نزول کتب آسمانی (مناسبت های ماه رمضان در قرآن)

نزول کتب آسمانی (مناسبت های ماه رمضان در قرآن)

۰۳ تیر ۱۳۹۴ 0
 
ابو بصير گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:تورات در شب ششم‏ ماه‏ رمضان‏ نازل گرديد.انجيل در شب دوازدهم نازل گرديد.زبور در شب هجدهم رمضان نازل شد.قرآن در شب قدر فرود آمد «1»

اشتراک کتابهای آسمانی در مبانی 

با بررسی آنچه در قرآن درباره  محتوا و پیام  کتاب های آسمانی آمده، در می یابیم که همه کتابهای آسمانی از گوهر مشترکی برخودار بوده اند،قرآن می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(توبه،111)
در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى‌] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است؛ همان كسانى كه در راه خدا مى‌جنگند و مى‌كُشند و كشته مى‌شوند. [اين‌] به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معامله‌اى كه با او كرده‌ايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابى بزرگ است.
نکته مهمی که جلب توجه می کند وعده ای است که به ادیان داده شده است در همه ادیان یکسان است
 شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ(شوری،13)
از [احكام‌] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه‌اندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‌خوانى، گران مى‌آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‌نمايد.
در اين آيه، نام هر پنج پيامبر اولوا العزم آمده است: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى عليهم السلام و پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله.محور دعوت انبيا يكى بوده است و همه آن بزرگواران مردم را به توحيد و معاد، تقوى و عدالت، نماز و روزه، احسان به والدين و رسيدگى به محرومان دعوت مى‏ كردند(2)
 قابل توجه اينكه در ذكر اين پنج تن نخست از نوح ع سخن به ميان آمده، سپس از پيامبر اسلام ص و بعد از ابراهيم ع و موسى ع و عيسى ع اين ترتيب بندى به خاطر اين است كه نوح به خاطر آغازگر بودنش در آغاز قرار گرفته، و پيامبر اسلام ص بخاطر عظمتش بلافاصله بعد از او و ديگران به ترتيب زمان ظهور بعد از آنها(3تفسیر نمونه)

تورات؛ رحمتی بر مردم

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَىٰ بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(قصص،43)
و به راستى، پس از آنكه نسلهاى نخستين را هلاك كرديم، به موسى كتاب داديم كه [دربردارنده‌] روشنگرى‌ها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود، اميد كه آنان پند گيرند.
نخست مى ‏فرمايد:" ما به موسى كتاب آسمانى داديم بعد از آنكه اقوام قرون نخستين را هلاك كرديم، كتابى كه براى مردم بصيرت‏ آفرين بود، و مايه هدايت و رحمت تا متذكر شوند" (وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‏ بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ).
در اينكه منظور از" قرون اولى" (اقوام عصرهاى پيشين كه هلاك شدند)  در اينجا كدام اقوامند؟ بعضى از مفسرين آن را اشاره به كفار قوم نوح و عاد و ثمود و مانند آنها مى‏دانند، چرا كه با گذشت زمان، آثار انبياى پيشين محو شده بود و لازم بود كتاب آسمانى تازه‏اى در اختيار بشريت قرار گيرد.
و بعضى اشاره به هلاكت قوم فرعون كه بازماندگان اقوام پيشين بودند مى‏دانند، چرا كه خداوند تورات را بعد از هلاك آنها به موسى ع داد.سپس به بيان اين حقيقت مى ‏پردازد كه آنچه را در باره موسى و فرعون با تمام ريزه‏كاريهاى دقيق آن بيان كرديم، خود دليلى است بر حقانيت قرآن تو، چرا كه تو در اين صحنه‏ ها هرگز حاضر نبودى و اين ماجراها را با چشم نديدى بلكه اين لطف خدا بود كه اين آيات را براى هدايت مردم بر تو نازل كرد.

انجیل؛ هدایت نور

وَقَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ(مائده،46)

و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [=پيامبران ديگر] درآورديم، در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت، و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن، هدايت و نورى است و تصديق‌كننده توراتِ قبل از آن است، و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است.

در این آیه صراحتا آمده است  که مسيح ع به حقانيت تورات كه بر موسى بن عمران نازل شده بود، اعتراف كرد، همانطور كه تمام پيامبران آسمانى به حقانيت پيامبران پيشين، معترف بودند".سپس ميگويد:" انجيل را در اختيار او گذاشتيم كه در آن هدايت و نور بود" (وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدىً وَ نُورٌ).در قرآن مجيد به" تورات" و" انجيل" و" قرآن" هر سه" نور" گفته شده است:در باره تورات ميخوانيم: (إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ) (مائدة- 44).و در باره انجيل در آيه فوق، اطلاق نور شده بود، و در باره قرآن ميخوانيم: (قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ) (مائدة- 15).در حقيقت همانطور كه تمام موجودات جهان براى ادامه حيات و زندگى خود احتياج شديد به نور دارند،  وجود آئينهاى الهى و دستورهاى كتب آسمانى براى رشد و تكامل انسانها ضرورت قطعى دارد.اصولا ثابت شده كه تمام انرژيها، نيروها، حركات، و زيبائيها، همه از نور سرچشمه ميگيرند و اگر نور نباشد، سكوت و مرگ، همه جا را فرا خواهد گرفت، همچنين اگر تعليمات پيامبران نباشد همه ارزشهاى انسانى، اعم از فردى و اجتماعى به خاموشى ميگرايد كه نمونه‏ هاى آن را در جوامع مادى به روشنى ميبينيم.قرآن در موارد متعددى از تورات و انجيل به عنوان يك كتاب آسمانى  ياد مى‏كند، در اينكه اين دو كتاب در اصل از طرف خدا نازل شده جاى هيچگونه شك و ترديد نيست،بار ديگر به عنوان تاكيد، روى اين مطلب تكيه ميكند كه" نه تنها عيسى بن مريم، تورات را تصديق ميكرد، بلكه انجيل كتاب آسمانى او نيز گواه صدق تورات بود". (مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ).و در پايان ميفرمايد:" اين كتاب آسمانى مايه هدايت و اندرز پرهيزكاران بود"اين تعبير همانند تعبيرى است كه در آغاز سوره بقره در باره قرآن آمده است آنجا كه ميگويد: هُدىً لِلْمُتَّقِينَ:" قرآن وسيله هدايت پرهيزكاران است" نه تنها قرآن، تمام كتابهاى آسمانى چنينند كه وسيله هدايت پرهيزكاران ميباشند، منظور از پرهيزكاران كسانى هستند كه در جستجوى حقند، و آماده پذيرش آن مى‏باشند و بديهى است، آنها كه از سر لجاج و دشمنى دريچه‏هاى قلب خود را به روى حق ميبندند، از هيچ حقيقتى بهره نخواهند برد.

تصدیق انجیل در قرآن

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ(مائده،48-47)

و ما اين كتاب [=قرآن‌] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق‌كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن، و از هواهايشان [با دور شدن‌] از حقى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‌ايم. و اگر خدا مى‌خواست شما را يك امت قرار مى‌داد، ولى [خواست‌] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت [همه‌] شما به سوى خداست؛ آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاهتان خواهد كرد.

اساسا تمام كتابهاى آسمانى، در اصول مسائل هماهنگى دارند، و هدف واحد يعنى تربيت و تكامل انسان را تعقيب مي كنند، اگر چه در مسائل فرعى به مقتضاى قانون تكامل تدريجى با هم، تفاوتهايى دارند، و هر آئين تازه، مرحله بالاترى را مى‏ پيمايد، و برنامه جامعترى دارد


پی نوشت ها:

 (1)أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص: 437،( گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج‏2، ص: 24

(2)تفسیر نور

(3)تفسیر نمونه

(4)مناسبت های قمری در قرآن،مرتضی بذرافشان،مرکزپژوهش های صدا و سیما،1387،صص58-59.

نویسنده: فرزانه صفایی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث