آئین دوستی

آئین دوستی

۱۸ اسفند ۱۳۹۳ 0
هرچند محور مباحث گذشته در باره معاشرت، گاهي به بحث برخورد مناسب با همنشينها، بستگان و دوستان هم مربوط مي‏شد، اما از آنجا كه «دوستي» يكي از فراگيرترين رابطه‏ هاي انساني ميان مردم است، بجاست كه اين موضوع را با تأمل بيشتري مورد توجه قرار دهيم.

نعمتِ «دوست»

از قديم گفته ‏اند: هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار. دوست، همدم تنهايي هاي انسان، شريك غم ها و شادي ها، بازوي ياري‏رسان در نيازمندي ها، تكيه‏گاه انسان در مشكلات و گرفتاري ها و مشاور خيرخواه در لحظات ترديد و ابهام است.
بعضي از مردم، به خاطر خصلت هاي خودخواهانه يا توقعات بالا يا تنگ‏نظري يا سختگيري يا دلايل ديگر، نمي‏توانند براي خود، دوستي برگزينند و از «تنهايي» درآيند. اين به تعبير حضرت امير(ع) نوعي ناتواني و بي‏دست و پايي است.
هم دوست يافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم دوستيهاي تعطيل شده و به هم خورده را دوباره پيوندزدن و برقرار ساختن. علي(ع) مي‏فرمايد:
«اَعجَزُ الناسِ مَنْ عَجَزَ عَن اكتسابِ الأخوان، وَ اعجزُ منه مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفَرَ بِهِ مِنهم»(1)
ناتوانترين مردم كسي است كه از دوستيابي ناتوان باشد. ناتوانتر از او كسي است كه دوستانِ يافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد.
تأمل در اينكه چه خصلت ها و برخوردها و روحيه ‏هايي سبب مي ‏شود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، يا آنكه از آغاز، نتواند دوستي براي خويش بگيرد، ضروري است. سعدي گفته است: «دوستي را كه به عمري فراچنگ آرند، نشايد كه به يك دم بيازارند.»
 

همرنگ و هماهنگ

دوستان هر كس، مبناي قضاوت ديگران نسبت به اخلاق و شخصيت و افكار او است. بعلاوه، تأثيرپذيري انسان از دوستان، در سنين مختلف، چه كودكي، چه جواني و چه حتي ميانسالي، بسيار است. از اين‏رو دقت در گزينش «دوستِ موافق»، به سلامت اخلاقي و رفتاري انسان كمك مي‏كند. به فرموده حضرت علي(ع):
«الصّاحِبُ كالرُّقعَةِ فاتَّخِذْهُ مشاكِلاً»(2)
دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را هم‏شكل و هم‏سان با خودت برگزين.
ارتباط قلبي و دروني ميان انسان ها، به پيوندهاي اجتماعي و بيروني مي‏انجامد. روابط اجتماعي هم، در روحيات و اخلاق افراد، اثر مي‏گذارد. بنابراين، آنان كه به تعالي فكر و سلامت اخلاق و تهذيب نفس و تكامل شخصيت خويش علاقه‏مندند، ناگزير بايد در انتخاب دوست، «معيارهاي مكتبي» را لحاظ كنند و به آنچه از دوست «مي‏گيرند»، اهتمام ورزند. اينكه گفته‏اند:
تو اول بگو با كيان زيستي پس آنگه بگويم كه توكيستي 
نشان‏دهنده معيارِ «دوستان» در ارزيابي شخصيت يك فرد است كه مردم نيز آن را در داوري ها و ارزيابي هاي خويش به كار مي‏گيرند.
اين سخن زيباي حضرت رسول(ص)، خواندني و شنيدني است:
«مَثَلُ الجليسِ الصّالحِ مَثَلُ العَطّارِ، اِنْ لم يُعْطِكَ مِنْ عِطرِهِ اصابَكَ مِنْ ريحِهِ و مَثَلُ الجليس السّوءِ مَثَلُ القَيْنِ اِنْ لم يُحْرِقْ ثوبَكَ اصابَكَ مِنْ ريحِه»(3)
مَثَلِ همنشين شايسته و خوب، مثل عطّار است، كه اگر از عطر خودش هم به تو ندهد، ولي از بوي خوش او به تو مي‏رسد، و مَثَل همنشين بد، همچون كوره‏پز آهنگري است كه اگر لباس تو را هم (جرقه‏هاي آتش كوره) نسوزاند، ولي بوي كوره به تو مي‏رسد!
اين همان سروده حكمت ‏آميز سعدي است، در مورد گِل خوشبوي در حمام، كه در اثر همنشيني با گُل، معطّر مي‏شود و از «كمال همنشيني» بهره مي‏برد، «و گرنه من همان خاكم كه هستم! ...»

دوست شايسته

در منابع ديني، در اينكه «دوست خوب» كيست؟ و با چه كساني بايد دوستي و موّدت داشت و از معاشرت و همنشيني چه كساني بايد پرهيز كرد، و ... احاديث بسياري است، با رهنمودهاي كاربردي و جالب.
آنان كه به تعالي فكر و سلامت اخلاق و تهذيب نفس و تكامل شخصيت خويش علاقه‏ مندند،ناگزير بايد در انتخاب دوست، «معيارهاي مكتبي» را لحاظ كنند و به آنچه از دوست «مي‏گيرند»، اهتمام ورزند.
آيين دوستي عبارت است از: آراستن دوست، ياري رساندن، قدرشناس بودن، تقويت كردن، همكاري داشتن و در راه دوست، فداكاري و خدمت كردن.
در صدد بررسي و نقل اين گونه احاديث نيستيم، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آيين دوستي، توجه به نكاتي كه به عنوان صفات دوست خوب مطرح شده است، ضروري است. همان معيارها، حاوي دستورالعمل چگونگي معاشرت هم هست. به عنوان نمونه به يكي از اين روايات، اشاره مي‏كنيم.
امام حسن مجتبي(ع) در بستر بيماري بود و پس از آن مسموميت كه به شهادتش منجر شد، در ديداري كه جُناده (از اصحاب وي) با حضرت داشت، امام چنين توصيه فرمود:
«اِصْحَبْ مَنْ اِذا صَحِبْتَهُ زانَكَ، وَاِذا خَدِمْتَهُ صانَكَ وَ اِذا اَرَدْتَ منه مَعوُنَةً اَعانكَ و ...»(4)
«با كسي همنشيني و مصاحبت و دوستي كن كه:
1ـ هرگاه با او همنشين شدي، مايه آراستگي تو باشد،
2ـ آنگاه كه خدمتش كني، تو را نگهبان باشد،
3ـ هرگاه از او ياري خواستي، كمكت كند،
4ـ اگر سخني گفتي، تو را تصديق كند،
5ـ اگر (بر دشمن) حمله بردي، قدرت وصولت تو را بيفزايد،
6ـ اگر دستت را به فضل و نيكي دراز كردي، او هم دست، پيش آورد،
7ـ اگر در تو (و زندگيت) رخنه‏اي پديد آمد، آن را برطرف سازد،
8ـ اگر از تو نيكي ديد، آن را در شمار و حساب آورد،
9ـ اگر چيزي از او طلبيدي، عطا كند،
10ـ و اگر تو ساكت بودي (و چيزي نخواستي) او آغاز كند (و نيازت را برطرف سازد).
علي(ع) مي‏فرمايد: «حق برادر ديني خود را با اتكّاءِ به رابطه‏ اي كه ميان تو و او است، ضايع مكن، چرا كه هرگز، كسي كه حقش را ضايع و تباه كرده‏اي، برادر تو نيست».
جلوه دوستي كامل و راستين، در موّدت قلبي، حفظ حرمت ها، مراعات حقوق، ياري در هنگام نياز و مساعدت در وقت گرفتاري است و بدون اينها ادعاي دوستي پذيرفته نيست.
از هر چيز، تازه‏اش را انتخاب كن و از دوست، قديمي‏ اش را. از نشانه‏ هاي بزرگواري انسان، حفظ دوستان قديمي است.
اينها اوصاف كسي است كه شايسته رفاقت و دوستي از ديدگاه امام مجتبي(ع) است. از اينها برمي‏آيد كه آيين دوستي عبارت است از: آراستن دوست، ياري رساندن، قدرشناس بودن، تقويت كردن، همكاري داشتن و در راه دوست، فداكاري و خدمت كردن.
از سوي ديگر، اگر در سخنان ائمه از دوستي با بعضي نهي شده، آنها نيز به عنوان صاحبان «رفتار ناپسند» محسوب مي‏شوند كه در قلمرو آيين دوستي نمي‏گنجد، از قبيل: عيبجويي، نابخردي، كينه ‏توزي، پرتوقّعي، كم ‏ظرفيّتي، بددهاني و بدزباني، بي‏ تقوايي، لجاجت و ستيزه‏جويي، شوخي هاي بيجا و آزاردهند، خودپسندي و بدرفتاري و از اين دست خصلت ها و رفتارها. اينها، هم موجب كاهش دوستان و سستيِ دوستي ها مي‏گردد، و هم شيوه‏ هاي ناپسند در معاشرت با دوستان است كه بايد از آنها پرهيز كرد.
دوستي حدّ ومرزي دارد كه بايد آن حريم حفظ و آن حق، ادا شود. امام صادق(ع) در سخن بلندي اين حدود و حقوق را بيان فرموده، مي‏ افزايد: مراعات اين حدود، در هر كس بود (همه ‏اش يا مقداري) او دوست است، و گرنه نسبت دوستي و صداقت به او نده.

پنج نکته مهم  : 

 اين پنج نكته عبارت است از:
اول: آنكه نهان و آشكار دوست، براي تو يكسان باشد.
دوم: آنكه زينت تو را زينت و آراستگي خودش ببيند و عيب و نقصان تو را عيب خويش بشمارد.
سوم: اگر به رياست و ثروت و پست و مقامي رسيد، اين پست و پول، رفتار او را نسبت به تو عوض نكند.
چهارم: اگر قدرت و توانگري دارد، از آنچه دارد نسبت به تو دريغ و مضايقه نكند.
پنجم: (كه جامع همه آنهاست) اينكه تو را در گرفتاري ها، رها نكند و تنها نگذارد.(5)
آري ... اينهاست آيين دوستي و برادري ديني.
جلوه دوستي كامل و راستين، در موّدت قلبي، حفظ حرمت ها، مراعات حقوق، ياري در هنگام نياز و مساعدت در وقت گرفتاري است و بدون اينها ادعاي دوستي پذيرفته نيست.
امام علي(ع) مي‏فرمايد: مردم، جز با امتحان و آزمايش شناخته نمي‏شوند. پس همسر و فرزندانت را در حال غيبت و نبودنت امتحان كن، و دوستت را در مصيبت و گرفتاري، و خويشاوندان خود را هنگام نيازمندي و تهيدستي ... «وَ صَديقَكَ في مُصيبَتِكَ».(6)
دوست بي‏عيب؟!
واقعگرايي در همه مسايل، پسنديده است، از جمله در دوستيابي و دوست‏گزيني. بعضيها چنان آرماني فكر مي‏كنند كه از واقعيت هاي ملموس و عيني فاصله مي‏گيرند و در عالم خيال و ذهن، سير مي‏كنند. «دوستِ بي‏عيب» از اين گونه آرمان هاي دست‏نيافتني است.
البته بايد كوشيد تا حد امكان و توان، در دوستيها سراغ افرادي رفت كه كه نقطه‏ضعف كمتري داشته باشند و اگر بي‏عيب باشند، چه بهتر. ولي ... آيا انسان بي‏عيب (غير از معصومين) مي‏توان يافت؟ هر كس در موردي ممكن است نقصان و نقطه‏ضعفي داشته باشد. 
همان طور كه طالبانِ همسر ايده‏آل و صد در صد بي‏عيب و نقص، مجرد و بي‏همسر مي‏مانند، آنان هم كه در پي دوستِ صد در صد بي‏ضعف باشند، تنها مي‏مانند. اين حقيقت، به عنوان توجه به يك واقعيتِ عيني در كلام مولا علي(ع) اين گونه آمده است:
«مَنْ لم يُواخِ الاّ مَنْ لا عَيْبَ فيهِ قَلَّ صديقُهُ»(7)
كسي كه بخواهد جز با افراد بي‏عيب دوستي و برادري نكند، دوستانش كم خواهند شد.
نكات ديگر ...
در باب دوستي، گوهرهاي فراواني در گنجينه‏هاي حديثي ما نهفته است كه در اين مختصر، مجال بسط سخن نيست. براي اينكه از آن محتواهاي سودمند و كاربردي بي‏بهره نباشيم، در اينجا فهرستي از نكات ديگر كه در آيين دوستي بايد به كار بست، مي‏آوريم كه برگرفته از احاديث اين موضوع است:
از هر چيز، تازه‏اش را انتخاب كن و از دوست، قديمي‏اش را. از نشانه‏هاي بزرگواري انسان، حفظ دوستان قديمي است. بهترين دوستان، آنانند كه در نصيحت و خيرخواهي، سازشكاري و مصانعه نمي‏كنند، عيب هايتان را به شما مي‏گويند، در كارهاي اخروي كمك‏ كار شمايند، شما را از گناهان باز مي‏دارند، و از لغزش هاي شما چشم مي‏پوشند.دوست خود را خيلي عتاب و سرزنش نكنيد كه «كينه» مي‏آورد.بدترين دوستان، آنانند كه دوستي آنان، شما را به تكلف و رنج و زحمت بيندازد.
دوست واقعي كسي است كه عيب دوست خود را در نهان به خودش بگويد، نه در آشكارا و نزد ديگران.هرگاه با كسي دوست شديد، از نامش، نام پدرش، نام قبيله و شهر و ديارش بپرسيد، كه اين گونه كسب شناخت ها نشانه صدق در دوستي است. هرگاه به دوستي علاقه و محبت داشتيد، آن را ابراز كنيد و به او بگوييد، كه موجب افزايش محبت و علاقه‏ مندي مي‏شود.
آنچه از دوست مي‏رسد تحمل كنيد، تحمل و بردباري، عيبها را مي‏پوشاند. برادران و دوستانتان را نسبت به هر خطا مؤاخذه و محاسبه نكنيد، كه دوستانتان كاهش مي‏يابند. خداوند، تداوم دوستيها را دوست مي‏دارد. پس بر دوستي هاي خود، استمرار بخشيد. با كساني كه صرفا از روي طمع يا ترس يا تمايلات يا براي خوردن و نوشيدن با شما دوست مي‏شوند، دوستي نكنيد. در پي يافتن دوستانِ باتقوا باشيد! محبت و دوستي خود را بيجا و بي‏مورد صرف نكنيد، كه اين گونه دوستيها در معرض گسستن است.
پايان اين نوشته را با حديث جالبي از اميرالمؤمنين(ع) قرار مي‏دهيم كه ما را به مراعاتِ حقوق دوستان و برادران ديني فرا مي‏خواند و از زير پا گذاشتن حقوق آنان به بهانه دوستي و خودماني بودن، نهي مي‏كند. علي(ع) مي‏فرمايد: «حق برادر ديني خود را با اتكّاءِ به رابطه‏ اي كه ميان تو و او است، ضايع مكن، چرا كه هرگز، كسي كه حقش را ضايع و تباه كرده‏اي، برادر تو نيست:
«لا تُضيعَنَّ حَقَّ اَخيك اِتكّالاً عَلي ما بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ، فانّه لَيْسَ لَكَ بِاَخٍ مَنْ اَضَعْتَ حَقَّهُ»(8)
قدر دوستيها و پيوندهاي عاطفي و دوستانه را بدانيم، از دوستان صادق و وفادار و پاك و پرهيزكار، دست برنداريم، چراغ محبت را در دلهاي خويش، روشن و شعله‏ور نگاه داريم، از زخم زبان و كلمات تحقيرآميز و برخورد دشمني‏برانگيز با دوستان برحذر باشيم، آيين دوستي» را بشناسيم و به كار بنديم.ادامه دارد.
 
پی نوشت ها : 
1ـ نهج ‏البلاغه، فيض‏ الاسلام، حكمت11. 
2ـ شرح نهج‏ البلاغه، ابن ابي‏ الحديد، ج20، كلام 546. 
3ـ ميزان الحكمه، ج9، ص50. 
4ـ بحارالانوار، ج44، ص139. 
5ـ ميزان الحكمه، ج5، ص310. 
6ـ همان، ص313. 
7ـ همان، ج1، ص55. 
8ـ نهج‏ البلاغه، نامه 31. 
 
منبع : 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث