یاران عاشورایی  در کلام رهبری (3) (+پوستر)

یاران عاشورایی در کلام رهبری (3) (+پوستر)

۱۵ شهریور ۱۳۹۷ 0 صوتی و تصویری
یاران عاشورایی

لبیک یا حسین (ع):شوذب بن عبدالله


مقام معظم رهبری (دام ظله): «شوذب بن عبدالله» زماني غلام «شاکر» پدر «عابس» و از دوستداران مخلص اهل‎بيت عليهم السلام بود. خانه و منزل او پناه و محل تدريس شيعيان بوده و در خانه او از فضائل اهل‎بيت عليهم السلام سخن گفته مي‎شد. شوذب از قرّاء و حافظان حديث و دلاور ياران امام وهمچنين سفير جناب «مسلم بن عقيل» از کوفه به سوي امام حسين عليه السلام بود. او نامه «مسلم» را به مکه برد تا به امام برساند. هنگامي که او به مکه رسيد، خدمت امام عليه السلام در مکه اقامت کرد و سپس همراه ايشان به کربلا آمد. عصر روز عاشورا «عابس» که از ديگر ياران وفادار امام است، شوذب را صدا زد و گفت: اي شوذب! چه در سر داري؟ شوذب پاسخ داد: من همراه تو در راه پسر دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله مبارزه مي‎کنم تا کشته شوم. شوذب به خدمت امام حسين عليه السلام آمد و گفت: السلام عليک يا ابا عبدالله و رحمة الله و برکاته؛ سلام بر شما اي اباعبدالله و رحمت و برکاتش بر شما نازل باد. و سپس از امام اجازه گرفت و در برابر آن حضرت به دشمن حمله ‎ور شد و به فيض شهادت نائل آمد. شوذب چون ديگر ياران امام در زيارت رجبيه و ناحيه مقدسه مورد سلام قرار گرفته است: السلام علي شوذب مولي شاکر؛ درود بر شوذب، غلام شاکر.











یاران عاشورایی

لبیک یا حسین (ع):عابس بن شبيب


مقام معظم رهبری (دام ظله): عابس از ياران باوفاى امام حسين و به قولى از خاصّان امام على و از دلاوران، سخنوران، عابدان و شب‏زنده‏داران شيعه بود. اواز قبيله بني شاکر بود که همه آن قبيله ازعلاقمندان به اهل بيت بودند و امام علي درباره آنها فرمودند: اگر تعداد قبيله بني شاکر بـه هزار نفر مي رسيد، خداي تعالي عبادت مي شد چنانکه بايد عبادت شود. روز عاشورا عابس نزد امام حسين آمد و گفت: يا اباعبدالله به خدا در روي زمين هيچ آفريده اي نيست که از تو نزد من محبوب تر باشد. اگر مي توانستم بـه چيزي عزيزتر از جانم، ستم را از تو دفع کنم در آن سستي نمي کردم. سپس شمشير کشيد و حمله کرد و فرياد ميزد آيا مردي نيست، آيا مردي نيست وکسي جرأت نمي کرد به ميدان او برود. ربيع بن تميم مي گويد: سابقه عابس را در جنگها مي دانستم که مردي است بسيار شجاع لذا به سپاه عمر سعد گفتم مبادا يک به يک به مبارزه او برويد، کسي مرد ميدان او نيست. عمرسعد فرياد زد: او را سنگباران کرده و يکباره به او حمله کنيد، عابس به هر طرف حمله مي کرد از پيش او مي گريختند، تا اينکه لشگر از هـر طرف به او حمله کرد و از زيادي زخم سنگ و شمشير و نيزه از پاي در آمد و سر مبارکش را بريدند.











یاران عاشورایی

لبیک یا حسین (ع) : شهداي حمله اول


مقام معظم رهبری (دام ظله): روايت شده عمر بن سعد با انداختن نخستين تير، رسما جنگ را آغاز كرد و گفت‌: نزد عبيدالله شهادت دهيد كه من نخستين تير را رها كردم‌. و خطاب به كوفيان گفت‌: منتظر چه هستيد! اينان يك لقمه براي شما هستند. در اين هنگام ديگر سپاه ابن زياد نيز شروع به تير اندازي كردند. به گفته ابن اعثم‌: باران تير از سوي كوفيان به سوي اصحاب امام حسين ـ عليه السلام ـ شدت‌ گرفت و امام فرمود: اينها قاصد اين قوم به سوي شماست‌؛ براي مرگي كه ‌چاره‌اي از پذيرش آن نيست‌، آماده باشيد. پس از آن دو گروه بر يكديگر حمله ‌كردند و ساعتي از روز را به طور دسته جمعي با يكديگر جنگيدند، به طوري‌ كه بنا به برخي روايات پنجاه و اندي از اصحاب امام حسين ـ عليه السلام ـ به‌شهادت رسيدند. در اين وقت‌، امام دستي به محاسنش كشيد و فرمود: غضب‌خدا … بر كساني كه متحد بر كشتن فرزند دختر پيامبرشان شدند، شديد خواهد بود. به خدا سوگند كه تسليم آنان نخواهم شد تا با محاسني خونين خدا را ملاقات كنم. در اين حمله‌، بسياري از اصحاب با تيرهايي كه بر بدنشان فرود آمد، به شهادت ‌رسيده يا زخمي شدند. اينها افرادي هستند كه اساسا فرصت نبرد تن به تن پيدا نكرده و در تيراندازي نخست كوفيان به شهادت رسيدند. که برخي تعداد آنها را 38 نفر و برخي 50 نفر ذکر کرده اند.











یاران عاشورایی

لبیک یا حسین (ع):عمرو بن قرظه


مقام معظم رهبری (دام ظله): عمرو بن قرظه بن كعب انصارى در كربلا خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و امام او را جهت ارشاد نزد عمر بن سعد مى‏فرستاد، و اين جريان تا آمدن شمر ادامه داشت، و چون شمر به كربلا آمد، اين ارتباط قطع شد. عمرو روز عاشورا از امام اذن گرفت و به ميدان آمد در حالى كه اين رجز مى‏خواند: «سپاه انصار دانسته‏اند كه من از كسى كه مسئوليت حفظ جانش با من است، حمايت و حفاظت مى‏كنم؛ ضربه‏هاى من همانند ضربه‏هاى جوانى است كه از صحنه نمى‌گريزد؛ جان و مال من فداى حسين باد». سپس عمرو بن قرظه ساعتى جنگيد و نزد امام حسين عليه‏السلام بازگشت و در برابر آن حضرت ايستاد تا از او در برابر دشمن دفاع كند. ابن نما مى‏گويد: او صورت و سينه خود را سپر تيرها قرار داده بود و نمى‌گذاشت كه به امام حسين عليه‏السلام اصابت كند، و پس از جراحت‌هاى زيادى كه برداشته بود به امام عرض كرد: اى پسر رسول خدا! به عهد خود وفا كردم؟ آن حضرت فرمودند: آرى، تو زودتر از من در بهشت خواهى بود، سلام مرا به رسول خدا برسان و بگو كه من هم به دنبال تو خواهم آمد. عمرو پس از شنيدن اين سخنان بشارت‏آميز به روى زمين افتاد و جان تسليم كرد؛ سلام خدا بر او باد.











یاران عاشورایی

لبیک یا حسین (ع): سويد بن عمرو


مقام معظم رهبری (دام ظله):  سويد بن عمرو:مردى شريف و كثير الصلاة بود و در ميدان جنگ همانند شير خشمگين مبارزه مى‏كرد و در روياروئى با بلاها و سختي‌ها بسيار مقاوم بود و او آخرين نفر از اصحاب امام عليه السلام است که به درجه شهادت نائل آمده است. او جراحات زيادى برداشته و در ميان كشتگان افتاده بود، بعد از زمانى كه به هوش آمد و شنيد كه مى‏گويند: حسين عليه السلام كشته شده است، در خود قوتى يافت بپاخاست و با خنجرى كه به همراه داشت ساعتى با دشمن مبارزه كرد تا او را عروة بن بكار و زيد بن ورقأ به شهادت رساندند. ارباب مقاتل گفته‌اند كه در ميان اصحاب امام حسين عليه السلام اين خصلت معمول بود که در هنگام شهادت مي گفتند: اَلسَلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسوُلِ اللّهِ صَلَّي اللّه عَلَيْهِ وَ آلِهِ. و امام عليه السلام پاسخ ايشان مي‌داند و مي‌فرمودند ما به شما ملحق خواهيم شد، و اين آيه مباركه را تلاوت مي‌كردند: مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى? نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلاً











یاران عاشورایی

لبیک یا حسین (ع):جَون بن ابى مالك


جَون بن ابى مالك: او بنده سياه چرده ابوذر غفارى بود كه نزد امام عليه ‏السلام آمد و براى مبارزه اجازه خواست. امام فرمودند: تو از جانب ما مأذونى و براى عافيت همراه ما آمده‏اى، خود را در مشقت مينداز! گفت: من در راحتى باشم و در سختى شما را تنها بگذارم؟!! به خدا سوگند هر چند كه بوى بدن من بد، و حسب من رفيع نيست ولى امام بزرگوارى چون تو بوى مرا خوش و بدنم را مطهر و رنگ روى مرا سفيد مى‏ كند و به بهشتم مژده مى‏ دهد! به خدا سوگند كه از شما جدا نگردم تا خون سياه من با خون شريف شما آميخته گردد! بعد شروع به رجز خوانى كرد و شجاعانه به جنگ پرداخت و بيست و پنچ نفر از آنان را به قتل رساند تا اين كه شهيد شد. امام حسين بر بالين او حاضر شد و گفت: خدايا روى او را سپيد و بوى او را خوش و او را با نيكان محشور كن و با محمد و آل محمد آشنا و معاشر گردان. از امام باقر عليه ‏السلام روايت شده كه: هر كسى كشته خود را از ميدان بيرون مى برد و به خاك مى‏ سپرد، اما جون كسى را نداشت، به همين جهت پيكر پاره پاره او را پس از ده روز ديدند در حالى كه بوى مشك از بدنش به مشام مى ‏رسيد.











مجموعه پوستر یاران عاشورایی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث