شعر میلاد اباالفضل علیه السلام

شعر میلاد اباالفضل علیه السلام

۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0

خرم ای دل که جهان پر ز سرور است ،امشب

کشور جان همه چون  وادی طور است ،امشب

مظهر عضق و محبت به ظهور است، امشب

صحنه دهر همه غرفه نور است، امشب

شام میلاد همایون اباالفضل رسید

پسر علم و فضیلت ،پدر فضل رسید....

بود عباس به دنیا همه جا یار حسین

در صف ماریه بُد یار و مددکار حسین

ساقی تشنه لبان بود و سپهدار حسین

قهرمان بود که گردید علمدار حسین

نیر نورفشان،ماه بنی هاشم اوست

صف شکن،صفدر ذیجاه بنی هاشم اوست....

بر سپهر عظمت،ماه جهانتاب بود

به گلستان حقیقت ،گل شاداب بود

مخزن علم و ادب را دُرنایاب بود

بر همه خلق جهان ،مایه اعجاب بود

دافع رنج و محن،کشف مهمات رسید

زامر یزدان،به جهان،قاضی حاجات رسید

چون که در کرب و بلا،جانب میدان آمد

نی پی جنگ و جدل ،از پی فرمان آمد

به تمنای دل خیل یتیمان آمد

تا برد آب سوی خیمه،شتابان آمد

ساقی تشنه لبان ،منصبش از حیدر بود

بلکه از لطف خداوند و زپیغمبر بود

گفت : ای لشکریان ،سرور و سالار منم

یاور خسرو دین،میر علمدار منم

بر سپاه شه مظلوم،سپهدار منم

همچنان شیر خدا،قاتل کفار منم

پسر شیر خدا و پدر فضلم من

یاور خسرو مظلوم ،ابوالفضلم من

منهدم کاخ ستمکار ،زتکبیر من است

منهزم لشکر کفار،ز تدبیر من است

شیر غرنده چو گنجشک به نخجیر من است

تیز و برنده تر از صاعقه ،شمشیر من است.

من ابالفضل،حسین بن علی را یارم

اوست اندر دو جهان،روشنی افکارم

من اباالفضل ،یل صف شکن دورانم

نیست امروز هماورد،در این میدانم

زهره شیر شودآب، که جولانم

یاور دینم و فرزند شه مردانم

جان خود را به ره دوست فدا خواهم کرد

چشم خود را سپر تیر بلا خواهم کرد

ای سپه! خجت حق،ملک نجات است حسین

مظهر عدل خدا،مظهر ذات است حسین

به خداوند قسم اصل حیات است حسین

روز میعاد،رفیع الدرجات است حسین

حجه الله بود ،سبط رسول دوسراست

پسر فاطمه ،فرزند علی،شیرخداست

من حسین بن علی دارم و قرآن دارم

یاوری همچو برادر ،شه خوبان دارم

خوشدلم زان که چو او ،رهبر ایمان دارم

من کنم یاری دین،تا که به تن جان دارم

یاور دینم و از بهر فدا آمده ام

از پی یاوری دین خدا آمده ام

بارالاها!به ابالفضل جوان یار حسین

به دل سوخته جمله انصار حسین

که نمودند همه جان خود،ایثار حسین

شیعیان را همه کن پیرو افکار حسین

نظری جانب احباب،زغفاری کن

حکم حق را ز عدالت به جهان جاری کن

کردگارا!دل ما غرفه خون گردیده

اختیار از کف احباب برون گردیده

بهر ما محنت و اندوه ،فزون گردیده

کار بر وفق دل دشمن دون گردیده

همگی خون جگر و غمزده و زار شدیم

از غم هجر رخ یار،دل افگار شدیم

بارالاها!فرج مهدی موعود چه شد؟

آنکه دلها زعطایش زغم آسود ،چه شد؟

گوهر گنج فضایل ،دُر منضود چه شد؟

صبح امبد چه شد؟طالع مسعود چه شد؟

«سرویا» غصه مخور،روز فرج نزدیک است

گرچه امروز جهان بر تو و ما تاریک است.

شاعر: قاسم سرویا


منابع :سروستان،قاسم سرویها،انتشاارات قاسمی،مشهد،1367،صفحه 94.

مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل علیه السلام در شعر فارسی،احمد احمدی بیرجندی،مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی،1384،صص102-105

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث