مانکنهایی که به اسلام هدایت شده اند
۱۳ آبان ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماعماشا آلالیکینا
درسال ۱۹۸۳ میلادی در شهر مسکو به دنیا آمد.
در سال ۲۰۰۱، به جایزه نفر اول «زیباترین‌های روسیه» دست یافت و به اوج شهرت رس ید و یک سال بعد به عضویت گروه رقص و موسیقی فابریک در آمد. روزی یکی از دوستانش به کما رفت و او نمی‌دانست چطور به دوستش کمک کند، بنابراین برای اولین بار دست به دعا بلند کرد و به خدا پناه برد. روز بعد همان دوستش با وی تماس گرفت و گفت وقتی بیهوش بوده او را در حال عبادت دیده است. ماشا بسیار گریست چون این اولین باری بود که از خدا چیزی می‌خواست.
او امروز دیگر مانکن و رقاص نیست او یک معلم مسلمان است. او می گوید:
من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.
فیلیسیا ییپ Felixia Yeap
اولین و تنها مدل مالزیایی در معروفترین مجله با موضوعات جنسی در جهان بود. وی فعالیت در زمینه مدلیتگ را در سال ۲۰۰۵ آغاز کرد به سرعت به شهرتی جهانی دست یافت.
اما در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد:
«من اعتقاد دارم بیش از آن ارزش دارم که تنها بدنم را نمایش دهم. من به میل خود اسلام را پذیرفتم»
سارا بوکر
او یک سوپر مدل آمریکایی بود. بسیار زیبا, جذاب و البته ثروتمند. او در خانه ای شیک بر لب دریا در فلوریدا زندگی می کرد.او می گوید:
هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی ام" پیشرفت می کردم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام افت می کرد. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب بطور منفی کلیشه ای معرفی شده است برخورد کردم. در ابتدا سبک و نحوه برخورد قرآن مرا تحت تاثیر قرار داد، و سپس نگاه آن به هستی، زندگی، آفرینش، و ارتباط میان خالق و مخلوق مرا به شگفتی آورد. سرانجام من حقیقت را دریافتم: حالا دیگر چیزی جز اسلام من را راضی نمیکرد. من یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است خریداری کردم و در خیابان ها و محله هائی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، بیکینی، و یا با لباس کار "شیک" سبک غربی در آنها راه میرفتم، ظاهرشدم. اگر چه مردم، چهره ها، و مغازه ها همه همان ها بودند، اما یک چیز بطرزی چشمگیر و استثنائی متفاوت بود، من همان نبودم و نه آرامشی که من برای اولین بار در زن بودن تجربه کردم.
من احساس کردم که همه زنجیرها پاره شده اند و من بالاخره آزاد شده ام.
