاری - صادقانه وارد کن و صادقانه خارج نما و برایم از طرف خودت فرمانروایی یاری کننده قرار ده(7).

مراتب شکر

پس از روشن شدن معنای شکر، معلوم می شود که هر مقدار آگاهی انسان به نعمتهای خداوند بیشتر باشد محدوده شکر برایش وسیعتر خواهد بود.

از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

من لم یعلم فضل نعم الله عز و جل علیه الا فی مطعمه و مشربه فقد قصر علمه و دنا عذابه  : کسی که برتری نعمتهای خداوند عز و جل بر خویش را جز در خوراکی و نوشیدنی نداند به تحقیق علمش کوتاه و عذابش نزدیک است . (8)

 قرآن کریم می فرماید:

الم تروا ان الله سحر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة  : آیا نمی بینید که خداوند آنچه در آسمانها و در زمین است مسخر برای شما قرار داده است و نعمتهای ظاهری و باطنی را بر شما فرو ریخته است  .(9)

 در جای دیگر خطاب به انسان می فرماید:

و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها ان الله لغفور رحیم  : و اگر نعمت خداوند را بشمارید نمی توانید اندازه کنید  . همانا خداوند بخشنده مهربان است  . (10)

بنابراین با یک دید کلی، شکر به دو مرتبه تقسیم می شود: 

اول - شکر ظاهری

و آن توجه سطحی است به نعمتهای ظاهری در اطراف خود و ادای آن به این است که آنها در معصیت خداوند استفاده نشوند .

از این جهت امام صادق علیه السلام می فرماید:

شکر النعمة اجتناب المحارم : شکر نعمت دوری از محرمات است  .(11)

علی علیه السلام نیز می فرماید:

لو لم یتوعد الله علی معصیته لکان یجب الا یعصی شکرا لنعمة  : اگر خداوند بر معصیتش وعده عذاب نمی داد حتماً لازم بود که معصیت نشود به جهت شکرگزاری از نعمتهایش.(12)

دوم - شکر باطنی

و آن با توجه عمیق به نعمتهای الهی در جهان هستی و در شئون وجودیه خود حاصل می شود که پی بردن به هر نعمتی شکر مناسب با آن را می طلبد .

از این جهت ائمه علیهم السلام در تعلماتشان بینش ما را نسبت به نعمتهای الهی و شکر در برابر هر یک را وسیع کرده اند .

روایتی که آخر معنای شکر ذکر شد شاهد این معنا است.

در روایت دیگر امام صادق علیه السلام به سدیر می فرماید:

ای سدیر! مال کسی هیچ گاه زیاد نمی شود مگر اینکه حجت خدا بر او بزرگ خواهد بود .  پس اگر بتوانید که آن حجت را از خودتان دفع کنید انجام دهید .

به حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا چگونه دفع کنیم؟ فرمود:به واسطه برآورده کردن حوائج برادرانتان از اموالتان . سپس فرمود:ای سدیر! با نعمتها با نیکویی برخورد کنید...(13)

و علی علیه السلام می فرماید:

زیاد توجه کن - با اکرام کردن - به کسی که تو بر او برتری پیدا کردی . زیرا این از درهای شکر است(14)

همچنین می فرماید:

اگر بر دشمنت قدرت پیدا کردی عفو از او را شکر قدرت بر او قرار ده(15) .

هر مقدار ایمان انسان نسبت به اعطای الهی بیشتر باشد شکر او نسبت به خداوند بیشتر خواهد بود . حتی نسبت به امراضی که از او دفع شده و دیگری به آن مبتلاست .

از این جهت امام صادق علیه السلام می فرماید:

هر کسی که به شخص گرفتاری توجه کرده و بدون آنکه او بفهمد سه مرتبه بگوید حمد خدایی را که مرا از آنچه به تو مبتلا کرده، عافیت داده است و اگر می خواست مرا مبتلا می کرد  هیچ گاه به آن بلا مبتلا نمی شود(16) 

البته در مواجهه با چنین صحنه هایی مطابق فرمایش امام صادق علیه السلام به خداوند عرضه بدارد که:

من شخص مبتلا را مسخره نکرده و بر او فخری ندارم . لکن تو را بر نعمت عظیمت بر خودم حمد می کنم(17) .

انسان اگر ایمانش قوی تر شد حتی نسبت به آن مشکلاتی که در آنهاست خداوند را شکر می کند  . چون منتسب به خداوند حکیم می داند که او حتماً مصلحتی را در نظر داشته است که مرا به این مصیبت مبتلا کرده است. (البته مصلحت در عروض این امور نسبت به عموم مؤمنان بخشیدن گناهان است.)

از این جهت امام صادق علیه السلام می فرماید:

رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی امری بر او وارد می شد که او را خوشحال می کرد می فرمود:

ستایش برای خداوند بر این نعمت.

ولی وقتی امری بر او وارد می شد که او را ناراحت می کرد می فرمود:

حمد برای خداوند بر هر حال(18) .

با این دیدگاه بود که حضرات ائمه علیهم السلام نسبت به جزئی ترین امور که در نزد عموم مردم از نعمتهای الهی به حساب نمی آید خداوند را شکر می کردند . به گونه ای که شکر زبانی ایشان حکایت از عمق ایمان ایشان نسبت به خداوند متعال می کند که ایشان تمامی وقایع و امور جهان را در تمام لحظات منتهی به خداوند و از نعمتهای خداوند می دانستند .

از این جهت راوی گوید: امام صادق علیه السلام از مسجد بیرون آمدند و اسب آن حضرت گم شده بود فرمودند: اگر خداوند آن را بر من رد کند حتماً حق شکر او را اداء خواهم کرد . راوی گوید: چیزی نگذشت که اسب پیدا شد . حضرت فرمود: الحمدلله . شخصی به آن حضرت عرض کرد : فدایت شوم شما فرمودید: حق شکر خداوند را اداء خواهم کرد. حضرت فرمودند: آیا نشنیدی گفتم: الحمدلله(19)؟

با این دیدگاه اگر خداوند به انسان نعمتی را بدهد و آن را منتسب به خداوند دانسته و به لوازمش عمل کند مبتلا به استدراج و عقب گرد نمی شود همان طور که امام صادق علیه السلام در جواب راوی که به حضرت عرض کرد: از خدا خواستم مال و فرزند و خانه به من عنایت فرماید و می ترسم این استدراج باشد فرمود : اگر با حمد باشد استدراج نیست .(20)

حقیقت شکر  

پس از اینکه روشن شد که شکر دارای مرحله ظاهر و باطن است معلوم می شود که حقیقت شکر همان ستایش حق تعالی است به جهت کمالی که از او ظهور کرده است . هر چند به واسطه امور یا وسایط فیض باشد. روی این حساب خود ستایش حق تعالی برای انسان مؤمن موضوعیت دارد. همان طور که راوی از امام رضا علیه السلام نقل می کند که فرمود:

من حمد الله علی النعمة فقد شکره و کان الحمد افضل من تلک النعمة: کسی که خداوند را بر نعمتش ستایش کند پس او را شکر کرده و حمد برتر از آن نعمت است . (21)

از این جهت اصل در تحقق شکر همین معرفت قلبی است که این نعمتها از جانب خداوند است و سپس آن ستایش را بر زبان جاری کردن است . همان طور که امام صادق علیه السلام فرمود:

کسی که خداوند نعمتی به او بدهد و او آنها را با قلبش بشناسد پس شکرشان را به جا آورده است . (22)

و شکر زبانی به تنهایی چندان فایده ای ندارد .  زیرا حقیقت اعمال بستگی به توجه قلب و درک آن دارد . از این جهت کسی که در حال عافیت است و آن را از خداوند می داند و شکرگزار است و شخص گرفتاری که صابر است و آن ابتلاء را منتهی به خداوند متعال می داند اجرشان یکی است همان طور که امام صادق علیه السلام فرمود:

شخص در حال عافیت و شاکر، همان اجری را دارد که برای مبتلای صابر است و صاحب نعمتی که شاکر باشد همان اجر محروم قانع را دارد .(23) بنابراین سپاسگزاری از دیگران که واسطه رساندن کمالاتی به انسان می شوند با توجه به اینکه خداوند متعال خلقت ما را به گونه ای قرار داده است که از یکدیگر متأثر شویم و در رفع نیازمندیها به یکدیگر کمک کنیم - سپاسگزاری از خداوند محسوب می شود و عدم توجه به این وسایط به طور کلی  ضایع کردن حق وسایط است و خداوند متعال تکویناً مقرر کرده است که ربوبیتش از راه وسایط پیاده شود . از این جهت سپاسگزاری نکردن از وسایط موجب عدم سپاسگزاری از حق تعالی نیز می شود .

همان طور که امام سجاد علیه السلام می فرماید: خداوند هر بنده شکرگزاری را دوست دارد. 

خداوند تبارک و تعالی روز قیامت به بنده ای از بندگانش می فرماید: آیا از فلانی شکرگزاری کردی؟ می گوید: بلکه از تو شکرگزاری کردم . خداوند می فرماید: مرا شکر نکردی . زیرا او را شکر نکردی . سپس فرمود: شاکرترین شما برای خدا شاکرترین شما برای مردم است  .(24)

 این مطلب حتی در ربوبیت تشریعی خداوند متعال نیز جاری است  . زیرا او انسانها را به واسطه ارسال انبیاء و انزال کتب، هدایت و تربیت از ایشان را در آیات قرآنی تبعیت از خویش(25) معرفی کرده و اطاعت از ایشان را کنار توحید در عبودیت (26)  بیان کرده است و آن را اجر رسالت ایشان (27) قرار داده است که این حقیقت شکر نسبت به ایشان خواهد بود.  پس با توجه به حقیقت شکر، انسان هر مقدار معرفتش نسبت به صاحب نعمت بیشتر باشد به این صورت که کمالات و نعمتهای حق تعالی را محدود نبیند حتی شکر خود را نیز نعمتی از او بداند، حق شکر او را توانسته انجام دهد  .

همان طور که امام صادق علیه السلام می فرماید:

خداوند عز و جل به حضرت موسی علیه السلام وحی کرد: ای موسی؛ حق شکر مرا اداء کن، عرض می کند: پروردگارا؛ چگونه حق شکر تو را اداء کنم در حالی که هیچ شکری نیست مگر اینکه تو به آن نعمتی به من داده ای؟ خداوند فرمود: ای موسی؛ الآن مرا شکر کردی چون دانستی که آن نیز از من است .(28) و بدین جهت حضرت نوح علیه السلام بنده شکور نامیده شده است . زیرا به فرموده امام صادق علیه السلام صبح و شام این دعا را صادقانه می خواند: اللهم ما اصبحت بی من نعمة او عافیة فی دین او دنیا فمنک وحدک لاشریک لک، لک الحمد و لک الشکر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا  (29) سپس امام صادق علیه السلام می فرماید:

اگر این دعا را بگویی شکر نعمتهایی که خداوند در آن روز و شب عنایت فرموده است ادا کرده ای.

 اگر معرفت انسان به حق تعالی بالاتر رود به گونه ای که چون او نعمت داده است او را شکر نکند بلکه چون او صاحب کمالات نامحدود است و خودش هیچ ندارد او را شکر کرده و بندگی نماید، اینجا بینش این بنده به درجات عالیه ای از معرفت رسیده به گونه ای که انتخاب شده حق تعالی می شود و خداوند پرده های بین خود و او را برطرف کرده و این حقیقت را می یابد . همان طور که این درجه از معرفت برای مخلصین و بندگان پاک شده خداوند تحقق یافته و حضرت ابراهیم علیه السلام یکی از ایشان می باشد که قرآن درباره او می فرماید:

شاکرا لانعمه اجتباه و هداه الی صراط مستقیم : شکرگزار نعمتهای الهی است. خدا او را انتخاب کرده و به راه مستقیم هدایتش فرموده  است . (30)          

از این جهت علی علیه السلام می فرماید:

و عده ای هستند خداوند را به خاطر شکر او بندگی می کنند - نه از ترس عذاب یا طمع به بهشت - این بندگی آزادگان است(31) زیرا از غیر خداوند و انگیزه های خالص الهی آزاد شده اند و او را چون اهل بندگی است و صاحب جمال و جلال مطلق ذاتی و محبوب بالذات است بندگی می کنند.ائمه علیهم السلام این گونه بوده اند .(32)

همان طور که رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز این گونه بود و بنابر فرمایش امام باقر علیه السلام:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب عائشه، هنگامی که به حضرت عرض کرد: چرا خود را به زحمت می اندازید و حال آنکه خداوند گناهان گذشته و آینده شما را آمرزیده است؟ - گناهی ندارید - فرمودند: آیا بنده شکرگزاری نباشم؟(33).

با این بیانات روشن شد که حقیقت شکر نیز دارای درجاتی است و بستگی به معرفت انسان به خداوند متعال دارد هر مقدار معرفت عمیق تر باشد حقیقت شکر نیز عمیقتر خواهد بود.


پی نوشت:

1- مفردات راغب ، ص 272 و 130.

2- انفال : 26، نحل : 14 و 78، روم : 46، فاطر: 12.

3- بقره : 52 و 56 و 158، مائده : 6 و 89.

4- آل عمران : 123.

5- زمر: 66.

6- نحل : 114.

7- بحارالانوار، ج 71، ص 29، روایت 7.

8- همان ، ص 49، روایت 64.

9- همان ، ص 49، روایت 64.

10- نحل : 18، ابراهیم : 34.

11- اصول کافی ، ج 2، ص 95.

12- نهج البلاغه ، کلمات قصار، 290.

13- بحارالانوار، ج 71، ص 47، روایت 60.

14- نهج البلاغه ، کتاب 69.

15- نهج البلاغه ، کلمات قصار 11.

16- بحارالانوار، ج 71، ص 34، روایت 15.

17- همان ، روایت 17.

18- همان ، روایت 14 و 56.

19- همان ، روایت 13.

20- همان ، روایت 12.

21- همان ، روایت 8 و 72 و 66.

22- همان ، روایت 10 و 28 و 36.

23- همان ، روایت 5 و 73 و 34.

24- همان ، روایت 25 و 47.

25- نساء: 80.

26- نوح : 34.

27- فرقان : 57، سیاء: 47.

28- بحارالانوار، ج 71، ص 36، روایت 22 و 75 و 86.

29- همان ، روایت 24 و 23.

30- نحل : 121.

31- نهج البلاغه ، کلمات قصار 237.

32- بحارالانوار، ج 70، ص 204، روایت 13.

33- همان ، ج 71، ص 24، روایت 3 و 64. 

منبع:

سیمای مخبتین(شرح زیارت امین الله)، شیخ محمود تحریری

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث