فتنه در احادیث

فتنه در احادیث

۳۰ خرداد ۱۳۹۴ 0

فتنه و آزمايش الهى :

نهج البلاغة :

الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لمّا قامَ إلَيهِ رجُلٌ  -  فقالَ : أخبِرْنا عنِ الفِتنَةِ  

و هل سَألتَ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَنها ؟ ـ : 

إنّه لَمّا أنزَلَ اللّه ُ سبحانَهُ قولَهُ : 

« الم * أ حَسِبَ الناسُ ···»

عَلِمتُ أنّ الفِتنَةَ لا تَنزِلُ بنا  و رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بينَ أظهُرِنا .

فقلتُ : يا رسولَ اللّه ِ ! ما هذهِ الفِتنَةُ التي أخبَرَكَ اللّه ُ تعالى بِها ؟

فقالَ : يا عليُّ ! إنّ اُمَّتِي سَيُفتَنُونَ مِن بَعدي ···

يا عليُّ ! إنَّ القَومَ سَيُفتَنُونَ بأموالِهِم  و يَمُنُّون بِدِينِهِم على رَبِّهِم

و يَتَمَنَّونَ رَحمَتَهُ  و يَأمَنونَ سَطوَتَهُ

 و يَستَحِلُّونَ حَرامَهُ بالشُّبُهاتِ الكاذِبَةِ  و الأهواءِ الساهِيَةِ .

 فَيَستَحِلُّونَ الخَمرَ بالنَّبيذِ و السُّحتَ بالهَديَّةِ و الرِّبا بالبَيعِ .

قلتُ : يا رسولَ اللّه ِ! فَبِأيِّ المَنازِلِ اُنزِلُهُم عندَ ذلكَ ؟

أ بِمَنزِلَةِ رِدَّةٍ  أم بِمَنزِلَةِ فِتنَةٍ ؟

فقالَ : بِمَنزِلَةِ فِتنَةٍ .

 و في نقلِ كَنزِ العُمّالِ ··· ثُمّ قالَ لي :

يا عليُّ ! إنَّكَ باقٍ بَعدِي  و مُبتَلىً بِاُمَّتي

 و مُخاصِمٌ يَومَ القِيامَةِ بَينَ يَدَيِ اللّه ِ تعالى .  فَأعدِدْ جَوابا .

 فقلتُ : بأبي أنتَ و اُمّي ! بَيِّنْ لي

ما هذهِ الفِتنَةُ التي يُبتَلونَ بها  ؟  و على ما اُجاهِدُهُم بَعدَكَ ؟

فقالَ : إنّكَ ستُقاتِلُ بَعدي الناكِثَةَ و القاسِطَةَ  و المارِقَةَ

ـ و حَلاهم و سَمّاهُم رَجُلاً رجُلاً ـ

ثمّ قالَ لي : و تُجاهِدُ اُمّتي على كُلِّ مَن خالَفَ القرآنَ مِمَّن يَعمَلُ في الدِّينِ بالرَّأيِ  و لا رَأيَ في الدِّينِ ؛

 إنّما هُو أمرٌ مِن الربِّ و نَهيُهُ .

امام على عليه السلام به مردى كه برخاست و به او گفت : اى امير مؤمنان ! ما را از فتنه آگاه كن

و آيا درباره آن از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيده اى؟ فرمود :

چون خداوند سبحان اين آيه را فرو فرستاد :

« الف ، لام ، ميم . آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟» (    3.العنكبوت : ۱ و ۲  )

دانستم كه تا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ميان ما هست  ، اين فتنه بر سر ما فرود نمى آيد.

پس گفتم : اى پيامبر خدا! اين چه فتنه اى است كه خداوند بزرگ شما را از آن خبر داده است ؟

پيامبر فرمود : اى على ! زودا كه امّتم بعد از من آزموده شوند···

اى على! به زودى مسلمانان با اموال خود آزموده مى شوند و به خاطر دينشان بر خدا منّت مى نهند

و آرزوى رحمت او را مى كنند و خود را از خشم او در امان مى دانند

و با شبهه هاى دروغين و خواهشهاى نفسانىِ غفلت زا، حرام او را حلال مى گردانند.

مثلاً شراب را به نام آب انگور يا آب خرما  و رشوه را به نام هديه و ربا را به نام  بيع و معامله روا مى شمارند!

عرض كردم : اى پيامبر خدا ! در اين هنگام آنها را در چه جايگاهى قرار دهم ؟

آيا در جايگاه ارتداد يا در جايگاه فتنه و آزمايش ؟

فرمود: در جايگاه فتنه و آزمايش  .

در نقل كنز العمّال آمده است : ··· سپس به من فرمود :

اى على! تو بعد از من زنده مى مانى و به امّتم مبتلا مى شوى

و روز قيامت در پيشگاه خداوند متعال براى مخاصمه مى ايستى . پس  جوابى آماده كن . 

عرض كردم : پدر و مادرم فدايت باد! برايم توضيح دهيد :

اين فتنه اى كه مسلمانان به آن مبتلا مى شوند، چيست ؟ و بعد از شما بر چه اساسى با آنها بجنگم  ؟ 

فرمود : به زودى بعد از من با ناكثين و قاسطين و مارقين مى جنگى .

 پيامبر نام و نشان يكايك آنها را به من گفت . 

سپس فرمود : توبا هر كس از امّت من كه با قرآن مخالفت ورزد و در دين رأى و نظر خود را به كار زند جهاد مى كنى ؛

چرا كه در دين رأى و نظر [ شخصى ] نيست  ، بلكه دين تنها امر و نهى پروردگار است.

(  نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۶ - كنز العمّال : ۴۴۲۱۶  )

امام على عليه السلام :

 ما لي و لِقُريشٍ ؟ !

و اللّه ِ لقد قاتَلتُهُم كافِرينَ و لاُقاتِلَنَّهُم مَفتونينَ  .

مرا چه با قريش!

به خدا سوگند كه در زمان كفرشان با آنها جنگيدم و اكنون نيز كه به فتنه و گمراهى در افتاده اند، با آنها مى جنگم .

( نهج البلاغة : الخطبة ۳۳ )

امام على عليه السلام ـ در وصف اوضاع زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مبعوث شد ـ فرمود :

أرسَلَهُ عَلى حينِ فَترَةٍ مِن الرُّسُلِ  

و طُولِ هَجعَةٍ مِن الاُمَمِ  

و اعتِزامٍ مِن الفِتَنِ ··· و الدنيا كاسِفَةُ النُّورِ ··· 

عابِسَةٌ في وَجهِ طالِبِها .

 ثَمَرُها الفِتنَةُ  و طَعامُها الجِيفَةُ .

خداوند او را در زمانى فرستاد كه مدّتها بود پيامبرى نيامده بود

و مردم در خوابى دراز به سر مى بردند

و فتنه ها نيرومند شده بود ··· و دنيا بى فروغ شده بود···

و به روى طالبِ خود رو ترش كرده بود.

ميوه اش فتنه و گمراهى بود و خوراكش مُردار.

( نهج البلاغة: الخطبة ۸۹ )

امام على عليه السلام ـ در همان باب ـ فرمود : 

بَعَثَهُ و الناسُ ضُلاّلٌ في حَيرَةٍ ، و حاطِبونَ (خابِطونَ) في فِتنَةٍ .

او را در زمانى برانگيخت كه مردم در وادى حيرت سرگشته بودند و راه فتنه و گمراهى مى پيمودند.

( نهج البلاغة: الخطبة ۹۵ )

 

امام على عليه السلام ـ در پى بازگشت از صفّين، در وصف احوال مردم روزگار پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله ـ فرمود:

 و الناسُ في فِتَنٍ انجَذَمَ (انحَذَمَ) فيها حَبلُ الدِّينِ  و تَزَعزَعَت سَواري اليَقينِ ···

أطاعُوا الشيطانَ فَسَلَكوا مَسالِكَهُ و وَرَدوا مَناهِلَهُ .  

بهِم سارَتْ أعلامُهُ  و قامَ لِواؤهُ  .

في فِتَنٍ داسَتهُم بأخفافِها  و وَطِئَتهُم بأظلافِها .

 و قامَتْ على سَنابِكِها

فهُم فيها تائهونَ حائرونَ ، جاهِلونَ مَفتونونَ .

 در آن هنگام مردم گرفتار فتنه هايى بودند كه در آنها ريسمان دين از هم گسيخته شده بود و ستونهاى يقين لرزان ···

از شيطان فرمان مى بردند و راههايش را مى پيمودند و از آبشخورهاى او مى نوشيدند.

به يارى آنها درفشهايش همه جا در اهتزار و بيرقش برپا بود. 

در فتنه هايى افتاده بودند كه زير سُمهاى خويش خُردشان كرده و آنان را لگد كوب خود كرده بود.

اين فتنه ها [ مانند اسب سركش ] بر روى پاهاى خود ايستاده بود

و همگان در اين فتنه ها سرگردان و حيران و نادان و گرفتار بودند.

( نهج البلاغة: الخطبة ۲ )

امام على عليه السلام ـ در نامه اى به معاويه ـ نوشت:

 فاحذَرِ الشُّبهَةَ و اشتِمالَها على لُبسَتِها ؛

 فإنَّ الفِتنَةَ طالَما أغدَفَت جَلابِيبَها ، و أغشَت الأبصارَ ظُلمَتُها .

 از شبهه و اشتباه افكنى آن بپرهيز؛

زيرا چندى است كه فتنه پرده هاى خويش را فرو آويخته و تاريكيش ديده ها را پوشانده است.

( نهج البلاغة: الكتاب ۶۵ )

امام على عليه السلام :

فِتَنٌ كَقِطَعِ الليلِ المُظلِمِ  لا تَقومُ لها قائمَةٌ و لا تُرَدُّ لها رايةٌ .

 تَأتِيكُم مَزمومَةً مَرحولَةً ،   يَحفِزُها قائدُها  و يَجهَدُها راكِبُها .

 فتنه هايى چون پاره هاىِ شبِ تار بر پا گردد كه در مقابل آن كسى قد علم نكند و پرچمى از آن باز پس رانده نشود.

[همچون شتر] مهار شده و جهاز بسته  ،  كه جلودارش آن را به شتاب وا مى دارد و سوارش آن را مى دواند  به سوى شما بيايد··· .

( نهج البلاغة: الخطبة۱۰۲ )

امام صادق عليه السلام :

 يُؤتى بالمرأةِ الحَسناءِ يَومَ القِيامَةِ التي قدِ افتُتِنَت في حُسنِها .

فتَقولُ : يا ربِّ ! حَسَّنتَ خَلقِي حتّى لَقِيتُ ما لَقِيتُ.

فيُجاءُ بمَريمَ عليها السلام  . فيقالُ : أنتِ أحسَنُ أو هذهِ ؟ قد حَسَّنّاها فلم تُفتَتَنْ .

و يُجاءُ بالرُجلِ الحَسَنِ الذي قدِ افتُتِنَ في حُسنِهِ .

فيقولُ : يا ربِّ !  حَسَّنتَ خَلقِي حتّى لَقِيتُ مِن النِّساءِ ما لَقِيتُ . 

فَيُجاءُ بيُوسفَ عليه السلام  . فيقالُ : أنتَ أحسَنُ أو هذا ؟ قد حَسَّنّاهُ فلم يُفتَتَن.

و يُجاءُ بصاحِبِ البَلاءِ الذي قد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائهِ .

فيقولُ : يا ربِّ ! شَدَّدتَ علَيَّ البَلاءَ حتَّى افتُتِنتُ .

فيُجاءُ بأيّوبَ عليه السلام  . فيقالُ : أ بَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا ؟ فقدِ ابتُلِيَ فلم يُفتَتَنْ .

 روز قيامت زن زيبا رويى كه به سبب زيباييش فريفته و گمراه گشته است آورده مى شود.

او مى گويد : پروردگارا ! مرا زيبا آفريدى و در نتيجه آن ديدم كه ديدم .

در اين هنگام مريم عليه السلام را مى آورند و به آن زن گفته مى شود: تو زيباترى يا اين ؟ ما او را هم زيبا آفريديم . اما مفتون و گمراه نشد.

[سپس ]مرد زيبايى را مى آورند كه به خاطر زيباييش به فتنه و گناه كشيده شده است.

او مى گويد : پروردگارا ! مرا زيبا آفريدى و در نتيجه  از جانب زنان آن ديدم كه ديدم .

پس  يوسف عليه السلام را مى آورند و به آن مرد گفته مى شود : تو زيباترى يا اين؟ ما او را هم زيبا آفريديم . اما گرفتار فتنه و فساد نشد .

[پس از او ]شخص گرفتار و بلا زده اى را مى آورند كه بر اثر آن به فتنه و گمراهى درافتاده است.

او مى گويد : پروردگارا ! مرا به سختى گرفتار و مبتلا كردى تا اين كه به فتنه و تباهى درافتادم .

پس ايّوب عليه السلام را مى آورند و به آن مرد گفته مى شود: آيا رنج و بلاى تو سخت تر بود يا رنج و بلاى اين ؟ او هم به رنج و بلا درافتاد .  اما دستخوش فتنه و تباهى نشد.

( بحار الأنوار : ۷/۲۸۵/۳ )

الكافى ـ به نقل از معمّر بن خلاّد ـ :

سَمِعتُ أبا الحَسَنِ عليه السلام  يقولُ :

« الم * أ حَسِبَ الناسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا و هُم لا يُفْتَنُونَ »

 ثُمّ قالَ لي : ما الفِتنَةُ ؟

قلتُ : جُعِلتُ فداكَ  . الذي عِندَنا الفِتنَةُ في الدِّينِ .

فقالَ : يُفتَنُونَ كما يُفتَنُ الذَّهبُ .

 ثُمّ قالَ : يُخلَصُونَ كما يُخلَصُ الذَّهبُ .

 شنيدم ابو الحسن عليه السلام مى گويد :

« الف ، لام ، ميم . آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟» ( العنكبوت : ۱ و ۲ )

سپس به من فرمود: آزمايش چيست؟

عرض كردم: فدايت شوم . تا جايى كه ما مى دانيم ،  آزمايش در دين است .

حضرت فرمود: همچنان كه طلا گداخته و آزموده مى شود، مردم آزموده مى شوند

و باز فرمود : همچنان كه طلا ناب مى شود، مردم ناب مى شوند.

 ( الكافي : ۱/۳۷۰/۴ )

نتيجه فتنه و آزمايش :

امام على عليه السلام ـ بعد از كشته شدن عثمان ـ فرمود:

 ألا و إنّ بَلِيَّتَكُم قد عادَت كَهَيئَتِها يَومَ بَعَثَ اللّه ُ نَبيَّهُ ( نَبيَّكُم ) صلى الله عليه و آله

 و الذي بَعَثَهُ بالحَقِّ ،  لتُبَلبَلُنَّ بَلبَلَةً  و لتُغَربَلُنَّ غَربَلَةً ··· حتّى يَعودَ أسفَلُكُم أعلاكُم  و أعلاكُم أسفَلَكُم

 و ليَسبِقَنَّ سابِقونَ كانوا قَصَّرُوا   و ليُقصِّرَنَّ سَبّاقُونَ كانوا سَبَقُوا

هان! آزمايش و فتنه تان  ، همچون روزى كه خداوند پيامبر خود صلى الله عليه و آله را برانگيخت  ، برگشته است.

سوگند به آن كه او را به حق مبعوث كرد، هر آينه چنان درهم آميخته و چنان غربال و···شويد كه آن كه پايين است رو آيد و آن كه در زبَر است به زير در شود

و پيشى جويندگانى كه عقب مانده اند پيشى گيرند و پيشى گيرندگانى كه جلو افتاده اند عقب مانند .

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۶ )

امام صادق عليه السلام :

 و اللّه ،لا يكونُ ما تَمُدُّونَ إلَيهِ أعيُنَكُم حتّى تُغَربَلُوا .

لا و اللّه ، لا يكونُ ما تَمُدُّونَ إلَيهِ أعيُنَكُم حتّى تُمَحَّصُوا .

 نه به خدا ، آنچه بدان چشم مى كشيد واقع نشود، مگر آن گاه كه غربال شويد.

نه به خدا،  آنچه به سوى آن چشم مى كشيد واقع نشود، مگر آن گاه كه در بوته آزمايش گداخته شويد··· .

( الكافي : ۱/۳۷۰/۶، انظر تمام الحديث )

امام صادق عليه السلام :

و اللّه، لَتُمَحَّصُنَّ .

و اللّه ِ، لَتُمَيَّزُنَّ .

و اللّه ِ،  لَتُغَربَلُنَّ .

حتّى لا يَبقى مِنكُم إلاّ الأندَرُ ··· .

 به خدا قسم كه در بوته آزمايش گداخته مى شويد···

به خدا قسم كه از يكديگر متمايز مى شويد .

به خدا قسم كه غربال مى شويد .

چندان كه از شما جز اندكترين شمار باقى نماند··· .

( بحار الأنوار: ۵/۲۱۶/۱ )

شيوه پناه بردن به خدا از فتنه :

امام على عليه السلام ـ به مردى كه مى گفت :

اللّهُمّ إنّي أعوذُ بكَ مِن الفِتنَةِ ـ :

أراكَ تَتَعَوَّذُ مِن مالِكَ و وُلدِكَ !

يقولُ اللّه ُ تعالى : « إنّما أمْوالُكُم و أولادُكُم فِتنَةٌ »

و لكنْ قُل : اللّهُمّ إنّي أعوذُ بكَ مِن مُضِلاّتِ الفِتَنِ .

 بار خدايا! از فتنه به تو پناه مى برم ـ فرمود:

مى بينم كه از مال و فرزندت به خدا پناه مى برى .

خداوند متعال مى فرمايد: « جز اين نيست كه داراييها و فرزندان شما فتنه (مايه آزمايش) هستند »  (  الأنفال: ۲۸ و التغابن: ۱۵ )

[چنين مگو ] بلكه بگو : بار خدايا! از فتنه هاى گمراه كننده به تو پناه مى برم.

( الأمالي للطوسي : ۵۸۰/۱۲۰۱ )

امام على عليه السلام :

 لا يقولَنَّ أحَدُكُم : اللّهمّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن الفِتنَةِ ؛

لأنّهُ ليسَ أحَدٌ إلاّ و هُو مُشتَمِلٌ على فِتنَةٍ ،

و لكنْ مَنِ استَعاذَ  ، فَلْيَستَعِذْ مِن مُضِلاّتِ الفِتَنِ ؛

فإنّ اللّه َ سبحانَه يقولُ : « و اعْلَمُوا أنّما أمْوالُكُم و أوْلادُكُم فِتنَةٌ » .

هيچ يك از شما نگويد : خدايا ! از فتنه به تو پناه مى برم؛

زيرا هيچ كس نيست كه از فتنه ( آزمايش ) بركنار باشد،

بلكه كسى كه [ از فتنه ] به خدا پناه مى برد، بايد از فتنه هاى گمراه كننده به خدا پناه بَرد كه خداوند سبحان مى فرمايد:

« بدانيد كه جز اين نيست كه دارايى ها و فرزندانتان  ، فتنه ( آزمون ) هستند » .

( نهج البلاغة: الحكمة ۹۳ )

امام على عليه السلام : 

اللّهُمّ !  إنّا نَعوذُ بكَ أن نَذهَبَ عن قَولِكَ  أو أن نُفتَتَنَ عن دِينِكَ .

بار خدايا ! به تو پناه مى بريم كه از گفتارت روى گردانيم  يا از دين تو منحرف شويم .

( نهج البلاغة : الخطبة ۲۱۵ )

معناى فتنه :

امام على عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از معناى فتنه كه از كلمات متشابه در قرآن است ـ فرمود:

« الم * أ حَسِبَ الناسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولوا آمَنّا وَ هُم لا يُفْتَنُونَ » ( عنکبوت،1و2 ) 

و قولِهِ لِموسى عليه السلام : 

« و فَتَنّاكَ فُتُونا » ( طه،40 )

و مِنهُ فِتنَةُ الكُفرِ :

و هُو قولُهُ تعالى :

« لَقَدِ ابْتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبْلُ و قَلَّبُوا لَكَ الاُمورَ

 حَتّى جاءَ الحَقُّ و ظَهَرَ أمْرُ اللّه ِ»  ( توبه،48 )

و قولُهُ تعالى :

« و الفِتنَةُ أكْبَرُ مِنَ القَتلِ » (بقره،217) يَعنِي  :  هاهنا الكُفرَ

و قولُه سبحانَهُ في الذينَ استَأذَنوا رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في غَزوَةِ تَبُوكَ أن يَتَخَلَّفُوا عَنهُ مِن المُنافقينَ .

فقالَ اللّه ُ تعالى فيهِم :  

« و مِنهُم مَن يَقولُ ائذَنْ لي و لا تَفْتِنّي » (توبه،49) یعني : ائذنْ لي و لا تُكفِّرْني .

 فقال عَزَّ و جلّ :

« ألاَ في الفِتنَةِ سَقَطُوا و إنّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالكافِرِينَ » (توبه،49) 

و مِنهُ فِتنَةُ العَذابِ :

و هُو قولُهُ تعالى :

« يَومَ هُم علَى النّارِ يُفْتَنُونَ »  (ذاریات،13) أي  : يُعَذَّبُونَ .

«ذُوقُوا فِتْنَتَكُم هذا الّذي كُنتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ»  (ذاریات،14) أي :  ذُوقُوا عذابَكُم .

و مِنهُ قولُهُ تعالى :

« إنّ الّذينَ فَتَنُوا المُؤمِنينَ و المُؤمِناتِ ثُمَّ لَم يَتُوبُوا »  (بروج،10) أي  : عَذَّبُوا المؤمنينَ . 

و مِنهُ فِتنَةُ المَحَبَّةِ للمالِ و الوَلدِ :

 كقولِهِ تعالى :

(« إنّما أمْوالُكُم و أوْلادُكُم فِتنَةٌ »  (تغابن،15)  : أي إنّما حُبُّكُم لَها فِتنَةٌ لَكُم .

و مِنهُ فِتنَةُ المَرَضِ : 

و هُو قولُهُ سبحانَهُ :

« أ وَ لا يَرَوْنَ أنّهُم يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أو مَرَّتينِ،  ثُمّ لا يَتُوبُونَ و لا هُم يَذَّكَّرُونَ » (توبه،126)  :  أي  : يَمرَضُونَ و يَعتَلُّونَ .

 « الف ، لام ، ميم .  آيا مردم پنداشتند كه همين كه بگويند ايمان آورديم رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟»  (   العنكبوت : ۱ ، ۲ )  

و اين سخن خداوند به موسى عليه السلام كه :

« و تو را بارها آزموديم »  ( طه : ۴۰ ) 

و از آن جمله است فتنه كفر:

مانند آيه  :

« در حقيقت پيش از اين [نيز] در صدد فتنه جويى برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند،

تا آن كه حق آمد و امر خدا آشكار شد،  در حالى كه آنان ناخشنود بودند »  ( التوبة : ۴۸ ) 

و آيه :

« و فتنه بزرگتر از كشتار است » ( البقرة : ۲۱۷ ) كه در اين جا به معناى كفر مى باشد .

و سخن خداوند متعال درباره منافقانى كه در جنگ تبوك از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اجازه گرفتند در جنگ شركت نكنند.

پس خداوند متعال درباره آنها فرمود :

« و از آنان كسى است كه مى گويد : مرا [ در ماندن ]اجازه ده و در فتنه ام مينداز»  ( التوبة : ۴۹ ) يعنى  : به من اجازه ده و مرا به كفر مينداز. 

 پس خداوند عزّ و جلّ فرمود:

« هان ! آنان خود به فتنه افتاده اند و بى ترديد جهنّم بر كافران احاطه دارد» ( التوبة : ۴۹ )

و از آن جمله است فتنه عذاب  :

كه نمونه اش اين سخن خداوند متعال است :

« روزى كه آنان در آتش مفتون شوند » (  الذاريات : ۱۳ ) يعنى  : عذاب شوند.

« بچشيد فتنه خود را. اين همان چيزى است كه به شتاب آن را مى خواستيد » ( الذاريات : ۱۴ )  يعنى  : بچشيد عذاب خود را.

و نمونه ديگرش اين سخن خداوند متعال است :

« كسانى كه مردان و زنان مؤمن را گرفتار فتنه كردند و سپس توبه ننمودند » ( البروج : ۱۰)  يعنى  : مؤمنان را عذاب و شكنجه دادند.

و از آن جمله است فتنه عشق به مال و فرزند :

مانند اين سخن خداوند متعال :

« جز اين نيست كه اموال و فرزندان شما فتنه اند» ( التغابن : ۱۵ ، الأنفال : ۲۸ ) يعنى  : دوست داشتن آنها مايه فتنه و آزمايش شما مى باشد .

و از آن جمله است فتنه بيمارى  :  

كه نمونه اش اين سخن خداوند سبحان است :

« آيا نمى بينند كه آنان در هر سال يك يا دوبار به فتنه گرفتار مى شوند؟ باز هم توبه نمى كنند و عبرت نمى گيرند»  ( التوبة : ۱۲۶)  يعنى  : بيمار و دردمند مى شوند. 

( بحار الأنوار : ۹۳/۱۷ ، ۱۸ )

 

خاستگاه فتنه ها :

امام على عليه السلام :

إنّما بَدءُ وُقوعِ الفِتَنِ مِن أهواءٍ تُتَّبَعُ  و أحكامٍ تُبتَدَعُ  ، يُخالَفُ فيها حُكمُ اللّه ِ .

 يَتَوَلَّى فيها رِجالٌ رِجالاً .

ألا إنّ الحَقَّ لو خَلَصَ لم يَكُنِ اختِلافٌ

 و لو أنّ الباطِلَ خَلَصَ لم يَخفَ على ذي حِجىً .

لكنَّهُ يُؤخَذُ مِن هذا ضِغثٌ و مِن هذا ضِغثٌ فَيُمزَجانِ فَيُجَلَّلانِ  معا .

فهُنالكَ يَستَولي الشَّيطانُ على أوليائهِ

و نَجا الذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَ اللّه ِ الحُسنى .

إنّي سَمِعتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يقولُ :

كيفَ أنتُم إذا لَبَسَتكُم فِتنَةٌ يَربُو فيها الصغيرُ و يَهرَمُ فيها الكبيرُ ···؟ ! .

جز اين نيست كه خاستگاه فتنه ها پيروى از هواهاى نفس و احكامى است كه بدعت گذاشته مى شوند و با حكم خدا مخالفند

و گروهى در اين هوسها و بدعتها از گروهى ديگر پيروى مى كنند.

بدانيد كه اگر حق خالص و نا آميخته بود، اختلاف پيش نمى آمد

و اگر باطل خالص بود، بر آدم خردمند پوشيده نمى ماند .

اما مشتى از آن گرفته مى شود و مشتى از اين و با هم درآميخته مى شوند

و اينجاست كه شيطان بر دوستان خويش مسلّط مى گردد

و كسانى كه پيشتر لطف حق شامل حالشان گشته است نجات مى يابند .

من از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد :

چگونه ايد شما آن گاه كه فتنه اى فرايتان گيرد كه در آن خرد سال بزرگ شود و بزرگسال پير گردد···؟!

( تَجلّلهُ: أي علاه (الصحاح: ۴/۱۶۶۱) . و في بعض النسخ : فيجتمعان ، و في بعضها : فيجلبان . (كما في هامش المصدر)  -  الكافي : ۸/۵۸/۲۱ )

امام على عليه السلام :

يَأتي علَى الناسِ زَمانٌ لا يَبقى فيهِم مِن القرآنِ إلاّ رَسمُهُ و مِنَ الإسلامِ إلاّ اسمُهُ

 مَساجِدُهُم يومَئذٍ عامِرَةٌ مِن البِناءِ و خَرابٌ مِن الهُدى .

سُكّانُها و عُمّارُها شَرُّ أهلِ الأرضِ .

مِنهُم تَخرُجُ الفِتنَةُ  و إلَيهِم تَأوِي الخَطيئةُ .

 يَرُدُّونَ مَن شَذَّ عنها فيها 

 و يَسُوقُونَ مَن تَأخَّرَ عنها إلَيها .

يقولُ اللّه ُ سبحانَهُ : فَبِي حَلَفتُ لَأبعَثَنَّ على اُولئكَ فِتنَةً تَترُكُ الحَليمَ فيها حَيرانَ !

 

روزگارى بر مردم آيد كه در ميان آنان از قرآن جز ظاهرى و از اسلام جز نامى باقى نماند.

در آن زمان مسجدها از نظر ساختمان آبادند و از هدايت ويران .

ساكنان و آباد كنندگان اين مساجد بدترين افراد روى زمينند.

از آنان فتنه زايَد و گناه در وجود آنان مأوى گزيند .

هر كس كه از گناه كناره گيرد ،  او را به سوى آن مى كشانند

و هر كس كه از آن وا پس ماند، او را به سوى آن مى رانند .

خداوند سبحان مى فرمايد : سوگند به ذات خودم كه بر آنان بلايى برانگيزم كه در آن بردبار خردمند را حيران گذارد.

( نهج البلاغة : الحكمة ۳۶۹ )

امام على عليه السلام : 

ألا !  فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طاعَةِ ساداتِكُم و كُبَرائكُم ···

فإنّهُم قَواعِدُ أساسِ العَصَبيَّةِ  و دَعائمُ أركانِ الفِتنَةِ .

هلا! زنهار، زنهار از پيروى سران و بزرگانتان···

زيرا كه آنان ستونهاى بنياد عصبيتند و استوانه هاى اركان فتنه.

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۲ )

انواع فتنه :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

 إنّ في مالِ الرجُلِ فِتنَةً  و في زوجَتِهِ فِتنَةً و ولدِهِ .

همانا دارايى انسان مايه آزمايش است و زن و فرزند او نيز وسيله امتحان مى باشند.

( كنز العمّال : ۴۴۴۹۰ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ثلاثٌ فاتِناتٌ :

الشَّعرُ الحَسَنُ  و الوَجهُ الحَسَنُ  و الصَّوتُ الحَسَنُ .

 سه چيز دلربا و فتنه گر است :

موى زيبا  و رخسار زيبا و صداى خوش.

( كنز العمّال : ۴۴۱۲۹ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنّ لِكُلِّ اُمّةٍ فِتنَةً  و فِتنَةُ اُمَّتِي المالُ .

براى هر امّتى ، آزمايشى است و وسيله آزمايش امّت من ،  دارايى است.

(    3.الترغيب و الترهيب : ۴/۱۷۸/۵۷ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لَأنا لِفِتنَةِ السَّرّاءِ أخوَفُ علَيكُم مِن فِتنَةِ الضَّرّاءِ .

إنّكُمُ ابتُلِيتُم بفِتنَةِ الضَّرّاءِ فَصَبَرتُم   و إنّ الدنيا حُلوَةٌ خَضِرَةٌ  .

راستى كه من از فتنه خوشى براى شما بيمناكترم تا فتنه سختى .

شما به فتنه سختى درافتاديد و صبر كرديد .  اما دنيا شيرين و فريباست.

( الترغيب و الترهيب :۴/۱۸۴/۷۴ )

امام على عليه السلام :

الفِتَنُ ثلاثٌ :

حُبُّ النِّساءِ و هُو سَيفُ الشَّيطانِ

و شُربُ الخَمرِ و هُو فَخُّ الشَّيطانِ

 و حُبُّ الدِّينارِ و الدِّرهَمِ و هُو سَهمُ الشَّيطانِ .

 فَمَن أحَبَّ النِّساءَ ،  لم يَنتَفِعْ بعَيشِهِ  

و مَن أحَبَّ الأشرِبَةَ  ، حَرُمَت علَيهِ الجَنّةُ

 و مَن أحَبَّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ  ، فهُو عَبدُ الدنيا .

فتنه ها سه چيزند :

زنْ دوستى ، كه شمشير شيطان است

و شرابخوارى  ، كه دام شيطان است

و عشق به درهم و دينار،  كه تير شيطان است .

كسى كه عشق به زنان داشته باشد، از زندگيش بهره مند نشود

و كسى كه مشروبات را دوست داشته باشد، بهشت بر او حرام گردد

و كسى كه عشق به درهم و دينار داشته باشد، بنده دنياست.

( بحار الأنوار : ۷۳/۱۴۰/۱۲ )

امام على عليه السلام ـ در وصف عيسى عليه السلام ـ فرمود : 

و لم تكن لَهُ زَوجَةٌ تَفتِنُهُ  و لا وَلَدٌ يَحزُنُهُ ( يَخزنُهُ )   و لا مالٌ يَلفِتُهُ .

نه همسرى داشت كه او را به فتنه ( گرفتارى ) درافكند و نه فرزندى كه غمگينش سازد و نه مالى كه او را به خود مشغول [و از خدا غافل ]گرداند.

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۶۰ )

امام على عليه السلام :

اللّهُمَّ صُنْ وَجهِي باليَسارِ  و لا تَبذُلْ ( تَبتَذِلْ ) جاهِي بالإقتا رِ .

فَأستَرزِقَ طالِبي رِزقِكَ ( رِفدِكَ )  و أستَعطِفَ شِرارَ خَلقِكَ

و اُبتَلى بحَمدِ مَن أعطانِي و اُفتَتَنَ بِذَمِّ مَن مَنَعَني .

خداوندا ! آبرويم را با توانگرى نگه دار و حيثيّتم را با تنگدستى از ميان مبر .  

كه از روزى خواهان تو روزى طلبم و از آفريدگان بد كردارت ترحّم خواهم

و به ستايش از كسى كه به من چيزى مى دهد ،  گرفتار و مبتلا شوم و به بدگويى از كسى كه به من چيزى ندهد، دچار گردم.

( نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۵ )

امام على عليه السلام ـ به مردى به نام حَرْب كه در ركاب آن حضرت پياده مى رفت ـ فرمود:

ارجِعْ

؛  فإنَّ مَشيَ مِثلِكَ مَع مِثلِي فِتنَةٌ للوالي ، و مَذَلَّةٌ للمؤمنِ .

برگرد؛

زيرا پياده آمدن كسى چون تو در ركاب كسى چون من باعث فتنه و غرور والى و مايه خوارى مؤمن است.

( نهج البلاغة : الحكمة ۳۲۲ )

امام على عليه السلام :

إنَّ الشَّيطانَ يُسَنِّي لَكُم طُرُقَهُ  و يُريدُ أن يَحُلَّ دِينَكُم عُقدَةً عُقدَةً

و يُعطِيَكُم بالجَماعةِ  ، الفُرقَةَ و بالفُرقَةِ ، لفِتنَةَ .

 همانا شيطان راههاى خود را براى شما آسان و هموار مى گرداند و مى خواهد گره هاى دين شما را يكى يكى بگشايد

و به جاى اتحاد، پراكندگى به شما دهد و بر اثر پراكندگى ،   فتنه.

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۱ )

امام على عليه السلام :

رُبَّ مَفتونٍ   بحُسنِ القَولِ فيهِ .

بسا افرادى كه بر اثر ستايش مردم از آنان  به فتنه درافتاده اند.

( نهج البلاغة : الحكمة ۴۶۲ )

امام على عليه السلام :

فلا تَعتَبِرُوا الرِّضى و السُّخطَ بالمالِ و الولدِ ؛

جَهلاً بمَواقِعِ الفِتنَةِ  و الاختِبارِ (اختيارِ) في مَوضِعِ الغِنى و الاقتِدارِ ··· .

 پس  خشم و خشنودى خدا را به مال و فرزند مپنداريد؛

كه اين ناشى از جهل و نادانى به موارد آزمايش و امتحان در توانگرى و توانمندى است··· .

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۲ )

امام على عليه السلام :

 إنّ أبغَضَ الخَلائقِ إلَى اللّه ِ رَجلانِ :

رَجُلٌ وَكَلَهُ اللّه ُ إلى نفسِهِ .

 فهُو جائرٌ عن قَصدِ السَّبيلِ

 

 مَشغوفٌ بكلامِ بِدعَةٍ و دُعاءِ ضَلالَةٍ.

 فهُو فِتنَةٌ لِمَنِ افتَتَنَ بهِ . . .
 

منفورترين خلق نزد خدا دو نفرند:

يكى آن كه خداوند او را به خودش وا گذاشته است .

چنين كسى از راه راست منحرف مى شود

و شيفته گفتارِ بدعت آميز و دعوتِ گمراه كننده است

و از اين رو، مايه فتنه و گمراهى كسى است كه فريفته او مى شود··· .

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۷ )

همه گرفتارى ها و گشايش ها آزمايش است .

امام صادق عليه السلام :

 ما مِن قَبضٍ و لا بَسطٍ ،  إلاّ و للّه ِِ فيهِ المَنُّ و الابتِلاءُ

هيچ گرفتگى و هيچ گشايشى نيست، مگر اين كه خدا را در آن نواختن و آزمودن است.

( التوحيد : ۳۵۴/۱ )

امام صادق عليه السلام :

ما مِن قَبضٍ و لا بَسطٍ  ، إلاّ و للّه ِِ فيهِ مَشِيَّةٌ و قَضاءٌ و ابتِلاءٌ .

هيچ گرفتارى و هيچ گشايشى نيست، مگر اين كه خدا را در آن خواست و حكم و آزمايشى است.

( بحار الأنوار : ۵/۲۱۶/۵ )

امام صادق عليه السلام :

 ليسَ شيءٌ فيهِ قَبضٌ أو بَسطٌ مِمّا أمَرَ اللّه ُ بهِ أو نَهى عَنهُ  ، إلاّ و فيهِ مِن اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ابتِلاءٌ و قَضاءٌ .

هيچ گرفتگى يا گشايشى در آنچه خدا بدان امر كرده يا از آن نهى نموده است صورت نگيرد، مگر اين كه خداوند عزّ و جلّ را از اين كار آزمايش و حُكمى است.

( التوحيد : ۳۵۴/۳ )

امام صادق عليه السلام :

 ليسَ للعَبدِ قَبضٌ و لا بَسطٌ مِمّا أمَرَ اللّه ُ بهِ أو نَهَى اللّه ُ عَنهُ ،  إلاّ و مِن اللّه ِ فيهِ ابتِلاءٌ .

 در آنچه خداوند بدان امر فرموده يا از آن نهى كرده است، براى بنده هيچ گرفتگى و گشايشى صورت ندهد، مگر اين كه خدا را در اين كار آزمايشى است .

( بحار الأنوار : ۵/۲۱۷/۷ )

آزموده شدن مردم به وسيله يكديگر :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

الفَقيرُ عندَ الغَنيِّ فِتنَةٌ  و الضَّعيفُ عندَ القَويِّ فِتنَةٌ ···

تهيدست براى توانگر مايه آزمايش است و ناتوان براى توانمند··· .

( كنز العمّال : ۲۵۰۶۳ )

كمك گرفتن از خدا در بعضى از فتنه ها :

امام باقر و امام صادق عليهما السلام ـ درباره آيه « پروردگارا ! ما را براى قوم ستمگر [وسيله ]آزمايش قرار مده » ( يونس : ۸۵ ـ فرمودند :

لا تُسَلِّطْهُم علَينا ،  فَتَفتِنَهُم بنا .

براى آزمودن ستمگران، آنان را بر ما مسلّط مگردان.

( بحار الأنوار : ۵/۲۱۶/۲ )

امام صادق عليه السلام :

 ما كانَ مِن ولدِ آدمَ مؤمنٌ إلاّ فَقيرا  و لا كافِرٌ إلاّ غَنيّا .

حتّى جاءَ إبراهيمُ عليه السلام فقالَ :

« رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا » .

 فَصَيَّرَ اللّه ُ في هؤلاءِ أموالاً و حاجَةً  و في هؤلاءِ أموالاً و حاجَةً .

از فرزندان آدم هيچ مؤمنى نبود، مگر اين كه تهيدست بود و هيچ كافرى نبود  ، مگر اين كه توانگر بود .

تا آن كه ابراهيم عليه السلام آمد و عرض كرد :

« پروردگارا! ما را وسيله آزمايش براى كسانى كه كافر شده اند  قرار مده » .

پس  خداوند در ميان مؤمنان، توانگر و نيازمند قرارداد و در ميان كافران نيز توانگر و تهيدست .(   4.الممتحنة : ۵.    )

( الكافي : ۲/۲۶۲/۱۰-  الميزان في تفسير القرآن : ۱۹/۲۳۳و  الميزان في تفسير القرآن : ۱۰/۱۱۴ )

ترسناكترين فتنه ها :

امام على عليه السلام :

الوَلَهُ بالدنيا أعظَمُ فِتنَةٍ
شيفتگى به دنيا، بزرگترين فتنه است.

( غرر الحكم : ۱۲۱۰ )

الغارات : امام على عليه السلام در خطبه اى كه در نهروان ايراد كرد فرمود :

 أيّها الناسُ ! أمّا بعدُ ،  أنا فَقَأتُ عَينَ الفِتنَةِ و لم يَكُن أحَدٌ لِيَجتَرئَ علَيها غَيري ···

فقامَ إليهِ رجُلٌ آخَرُ فقالَ : يا أميرَ المؤمنينَ ! حَدِّثْنا عنِ الفِتَنِ ؟

قالَ : إنَّ الفِتَنَ إذا أقبَلَت ، شَبَّهَت ، و إذا أدبَرَت،  نَبَّهَت .

يُشَبِّهنَ مُقبِلاتٍ و يُعرَفنَ مُدبِراتٍ .

إنَّ الفِتَنَ تَحومُ كالرِّياحِ يُصِبنَ بَلَدا و يُخطِئنَ اُخرى .

ألا إنّ أخوَفَ الفِتَنِ عِندي علَيكُم فِتنَةُ بَني اُميَّةَ .

 اى مردم ! پس از حمد و ثناى الهى، اين من بودم كه چشم فتنه را در آوردم و جز من كسى جرأت اين كار را نداشت···

مردى ديگر برخاست و عرض كرد :اى امير مؤمنان ! از فتنه ها برايمان بگو ؟

حضرت فرمود : همانا فتنه ها هرگاه روى آورند، شبهه انگيزند و چون از ميان بروند، آگاه و هشيار كنند .

وقتى مى آيند، حق و باطل را مشتبه مى سازند و وقتى مى روند، شناخته مى شوند.

فتنه ها همچون گردبادها حركت مى كنند و [ در سر راه خود ] به شهرى برمى خورند و از شهرى نمى گذرند .

بدانيد كه به نظر من ، وحشتناكترين فتنه اى كه بر شما مى گذرد ،   فتنه بنى اميّه است.

( الغارات: ۱/۶ و ص۹ و ص۱۰، و راجع نهج البلاغة: الخطبة ۹۳ )

كسانى كه از فتنه ها به سلامت مى رهند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

طُوبى لِلمُخلِصينَ  .  اُولئكَ مَصابيحُ الهُدى تَنجَلي عَنهُم كلُّ فِتنَةٍ ظَلماءَ

خوشا به حال مخلصان . آنان چراغهاى هدايتند و هر فتنه تارى از آنها برطرف مى شود.

( الترغيب و الترهيب : ۱/۵۴/۵ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

سَتَكُونُ فِتَنٌ يُصبِحُ الرجُلُ فيها مؤمِنا و يُمسِي كافِرا ،

 إلاّ مَن أحياهُ اللّه ُ تعالى بالعِلمِ .

 به زودى فتنه هايى پديد خواهد آمد كه بر اثر آنها انسان شب خود را با ايمان به صبح مى رساند و روزش را در حالى به شب مى رساند كه كافر است ،  

مگر كسى كه خداوند متعال او را به دانش زنده كرده باشد.

( كنز العمّال : ۳۰۸۸۳ )

امام على عليه السلام :

اعلَمُوا أنّهُ مَن يَتَّقِ اللّه َ ،  يَجعَلْ لَهُ مَخرجا مِن الفِتَنِ  و نورا مِن الظُّلَمِ .

 بدانيد كه هر كس تقواى الهى در پيش گيرد، خداوند براى او راه خروجى از فتنه ها قرار دهد و نورى در تاريكيها.

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۸۳ )

امام على عليه السلام :

أيُّها الناسُ! شُقُّوا أمواجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النجاةِ .

اى مردم! امواج فتنه ها را باكشتيهاى نجات بشكافيد.

( نهج البلاغة : الخطبة ۵ )

فتنه هايى كه بايد آرزوى آنها را داشت .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

لا تَكرَهُوا الفِتنَةَ في آخِرِ الزمانِ ؛

فإنّها تُبِيرُ المُنافِقينَ

در آخر الزمان فتنه را ناخوش نداشته باشيد؛

زيرا آن فتنه ها منافقان را نابود مى سازد.

( كنز العمّال : ۳۱۱۷۰ )

امام صادق عليه السلام :

تَمَنَّوُا الفِتنَةَ ؛

ففيها هَلاكُ الجَبابِرَةِ  و طَهارَةُ الأرضِ مِن الفَسَقَةِ .

 آرزومند فتنه باشيد؛

زيرا فتنه موجب نابودى ستمگران و پاك شدن زمين از [ لوث وجود ] فاسقان است.

( تنبيه الخواطر : ۲/۸۷ )

آدمى را همين فتنه بس !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

كَفى بِالمَرءِ في دِينِهِ فِتنَةً أن يَكثُرَ خَطَؤهُ و يَنقُصَ عَمَلُهُ  و تَقِلَّ حَقيقَتُهُ .

جِيفَةٌ باللَّيلِ  بَطّالٌ بِالنَّهارِ . كَسولٌ هَلوعٌ رَتُوعٌ .

 براى دين انسان همين فتنه بس كه خطايش بسيار باشد و عملش كاستى پذيرد و حقيقتش اندك باشد.

مردارِ شب باشد و بيكاره روز  .  تنبل و بى حوصله و تن پرور باشد.

( كنز العمّال : ۴۳۸۳۹ )

گوناگون :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 لَيَغشَيَنَّ اُمَّتِي مِن بَعدي فِتَنٌ كَقِطَعِ الليلِ المُظلِمِ .

 يُصبِحُ الرجُلُ فيها مؤمِنا و يُمسِي كافِرا  و يُمسِي مؤمِنا و يُصبِحُ كافِرا .

يَبيعُ أقوامٌ دِينَهُم بعَرَضٍ مِن الدنيا قَليلٍ .

پس از من فتنه هايى همچون پاره هاى شب تار امّتم را فرا پوشاند .

چندان كه آدمى بر اثر آنها شب مؤمن باشد و روز كافر . روز مؤمن باشد و شب كافر .

مردمانى دين خود را به اندك متاعى از دنيا مى فروشند.

( كنز العمّال : ۳۰۸۹۳ )

امام على عليه السلام :

دَوامُ الفِتَنِ ، مِن أعظَمِ المِحَنِ
 

ادامه يافتن فتنه ها، از بزرگترين رنج و محنتهاست.

( غرر الحكم : ۵۱۴۰ )

امام على عليه السلام :

قد لَعَمرِي ،  يَهلِكُ في لَهَبِ الفِتنَةِ المؤمنُ  و يَسلَمُ فيها غيرُ المُسلمِ .

به جان خودم سوگند، كه در لهيب فتنه مؤمن نابود مى شود و غير مسلمان جان سالم به در مى برد.

( غرر الحكم : ۶۶۸۵ )

مَن شَبَّ نارَ الفِتنَةِ  ، كانَ وَقودا لها .

هر كس آتش فتنه را برافروزد، خود آتشگيره آن شود.

(غرر الحكم : ۹۱۶۳ )

امام على عليه السلام :

لا تَقتَحِمُوا ، ما استَقبَلتُم مِن فَورِ الفِتنَةِ ،   و أمِيطُوا عن سَنَنِها   و خَلُّوا قَصدَ السَّبيلِ لَها .

 هرگاه فتنه رو به شما آورد  ،  خود را در آن ميفكنيد و از سر راه آن كنار رويد  و وسط راه را برايش خالى كنيد.

( غرر الحكم : ۱۰۳۷۹ )

 

امام على عليه السلام :

والٍ ظَلومٌ غَشومٌ  ، خَيرٌ مِن فِتنَةٍ تَدُومُ .

 زمامدار ستمكار و بي رحم ، بهتر از فتنه ( هرج و مرجى ) است كه دائمى باشد.

(غرر الحكم : ۱۰۱۰۹ )

 

امام على عليه السلام ـ در نامه خود به حارث هَمْدانى ـ فرمود:

و إيّاكَ و مَقاعِدَ (مَعاقِدَ) الأسواقِ ؛

فإنّها مَحاضِرُ الشيطانِ و مَعاريضُ الفِتَنِ .

 از پاتوقهاى بازارها بپرهيز ؛  

كه آن جا جايگاههاى حضور شيطان است و نمايشگاه هاى فتنه ها .

( نهج البلاغة : الكتاب ۶۹ )

امام على عليه السلام :

كُنْ في الفتنَةِ كَابنِ اللَّبونِ ؛

لا ظَهرٌ فَيُركَبَ  و لا ضَرعٌ فيُحلَبَ (فَيُحتَلَبَ) .

به گاهِ فتنه همچون شتر نر دو ساله باش ؛

 كه نه پشت [ و نيرويى ] دارد كه بر او سوار شوند و نه پستانى كه از آن شير دوشند.

(  نهج البلاغة : الحكمة ۱ )

میزان الحکمه جلد نهم.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث