شرح نامه 31 نهج البلاغه: راه سخت آخرت

شرح نامه 31 نهج البلاغه: راه سخت آخرت

۱۲ مهر ۱۳۹۴ 0

 

 

 

"وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِيَادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْر"
'و بدان كه در جلو تو راهى است كه مسافت و فاصله ى زياد و رنج شديد دارد. و تو از نيكو طلب كردن و از مقدار كافى زاد و توشه كه تو را به منزل برساند با سبك بودن پشت تو -از بار گناهان- بى نياز نيستی'.

در اين قسمت، افكار را به سه نكته توجه داده و روى دانستن اين سه مطلب تاكيد دارند:
1- اينكه در جلو آدمى راهى دور و دراز، سهمناك، پر رنج و ناراحت كننده است. اين نكته را در موارد ديگر از نهج البلاغه و غير آن تذكر داده اند از جمله در يكجا مى فرمايند: 'فانّ أمامَكم عقبة كئوداً و منازلَ مَخوفة مَهولة': در جلو روى شما گردنه اى مشكل و رنج آور، و منازلى هراس آور و هولناك مى باشد. و با لحاظ اينكه اين خبرهاى موحش و بيم آور را كسى مى دهد كه به تمام پيچ و خمهاى اين راه آشنائى كامل دارد، كسيكه خود مى فرمود: من به طرق و راههاى آسمانها عارف ترم تا راههاى زمين، بنابراين بايد اين خبر در درون انسانها طوفاني به پا كرده و تحولى ايجاد نمايد.

2- چاره اى نيست جز اينكه انسان به خوبى در مقام طلب بر آمده، چاره جوئى كند و مقدار كافى و لازم -نه ناقص و نارسا- از زاد و توشه ى راه را فراهم آورد.

3- بايد سبكبار شد و پشت خود را از ثقل و سنگينى (مال دنیا و یا گناهان) خالى نمود.

اتفاقا هر سه مطلب، مخصوص و ملموس انسان است. آيا در پيش داشتن اين سفر پر خوف و خطر قابل انكار است؟
و آيا جريان اين سفر از ساير سفرها مستثنى و جدا است كه در اسفار ديگر به نسبت دورى و نزديكى راه، تهيه ى وسائل و آلات و ابزار بكنيم و گرنه در وسط راه خواهيم ماند و خردمندان ما را بر عدم توجه و عدم آمادگى براى سفر، ملامت و سرزنش مى كنند، اما اين سفر حاجت به وسائل و آلات و ابزار لازم نداشته باشد، و بتوان با دست خالى رو به راه گذاشت؟ بنابراين بايد آماده شد و آنچه در اين سفر هولناك لازم بوده و تامين سعادت و نجات آدمى را مى كند بايد فراهم آورد و مخصوصا روى كلمه ى "بلاغ" بايد سخت تکیه نمود و دقت كرد كه چه مقدار توشه مى تواند ما را به مقصد برساند و طورى نشود كه وسط راه بمانيم و هيچ دادرسى هم نباشد.
و آيا در سفرهاى معمولى سبكبار بودن خوب است، زيرا دست و پاى انسان باز است و خوب مى تواند حركت كند و به جلو برود و ليكن در اين سفر، سبكبار بودن لازم نيست؟ آيا اگر كوله بار سنگينى از گناهان بر دوش انسان باشد، او را از نفس نمى اندازد و از پيمودن راه، باز نمى دارد؟
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث