شفاعت فقط از آن خداست

شفاعت فقط از آن خداست

۳۰ دی ۱۳۹۳ 0

مسلمانان و بخصوص شیعیان معتقدند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم  و امامان معصومعلیهم السلام و برخی دیگر از اولیاء خدا در قیامت واسطه عفو بندگان شده و تحت شرایطی  ایشان را از دایره مجرمان  خارج می سازند.
چنین اعتقادی با مبانی عقلی و نقلی کاملاً  قابل اثبات است  و در مسائل کلی آن همه مذاهب اسلامی مشترک هستند وبر آن اجماع دارند  تنها در جزئیات اختلافاتی دارند ؛ با این وجود گاهی برخی از افراد در مورد آن دچار تردید می شوند.
یکی از دلایل ایجاد تردید در مورد شفاعت, آیاتی است که در قرآن کریم شفاعت را تنها از آن خدا دانسته است.
در فرصت کوتاه این مقاله به بررسی این آیات می پردازیم و نشان می دهیم که این آیات منافاتی با آیات و روایات دیگر که اثبات کننده شفاعت هستند ندارد.

آیاتی که شفاعت را به خداوند منحصر نموده است

1.(قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَميعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) بگو: شفاعت، يكسره ويژه خداست، فرمانروايى آسمان‏ها و زمين در سيطره اوست، سپس به سوى او بازگردانده مى ‏شويد (زمر/44)
2. (اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ) خدا آن كسى است كه آسمانها و زمين و هر چه در بين آنهاست همه را در مقدار شش روز بيافريد، آن گاه بر عرش  قرار گرفت، شما را غير او هيچ (در عالم) يار و ياور و شفيعی نيست، آيا تذكر نمى‏ يابيد (سجده/4)
چنانکه آشکار است در این آیات شفاعت منحصراً به خداوند نسبت داده شده است.
3. (وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى‏ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ )و به وسيله‏ ى آن [قرآن‏] آنان را كه مى ‏ترسند كه به سوى پروردگارشان محشور شوند، هشدار بده، براى آنان جز او [خداوند] دوست و شفيعى نيست، باشد كه تقوا پيشه كنن (انعام/51)
4. (وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْه...) و آنان را كه دين خود را بازيچه و سرگرمى گرفتند و زندگانى دنيا آنها را فريب داد به حال خود واگذار، همين قدر (آنها را) به اين قرآن تذكر ده، تا مبادا كسى به عمل خود عاقبت گرفتار شود و او را جز خدا دادرس و شفيعى نباشد، و اگر هر چه (براى آسايش خود از عذاب) فدا دهد از او نپذيرند.(انعام/70)
5.(إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيي‏ وَ يُميتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ) بدون ترديد فرمانروايى آسمان‏ها و زمين از آن خداوند است كه زنده مى ‏كند و مى ‏ميراند و براى شما غير از خداوند هيچ يار و ياورى نيست (توبه/116)
 

آیا انحصار شفاعت در خداوند با شفاعت دیگران منافات دارد؟

در پاسخ باید گفت  قرآن در موارد متعدد  ضمن اینکه صفت یا فعلی را در خداوند منحصر دانسته به دیگران نیز نسبت داد است.
به عنوان  نمونه می فرماید:  (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً)؛ همه عزت و توانمندى براى خداست(یونس/65)
از آن سو در آیاتی دیگر می فرماید: (وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين)؛ عزت و اقتدار براى خدا و پيامبر او و مؤمنان است(منافقون/8)
یا در مورد علم به غیب می فرماید:( قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّه)؛ بگو: در آسمان‏ها و زمين هيچ كس جز خدا غيب نمى ‏داند(نمل/65)
«بگو اي‌ پيغمبر: در آسمانها و زمين‌ هيچكس‌ به‌ غيب‌ علم‌ و اطّلاع‌ ندارد مگر خداوند.»
اما از سوی دیگر می فرماید: (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً.إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُول)؛ «خداوند عالم‌ به‌ غيب‌ است‌؛ و بر علم‌ غيبش‌ كسي‌ را مطّلع‌ نمي‌گرداند، مگر آن‌ رسول‌ و فرستاده‌اش‌ را كه‌ مورد پسند و رضايت‌ او باشد.»(الجن/26و27)
در این آیات ابتدا خداوند علم غیب را به خداوند منحصر نموده است و سپس آن را برای پیامبران الهی نیز ثابت دانسته است.
در مورد شفاعت نیز چنین است. یعنی گاه شفاعت تنها به خداوند منحصر شده و گاهی به دیگران نیز نسبت داده می شود.
چنانکه قرآن می فرماید: (وَ لا يَمْلِكُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ) و كسانى كه به جاى او به دعا مى‏ خوانند، آن‏ها داراى شفاعت نيستند، مگر كسانى كه شهادت به حق داده‏اند و ايشان مى‏ دانند(زخرف/86)
پس این مسئله به روش قرآن در بیان معارف قرآن باز می گردد و نمی-توان تنها با استناد به این آیات مسئله شفاعت را انکار نمود بلکه باید به مجموع آیات در این موضوع توجه نمود.
اینک  جای این پرسش است که چگونه انحصار شفاعت به خداوند می تواند با شفاعت دیگران جمع می شود. شفاعت، براي‌ خداوند اصالهً و براي‌ غير او با اذن‌ و مشيّت‌ او اثبات‌ می شود .

بلکه همه کمالات اولاً و بالذات مخصوص خداوند است و سپس به اذن خداوند در دیگر موجودات جاری می شود.


شفاعت خداوند به چه معناست؟

پاسخ آن است که نحوه بیان قرآن در موضوعاتی مثل علم غیب , عزت و شفاعت  برای تبیین این نکته است که این امور أوّلاً و بِالذّات‌ و بالاصالة‌ نزد خداست و ثانياً و بِالعَرَض‌ و نزد دیگران.(معاد شناسی ج9 ص 101) بنابراین علم دیگران اصالتی ندارد و علم ایشان جلوه ای از علم خدا است که به اذن خدا در قلب ایشان بازتاب یافته. بنابراین در موضوع شفاعت نیز باید گفت: شفاعت، براي‌ خداوند اصالهً و براي‌ غير او با اذن‌ و مشيّت‌ او اثبات‌ می شود( ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِه) هيچ كس شفيع و واسطه جز به رخصت او نخواهد بود (یونس/3). بلکه همه کمالات اولاً و بالذات مخصوص خداوند است و سپس به اذن خداوند در دیگر موجودات جاری می شود. بنابراین وجود این کمالات در دیگران موجب رفع شدن انحصار آن به خداوند و تقسیم آن نیست. پس چنانکه علم پیامبران جلوه-ای  از علم خدا در آینه وجود ایشان است شفاعت ایشان نیز شعاعی از شفاعت خداوند است که به اذن و اجازه خداوند به ایشان داده شده است.
 

شفاعت دو گونه است. شفاعت تکوینی و  شفاعت تشریعی. شفاعت تکوینی یعنی همان سببیتی است که در نظام خلقت وجود دارد. به عنوان نمونه باران سبب روییدن گیاهان می شود. در این معنا هر چیزی که واسطه ای برای ایجاد اثری در دیگری شود شفیع دانسته می شود
شفاعت تشریعی مربوط به نظام پاداش و جزا و احکام است. به این معنا که به اذن خداوند برخی ازانسانها دیگران را دستگیری نمایند و با واسطه شدن بین آنها و خداوند موجبات عفو ایشان را فراهم آورند. این همان شفاعت اصطلاحی است که معمولاً از استعمال کلمه شفاعت به ذهن متبادر می شود.
پس شفاعت چه تکوینی باشد و چه تشریعی از مصاديق سببيّت است زیرا در هر کدام نوعی واسطه گری برای ایجاد اثری در دیگری وجود دارد.

  • در شفاعت تکوینی آفتاب سبب تحول در گیاهان می شود و در شفاعت تشریعی امام ع سبب رهایی انسان از عذاب می شود.

شفاعت خداوند شفاعت تکوینی است یا تشریعی؟

خداوند متعال هم در عالم تكوين شفیع است و هم در عالم تشریع .(معاد شناسی ج9 ص74)  شفاعت تکوینی خداوند که جای بحثی ندارد زیرا  هر اثری در عالم به سبب خداوند و به اذن خداوند اثر خود را می گذارد. آتش به اذن خداوند می سوزاند و چه بسا این اثر را خداوند از آن بردارد.   ‏
اما در عالم تشریع نیز خداوند شفیع است یعنی با فراهم آمدن شرایطی مثل توبه و عمل صالح خداوند سیئات انسان را به حسنات تبدیل می نماید. چنانکه می فرماید: (...فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات...) آنها کسانی هستند که خداوند سیئات ایشان را به حسنات تبدیل می نماید(فرقان/70).
 

نگاهی به آیات

آیات اول و دوم که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد اشاره به شفاعت تکوینی خداوند دارد یعنی در سدد بیان این است که  خداوند تنها سبب موثر در عالم است. و چنانکه بیان شد با سبب واقع شدن عوامل دیگر در عالم خلقت منافات ندارد زیرا سببیت این عوامل بالعرض و به اذن خدا است و اصالت ندارد و تنها شعاعی از سببیت خداست و جدای از آن نیست.
و اما آیات سوم تا پنجم اشاره به شفاعت تشریعی خداوند دارد. این شفاعت نیز اولاً و بالذات از آن خداست و سپس به اذن خداوند در دیگران ایجاد می شود و شعاعی از همان شفاعت خداوند است.  
 

نتیجه:

خلاصه آنکه قرآن از یک سو هم شفاعت تشریعی و هم شفاعت تکوینی را منحصر در خداوند می داند و از سوی دیگر آن را در دیگران نیز اثبات می نماید. این بیان قرآن حکایت از آن است که شفاعت اولاً و بالذات برای خداست و سپس به اذن خداوند در دیگر موجودات جلوه می نماید.
 

نویسنده: سید مهدی خدایی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث