جایگاه و روش صحیح استفاده از تشویق

جایگاه و روش صحیح استفاده از تشویق

۱۵ فروردین ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع

انسان و نياز به «تشويق»

اغلب يا همه افراد، به لحاظ برخورداري از غريزه «حبّ نفس»، دوست دارند كه مورد توجه و عنايت قرار بگيرند. توجه به اين نياز، در حدي كه به افراط كشيده نشود و آثار سوء نداشته باشد، عاملي در جهت تغيير رفتار يا ايجاد «انگيزه عمل» در انسانهاست.
وقتي كسي را مورد تشويق قرار مي‏دهيم و به خاطر داشتن صفتي يا انجام كاري مي‏ستاييم، در واقع حس «خود دوستي» او را ارضاء كرده‏ايم. اين هم، جاذبه و محبت مي‏آفريند، هم، نيت و انگيزه پديد مي‏آورد يا تقويت مي‏كند.
همچنان كه از لفظ تشويق نيز برمي‏آيد، به معناي «بر سر شوق‏آوردن» و «راغب‏ساختن» در ماهيت تشويق نهفته است. اين كار، نيازمند شناخت ما از روحيات و خصلتهاي رواني اشخاص به معناي عام، و از ويژگيهاي روحي فرد مورد تشويق به طور خاص است. در تشويق، بايد از لفظ، شيوه و برخوردي استفاده كرد كه در درون شخص، شوق و نيت و علاقه ايجاد كند و اين محرك دروني، او را به تلاش بيروني وادار كند، نه اينكه صرفا يك «تحريك بيروني» باشد.
بعضي خصلتِ «تشويق ديگران» را ندارند و به دليل خودخواهي، غرور، حسد يا هر عامل ديگر، هرگز زبان به ستايش و تمجيد از خوبيهاي ديگران نمي‏گشايند و گفتن يك كلمه تشويق‏آميز، برايشان بسيار سنگين است، هرچند خودشان پيوسته دوستدار آنند كه مورد تشويق ديگران قرار بگيرند.
برخي هم به گونه‏اي تربيت شده‏اند كه براحتي زبان به تعريف از ديگران و خوبيهايشان مي‏گشايند و نه تنها تشويق خوبان برايشان سنگين نيست، بلكه از اين كار، لذت هم مي‏برند. و ... چقدر تفاوت ميان اين دو گونه افراد است!
داشتن زبان و لحن تشويق‏آميز، موهبتي خدايي است. نشان كمال روحي و همت بلند و علاقه به بالندگي و رشد انسانهاست. تشويق، در نيكان و نيكوكاران، زمينه بيشتر براي «عمل صالح» پديد مي‏آورد و نسبت به بدان و بديها، اثر غير مستقيمِ بازدارندگي دارد. اگر در جامعه‏اي ميان نيك و بد فرقي گذاشته نشود و به شايستگانِ فرزانه و فداكار و فرومايگانِ تبهكار به يك چشم نگاه كنند، اين عامل سقوط اخلاقي و ارزشي جامعه است؛ صالحان مأيوس و دلسرد مي‏شوند و فاسدان جرأت و گستاخي مي‏يابند. اين مضمون كلام حضرت علي(ع) است كه در عهدنامه‏اي كه به مالك‏اشتر نخعي نوشت، او را به اين ارزشگذاري و بهادادن به نيكان صالح فرمان داد:
«لا يَكوُنَنَّ المُحسنُ و المُسيئُ عِندَكَ بمنزلةٍ سَواءٍ، فانّ في ذلِكَ تَزْهيدا لأِهل الأحسانِ في الأحسانِ وَ تَدريبٌ لأِهل الأسائة».1
اي مالك ... هرگز «نيكوكار» و «بدكار» نزد تو يكسان و در يك جايگاه نباشند، چرا كه در اين كار، بي‏رغبتي نيكوكاران در امر نيكوكاري است، و ورزيدگي و شوقِ بدكاران براي بدي است.
تفاوت‏گذاشتن ميان نيك و بد در نوع برخورد و احترام و توجه، نه تنها با «عدالت» منافاتي ندارد، بلكه سوق‏دادن جامعه به سوي صلاحيتهاست و ارج‏نهادن به نيكها و نيكان است. اين تفاوت رفتار به خاطر تفاوتِ عملِ ديگران، هم در محيط خانه و ميان فرزندان قابل عمل است، هم در محيط درسي و ميان دانش‏آموزان و دانشجويان. هم نسبت به كارمندان، سربازان، خدمتگزاران و اقشار مختلف ديگر.

تناسب تشويق و عمل

هم در بحث تنبيه و توبيخ، هم در مقوله ستايش و تشويق، بايد تناسب ميانِ «عمل» و «ميزانِ تشويق» مراعات شود، تا اثر مطلوب را ببخشد. بدون اين تناسب، يا افراط مي‏شود يا تفريط، و هر دو زيانبار است. البته هر يك از اين زياده‏روي يا كوتاهي در تشويق و ستايش هم ريشه‏ها و عللي دارد.
داشتن زبان و لحن تشويق‏آميز، موهبتي خدايي است. نشان كمال روحي و همت بلند و علاقه به بالندگي و رشد انسانهاست. اگر در جامعه‏ اي ميان نيك و بد فرقي گذاشته نشود و به شايستگانِ فرزانه و فداكار و فرومايگانِ تبهكار به يك چشم نگاه كنند، اين عامل سقوط اخلاقي و ارزشي جامعه است؛ صالحان مأيوس و دلسرد مي‏شوند و فاسدان جرأت و گستاخي مي‏يابند. اينكه هر كس را چگونه مي‏توان بر سر شوق آورد و از كار شايسته او تجليل و تقدير كرد، در شرايط مختلف و نسبت به افراد مختلف متفاوت است. يكي را با لفظ محبت‏آميز و كلمات تحسين‏كننده مي‏توان تشويق كرد، يكي را با تحويل‏گرفتن و برخورد احترام‏آميز، يكي را با پول و جايزه،يكي را با مطرح ساختن و نام‏آوردن.
علي(ع) مي‏فرمايد:
«الثّناءُ بِاكثرَ مِنَ الأستحقاقِ مَلَقٌ و التقصيرُ عَنِ الأستحقاقِ عِيٌّ او حَسَدٌ».2
ستايش بيش از حد استحقاق و شايستگي، تملق و چاپلوسي است. و كم گذاشتن و كوتاهي از حد استحقاق، ناتواني يا حسادت است.
اين سخن، ضمن تأكيد بر همان «تناسب»، دو جنبه افراط و تفريط را در اين مسأله يادآور مي‏شود و به ريشه آن هم اشاره دارد. زياده‏روي در مدح، يا از جهالت و نشناختن قدر و ارزش كارها و اشياء سرچشمه مي‏گيرد، يا نشانه روحيه چاپلوسي و نوكرصفتي و حقارت نفس و روح است. حضرت امير(ع) در سخني ديگر مي‏فرمايد:
«اكبَرُ الحُمقِ الأغراقُ في المدحِ وَ الذَّمِ».3
بزرگترين ناداني، زياده‏روي در ستايش يا بدگويي است.
هرچند سخن از تشويق است، ولي مدح و ستايش نيز، يكي از جلوه‏هاي تشويق و روشهاي رغبت‏آفريني در افراد به شمار مي‏آيد.
از آنجا كه تشويق، براي انگيزش به كار نيك است، اگر كمتر از «ارزش كار» و «فضيلتِ صفات» باشد، موجب كم‏اهميت جلوه يافتن آن كار و صفت مي‏گردد. مثلاً اگر يك دانش‏آموز، پس از يك سال تلاش پيگير در امر تحصيل و داشتن معدل «بيست»، فقط با يك «بارك‏اللّه‏» و «احسنت» تشويق شود، 
امام امت(ره) از اين شيوه تشويقي چه در آغاز پيروزي انقلاب و چه در طول سالهاي دفاع مقدس استفاده مي‏كرد.
در آغاز انقلاب كه عده‏اي طرح «انحلال ارتش» را مطرح مي‏كردند، امام از فداكاريها و همدليهاي آنان با ملت ستايش كرد و آنان را به صحنه انقلاب كشيد، و در سالهاي حماسه نيز، زبان و بيان و قلم تشويق‏آميز حضرت امام(قدس سره) نسبت به رزمندگان و ارتش و سپاه، نقش عمده در حماسه‏آفريني و خط‏شكني و شهادت‏طلبي و پيروزيهاي ماندگار و پرافتخار داشت.
روحيه خود را از دست مي‏دهد، يا اگر در برابر فداكاري عظيم و ايثار چشمگير يك انسانِ وارسته، تنها به ستايش مختصري اكتفا شود، حق او ادا نشده است. برعكس، اگر در برابر كار نيك كوچكي عظيمترين تشويقها به عمل آيد، مثلاً در يك جلسه و در يك مسابقه حضوري براي كسي كه يك پرسش عادي را في‏المجلس جواب داده، يك «سفر حج» جايزه بدهند، اين نيز بدآموزي دارد، هم ارزش آن جايزه لوث مي‏شود، هم براي آنان كه با تلاش بيشتر، شايستگيهاي والاتري را از نظر علمي و عملي دارند ولي مورد تشويق قرار نمي‏گيرند، دلسرد و مأيوس مي‏كند.

روش هاي تشويق

اينكه هر كس را چگونه مي‏توان بر سر شوق آورد و از كار شايسته او تجليل و تقدير كرد، در شرايط مختلف و نسبت به افراد مختلف متفاوت است. يكي را با لفظ محبت‏آميز و كلمات تحسين‏كننده مي‏توان تشويق كرد، يكي را با تحويل‏گرفتن و برخورد احترام‏آميز، يكي را با پول و جايزه، يكي را با مطرح ساختن و نام‏آوردن. يكي با كتاب و هديه‏هاي فرهنگي تشويق مي‏شود، يكي با لوازم مصرفي و خانگي، يكي هم با خوراك و اطعام. در همين زمينه هم مراعات تناسب ميان «نوع تشويق» با «فرد مورد تشويق»، مهم است. به اين خاطر، آنان كه به مناسبتهاي مختلف به افراد، هديه و جايزه مي‏دهند، يا مي‏خواهند افراد شايسته را مورد تشويق و تقدير قرار دهند، به اين ريزه‏كاريها بايد توجه كنند.
گاهي يك «لوح تقدير» و متن زيبا و آراسته و قاب‏شده، كه قيمت مادي چنداني هم ندارد، براي كسي بسيار نفيس و ارزشمند و شوق‏انگيزتر از آن است كه مثلاً صدهزار تومان پول نقد به او داده شود. البته گاهي هم برعكس است، چون لوح تقدير براي كسي نان و آب نمي‏شود ولي «وجه نقد» را مي‏تواند در پرداخت قرض و قسط يا تأمين نيازهاي زندگي به كار بندد.
حتي اگر تشويق هاي مادي و لوازم مصرفي باشد، باز اين نكته كه به چه كسي، چه چيزي هديه شود، مهم است. طرف به تناسب شغل، سن، شرايط زندگي و ويژگي هاي شخصي، گاهي از يك پتو، يا ضبط‏صوت، دوره ترتيل قرآن، آلبوم عكس، لباس و كفش ورزشي، سفر عمره و سوريه، اردوي تفريحي، كتاب، مدال و ... خوشش مي‏آيد و برايش ارزش دارد.
در مورد كتاب هم، حتي نوع كتاب به تناسب مخاطبِ مورد تشويق بايد گزينش شود. به بعضي بايد قرآن و صحيفه سجاديه داد، به بعضي رساله احكام، به بعضي اخلاق و تربيت، به بعضي كتاب طباخي و آشپزي، به بعضي كتابهاي علمي و فني، به بعضي فرهنگ لغت، به بعضي دوره‏اي تفسير، به بعضي كتاب قصه و رمان، به بعضي ديوان شعر، به بعضي مجموعه‏اي نفيس از نقاشي يا خط و ... مي‏بينيم كه هر كس از نوعي كتاب كه مورد علاقه يا نياز او است، بيشتر لذت مي‏برد و آن هديه، بيشتر براي او نقش تشويقي دارد.
حضرت علي(ع) در نهج‏البلاغه نسبت به نوع رفتار با فرماندهان نظامي و سران سپاه و ارتش، به مالك‏اشتر توصيه مي‏كند كه آنان را بر اساس ميزان مواسات و خدمت و تلاش، مورد احترام و تقدير قرار بده و براي آنكه در امر مبارزه با دشمن و جهاد، «يكدل» باشند، زندگي آنان را تأمين كن و خواسته‏هايشان را برآور. آنگاه مي‏فرمايد:
«وَ واصِلْ في حُسْنِ الثّناءِ عَلَيهم و تَعديد ما اَبْلي ذَوُو البَلاءِ مِنهم، فَاِنَّ كَثْرَةَ الذِّكرِ لِحُسْنِ اَفعْالِهِم تَهُزّ الشُّجاعَ و تُحَرِّضُ النّاكِلَ».4
پيوسته ستايش نيك نسبت به آنان داشته باش و رنجها و بلاها و آزمونهاي آنان را برشمار، چرا كه ياد كردن بسيار از كارهاي نيك آنان، شجاع را به شور و جنبش وا مي‏دارد و سست و بي‏حال را هم به حركت مي‏كشاند.
امام امت(ره) از اين شيوه تشويقي چه در آغاز پيروزي انقلاب و چه در طول سالهاي دفاع مقدس استفاده مي‏كرد. در آغاز انقلاب كه عده‏اي طرح «انحلال ارتش» را مطرح مي‏كردند، امام از فداكاريها و همدليهاي آنان با ملت ستايش كرد و آنان را به صحنه انقلاب كشيد، و در سالهاي حماسه نيز، زبان و بيان و قلم تشويق‏آميز حضرت امام(قدس سره) نسبت به رزمندگان و ارتش و سپاه، نقش عمده در حماسه‏آفريني و خط‏شكني و شهادت‏طلبي و پيروزيهاي ماندگار و پرافتخار داشت.
پس نوع تشويق و تقدير از نظاميان، كارمندان، محصلان، كارگران، كوچكها، بزرگها، خانمهاي خانه‏دار، پزشكان و پرستاران و ... بايد فرق كند و متناسب با خود آنان باشد و نشان‏دهنده ارج‏گذاري به كار خاص آنان باشد. «تشويق به نحوي بايد باشد كه تشويق‏شونده، احساس كند ديگران به ارزش كار او پي برده‏اند و از كاري كه او كرده، خوشحال و سپاسگزارند».5 البته نبايد تشويق، ايجاد «غرور» كند. ظرفيت افراد را هم نسبت به تشويق بايد 
حضرت علي(ع) مي‏فرمايد:
با پاداش‏دادن و تشويق نيكوكار، شخص بدكار و فاسد را از بدي و فساد باز داريد:
«اُزجُرِ المُسيئَ بِثواب المُحسِنِ».
* البته نبايد تشويق، ايجاد «غرور» كند. ظرفيت افراد را هم نسبت به تشويق بايد سنجيد.
گاهي بچه‏ ها به خاطر تشويق، لوس و بي‏ادب و پرتوقع مي‏شوند. گاهي بزرگترها به خاطر نداشتن ظرفيت لازم براي تقدير، خود را مي‏بازند و متكبّر و بي‏اعتنا مي‏شوند يا از رشد و پويايي مي‏مانند.
سنجيد. گاهي بچه‏ ها به خاطر تشويق، لوس و بي‏ادب و پرتوقع مي‏شوند. گاهي بزرگترها به خاطر نداشتن ظرفيت لازم براي تقدير، خود را مي‏بازند و متكبّر و بي‏اعتنا مي‏شوند يا از رشد و پويايي مي‏مانند. به اين عوارض منفي هم، بايد توجه داشت. به فرموده حضرت امير(ع): «كم مِنْ مَغرورٍ بِحُسْنِ القولِ فيه»، چه بسا كساني كه با سخن نيك ديگران در باره آنان، مغرور مي‏شوند.6
 

شرايط تشويق

در يك كار تشويقي، بايد نكاتي مورد توجه قرار گيرد كه به «اثربخشي» تشويق، كمك مي‏كند و بدون آنها، يا از اثر مي‏افتد، يا اثر منفي به بار مي‏آورد. برخي از اين نكات، از اين قرار است:
1ـ تشويق، همراه با درك و تشخيص و كشف استعدادهاي رشد طرف مقابل باشد.
2ـ ارزش عمل نيك و خصلت شايسته، شناخته شود و به فرد مورد تشويق هم شناسانده شود.
3ـ تشويق، «رشوه» به حساب نيايد و «حق و حساب»، تلقي نشود.
4ـ به اندازه و بجا باشد و از حد معمول و متناسب و متعارف، تجاوز نكند، تا خاصيت خود را از دست ندهد.
5ـ همراه و توأم با عمل فرد باشد، چون فاصله زياد بين تشويق و كار نيك، آن را از ارزش و اثر مي‏اندازد و نقش شوق‏آوري آن از بين مي‏رود. در حديث است كه: مزد كارگر را، پيش از آنكه عرقش خشك شود بپردازيد.
6ـ تشويق، همراه با توجيه و تبيين باشد و فرد بداند كه چرا و به خاطر چه كاري مورد تشويق قرار گرفته است. اين مسأله در توبيخ و تنبيه هم هست. همچنان كه مجازات، بدون آنكه طرف بداند چرا تنبيه مي‏شود، عامل بازدارنده نيست، تشويق بدون توجيه و تبيين هم اثر انگيزه‏آفريني و تحريكي به كار خير ندارد.
7ـ تشويق، با عمل خوب، تناسب داشته باشد، نه مبالغه‏آميز، نه كمتر از حد مطلوب. تشويق، مثل مصرف دارو براي بهبود يك بيماري است. مصرف بيش از حد يا كمتر از مقدار توصيه‏ شده، اثر درماني ندارد، بلكه گاهي هم زيانبار است.
گاهي مي‏توان با تشويق انسان هاي شايسته، راهي براي جلوگيري از فساد فاسدان يافت. اين تأثير غير مستقيم تشويق است. پيامبران الهي، هم «مبشّر» بودند، هم «منذر». ولي گاهي كار بشارت و تشويق، كارسازتر از تهديد و تنبيه و توبيخ است.
حضرت علي(ع) مي‏فرمايد: با پاداش‏دادن و تشويق نيكوكار، شخص بدكار و فاسد را از بدي و فساد باز داريد: «اُزجُرِ المُسيئَ بِثواب المُحسِنِ».7
«تشويق نسل جوان، در زرورق پيچيدن و باد زدن و هندوانه زير بغل آن دادن نيست. تشويق واقعي عبارت است از درك و كشف استعدادهاي فرزندان و ايجاد فرصت و محيط مساعد براي تجلي و شكوفايي آن ... محيط تشويق‏آميز، عبارت است از پيوند دادن آموزش و پرورش به زندگي اجتماعي، آگاه ساختن نسل جوان از مسؤوليت هاي خويش و دادن فرصت مناسب براي ايفاي اين مسؤوليت ها».8
به اميد آنكه با بهره‏گيري از تشويق (بيش از توبيخ و سرزنش)، زمينه‏هاي مناسبتري براي رشد فضايل اخلاقي در جامعه و خانواده و در رفتار و اخلاق افراد پديد آوريم.
 
پی نوشت ها:
1 ـ نهج ‏البلاغه، فيض‏الاسلام، نامه 53. 
2 ـ همان، حكمت 339. 
3 ـ غررالحكم (چاپ دانشگاه)، ج2، ص396. 
4 ـ نهج ‏البلاغه، نامه 53. 
5 ـ آموزش و پرورش براي فردا، آصفه آصفي، ص88. 
6 ـ غرر الحكم، ج4، ص548. 
7 ـ نهج ‏البلاغه، حكمت 168. 
8 ـ آموزش و پرورش براي فردا، ص91 و 93. 
منبع : 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث