حضرت زهرا سلام الله علیها از نگاه بانوی دانشمند اهل سنت فاطمه بنت الشاطی

حضرت زهرا سلام الله علیها از نگاه بانوی دانشمند اهل سنت فاطمه بنت الشاطی

۰۳ اسفند ۱۳۹۳ 0

عایشه عبدالرحمن، ملقّب به «بنت الشاطی»، در سال 1331 ه . ق،1 در شهر «دمیاط» مصر، دیده به جهان گشود. پدرش شیخ «محمد علی عبدالرحمن» از روحانیان دانشگاه الازهر به شمار می رفت. وی در یک خانواده مذهبی رشد و پرورش یافت. خاندان «عبدالرحمن» در امر تدیّن و علوم حوزوی معروف و مشهور بودند؛ به طوری که اکثر اجداد و نیاکان «عایشه عبدالرحمان» روحانی و عالم الازهر بوده اند.

بنت الشاطی پس از مدّتی لیاقت و کاردانی خود را نشان داد و در سال 1929 م، به دریافت گواهی «الکفاءة» (آموزش خانگی) و رتبه اوّل آن در سطح کشور مصر موفق شد. وی تحصیلات کلاسیک خود را ادامه داد و در سال 1931 م، موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید. نبوغ و استعداد ذاتی، او را به عرصه فرهنگ و مطبوعات کشاند و به این علّت که خانواده اش با ورود او به این عرصه مخالف بودند، برای خود نام مستعار «بنت الشاطی»، به معنای دختر ساحل برگزید، تا خانواده اش او را نشناسند.
وی در سال 1936 م، با قبولی در کنکور، به دانشگاه فؤاد اوّل (قاهره کنونی) وارد شد و در رشته ادبیات عرب مشغول تحصیل گردید. پس از چهار سال تلاش علمی، در سال 1939 م، با موفقیت، مدرک لیسانس را دریافت کرد و همان سال برای اخذ مدرک فوق لیسانس در کنکور شرکت کرد و قبول شد. پس از دو سال در 1941 م، فوق لیسانس خود را با موفقیت دریافت نمود و نیز به عنوان رتبه اوّل دانشگاه برگزیده شد
بنت الشاطی به این هم قناعت نکرد و پس از دو سال مدرک دکترای خود را در رشته ادبیات عرب، با ارائه پایان نامه ای درباره «ابوالعلاء معرّی»، دریافت نمود. وی از رساله دکترای خود در حضور استاد مسلّم ادبیات عرب مصر، دکتر «طه حسین»، به نحو شایسته ای، دفاع نمود.
دکتر بنت الشاطی با کسب موفقیت های پی در پی، به عنوان استاد زبان و ادبیّات عرب در دانشگاه «عین شمس» شهر قاهره مشغول به کار گردید و شاگردان زیادی را تربیت نمود. او در زمینه علوم قرآنی نیز محققی ژرف اندیش، و مدتی استاد پژوهش های قرآنی در دانشکده شریعت و دارالحدیث بود.
بنت الشاطی به سبب تألیف برخی از آثار درباره اهل بیت (علیهم السلام)، به ویژه تألیف کتاب وزین و گرانسنگ «السیدة زینب عقیلة بنی هاشم»، در جهان تشیّع و به ویژه در ایران معروف و مشهور شد. 
او با وجود اینکه اهل سنت است اما در این کتاب ارزشمند به گونه ای  شور انگیز به وصف دختر علی علیه السلام می پردازد و در خلال کلام گاه سخن از فاطمه زهرا سلام الله علیها به میان می آورد. سخنانی که شنیدن آن از زبان دانشمندی سنی  اما خالی از تعصب  برای شیعیان و حقیقت جویان بسیار جذاب است. اینک به نمونه هایی از آن اشاره میکنیم:    

بنت الشاطی پدر و مادر حضرت زینب را اینگونه توصیف می نماید:

مادر او زهرا گرامى‌ترين دختران پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و در خوى و سرشت شبيه‌ترين آنان بدوست. خدا او را برسه خواهر ديگر وى (زينب، ام كلثوم، و رغيه) برترى داد و مقدر فرمود كه سلالۀ پاكيزۀ اهل بيت از اين دختر باشد. پدر زينب على بن ابيطالب عليه السلام پسر عم و وصى پيغمبر و نخستين كسى است كه در كودكى بدو گرويد و در دانش و تقوا و شجاعت جوانمرد قريش مى‌بود. ص18

بنت الشاطی به حقیقتی تاریخی اشاره نموده و می گوید:

زينب مادر را مى‌ديد كه شبانه از خانه بيرون رفته و يك يك خانه‌هاى مهاجر و انصار را مى‌گردد و آنان را به يارى شوى خود مى‌خواند ولى آنها در پاسخ او مى‌گويند: دختر پيغمبر! ما با ابوبكر بيعت كرديم واگر على عليه السلام پيشدستى مى‌كرد. بيعت او را مى‌پذيرفتيم! على عليه السلام مى‌گفت: مى‌خواستيد جسد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را در خانه بگذارم و براى طلب خلافت با مردم بجنگم؟ ! زهرامى‌گفت: شوهرم وظيفۀ خود را چنانكه بايد انجام داد و پاداش مردمى كه حق او را به ستم گرفتند با خداست. ص28

چه دلنشین است شنیدن حقیقت از زبان بنت الشاطی آنجا که می گوید:

زينب همۀ اين حوادث را مى‌ديد و گمان دارم منظرۀ دلخراش ديگرى را كه در كودكى وى رخ داد هرگز از ياد نبرد.او هميشه به خاطر داشت كه چگونه عمر به نام «جلوگيرى از اختلاف كلمه!» به خانۀ زهرا حمله برد تا على را به بيعت ابوبكر وادارد. هنوز آواز زهرا در گوش زينب طنين انداز است كه چون نزديك شدن آنان را به خانۀ خود احساس كرد، فرياد برداشت:«پدر! پس از تو از عمر و ابوبكر چه ها ديدم!» به دنبال اين استغاثه، مردم پراكنده شدند و عمر با حالتى محزون نزد ابوبكر رفت تا بايكدير به خانۀ فاطمه رفته، از او دلجويى كرده و خشنودى خاطر او را جويند. عمر و ابوبكر نزد زهرا رفتند، ولى فاطمه ايشان را نپذيرفت. سپس به على عليه السلام توسل جستند و او آنها را به بالينزهرا برد، اما دختر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم روى خود را به ديوار كرده و سلام آنها را پاسخ نداد. ابوبكر گفت:دختر پيغمبر! به خدا من پيوند محمد صلى الله عليه و آله و سلم را از پيوند خود بيشتر دوست دارم و تو نزد من از عايشه محبوبترى. من آرزو داشتم روز مرگ پدرت بميرم! (تو خيال مى‌كنى با معرفتى كه من در حق تو دارم، ميراثت را به ستم خواهم گرفت؟ ! من از پدرت شنيدم كه ما پيامبران ارث نمى‌گذاريم، آنچه بجا گذاريم صدقه است) . در اين وقت فاطمه چهرۀ نحيف و محزون خود را به آنان كرد و پرسيد: اگر حديثى را از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بر شما بخوانم آن را به كار خواهيد بست؟ گفتند: آرى! - شما را به خدا از پدرم نشنيديد خشنودى فاطمه خوشنودى من و خشم او خشم من است؟ و هر كه دخترم را دوست بدار مرا دوست داشته و هر كه او را خوشنود سازد مرا خوشنود ساخته است و هر كه او را به خشم آرد، مرا به خشم آورده؟

- آرى ما اين حديث را از پيغمبر شنيديم.

- اكنون من خدا و ملائكه را گواه مى‌گيرم كه شما مرا به خشم آورديد و خوشنود نكرديد. اگر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را ببينم شكوۀ شما را بدو مى‌كنم.

- سپس روى خود را از آنها برگردانيد. عمر و ابوبكر گريان از نزد فاطمه بيرون رفتند و ابوبكر از مردم خواست كه او را از خلافت معذور دارند. ص29

و اینک  مصیبت نامه زهرا از زبان بنت الشاطی:  

زهرا روزهاى پس از مرگ پدر را زير بار حزن و اندوه بسر مى‌برد و زينب كنار بستر بيمارى مادر شريك گريه و اندوه او بود. اين ايام سراسر خانۀ دختر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را پرده‌اى از حزن و اندوه مى‌پوشانيد.هيچيك از تاريخ نويسان ننوشته‌اند كه فاطمه پس از پدر خنده برلب آورده، يا بستر بيمارى را جز براى زيارت خاك او ترك گفته است.او نزد قبر پدر مى‌رفت و گريان مشتى از آن تربت پاك بر مى‌گرفت و مى‌بوييد و بر ديده مى‌كشيد و با ناله و فغان مى‌گفت:«بر آنكس كه خاك گور احمد را بوييده است، چه باك اگر در عمر خود بوى خوش نبويد؟ ! بر من مصيبتها رفت كه اگر بروزگار مى‌رفت، شب مى‌شد.»گريۀ او، ديگر مردمان را به گريه مى‌افكند. روزى انس بن مالك را گفتند تا از وى رخصت گرفت و نزد او رفت، چون اجازت يافت از وى خواست كه شكيبايى پيشه گيرد و بر جان خود رحم كند. فاطمه پرسيد:«چگونه دل شما راضى شد كه پيغمبر را در خاك پنها كنيد؟انس را گريه‌اى سخت گرفت، با ناله و اندوه خانۀ فاطمه را ترك گفت. فاطمه در گريه و اندوه شهره گشت و او را يكى از پنج تن گريه كنندگان كه تاريخ نام آنها را ثبت كرده است (آدم، نوح، يعقوب، يحيى، فاطمه) به شمار آوردند. سپس نوۀ او على بن الحسين عليه السلام نيز بدانها اضافه شد.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث