سقيفه به روايت خليفه دوم

سقيفه به روايت خليفه دوم

۱۶ آذر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

در صحيح بخاري، از عمر داستان سقيفه را چنين روايت کرده است:

وقتي که پيامبر(ص) از دنيا رفت، خبر به ما رسيد، که انصار در سقيفهّ بني ساعده اجتماع کرده اند. من هم به ابوبکر پيشنهاد کردم که بيا تا ما هم به برادران انصار خود به پيونديم. و ما خود را به سقيفه رسانديم. علي و زبير و همراهان ايشان با ما نبودند هنگامي که به سقيفه رسيديم متوجه شديم که طايفه انصار مردي را که در گليمي پيچيده بودند و مي گفتند سعَد بن عُباده است و تب دارد، با خود به آنجا آورده بودند. ما در کنار ايشان نشستيم و سخنران آنها برخاست و، پس از حمد و سپاس خدا، گفت: نَحْنُ اَنْصارُ اللّه ما ياران خداييم و نيروي رزمنده و به هم فشرده اسلام؛ شما گروه مهاجران، مردمي به شماره اي اندک هستيد و....من (عمر) خواستم در پاسخ او چيزي بگويم که ابوبکر آستينم را کشيد و گفت: خونسرد باش. پس خودش از جاي برخاست و به سخن پرداخت. به خدا قسم که او در سخن خويش هيچ نکته اي را که من مي خواستم بر زبان بياورم فرو گذار نکرد؛ يا همان را گفت، يا بهتر از آن را به زبان آورد. او گفت: اي گروه انصار، آنچه را از خوبي و امتيازات خود برشمرديد، بي گمان، اهل و برازنده آن هستيد. اما خلافت و فرمانروايي، تنها در خور قبليه قريش است، زيرا که آنها از لحاظ شرافت و حَسَب و نَسَب مشهورند و در ميان قبايل عرب ممتاز. اين است که من، به شما، يکي از دو تن را پيشنهاد مي کنم تا هر يک را که بخواهيد به خلافت انتخاب و با او بيعت کنيد. اين بگفت و دست من و ابوعبيده را گرفت و به آنان معرفي مي کرد. تنها اين سخن آخر او بود که از آن خوشم نيامد. در اين هنگام، يکي از انصار برخاست و گفت: أَنا جُذَيلُها الُمحَکک وَ عُذيقْهَا المُرَحَّب... يعني من به منزله آن چوبي هستم که شتران پشت خود را با آن مي خارانند و درختي که به زير سايه اش پناه مي بردند[1] .شما مهاجران براي خود فرمانروايي برگزينيد و ما هم براي خود زمامداري انتخاب مي کنيم.در پي اين سخن، بگو مگو و سر و صدا از هر طرف برخاست و چند دستگي و اختلاف به شدّت ظاهر گرديد - من از اين موقعيت استفاده کردم و - به ابوبکر گفتم که دستت را دراز کن تا با تو بيعت کنم. او هم دستش را پيش آورد و من با او بيعت کردم. پس از اين که از کار بيعت با ابوبکر فراغت يافتم، به سوي سعد بن عباده هجوم برديم.... اگر کسي، بدون کسب نظر و مشورت با مسلمانان، با مردي به خلافت بيعت کند، نه از او پيروي کنيد و نه از بيعت گيرنده؛ که هر دو مستحقّ کشته شدن اند[2] .

 


[1] اين جمله ضرب المثل است در زبان عرب؛ مثال هاي هر زباني چون به زبان ديگري ترجمه شوند زيبائي ندارد.
[2] صحيح بخاري، کتاب الحدود، باب رَجم الحُبلي،4: 119- 120 و سيره ابن هشام4: 336- 338 و کنزالعمّال 3: 139، حديث 2326.


منبع: کتاب سقیفه علامه عسکری 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث