سرو قامتان :  شهید مهدی زین الدین ( پوستر و بنر)

سرو قامتان : شهید مهدی زین الدین ( پوستر و بنر)

۱۳ دی ۱۳۹۶ 0 فرهنگ و اجتماع
بعد از چند شبانه روز بی خوابی، بالاخره فرصتی دست داد

 

بعد از چند شبانه روز بی خوابی، بالاخره فرصتی دست داد و حاج مهدی در یکی از سنگرهای فتح شده عراقی خوابید. پنج روز از عملیات در جزیزه مجنون می گذشت و آقا مهدی به خاطر کار زیاد فرصتی برای استراحت نداشت. چهره اش زرد بود و چشمان قرمزش از بی خوابی ها و شب بیداری های ممتد حکایت می کرد. ساعتی نگذشت که یک گلوله خمپاره صد و بیست روی طاق سنگر فرود آمد. داد زدم:«بچه ها آقامهدی» همه دویدند طرف سنگر هنوز نرسیده بودیم که او در حالیکه سرفه می کرد و خاک ها را کنار می زد دیدیم. کمکش کردیم تا بیرون بیاید. همه نگران بودند «حاج آقا طوری نشدین؟» و او عمانطور که خاک های لباسش را می تکاند خندید و گفت: انگار عراقی ها هم می دانند که خوا ب به ما نیامده
گالری: 
خاطرات هشت سال دفاع مقدس:  شهید مهدی زین الدین
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث