خرد از نظر احادیث

خرد از نظر احادیث

۰۶ مرداد ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

خرد

امام على عليه السلام :
عَقلُ المَرءِ نِظامُهُ ، و أدَبُهُ قِوامُهُ ، و صِدقُهُ إمامُهُ ، و شُكرُهُ تَمامُهُ .
 خرد انسان، سامان بخش اوست و ادبش، جانمايه او و راست گوييش، پيشواى او و سپاس گزارى اش، كمال او.
امام على عليه السلام :
مَن قَعَدَ بِهِ العَقلُ قامَ بِهِ الجَهلُ 
 هر كه را خرد ورزى بنشاند، نادانى او را برخيزاند.
 
امام على عليه السلام : 
ما استَودَعَ اللّه ُ امرَأً عَقلاً إلاّ استَنقَذَهُ بِهِ يَوما ما .
خداوند در هيچ انسانى خردى به وديعت ننهاد مگر اين كه روزى به وسيله آن نجاتش داد.
 
امام كاظم عليه السلام :
 إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى بَشَّرَ أهلَ العَقلِ و الفَهمِ في كِتابِهِ ، فقالَ : «فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذينَ يَسْتَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أحْسَنَهُ أُولئكَ الّذينَ هَداهُمُ اللّه ُ و أُولئكَ هُمْ أُولوا الأَلبابِ»
 خداوند تبارك و تعالى مردمان خردمند و فهميده را در كتاب خود نويد داده و فرموده است: «پس، نويد ده بندگان مرا. آنان كه سخن را مى شنوند و بهترينش را پيروى مى كنند. اينان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده و اينان همان خردمندانند».
 
امام كاظم عليه السلام :
«إنَّ في ذلكَ لَذِكرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلبٌ »عني العَقلَ ، و قالَ : «و لَقَد آتَينا لُقْمانَ الحِكْمَةَ»  الفَهمَ و العَقلَ .
 خداوند مى فرمايد: «همانا در اين پندى است براى كسى كه صاحب دل باشد» يعنى خردمند باشد و فرموده است: «هر آينه لقمان را حكمت داديم» يعنى فهم و خرد.

خرد نخستين آفريده خداست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 أوَّلُ ما خَلَقَ اللّه ُ العَقلَ .
 نخستين چيزى كه خدا آفريد، خرد است.
امام صادق عليه السلام : 
 إنَّ اللّه َ جلَّ ثَناؤهُ خَلَقَ العَقلَ ، و هُوَ أوَّلُ خَلقٍ خَلَقَهُ مِنَ الرُّوحانيّينَ عَن يَمينِ العَرشِ مِن نورِهِ .
خداوند، جلّ ثناءه، خرد را آفريد و آن نخستين موجود روحانى است كه خداوند از سمت راست عرش، از نور خويش خلق كرد.

آنچه خرد از آن آفريده شده است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 إنَّ اللّه َ خَلَقَ العَقلَ مِن نورٍ مَخزونٍ مَكنونٍ في سابِقِ عِلمِهِ الّذي لَم يَطَّلِعْ عَلَيهِ نَبِيٌّ مُرسَلٌ و لا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ .
خداوند خرد را از نورى آفريد كه در علم ازلى او اندوخته و نهفته بود و هيچ پيامبر مرسلى و هيچ فرشته مقرّبى از آن اطلاع نداشت.
امام صادق عليه السلام : 
 خَلَقَ اللّه ُ تَعالى العَقلَ مِن أربَعَةِ أشياءَ : مِنَ العِلمِ ، و القُدرَةِ ، و النّورِ ، و المَشيئَةِ بِالأمرِ ، فجَعَلَهُ قائما بِالعِلمِ ، دائما في المَلَكوتِ .
خداوند بزرگ عقل را از چهار چيز آفريد: از دانايى و توانايى و روشنايى و مشيّت به امر. پس، آن را به دانايى پايدار ساخت و در ملكوت پاينده.
 

خرد محكمترين پايه است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
قِوامُ المَرءِ عَقلُهُ ، و لا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ .
جانمايه آدمى خرد اوست و كسى كه خرد ندارد دين ندارد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
إنَّ حَسَبَ المَرءِ دِينُهُ ، و مُروءَتَهُ خُلقُهُ ، و أصلَهُ عَقلُهُ .
افتخار انسان دين اوست و انسانيّتش خُلق [خوش] او و ريشه اش خرد او.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 مَثَلُ العَقلِ في القَلبِ كَمَثَلِ السِّراجِ في وَسَطِ البَيتِ .
حكايتِ خرد در دل، حكايتِ چراغ است در ميان خانه.
امام على عليه السلام :
العَقلُ أقوى أساسٍ .
 خرد، محكمترين پايه است.
امام على عليه السلام :
العَقلُ مَركَبُ العِلمِ ، العِلمُ مَركَبُ الحِلمِ .
 خرد، مَركَب دانايى است؛ دانايى مركب بردبارى است.
امام على عليه السلام :
العَقلُ مُنَزِّهٌ عَنِ المُنكَرِ آمِرٌ بِالمَعروفِ .
 خرد از زشت كارى دور مى گرداند و به نيكيها فرا مى خواند.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ مُصلِحُ كُلِّ أمرٍ .
خرد، سامان دهنده هر كارى است.
امام على عليه السلام : 
بِالعَقلِ صَلاحُ كُلِّ أمرٍ .
درستى و سامان يافتن هر كارى، با خرد ميسّر است.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ حُسامٌ قاطِعٌ .
خرد، شمشيرى بُرنده است.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ ثَوبٌ جَديدٌ لا يَبلى .
خرد، جامه جديدى است كه كهنه نمى شود.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ رُقِيٌّ إلى عِلِّيِّينَ .
خرد، به سوى علّيين بالا مى رود.
امام على عليه السلام :
العَقلُ رَسولُ الحَقِّ .
 خرد، فرستاده حق است.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ أفضَلُ مَرجُوٍّ ، الجَهلُ أنكى عَدُوٍّ .
خرد، برترين چيزى است كه به او اميد بندند؛ نادانى زيانبارترين دشمن است.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ يُحسِنُ الرَّوِيَّةَ .
خرد، انديشه و نگرش را نيكو مى گرداند.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ يوجِبُ الحَذَرَ ، الجَهلُ يَجلِبُ الغَرَرَ .
خرد، موجب هشيارى و احتياط مى شود؛ نادانى، فريب خوردن و هلاكت مى آورد.
امام على عليه السلام :
 العَقلُ في الغُربَةِ قُربَةٌ ، الحُمقُ في الوَطَنِ غُربَةٌ . 
 خرد، در غربت آشنايى است؛ بى خردى در وطن غربت است.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ يَهدي و يُنجي ، و الجَهلُ يُغوي و يُردي .
خرد راهنمايى مى كند و مى رهاند؛ و نابخردى گمراه مى كند و به هلاكت مى افكند.
امام على عليه السلام :
 إنَّ أغنَى الغِنَى العَقلُ .
 بهترين توانگرى، خردمندى است.
امام على عليه السلام :
أفضَلُ حَظِّ الرَّجُلِ عَقلُهُ ، إن ذَلَّ أعَزَّهُ ، و إن سَقَطَ رَفَعَهُ ، و إن ضَلَّ أرشَدَهُ ، و إن تَكَلَّمَ سَدَّدَهُ .
 بهترين بهره مندى مرد، خرد اوست؛ اگر به ذلّت افتد خردش او را به عزّت رساند، اگر زمين خورَد بلندش كند، اگر گمراه شود راهنماييش كند و اگر سخن بگويد سخنش را استوار گرداند.
امام على عليه السلام : 
زينَةُ الرَّجُلِ عَقلُهُ .
زيور مرد، خرد اوست.
امام على عليه السلام :
 الجَمالُ في اللِّسانِ ، و الكَمالُ في العَقلِ .
 زيبايى در زبان است و كمال در خرد.
امام على عليه السلام :
أصلُ الإنسانِ لُبُّهُ ، و عَقلُهُ دِينُهُ .
 ريشه انسان، انديشه اوست و خردش دين او.
امام على عليه السلام : 
 لا يُستَعانُ عَلَى الدَّهـرِ إلاّ بِالعَـقلِ .
در برابر روزگار، جز از خرد كمك نتوان گرفت.
امام حسن عليه السلام : 
 لا غِنى أكبَرُ مِنَ العَقلِ .
هيچ ثروتى، بالاتر از خرد نيست.
امام صادق عليه السلام : 
 لا غِنى أخصَبُ مِنَ العَقلِ ، و لا فَقرَ أحَطُّ مِنَ الحُمقِ .
هيچ ثروتى پر بركت تر از خردمندى نيست و هيچ فقرى پست تر از بى خردى.
امام صادق عليه السلام : 
 لا مالَ أعوَدُ مِنَ العَقلِ .
هيچ مالى، سودمندتر از خرد نيست.

نقش خرد در فضيلتها

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

ما قَسَمَ اللّه ُ لِلعِبادِ شَيئا أفضَلَ مِنَ العَقلِ ؛ فنَومُ العاقِلِ أفضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِلِ ، و إقامَةُ العاقِلِ أفضَلُ مِن شُخوصِ الجاهِلِ ، و لا بَعَثَ اللّه ُ نَبِيّا و لا رَسولاً حَتّى يَستَكمِلَ العَقلَ ، و يَكونَ عَقلُهُ أفضَلَ مِن جَميعِ عُقولِ اُمَّتِهِ ، و ما يُضمِرُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله في نَفسِهِ أفضَلُ مِنِ اجتِهادِ المُجتَهِدينَ ، و ما أدَّى العَبدُ فَرائضَ اللّه ِ حَتّى عَقَلَ عَنهُ ، و لا بَلَغَ جَميعُ العابِدينَ في فَضلِ عِبادَتِهِم ما بَلَغَ العاقِلُ ، و العُقَلاءُ هُم اُولو الألبابِ ، الّذينَ قالَ اللّه ُ تَعالى : «و ما يَذَّكَّرُ إلاّ اُولُو الألْبابِ»
خداوند چيزى بهتر از خرد، قسمتِ بندگان خود نكرده است. پس، خوابِ خردمند برتر از شب زنده دارىِ نادان است و در خانه ماندن خردمند برتر از سفر كردن نادان [براى طاعت خدا مانند حج و جهاد] است. خداوند هيچ پيامبر و رسولى را مبعوث نكرد مگر آن گاه كه خردش به كمال رسيد و خردش برتر از همه خردهاى امتش گشت. و آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله در درون خود نگاه مى دارد برتر از كوشش كوشندگان است. و بنده فرايض خدا را نگزارد مگر آن گاه كه درباره او تعقّل ورزد و همه عابدان در فضيلت عبادتشان به آن جا كه خردمندان مى رسند نرسند. خردمندان همان اولو الالباب (صاحبان انديشه) هستند كه خداوند متعال فرمود: «و پند نگيرند مگر اولو الالباب».
امام كاظم عليه السلام ـ در سفارش به هشام بن حكم ـ فرمود : 
يا هِشامُ ، ما قُسِّمَ بَينَ العِبادِ أفضَلُ مِنَ العَقلِ ؛ نَومُ العاقِلِ أفضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِلِ ، و ما بَعَثَ اللّه ُ نَبِيّا إلاّ عاقِلاً حَتّى يَكونَ عَقلُهُ أفضَلَ مِن جَميعِ جَهدِ المُجتَهِدينَ ، و ما أدَّى العَبدُ فَريضَةً مِن فَرائضِ اللّه ِ حَتّى عَقَلَ عَنهُ .
اى هشام! ميان بندگان چيزى برتر از خرد تقسيم نشده است. خوابِ خردمند برتر از شب زنده دارىِ نادان است. خداوند هيچ پيامبرى را جز خردمند برنينگيخت تا آن جا كه خردش برتر از همه كوشش كوشندگان باشد. و بنده هيچ فريضه اى از فرايض خدا را نگزارد مگر آن گاه كه معرفت و آگاهى خود را از خدا فرا گرفت .

نقش خرد در كيفر و پاداش

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله 
إذا بَلَغَكُم عَن رَجُلٍ حُسنَ حالٍ فَانظُروا في حُسنِ عَقلِهِ ، فَإنَّما يُجازى بِعَقلِهِ 
هرگاه از خوبى دين كسى خبر يافتيد به خوبى خردِ او بنگريد؛ زيرا به ميزان خردش پاداش داده مى شود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 إنَّ الرَّجُلَ لَيَكونُ مِن أهلِ الجِهادِ ، و مِن أهلِ الصَّلاةِ و الصِّيامِ ، و مِمَّن يَأمُرُ بِالمَعروفِ و يَنهى عَنِ المُنكَرِ ، و ما يُجزى يَومَ القِيامَةِ إلاّ عَلى قَدرِ عَقلِهِ
 آدمى اهل جهاد و نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منكر است، امّا در روز رستاخيز جز به اندازه خردش پاداش داده نمى شود.
مجمع البيان :
أثنى قومٌ على رجُلٍ عندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : كَيفَ عَقلُ الرَّجُلِ ؟ قالوا : يا رَسولَ اللّه ِ ، نُخبِرُكَ عَنِ اجتِهادِهِ في العِبادَةِ و أصنافِ الخَيرِ ، و تَسألُنا عَن عَقلِهِ ؟ ! فقالَ : إنَّ الأحمَقَ يُصيبُ بِحُمقِهِ أعظَمَ مِن فُجورِ الفاجِرِ، و إنَّما يَرتَفِعُ العِبادُ غَدا في الدَّرَجاتِ و يَنالونَ الزُّلفى مِن رَبِّهِم عَلى قَدرِ عُقولِهِم 
 عده اى از مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله تعريف مى كردند، حضرت فرمود: خرد اين مرد چگونه است؟ عرض كردند: اى رسول خدا! ما از كوشش او در عبادت و كارهاى خوب [او] به عرض شما مى رسانيم و شما درباره خرد او از ما مى پرسيد؟ حضرت فرمود: همانا آدم نابخرد، با بى خردى خود كارهايى بدتر از زشت كارى فرد نابكار مرتكب مى شود. فرداى قيامت بندگان به اندازه عقل خود به درجات دست مى يابند و به مقام قرب پروردگارشان مى رسند.
امام باقر عليه السلام :
لَمّا خَلَقَ اللّه ُ العَقلَ قالَ لَهُ : أقبِلْ فَأقبَلَ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : أدبِرْ فَأدبَرَ ، فقالَ : و عِزَّتي و جَلالي ما خَلَقتُ خَلقا أحسَنَ مِنكَ . ، إيّاكَ آمُرُ و إيّاكَ أنهى ، و إيّاكَ اُثيبُ و إيّاكَ اُعاقِبُ .
 چون خداوند عقل را آفريد به او فرمود: رو كن و او رو كرد؛ سپس فرمود: برگرد و او برگشت. آن گاه فرمود: به عزّت و جلالم سوگند كه من آفريده اى نيكوتر از تو نيافريده ام . تو را فرمان مى دهم و تو را نهى مى كنم (مخاطب امر و نهى من تو هستى)، تو را پاداش مى دهم و تو را به كيفر مى رسانم.
امام باقر عليه السلام : 
أنا اُؤاخِذُ عِبادي عَلى قَدرِ ما أعطَيتُهُم مِنَ العَقلِ .
از جمله چيزهايى كه به موسى عليه السلام وحى شد، اين بود: من بندگان خود را به اندازه خردى كه به آنها داده ام بازخواست مى كنم.
امام باقر عليه السلام :
إنَّما يُداقُّ اللّه ُ العِبادَ في الحِسابِ يَومَ القِيامَةِ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقولِ في الدّنيا .
 در روز قيامت، خداوند به اندازه عقلى كه در دنيا به بندگان داده است در رسيدگى به حساب آنها دقّت به خرج مى دهد.
امام باقر عليه السلام : 
 وَجَدتُ في الكِتابِ [ يَعني كِتابا لِعَلِيٍّ عليه السلام ] أنَّ قيمَةَ كُلِّ امرِئٍ و قَدرَهُ مَعرِفَتُهُ ، إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى يُحاسِبُ النّاسَ عَلى قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقولِ في دارِ الدّنيا .
در كتاب ـ مقصود كتابى از على عليه السلام است ـ خواندم كه ارزش هر كس به اندازه شناخت اوست. همانا خداوند تبارك و تعالى مردم را به اندازه عقل و فهمى كه در دنيا به آنها داده است حسابرسى مى كند.
الأمالى للصدوق ـ به نقل از سليمان ديلمى ـ :
قلتُ لِأبي عبدِ اللّه عليه السلام : فُلانٌ مِن عبادَتهِ و دينِهِ و فَضلِهِ كَذا و كَذا ، فقالَ : كَيفَ عَقلُهُ ؟ فقُلتُ : لا أدري، فقالَ : إنَّ الثَّوابَ عَلى قَدرِ العَقلِ .
 درباره عبادت و ديندارى و فضايل مردى نزد امام صادق عليه السلام سخن گفتم. حضرت پرسيد : خرد او چگونه است؟ عرض كردم: نمى دانم. حضرت فرمود: پاداش به اندازه خرد است.

پيشوايى خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
العِلمُ إمامُ العَمَلِ ، و العَمَلُ تابِعُهُ .
دانش، پيشواى عمل است و عمل پيرو آن.
امام على عليه السلام : 
العُقولُ أئمَّةُ الأفكارِ ، و الأفكارُ أئمَّةُ القُلوبِ ، و القُلوبُ أئمَّةُ الحَواسِّ ، و الحَواسُّ أئمَّةُ الأعضاءِ .
خردها، پيشوايان انديشه هايند و انديشه ها پيشوايان دلها و دلها پيشوايان حواسّ و حواسّ پيشوايان اندامها.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ أصلُ العِلمِ و داعِيَةُ الفَهمِ
خرد، ريشه دانش و انگيزه فهم است.
امام صادق عليه السلام :
 إنَّ مَنزِلَةَ القَلبِ مِنَ الجَسَدِ بِمَنزِلَةِ الإمامِ مِنَ النّاسِ ، الواجِبِ الطّاعَةُ عَلَيهِم .
 منزلت دل در بدن، به منزله پيشواست در ميان مردم كه اطاعتش بر آنان واجب مى باشد.

پشتوانگى خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
لِكُلِّ شَيءٍ دِعامَةٌ ، و دِعامَةُ المُؤمِنِ عَقلُهُ ، فبِقَدرِ عَقلِهِ تَكونُ عِبادَتُهُ لِرَبِّهِ .
هر چيزى پشتوانه اى دارد و پشتوانه مؤمن، خرد اوست و به اندازه خردش پروردگارش را بندگى مى كند.
امام صادق عليه السلام : 
دِعامَةُ الإنسانِ العَقلُ ، و مِنَ العَقلِ الفِطنَةُ و الفَهمُ و الحِفظُ و العِلمُ ، فإذا كانَ تَأييدُ عَقلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذَكِيّا فَطِنا فَهِما ، و بِالعَقلِ يَكمُلُ و هُوَ دَليلُهُ و مُبصِرُهُ و مِفتاحُ أمرِهِ
پشتوانه انسان خرد است. و هوشمندى و فهميدگى و حافظه و دانش، از خرد برمى خيزد. پس، هرگاه خردش با نور [الهى] تأييد شود، دانا باشد و حافظ و تيز هوش و زيرك و فهميده. و با خرد به كمال مى رسد و خرد راهنماى او و مايه بينش و بصيرتش و كليد كارهاى اوست.
امام صادق عليه السلام : 
لَم يُقسَمْ بَينَ العِبادِ أقَلُّ مِن خَمسٍ : اليَقينِ ، و القُنوعِ ، و الصَّبرِ ، و الشُّكرِ ، و الّذي يَكمُلُ لَهُ هذا كُلَّه العَقلُ 
ميان بندگان چيزى به كمىِ پنج چيز تقسيم نشده است : يقين و قناعت و صبر و شكر و آنچه همه اينها را تكميل مى كند خرد است.

نقش خرد در سعادت دو سراى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
إنَّما يُدرَكُ الخَيرُ كُلُّهُ بِالعَقلِ ، و لا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ .
خير و خوبى، تماما، با خرد به دست مى آيد و كسى كه خرد ندارد دين ندارد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 لِكُلِّ شَيءٍ آلَةٌ و عُدَّةٌ و آلَةُ المُؤمِنِ و عُدَّتُهُ العَقلُ ، و لِكُلِّ شَيءٍ مَطِيَّةٌ و مَطِيَّةُ المَرءِ العَقلُ، و لِكُلِّ شَيءٍ غايَةٌ و غايَةُ العِبادَةِ العَقلُ، و لِكُلِّ قَومٍ راعٍ و راعي العابِدينَ العَقلُ، و لِكُلِّ تاجِرٍ بِضاعَةٌ و بِضاعَةُ المُجتَهِدينَ العَقلُ ، و لِكُلِّ خَرابٍ عِمارَةٌ و عِمارَةُ الآخِرَةِ العَقلُ ، و لِكُلِّ سَفْرٍ فُسطاطٌ يَلجَؤون إلَيهِ و فُسطاطُ المُسلِمينَ العَقلُ .
هر چيزى براى خود ابزار و ساز و برگى دارد و ابزار و ساز و برگِ مؤمن خرد است؛ هر چيزى مَركَبى دارد و مركب انسان خرد است؛ هر چيزى هدف و غايتى دارد و هدف و غايت عبادت [رسيدن به] خرد است؛ هر گروهى سرپرستى دارد و سرپرستِ عابدان خرد است؛ هر بازرگانى كالايى دارد و كالاى كوشندگان خرد است؛ هر ويرانى اى را آبادانى اى است و آبادانىِ آخرت خرد است و هر گروه مسافرى براى خود خيمه اى دارند كه سر پناهشان است و خيمه مسلمانان خرد است.
امام على عليه السلام : 
 كُلُّ نَجدَةٍ تَحتاجُ إلى العَـقلِ
هر شجاعتى نيازمند خرد است.
امام على عليه السلام : 
 بِالعَقلِ استُخرِجَ غَورُ الحِكمَةِ ، و بِالحِكمَةِ استُخرِجَ غَورُ العَقلِ .
با خرد، ژرفاى حكمت استخراج مى شود و با حكمت ژرفاى خرد.
امام حسن عليه السلام :
بِالعَقلِ تُدرَكُ الدّارانِ جَميعا ، و مَن حُرِمَ مِنَ العَقلِ . حُرِمَهُما جَميعا .
 با خرد است كه هر دو سراى به دست مى آيد و هر كه از خرد محروم باشد از هر دو سراى محروم شود.
امام كاظم عليه السلام : 
مَن أرادَ الغِنى بِلا مالٍ ، و راحَةَ القَلبِ مِنَ الحَسَدِ ، و السَّلامَةَ في الدِّينِ ، فَلْيَتَضَرَّعْ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ في مَسألَتِهِ بِأن يُكمِلَ عَقلَهُ .
هر كه خواهان توانگرىِ بدون داشتن مال و ثروت و آسودگى دل از حسد ورزى و داشتن دين سالم است، بايد با تضرّع از خداوند عزّ و جلّ بخواهد كه خردش را كامل گرداند.

حجّيت عقل

امام صادق عليه السلام : 
 حُجَّةُ اللّه ِ عَلَى العِبادِ النَّبِيُّ ، و الحُجَّةُ فيما بَينَ العِبادِ و بَينَ اللّه ِ العَقلُ .
حجّت خدا بر بندگان پيامبر است و حجّت ميان بندگان و خدا، خرد است.
امام كاظم عليه السلام :
إنَّ للّه ِِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ : حُجَّةً ظاهِرَةً ، و حُجَّةً باطِنَةً ، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام ، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ .
 خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها.
امام كاظم عليه السلام : 
إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى أكمَلَ لِلنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ ، و نَصَرَ النَّبِيِّينَ بِالبَيانِ ، و دَلَّهُم عَلى رُبوبِيَّتِهِ بِالأدِلَّةِ .
خداوند تبارك و تعالى حجّتها را با خردها بر مردم تمام كرد و پيامبران را با بيان يارى رساند و با دلايل، آنان را به ربوبيّت خود رهنمون شد.
امام كاظم عليه السلام ـ در سفارش به هشام بن حكم ـ فرمود: 
 ما بَعَثَ اللّه ُ أنبِياءَهُ و رُسُلَهُ إلى عِبادِهِ إلاّ لِيَعقِلوا عَنِ اللّه ِ ، فأحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً ، و أعلَمُهُم بِأمرِ اللّه ِ أحسَنُهُم عَقلاً ، و أكمَلُهُم عَقلاً أرفَعُهُم دَرَجَةً في الدّنيا و الآخِرَةِ .
خداوند پيامبران و رسولان خود را به سوى بندگانش نفرستاد مگر براى اين كه درباره خدا انديشه كنند. پس، هر كس از آنان كه شناختش بهتر باشد، دعوت را پذيراتر باشد و داناترينشان به كار خدا، كسى است كه خردش نيكوتر باشد و كسى كه خردش كاملتر باشد، در دنيا و آخرت بلند پايه تر باشد.
الكافى : 
قالَ ابنُ السِّكّيتِ لأبي الحَسنِ عليه السلام : تَاللّه ِ ما رَأيتُ مِثلَكَ قَطُّ ، فَما الحُجَّةُ عَلَى الخَلقِ اليَومَ ؟ فقالَ : العَقلُ ، يُعرَفُ بِهِ الصّادِقُ عَلَى اللّه ِ فيُصَدِّقُهُ ، و الكاذِبُ عَلَى اللّه ِ فيُكَذِّبُهُ ، فقالَ ابنُ السِّكّيتِ : هذا وَ اللّه ِ هُوَ الجَوابُ .
ابن سكيّت به امام هادى عليه السلام عرض كرد: به خدا سوگند كه نظير شما هرگز نديده ام؛ بفرماييد كه امروزه حجّت بر مردم چيست؟ حضرت فرمود : عقل، كه به واسطه آن امام راستين شناخته و تصديق شود و امام دروغين شناخته و تكذيب گردد. ابن سكّيت گفت: به خدا قسم كه جواب [درست ]همين است.

مصيبت بى خردى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 قِوامُ المَرءِ عَقلُهُ ، و لا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ .
جانمايه انسان خرد اوست و كسى كه خرد ندارد دين ندارد.
امام على عليه السلام : 
 لا عَدَمَ أعدَمُ مِنَ العَقلِ 
نا دارى اى،بد تر از بى خردى نيست.
امام على عليه السلام :
مَن لَم يَكُن أكثَرَ ما فيهِ عَقلُهُ كانَ بِأكثَرِ ما فيهِ قَتلُهُ .
 كسى كه بيشترين چيزى كه در او هست خردش نباشد، با بيشترين چيزى كه در وجود او هست مرگش فراهم آيد.
امام باقر عليه السلام : 
 لا مُصيبَةَ كَعَدَمِ العَقلِ .
مصيبتى، چون بى خردى نيست.
امام صادق عليه السلام : 
 إذا أرادَ اللّه ُ أن يُزيلَ مِن عَبدٍ نِعمَةً كانَ أوَّلُ ما يُغَيِّرُ مِنهُ عَقلَهُ 
هر گاه خداوند بخواهد نعمتى را از بنده اى بگيرد، نخستين چيزى كه در او تغيير مى دهد خرد اوست.

دوست آدمى خرد اوست

امام على عليه السلام :
العَقلُ صَديقٌ مَقطوعٌ ، الهَوى عَدُوٌّ مَتبوعٌ 
 خرد، دوستى است كه با او قطع رابطه شده و هوس، دشمنى است كه از آن پيروى مى شود.
امام على عليه السلام : 
صَديقُ كُلِّ إنسانٍ عَقلُهُ ، و عَدُوُّهُ جَهلُهُ ، العُقولُ ذَخائرُ ، و الأعمالُ كُنوزٌ .
دوست هر انسانى خرد اوست و دشمن او بى خردى اش؛ خردها اندوخته اند و اعمال گنجينه.
امام على عليه السلام :
 المُوثَقُ (المَوثوقُ) بِهِ صاحِبُ العَقلِ و الدِّينِ ، و مَن فاتَهُ العَقلُ و المُرُوَّةُ فَرَأسُ مالِهِ المَعصِيَةُ ، و صَديقُ كُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جهلُهُ 
 شخص مورد اعتماد كسى است كه خردمند و ديندار باشد و كسى كه از خردمندى و انسانيّت بى بهره است، سرمايه اش گناه باشد. و دوست هر كسى خرد اوست و دشمن او بى خردى اش.
امام على عليه السلام : 
 لا عُدَّةَ أنفَعُ مِنَ العَقلِ ، و لا عَدُوَّ أضَرُّ مِنَ الجَهلِ .
هيچ ساز و برگى سودمندتر از خرد نيست و هيچ دشمنى مضرّتر از نادانى نمى باشد.
امام رضا عليه السلام : 
صَديقُ كُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جَهلُهُ .
دوست هر آدمى، خرد اوست و دشمن او بى خردى اش.

دوست صميمى مؤمن خرد اوست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
اِستَرشِدوا العَقلَ تَرشُدوا، و لا تَعصوهُ فتَندَموا .
 از خرد راهنمايى بجوييد تا راهنمايى شويد، و از آن نافرمانى نكنيد كه پشيمان مى شويد.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ خَليلُ المُؤمِنِ .
خرد، دوست صميمى مؤمن است.
امام على عليه السلام :
 العَقلُ خَليلُ المَرءِ 
 خرد، دوست صميمى انسان است.
امام على عليه السلام : 
لا يَغُشُّ العَقلُ مَنِ استَنصَحَهُ .
خرد، به كسى كه از او راهنمايى بخواهد خيانت نمى كند.
امام على عليه السلام :
 كَفاكَ مِن عَقلِكَ ما أوضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِن رُشدِكَ
 تو را از خردت همين بس كه راه و بيراهه را بر تو روشن سازد.
امام صادق عليه السلام : 
 العَقلُ دَليلُ المُؤمِنِ .
خرد، راهنماى مؤمن است.

نفْس در كشاكش ميان خرد و هوس

امام على عليه السلام :
 العَقـلُ صاحِبُ جَيـشِ الرَّحمنِ ، و الهَوى قائدُ جَيشِ الشَّيطانِ ، و النَّفسُ مُتَجاذِبَةٌ بَينَهُما ، فأيُّهُما غَلَبَ كانَت في حَيِّزِهِ .
 خرد، سردار سپاه رحمان است و هوس، فرمانده لشكر شيطان و هر يك نفس را به سوى خود مى كشاند. پس، هر كدام پيروز شود، نفْس در طرف او قرار مى گيرد.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ و الشَّهوَةُ ضِدّانِ ، و مُؤَيِّدُ العَقلِ العِلمُ ، و مُزَيِّنُ الشَّهوَةِ الهَوى ، و النَّفسُ مُتَنازِعَةٌ بَينَهُما ، فأيُّهُما قَهَرَ كانَت في جانِبِهِ .
خرد و شهوت دو دشمنند. ياورِ خرد، دانش است و آراينده شهوت، هوس. ميان اين دو بر سر نفْس كشمكش است و هر كدام چيره شود، نفس در جانب او قرار مى گيرد.

دين و خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

 العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللّه ُ لِلإنسانِ ، و جَعَلَهُ يُضيءُ عَلَى القَلبِ ؛ لِيَعرِفَ بِهِ الفَرقَ بَينَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَيَّباتِ .
خرد نورى است كه خداوند براى انسان آفريد و آن را روشنگر دل قرار داد، تا در پرتو آن تفاوت ميان ديدنيها و ناديدنيها را بشناسد.
امام على عليه السلام : 
لا دِينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ .
كسى كه خرد ندارد، دين ندارد.
امام على عليه السلام : 
 الدِّينُ و الأدَبُ نَتيجَةُ العَقلِ .
ديندارى و فرهيختگى، نتيجه خردمندى است.
امام على عليه السلام :
 ما آمَنَ المُؤمِنُ حَتّى عَقَلَ 
 مؤمن ايمان نياورْد مگر آن گاه كه خرد ورزيد.
امام على عليه السلام :
عَلى قَدرِ العَقلِ يَكونُ الدِّينُ ، عَلى قَدرِ الدِّينِ تَكونُ قُوَّةُ اليَقينِ 
 دين به اندازه خرد است و نيروى يقين به اندازه دين.
امام صادق عليه السلام : 
مَن كانَ عاقِلاً كانَ لَهُ دِينٌ ، و مَن كانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الجَنَّةَ .
هر كه خردمند باشد، ديندار است و هر كه ديندار باشد، به بهشت مى رود.
امام كاظم عليه السلام ـ در سفارش به هشام بن حكم ـ فرمود : 
يا هِشامُ ، إنَّ اللّه َ تَعالى يَقولُ في كِتابِهِ : «إنَّ في ذلكَ لَذِكرى لِمَن كانَ لَهُ قَلبٌ» يَعني عَقلٌ ، و قالَ : «وَ لَقَدْ آتَينا لُقْمانَ الحِكْمَةَ» قالَ : الفَهمَ و العَقلَ .
اى هشام! خداوند متعال در كتاب خود مى فرمايد: «همانا در اين سخن براى كسى كه صاحب دل باشد پندى است» مراد خداوند از دل، خرد است و فرمود: «هر آينه ما به لقمان حكمت داديم» يعنى: فهم و خرد.

تفسير خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ ، و النَّفسَ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ ، فإن لَم تُعقَلْ حارَت 
همانا خرد، زانو بند نادانى است، و نفس [امّاره] مانند شرورترين جنبدگان است كه اگر پايش بسته نشود، بيراهه مى رود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللّه ُ لِلإنسانِ ، و جَعَلَهُ يُضيءُ عَلَى القَلبِ ؛ لِيَعرِفَ بِهِ الفَرقَ بَينَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَيَّباتِ .
 خرد نورى است كه خداوند براى انسان آفريد و آن را روشنگر دل قرار داد، تا به وسيله آن تفاوت ميان ديدنيها و ناديدنيها را بشناسد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى خَلَقَ العَقلَ مِن نورٍ مَخزونٍ مَكنونٍ في سابِقِ عِلمِهِ الّذي لَم يَطَّلِع عَلَيهِ نَبِيٌّ مُرسَلٌ و لا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ، فجَعَلَ العِلمَ نَفسَهُ ، و الفَهمَ روحَهُ ، و الزُّهدَ رَأسَهُ ، و الحَياءَ عَينَيهِ ، و الحِكمَةَ لِسانَهُ ، و الرَّأفَةَ فَمَهُ ، و الرَّحمَةَ قَلبَهُ . ثُمَّ حَشاهُ و قَوّاهُ بِعَشرَةِ أشياءَ : بِاليَقينِ ، و الإيمانِ ، و الصِّدقِ ، و السَّكِينَةِ ، و الإخلاصِ ، و الرِّفقِ ، و العَطِيَّةِ ، و القُنوعِ ، و التَّسليمِ ، و الشُّكرِ .
خداوند تبارك و تعالى، خرد را از نورى اندوخته و نهفته در علم ازلى خويش آفريد كه هيچ پيامبر مرسل و فرشته مقرّبى از آن آگاه نبود. پس، دانش را نفْسِ خرد قرار داد و فهم را جانِ آن و پارسايى را سرش و حيا را در چشمانش و حكمت را زبانش و مهربانى را دهانش و دلسوزى را دلش. آن گاه درون آن را با دَه چيز، انباشته و محكم كرد: با يقين و ايمان و راستى و آرامش و اخلاص و مدارا و دَهِش و قناعت و تسليم و سپاسگزارى.
امام على عليه السلام :
 النُّفوسُ طَلِقَةٌ ، لكِنَّ أيدي العُقولِ تُمسِكُ أعِنَّتَها عَنِ النُّحوسِ .
 نفْسها رهايند، اما دستانِ خرد، آنها را از [فرو غلتيدن در ]بد بختى ها مهار مى كند.
امام على عليه السلام :
العَقلُ أن تَقولَ ما تَعـرِفُ ، و تَعمَلَ بِما تَنطِقُ بِهِ .
 خرد، آن است كه دانسته سخن بگويى و به آنچه مى گويى عمل كنى.
امام على عليه السلام :
 العَقلُ أنَّكَ تَقتَصِدُ فَلا تُسرِفُ ، و تَعِدُ فلا تُخلِفُ ، و إذا غَضِبتَ حَلُمتَ .
 خرد آن است كه ميانه روى كنى و از زياده روى بپرهيزى و وعده دهى و خلف وعده نكنى و هر گاه به خشم آمدى، بردبارى نشان دهى.
امام على عليه السلام : 
إنَّما العَقلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الإثمِ ، و النَّظَرُ في العَواقِبِ ، و الأخذُ بِالحَزمِ .
خرد، در حقيقت، دورى كردن از گناه است، و عاقبت نگرى و به كار گرفتن احتياط.
امام على عليه السلام :
العَقلُ حِفظُ التَّجارِبِ ، و خَيرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَكَ .
 خرد، نگه داشتن تجربه هاست و بهترين تجربه ات آن تجربه اى است كه تو را اندرز دهد.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ و العِلمُ مَقرونانِ في قَرَنٍ لا يَفتَرِقانِ و لا يَتَبايَنانِ .
خرد و دانش به يك ريسمان بسته هستند و از هم جدا و دور نمى شوند.
مام على عليه السلام :
 إنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِيَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ .
ا بدبخت كسى است كه از منافعِ خرد و تجربه محروم باشد.
امام حسن عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه خرد چيست؟ ـ فرمود : 
التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ حَتّى تَنالَ الفُرصَةَ .
جام اندوه را جرعه جرعه نوشيدن تا به دست آمدن فرصت.
امام حسن عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال پدر بزرگوارش از او كه خرد چيست؟ ـ فرمود :
حِفظُ قَلبِكَ ما استَودَعتَهُ .
 اين كه دلت آنچه را به او مى سپارى، نگه دارد.
امام كاظم عليه السلام ـ در سفارش به هشام بن حكم ـ فرمود :
 يا هِشامُ ، إنَّ العَقلَ مَعَ العِلمِ فقالَ : «وَ تِلْكَ الأمثالُ نَضرِبُها لِلنّاسِ و ما يَعْقِلُها إلاّ الْعالِمونَ» .
 اى هشام! همانا خرد با دانايى همراه است و خداوند فرموده است: «اين مَثَلها را براى مردم مى زنيم، اما جز دانايان آنها را درنمى يابند».
امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه خرد چيست؟! ـ فرمود : 
 التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ ، و مُداهَنَةُ الأعداءِ ، و مُداراةُ الأصدِقاءِ .
جام اندوه را جرعه جرعه نوشيدن و با دشمنان به تسامح و با دوستان با مدارا رفتار كردن.

خردها خدادادى هستند

امام على عليه السلام :
العُقولُ مَواهِبُ ، الآدابُ مَكاسِبُ .
 خردها موهبتند، آداب اكتسابى اند.
امام رضا عليه السلام : 
العَقلُ حَباءٌ مِنَ اللّه ِ و الأدَبُ كُلفَةٌ ، فَمَن تَكَلَّفَ الأدَبَ قَدَرَ عَلَيهِ ، و مَن تَكَلَّفَ العَقلَ لَم يَزدَدْ بِذلكَ إلاّ جَهلاً .
 خرد بخششى از جانب خداست و ادب (تربيت) با زحمت و كوشش به دست مى آيد؛ پس، هر كه در راه كسب آداب (تربيت) زحمت كشد به آن دست يابد و هر كه در راه افزودن بر خرد، خود را به زحمت اندازد، جز بر نادانيش افزوده نشود.

خرد طبيعى و خرد تجربى

امام على عليه السلام :
العَقلُ عَقلانِ : عَقلُ الطَّبعِ و عَقلُ التَّجرِبَةِ ، و كِلاهُما يُؤَدّي المَنفَعَةَ .
 خرد دو گونه است: خرد طبيعى (ذاتى) و خرد تجربى و هر دوى آنها سود آورند.
امام على عليه السلام :
العِلمُ عِلمانِ : مَطبوعٌ و مَسموعٌ ، و لا يَنفَعُ المَسموعُ إذا لَم يَكُنِ المَطبوعُ 
 علم دو گونه است: سرشتين (ذاتى)و شنيدنى و اگر علم سرشتين نباشد علم شنيدنى سودى نمى بخشد.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ وِلادَةٌ ، و العِلمُ إفادَةٌ .
خرد، مادر زادى است و دانش، به دست آوردنى.

ويژگيهاى خردمند

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 صِفَةُ العاقِلِ أن يَحلُمَ عَمَّن جَهِلَ عَلَيهِ ، و يَتَجاوَزَ عَمَّن ظَلَمَهُ ، و يَتَواضَعَ لِمَن هُوَ دونَهُ ، و يُسابِقَ مَن فَوقَهُ في طَلَبِ البِرِّ ، و إذا أرادَ أن يَتَكَلَّمَ تَدَبَّرَ ؛ فإنْ كانَ خَيرا تَكَلَّمَ فغَنِمَ ، و إن كانَ شَرّا سَكَتَ فسَلِمَ ، و إذا عَرَضَت لَهُ فِتنَةٌ استَعصَمَ بِاللّه ِ و أمسَكَ يَدَهُ و لِسانَهُ ، و إذا رَأى فَضيلَةً انتَهَزَ بِها ، لا يُفارِقُه الحَياءُ ، و لا يَبدو مِنهُ الحِرصُ ، فتِلكَ عَشرُ خِصالٍ يُعرَفُ بِها العاقِلُ .
 ويژگى خردمند اين است كه در برابر رفتار جاهلانه نادان نسبت به خود بردبارى نشان مى دهد، از كسى كه به او ستم كرده است در مى گذرد، در برابر فرو دست خود فروتن است، از فرادست خود در طلب نيكى پيشى مى گيرد، چون بخواهد سخن بگويد مى انديشد، اگر آنچه مى خواهد بگويد خوب بود مى گويد و بهره مند مى شود و اگر بد بود خاموشى مى گزيند و سالم مى ماند، هر گاه با فتنه اى رو به رو شود به خدا پناه مى برد و دست و زبان خود را نگه مى دارد، هر گاه فضيلتى بيند آن را غنيمت مى شمارد، شرم و حيا از او جدا نمى شود و آزمندى از او سر نمى زند؛ اينها ده خصلتند كه خردمند به آنها شناخته مى شود.
امام على عليه السلام :
 العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ .
 خردمند كسى است كه تجربه ها او را پند آموزند.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ يَطلُبُ الكَمالَ ، الجاهِلُ يَطلُبُ المالَ . 
خردمند كمال و نادان مال مى جويد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَن أحرَزَ أمرَهُ .
خردمند كسى است كه كار خود را استوار مى دارد.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن صَدَّقَ أقوالَهُ أفعالُهُ .
خردمند كسى است كه كردارهاى او گفتارش را تصديق كند.
 
امام على عليه السلام :  
العاقِلُ مَن وَقَفَ حَيثُ عَرَفَ .
خردمند كسى است كه هر جا شناخت همان جا بايستد [در برابر حق معترف و تسليم باشد].
امام على عليه السلام :
 العاقِلُ مَن عَقَلَ لِسانَهُ .
 خردمند كسى است كه زبان خود را در بند كشد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَن يَزهَدُ فيما يَرغَبُ فيهِ الجاهِلُ .
خردمند كسى است كه به آنچه نادان راغب است ، بى رغبت باشد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَن أحسَنَ صَنائعَهُ ، و وَضَعَ سَعيَهُ في مَواضِعِه .
خردمند كسى است كه احسانهاى خود را نيكو به جا آورد و كوشش خود را در جاى خود به كار گيرد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَنِ اتَّهَمَ رَأيَهُ ، و لَم يَثِقْ بِكُلِّ ما تُسَوِّلُ لَهُ نَفسُهُ .
خردمند كسى است كه انديشه خود را متّهم كند و به هر چيزى كه نفْسش در نظر او مى آرايد، اعتماد نكند.
امام على عليه السلام :
العاقِلُ مَن سَلَّمَ إلَى القَضاءِ و عَمِلَ بِالحَزمِ .
 خردمند كسى است كه تسليم قضا[ى الهى] باشد و با هشيارى و احتياط عمل كند.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن صانَ لِسانَهُ عَنِ الغيبَةِ .
خردمند كسى است كه زبان خود را از غيبت نگه دارد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ لا يَتَكَلَّمُ إلاّ بِحاجَتِهِ أو حُجَّتِهِ .
خردمند جز به هنگام نياز يا بيان دليل و حجّت، زبان به سخن نمى گشايد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ إذا سَكَتَ فَكَّرَ ، و إذا نَطَقَ ذَكَرَ ، و إذا نَظَرَ اعتَبَرَ .
خردمند هر گاه خاموش باشد مى انديشد و هر گاه سخن گويد از خدا ياد كند و هر گاه بنگرد عبرت آموزد.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ إذا عَلِمَ عَمِلَ ، و إذا عَمِلَ أخلَصَ ، و إذا أخلَصَ اعتَزَلَ .
خردمند هر گاه بداند عمل مى كند و هر گاه عمل كند از روى اخلاص انجام دهد و هر گاه اخلاص ورزد كناره گيرد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ يَعتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ ، الجاهِلُ يَعتَمِدُ عَلى أمَلِهِ .
خردمند به كارش تكيه مى كند و نادان به آرزويش.
امام على عليه السلام :
  العاقِلُ يَجتَهِدُ في عَمَلِهِ، و يُقَصِّرُ مِن أمَلِهِ .
 خردمند در عمل خود مى كوشد و از آرزوى خويش مى كاهد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ لا يَفرُطُ بِهِ عُنفٌ ، و لا يَقعُدُ بِهِ ضَعفٌ .
قدرت، خردمند را به افراط كارى نمى كشاند و ناتوانى او را از پاى نمى نشاند.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ يَتَقاضى نَفسَهُ بِما يَجِبُ عَلَيهِ ، و لا يَتَقاضى لِنَفسِه بِما يَجِبُ لَهُ .
خردمند در قبال وظايفى كه دارد از نفْس خود باز خواست مى كند و براى وظايفى كه ديگران در قِبال او دارند براى نفْس خود [از مردم] باز خواست نمى كند [بلكه گذشت مى كند].
امام على عليه السلام :
 العاقِلُ يَألِفُ مِثلَهُ ، الجاهِلُ يَميلُ إلى شَكلِه .
 خردمند با همتاى خود انس مى گيرد؛ نادان به همانند خود مى گرايد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ لا يُحَدِّثُ مَن يَخافُ تَكذيبَهُ ، و لا يَسألُ مَن يَخافُ مَنعَهُ ، و لا يَقدُمُ عَلى ما يَخافُ العُذرَ مِنهُ، و لا يَرجو مَن لا يُوثَقُ بِرَجائهِ .
خردمند به كسى كه مى ترسد سخنش را دروغ شمارد سخنى نمى گويد و از كسى كه مى ترسد دريغ ورزد چيزى نمى طلبد و كارى كه مى ترسد به عذرخواهى بينجامد انجام نمى دهد و به كسى كه نمى شود به او اميد بست اميد نمى بندد.
امام على عليه السلام :
 إنَّ العاقِلَ يَتَّعِظُ بِالأدَبِ، و البَهائمُ لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ .
 خردمند، با ادب (تربيت) پند مى گيرد و حيوانات جز با زدن عبرت نمى گيرند.
امام على عليه السلام : 
 ثَروَةُ العاقِلِ في عِلمِهِ و عَمَلِهِ ، ثَروَةُ الجاهِلِ في مالِهِ و أمَلِهِ .
دارايى خردمند در دانش و كار اوست؛ دارايى نادان در مال و آرزوى اوست.
امام على عليه السلام :
نِصفُ العاقِلِ احتِمالٌ ، و نِصفُهُ تَغافُلٌ .
 نيمى از [كار] خردمند، تحمّل كردن است و نيم ديگرش چشم پوشى.
امام على عليه السلام : 
 كَلامُ العاقِلِ قُوتٌ ، و جَوابُ الجاهِلِ سُكوتٌ .
سخن خردمند، خوراك [جان ]است و پاسخ به نادان، سكوت.
امام على عليه السلام :
 صَدرُ العاقِلِ صُندوقُ سِرِّهِ .
 سينه خردمند، صندوق راز اوست.
امام على عليه السلام : 
 قَبيحُ عاقِلٍ خَيرٌ مِن حَسَنِ جاهِلٍ .
[كار] زشت خردمند، بهتر از [كار] زيباى نادان است.

امام على عليه السلام :

غَضَبُ الجاهِلِ في قَولِهِ ، و غَضَبُ العاقِلِ في فِعلِهِ .

خشم نادان در گفتار اوست و خشم خردمند در رفتارش.
امام صادق عليه السلام :  
 العاقِلُ لا يَستَخِفُّ بأحـدٍ .
خردمند هيچ كس را خوار نمى شمارد.
امام صادق عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن كانَ ذَلولاً عِندَ إجابَةِ الحَقِّ .
خردمند كسى است كه در پذيرش حق رام باشد.
امام صادق عليه السلام : 
لا يُلسَعُ العاقِلُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ .
خردمند، از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود.
مصباح الشريعه ـ در آنچه كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ـ : 
العاقِلُ لا يُحَدِّثُ بِما يُنكِرُهُ العُقولُ ، و لا يَتَعَرَّضُ لِلتُّهَمَةِ .
خردمند سخنى را كه خردها نمى پذيرند نمى گويد و خود را در معرض تهمت قرار نمى دهد.
امام كاظم عليه السلام : 
إنَّ العاقِلَ لا يُحَدِّثُ مَن يَخافُ تَكذيبَهُ ، و لا يَسألُ مَن يَخافُ مَنعَهُ ، و لا يَعِدُ ما لا يَقدِرُ عَلَيهِ ، و لا يَرجو ما يُعَنَّفُ بِرَجائهِ ، و لا يَتَقَدَّمُ عَلى ما يَخافُ العَجزَ عَنهُ .
خردمند به كسى كه مى ترسد تكذيبش كند، سخنى نمى گويد و از كسى كه مى ترسد مضايقه كند، چيزى نمى خواهد و و عده اى را كه از عهده انجامش برنمى آيد، نمى دهد و به آنچه كه در اميدواريش سرزنش شود، اميد نمى بندد و به كارى كه مى ترسد در آن درماند اقدام نمى ورزد.
امام كاظم عليه السلام : 
إنَّ العاقِلَ اللَّبيبَ مَن تَرَكَ ما لا طاقَةَ لَهُ بِهِ ، و أكثَرُ الصَّوابِ في خِلافِ الهَوى .
خردمندِ صاحب دل كسى است كه آنچه را در توان او نيست فرو گذارد و بيشترين درستى، در مخالفت با هواى نفْس است.
امام كاظم عليه السلام :
 إنَّ العاقِلَ رَضِـيَ بِالدُّونِ مِنَ الدّنيا مَعَ الحِكمَةِ ، و لَم يَرضَ بِالدُّونِ مِنَ الحِكمَةِ مَعَ الدّنيا ؛ فَلِذلكَ رَبِحَت تِجارَتُهُم .
 خردمند به كم و كاست دنيا در صورتى كه با حكمت توأم باشد خرسند است، ولى اگر دنيا را داشته باشد و از حكمت كم بهره باشد خرسند نيست؛ از اين رو تجارتشان سودمند گشت.
امام كاظم عليه السلام : 
إنَّ العاقِلَ الّذي لا يَشغَلُ الحَلالُ شُكرَهُ ، و لا يَغلِبُ الحَرامُ صَبرَهُ .
خردمند كسى است، كه حلال مانع شكرگزارى او نمى شود و حرام بر شكيبايى او چيره نمى آيد.
امام كاظم عليه السلام : 
 إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ دَليلاً ، و دَليلُ العَقلِ التَّفكُّرُ ، و دَليلُ التَّفكُّرِ الصَّمتُ ، و لِكُلِّ شَيءٍ مَطِيَّةٌ و مَطِيَّةُ العَقلِ التَّواضُعُ .
براى هر چيزى راهنمايى است و راهنماى خرد، انديشيدن است و راهنماى انديشيدن خاموشى؛ و براى هر چيزى مَركَب راهوارى است و مركبِ راهوارِ خرد، فروتنى است.

خرد و حكمت

امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن وَضَعَ الأشياءَ مَواضِعَها ، و الجاهِلُ ضِدُّ ذلكَ .
خردمند كسى است كه هر چيزى را در جاى خودش بگذارد و نادان ضدّ اين است.
نهج البلاغه : 
قيل له [ الإمامُ عليٌّ عليه السلام ]صِف لنا العاقل : هُوَ الّذي يَضَعُ الشَّيءَ مَواضِعَهُ . فقيلَ : فَصِفْ لَنا الجاهِلَ ، فقالَ : قَد فَعَلتُ .
به امام على عليه السلام عرض شد : خردمند را براى ما توصيف كن . حضرت فرمود : خردمند كسى است كه هر چيزى را در جاى خود به كار برد. عرض شد: نادان را براى ما توصيف فرما. فرمود: توصيف كردم.

خرد و فرو گذاشتن زياده خواهى

امام على عليه السلام :
العاقِلُ مَن لا يُضَيِّعُ لَهُ نَفَسا فيما لا يَنفَعُهُ .
 خردمند كسى است كه دمى از خود را در چيزهاى بى فايده هدر نمى دهد.
امام على عليه السلام : 
 إذا قَلَّتِ العُقولُ كَثُرَ الفُضولُ .
هر گاه خردها كاستى پذيرد، زياديها فزونى گيرد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَن رَفَضَ الباطِلَ .
خردمند كسى است كه باطل را دور افكند.
امام على عليه السلام :
 مَن أمسَكَ عَنِ الفُضولِ عَدَّلَت رَأيَهُ العُقولُ .
 هر كه از زياديها خوددارى كند، انديشه اش با خردها برابرى نمايد.
امام على عليه السلام : 
مَن كَثُرَ لَهوُهُ قَلَّ عَقلُهُ .
هر كه هوسرانيش زياد باشد، خردش اندك است.
امام على عليه السلام :
 ضَياعُ العُقولِ في طَلَبِ الفُضولِ .
 تباه شدن خردها، در جستن زياديهاست.
امام على عليه السلام : 
لَم يَعقِلْ مَن وَلِهَ بِاللَّعِبِ ، وَ استُهتِرَ بِاللَّهوِ وَ الطَّرَبِ .
خردمند نيست كسى كه شيفته بازى و دلباخته هوسرانى و خوشگذرانى باشد .
 امام على عليه السلام : 
لا يَثوبُ العَقلُ مَعَ اللَّعِبِ .
خرد و هوسرانى، با هم جمع نمى شوند.
امام على عليه السلام :
 أفضَلُ العَقلِ مُجانَبَةُ اللَّهوِ .
 برترين خرد، دورى كردن از لهو و لعب است.
امام كاظم عليه السلام : 
إنَّ العُقَلاءَ تَرَكوا فُضولَ الدّنيا فكَيفَ الذُّنوبُ ، و تَركُ الدّنيا مِنَ الفَضلِ و تَركُ الذُّنوبِ مِنَ الفَرضِ .
خردمندان زياديهاى دنيا را فرو گذاشتند چه رسد به گناهان؛ در حالى كه فرو گذاشتن دنيا فضيلت است و فرو گذاشتن گناهان، واجب!

خرد و كار براى آخرت

امام على عليه السلام :
مَن عَمَّرَ دارَ إقامَتِهِ فهُوَ العاقِلُ .
 هر كه خانه ماندگارى خود را آباد كند، او خردمند است.
امام على عليه السلام : 
مَن عَقَلَ تَيَقَّظَ مِن غَفلَتِهِ ، و تَأهَّبَ لِرِحلَتِهِ ، و عَمَّرَ دارَ إقامَتِهِ .
هر كه خرد ورزد، از غفلتِ خود بيدار شود و خود را براى سفرش آماده كند و سراى اقامت خود را آباد سازد.
امام على عليه السلام : 
 ما العاقِلُ إلاّ مَن عَقَلَ عَنِ اللّه ِ و عَمِلَ لِلدّارِ الآخِرَةِ .
خردمند نيست مگر كسى كه خدايى بينديشد و از نافرمانى باز ايستد و براى سراى آخرت كار كند.
امام على عليه السلام : 
 إنَّ العاقِلَ مَن نَظَرَ في يَومِهِ لِغَدِهِ ، و سَعى في فَكاكِ نَفسِهِ ، و عَمِلَ لِما لا بُدَّ لَهُ مِنهُ و لا مَحيصَ لَهُ عَنهُ .
خردمند كسى است كه در امروزش به فكر فرداى خود باشد و در راه آزاد كردن خويش [از آتش دوزخ] بكوشد و براى چيزى كار كند كه چاره و گريزى از آن ندارد.
امام على عليه السلام : 
إنَّ العاقِلَ يَنبَغي أن يَحذَرَ المَوتَ في هذِهِ الدّارِ ، و يَحسُنُ لَهُ التَّأهُّبُ قَبلَ أن يَصِلَ إلى دارٍ يَتَمَنّى فيها المَوتَ فلا يَجِدُهُ .
خردمند بايد در اين سرا از مرگ حذر كند و خود را براى آن به خوبى آماده سازد؛ پيش از اين كه به سرايى رود كه در آن آرزوى مرگ مى كند ولى آن را نمى يابد.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن زَهِدَ في دُنيا فانِيَةٍ دَنِيَّةٍ، و رَغِبَ في جَنَّةٍ سَنِيَّةٍ خالِدَةٍ عالِيَةٍ .
خردمند كسى است كه به دنياى فانىِ بى ارزش پشت كند و به بهشت ارزنده جاويدانِ برين روى آورد.

خرد و فرمانبرى از خدا

رسول خدا صلى الله عليه و آله ـ 
لَمّا قيلَ في رَجُلٍ نَصرانِيٍّ لَهُ بَيانٌ و وَقارٌ و هَيبَةٌ : ما أعقَلَ هذا النَّصرانِيَّ ! ـ : مَهْ ، إنَّ العاقِلَ مَن وَحَّدَ اللّه َ و عَمِلَ بِطاعَتِهِ .
آن گاه كه در حضور او درباره مردى مسيحى كه از قدرت سخنورى و وقار و هيبتى برخوردار بود، گفته شد: چه خردمند است اين مرد مسيحى! ـ فرمود : خاموش! همانا خردمند كسى است كه خدا را يگانه بداند و طاعت او را به جاى آورد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 إنَّ العاقِلَ مَن أطاعَ اللّه َ و إن كانَ ذَميمَ المَنظَرِ حَقيرَ الخَطَرِ .
خردمند كسى است كه خدا را فرمان برد؛ گر چه زشت رو و حقير باشد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در پاسخ به اين پرسش كه عقل چيست؟ ـ فرمود :
 العَمَلُ بِطاعَةِ اللّه ِ ، و إنَّ العُمّالَ بِطاعَةِ اللّه ِ هُمُ العُقَلاءُ .
 به كار بستن طاعت خدا و راستى كه عمل كنندگان به طاعت خدا همان خردمندانند.
الكافى : 
 بَعضُ أصحابِنا رَفَعَهُ إلَى الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : قلتُ لهُ : مَا العقلُ؟ قالَ : ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَ اكتُسِبَ بِهِ الجِنانُ . قالَ : قُلتُ : فَالّذي كانَ في مُعاوِيَةَ ؟ فقالَ : تِلكَ النَّكراءُ ، تِلكَ الشَّيطَنَةُ ، و هِيَ شَبيهَةٌ بِالعَقلِ و لَيسَت بِالعَقلِ
شخصى مى گويد از امام صادق عليه السلام درباره عقل سؤال كردم ؟ حضرت فرمود : عقل آن چيزى است كه به وسيله آن خداى رحمان عبادت شود و بهشت به دست آيد. راوى مى گويد: گفتم: پس آنچه در معاويه بود چيست؟حضرت فرمود: آن نيرنگ است، آن شيطنت است. آن شبيه عقل است ولى عقل نيست.
امام على عليه السلام :
العاقِلُ مَن تَوَرَّعَ عَنِ الذُّنوبِ ، و تَنَزَّهَ مِنَ العُيوبِ .
 خردمند كسى است كه از گناهان دورى كند و از عيبها پاك باشد.
امام على عليه السلام : 
هِمَّةُ العاقِلِ تَركُ الذُّنوبِ ، و إصلاحُ العُيوبِ .
همّت خردمند ترك گناهان و برطرف كردن عيبهاست.
امام على عليه السلام : 
 لَو لَم يَنْهَ اللّه ُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ أن يَجتَنِبَها العاقِلُ .
اگر خداوند سبحان، از حرامهاى خود نهى هم نمى كرد، باز لازم بود كه خردمند از آنها دورى كند.
امام على عليه السلام :
 أعقَلُكُم أطوَعُكُم .
 خردمندترين شما فرمانبردارترين شما [از خدا] است.

خرد و فرو گذاشتن لذّتها

امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن غَلَبَ هَواهُ ، و لَم يَبِعْ آخِرَتَهُ بِدُنياهُ .
خردمند كسى است كه بر هوس خويش چيره آيد و آخرتش را به دنيايش نفروشد.
امام على عليه السلام :
 العاقِلُ مَن هَجَرَ شَهوَتَهُ ، و باعَ دُنياهُ بِآخِرَتِهِ .
 خردمند كسى است كه از شهوت خويش دورى كند و دنيايش را به آخرتش بفروشد.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ عَدُوُّ لَذَّتِهِ ، الجاهِلُ عَبدُ شَهوَتِهِ .
خردمند، دشمن لذّت خويش است و نادان، بنده شهوت خويش.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن عَصى هَواهُ في طاعَةِ رَبِّهِ .
خردمند كسى است كه در راه فرمانبرى از پروردگار خود، هوس خويش را نافرمانى كند.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَن غَلَبَ نَوازِعَ أهوِيَتِهِ .
خردمند كسى است كه بر انگيزه هاى هواهاى نفْس خويش چيره آيد.
امام على عليه السلام :
 العاقِلُ مَن أماتَ شَهوَتَهُ ، القَوِيُّ مَن قَمَعَ لَذَّتَهُ .
 خردمند كسى است كه شهوت خويش را بميراند؛ نيرومند كسى است كه لذّت خويش را درهم كوبد.
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَن يَملِكُ نَفسَهُ إذا غَضِبَ ، و إذا رَغِبَ ، و إذا رَهَبَ . 
خردمند كسى است كه هر گاه خشم يا خواهش و ترسى در او به وجود آمد خويشتندار باشد.
امام على عليه السلام : 
 عَجَبا لِلعاقِلِ ؛ كَيفَ يَنظُرُ إلى شَهوَةٍ يُعقِبُهُ النَّظَرُ إلَيها حَسرَةً ؟ ! .
شگفتا از خردمند، چگونه به شهوتى مى نگرد كه پيامد نگاه كردن به آن، افسوس خوردن است؟
امام على عليه السلام :
 شِيمَةُ العُقَلاءِ قِلَّةُ الشَّهوَةِ ، و قِلَّةُ الغَفلَةِ .
 خصلت خردمندان، قلّت شهوت و قلّت غفلت است.
امام كاظم عليه السلام : 
 إنَّ العاقِلَ لا يَكذِبُ و إن كانَ فيهِ هَواهُ .
خردمند دروغ نمى گويد، گر چه دلخواه او در گفتن آن دروغ باشد.

خرد و شناخت نيك و بد

امام على عليه السلام : 
  لَيسَ العاقِلُ مَن يَعرِفُ الخَيرَ مِنَ الشَّرِّ ، و لكِنَّ العاقِلَ مَن يَعرِفُ خَيرَ الشَّرَّينِ .
خردمند كسى نيست كه نيك را از بد باز شناسد، بلكه خردمند كسى است كه از ميان دو بدى، آن را كه كمتر بد است بشناسد.

آنچه براى خردمند است

امام على عليه السلام : 
لِلعاقِلِ في كُلِّ عَمَلٍ ارتِياضٌ .
براى خردمند در هر كارى پرورش نفْس است.
امام على عليه السلام :
 لِلعاقِلِ في كُلِّ عَمَلٍ إحسانٌ ، لِلجاهِلِ في كُلِّ حالَةٍ خُسرانٌ .
 براى خردمند در هر كارى نيكى و احسانى است؛ براى نادان در هر حالتى ضرر و زيانى.
امام على عليه السلام : 
لِلعاقِلِ في كُلِّ كَلِمَةٍ نُبلٌ .
در هر سخنى كه خردمند مى گويد، آثار هوشمندى و نجابت آشكار است.

آنچه بر خردمند واجب است

امام على عليه السلام : 
عَلَى العاقِلِ أن يُحصِيَ عَلى نَفسِهِ مَساوِيَها في الدِّين و الرَّأيِ و الأخلاقِ و الأدَبِ ، فيَجمَعَ ذلكَ في صَدرِهِ أو في كِتابٍ و يَعمَلُ في إزالَتِها .
بر خردمند است كه بديها و معايب نفْس خود در زمينه دين و انديشه و اخلاق و ادب را محاسبه كند و آنها را در سينه خود يا در دفترى ثبت نمايد و در از بين بردن آنها بكوشد.
امام على عليه السلام : 
حَقٌّ عَلَى العاقِلِ العَمَلُ لِلمَعادِ ، وَ الاستِكثارُ مِنَ الزّادِ 
خردمند وظيفه دارد كه براى معاد كار كند و توشه فراوان برگيرد.
امام على عليه السلام :
 حَقٌّ عَلَى العاقِلِ أن يَستَديمَ الاستِرشادَ ، و يَترُكَ الاستِبدادَ 
 سزاوار است خردمند پيوسته رايزنى كند و خود رأيى را فرو گذارد.
امام على عليه السلام : 
 إنَّهُ لا بُدَّ لِلعاقِلِ مِن أن يَنظُرَ في شَأنِهِ ، فَلْيَحفَظْ لِسانَهُ ، وَ لْيَعرِفْ أهلَ زَمانِهِ .
خردمند بايد در كار خود بينديشد، پس، زبانش را نگه دارد و مردم روزگار خويش را بشناسد.
امام صادق عليه السلام :
عَلَى العاقِلِ أن يَكونَ عارِفا بِزَمانِهِ ، مُقبِلاً عَلى شَأنِهِ ، حافِظا لِلِسانِهِ 
 بر خردمند است كه زمان خود را بشناسد، به كار خويش بپردازد و زبانش را نگه دارد.

آنچه خردمند را سزد

امام على عليه السلام : 
 يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يُخاطِبَ الجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبيبِ المَريضَ 
خردمند را سزد كه با نادان چنان سخن گويد كه پزشك با بيمار.
امام على عليه السلام : 
يَنبَغي لِلعاقِلِ إذا عَلَّم أن لا يَعنُفَ ، و إذا عُلِّمَ أن لا يَأنَفَ .
خردمند را سزد كه هر گاه آموزش دهد، درشتى نكند و هر گاه به او آموزش داده شود، از آموختن ننگ نداشته باشد.
امام صادق عليه السلام : 
 يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يَكونَ صَدوقا لِيُؤمَنَ عَلى حَديثِهِ ، و شَكورا لِيَستَوجِبَ الزِّيادَةَ 
خردمند را سزد كه راستگو باشد تا به گفته اش اطمينان شود و سپاسگزار باشد تا مستوجب فزونى نعمت گردد.
امام كاظم عليه السلام :
يَنبَغي لِلعاقِلِ إذا عَمِلَ عَمَلاً أن يَستَحيِيَ مِنَ اللّه ِ ـ إذ تَفَرَّدَ لَهُ بِالنِّعَمِ ـ أن يُشارِكَ في عَمَلِهِ أحَدا غَيرَهُ .
 خردمند را سزد كه چون كارى كند، از خداوند كه تنها نعمت رسان اوست، شرم كند كه در كار خود كس ديگرى غير از او را شريك گرداند.

آنچه خردمند را نسزد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
لا يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يَكونَ ظاعِنا إلاّ في ثَلاثٍ : مَرَمَّةٍ لِمَعاشٍ ، أو تَزَوُّدٍ لِمَعادٍ ، أو لَذَّةٍ في غَيرِ مُحَرَّمٍ 
خردمند را نسزد كه كوچنده باشد، مگر براى سه كار: تأمين زندگى، يا توشه برگرفتن براى معاد، يا كام جويى از راه حلال.
امام صادق عليه السلام : 
 ثَلاثَةُ أشياءَ لا يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يَنساهُنَّ عَلى كُلِّ حالٍ : فَناءُ الدّنيا ، و تَصَرُّفُ الأحوالِ ، و الآفاتُ الَّتي لا أمانَ لَها .
سه چيز است كه خردمند را نسزد در هيچ حالتى آنها را از ياد برد: فناى دنيا، ديگرگونى احوال و اوضاع، و آفاتى كه از آنها ايمنى نيست.

خردمندترين مردم

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 ألا و إنَّ أعقَلَ النّاسِ عَبدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فأطاعَهُ ، و عَرَفَ عَدُوَّهُ فعَصاهُ ، و عَرَفَ دارَ إقامَتِهِ فأصلَحَها ، و عَرَفَ سُرعَةَ رَحيلِهِ فتَزَوَّدَ لَها .
هان! خردمندترين مردم بنده اى است كه پروردگارش را شناخت و فرمانش بُرد و دشمنش را شناخت و نا فرمانيش كرد و سراى اقامت خود (آخرت) را شناخت و آن را آباد كرد و دانست كه بزودى بايد كوچ كند و لذا ره توشه برداشت.
 
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أعقَلُ النّاسِ مُحسِنٌ خائفٌ ، و أجهَلُهُم مُسيءٌ آمِنٌ .
خردمندترينِ مردم، نيكوكارِ ترسان [از عذاب خدا] است و نادانترينشان، بدكارِ آسوده خاطر [از عذاب الهى] است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أعقَلُ النّاسِ أشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ .
خردمندترين مردم، مدارا كننده ترين آنها با مردم است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أكمَلُ النّاسِ عَقلاً أخوَفُهُم للّه ِِ و أطوَعُهُم لَهُ .
كاملترين مردم از لحاظ خرد، بيمناك ترين و فرمانبردارترين آنان از خداست.
امام على عليه السلام : 
  أعقَلُ النّاسِ أبعَدُهُم عَن كُلِّ دَنِيَّةٍ .
خردمندترين مردم، دورترين آنها از هر گونه پستى است.
 امام على عليه السلام :
 أعقَلُ النّاسِ أحياهُم .
 خردمندترين مردم، با حياترين آنهاست.
امام على عليه السلام : 
أعقَلُ النّاسِ أقرَبُهُم مِنَ اللّه ِ .
خردمندترين مردم، نزديكترينشان به خداست.
امام على عليه السلام : 
أعقَلُ النّاسِ مَن لا يَتَجاوَزُ الصَّمتَ في عُقوبَةِ الجُهّالِ .
خردمندترين مردم كسى است كه در كيفر دادن نادان ها از خاموشى فراتر نرود.
امام على عليه السلام : 
أعقَلُ النّاسِ مَن غَلَبَ جِدُّه هَزلَهُ ، وَ استَظهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقلِهِ .
خردمندترين مردم كسى است كه جدّيش بر شوخيش چيره باشد و در برابر هوس خود، از خردش كمك بگيرد.
امام على عليه السلام : 
أعقَلُ النّاسِ مَن ذَلَّ لِلحَقِّ فأعطاهُ مِن نَفسِهِ ، و عَزَّ بِالحَقِّ فَلَم يُهِنْ إقامَتَهُ و حُسنَ العَمَلِ بِهِ .
خردمندترين مردم، كسى است كه در برابر حق رام باشد و از جانب خود حق [را به حقدار] بدهد و حقّ را تقويت كند و برپا داشتن و نيك عمل كردن به آن را كوچك نشمارد .
امام على عليه السلام :
أعقَلُ النّاسِ أنظَرُهُم في العَواقِبِ .
 خردمندترين مردم، عاقبت انديش ترين آنهاست.
امام على عليه السلام : 
  أعقَلُكُم أطوَعُكُم .
خردمندترين شما، فرمانبردارترين شماست [از خدا].
امام على عليه السلام : 
أعقَلُ النّاسِ مَن كانَ بِعَيبهِ بَصيرا ، و عَن عَيبِ غَيرِه ضَريرا .
خردمندترين مردم كسى است كه بيناى عيب خود و كور عيب ديگران باشد.
 
امام على عليه السلام : 
 أفضَلُ النّاسِ عَقلاً أحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ ، و أشَدُّهُمُ اهتِماما بِإصلاحِ مَعادِهِ .
با خردترين مردم كسى است كه كار معاش خود را بهتر اداره كند و به درست كردن كار معادش بيشتر اهتمام ورزد.
لقمان عليه السلام ـ در مقام اندرز به فرزندش ـ فرمود : 
تَواضَعْ لِلحَقِّ تَكُن أعقَلَ النّاسِ .
در برابر حق فروتن باش تا خردمندترين مردم باشى.

كم خردترين مردم

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أنقَصُ النّاسِ عَقلاً أخوَفُهُم لِلسُّلطانِ و أطوَعُهُم لَهُ .
كم خردترين مردم بيمناك ترين و فرمانبردارترين آنها از سلطان است.
امام صادق عليه السلام : 
 أنقَصُ النّاسِ عَقلاً مَن ظَلَمَ دونَهُ ، و لَم يَصفَحْ عَمَّنِ اعتَذَرَ إلَيهِ .
كم خردترين مردم، كسى است كه به فرو دست خود ستم كند و از كسى كه از او پوزش خواهد گذشت نكند.
 

كسى كه خردمند به شمار نمى آيد

امام على عليه السلام : 
  اُفٍّ لَكُم ! لَقَد سَئمتُ عِتابَكُم ! أ رَضِيتُم بِالحَياةِ الدّنيا مِنَ الآخِرَةِ عِوَضا ؟! و بِالذُّلِّ مِنَ العِزِّ خَلَفا ؟! إذا دَعوتُكُم إلى جِهادِ عَدُوِّكُم دارَت أعيُنُكُم ، كَأنَّكُم مِنَ المَوتِ في غَمرَةٍ ، و مِنَ الذُّهولِ في سَكرَةٍ ، يُرتَجُ عَلَيكُم حِواري فتَعمَهونَ ، و كأنَّ قُلوبَكُم مَألوسَةٌ فأنتُم لا تَعقِلونَ ! .
اُف بر شما! خسته شدم بس كه سرزنشتان كردم! آيا به جاى آخرت، به زندگى دنيا دل خوش كرده ايد؟ و به جاى عزّت، به خوارى تن داده ايد؟ هر گاه شما را به پيكار با دشمنتان فرا مى خوانم چشمانتان چنان [در كاسه] مى گردد كه گويى در چنگال مرگ گرفتار آمده ايد و در مستىِ گيجى و غفلت به سر مى بريد. باب گفتگوى من با شما بسته شده و شما سرگردانيد، گويى دلهايتان آميخته به جنون شده و از اين رو تعقّل نمى ورزيد.
امام على عليه السلام ـ در سخنانى به كوفيان ـ فرمود : 
  أيُّها القَومُ الشّاهِدَةُ أبدانُهُم ، الغائبَةُ عَنهُم عُقولُهُم ، المُختَلِفَةُ أهواؤهُم ، المُبتَلى بِهِم اُمَراؤهُم ، صاحِبُكُم يُطيعُ اللّه َ و أنتُم تَعصونَهُ ، و صاحِبُ أهلِ الشّامِ يَعصي اللّه َ و هُم يُطيعونَهُ !
اى مردمى كه پيكرهايشان پيداست و خردهايشان از وجود آنها رخت بربسته است؛ خواهشها و اهدافشان گونه گونه است، اُمر ايشان به آنها گرفتار شده اند. زمامدار شما خدا را فرمان مى برد و شما او را نافرمانى مى كنيد، ولى زمامدار شاميان خدا را نافرمانى مى كند و آنها از او فرمان مى برند!
امام على عليه السلام : 
 أيَّتُها النُّفوسُ المُختَلِفَةُ ، و القُلوبُ المُتَشَتِّتَةُ ، الشّاهِدَةُ أبدانُهُم ، و الغائبَةُ عَنهُم عُقولُهُم ، أظأرُكُم عَلَى الحَقِّ و أنتُم تَنفِرونَ عَنهُ نُفورَ المِعزى مِن وَعوَعَةِ الأسَدِ ! 
اى جانهاى گونه گون و دلهاى پراكنده! همانان كه پيكرهايشان حاضر و پيداست و خردهايشان از آنان غايب است! شما را با مهر و محبّت به سوى حق مى برم، اما شما از آن مى رميد همچون رميدن بز از نعره شير!
امام على عليه السلام ـ در توصيف دنيا خواهان ـ نوشت : 
 نَعَمٌ مُعَقَّلَةٌ (مُغَفَّلَةٌ)، و اُخرى مُهمَلَةٌ ، قَد أضَلَّت عُقولَها ، و رَكِبَت مَجهولَها 
چونان حيواناتى هستند برخى بسته و برخى رها، كه خردهايشان را از دست داده اند و بيراهه مى روند.
امام على عليه السلام : 
 أيُّها النّاسُ اعلَموا أنَّهُ لَيسَ بِعاقِلٍ مَنِ انزَعَجَ مِن قَولِ الزُّورِ فيهِ .
اى مردم! بدانيد كسى كه از شنيدن سخن ناحق درباره خود رنجيده و دلگير شود، خردمند نيست.

آنچه خرد را مى افزايد

 
امام على عليه السلام : 
العَقلُ غَريزَةٌ تَزيدُ بِالعِلمِ و التَّجارِبِ .
خرد، غريزه اى است كه با دانش و تجارب افزايش مى يابد.
امام على عليه السلام : 
 أعوَنُ الأشياءِ عَلى تَزكِيَةِ العَقلِ التَّعليمُ .
بهترين كمك براى پرورشِ خِرد، آموزش است.
امام على عليه السلام :
 إنَّكَ مَوزونٌ بِعَقلِكَ ، فزَكِّهِ بِالعِلمِ .
 همانا تو به خردت سنجيده مى شوى؛ پس آن را با دانش پرورش ده.
امام على عليه السلام : 
 مِن أوكَدِ أسبابِ العَقلِ رَحمَةُ الجُهّالِ .
از محكمترين رشته هاى خرد، ترحّم كردن به مردمان نادان است.
 امام زين العابدين عليه السلام : 
 آدابُ العُلَماءِ زِيادَةٌ في العَقلِ ··· و كَفُّ الأذى مِن كَمالِ العَقلِ .
همنشينى با دانشمندان موجب فزونى خرد است··· و آزار نرساندن، از كمال خرد است.
امام صادق عليه السلام :
كَثرَةُ النَّظَرِ في العِلمِ يَفتَحُ العَقلَ .
 بسيار نگريستن (انديشيدن) در دانش، خرد را باز و شكوفا مى كند.
امام صادق عليه السلام : 
كَثرَةُ النَّظَرِ في الحِكمَةِ تَلقَحُ العَقلَ .
بسيار انديشيدن در حكمت، خرد را بارور مى كند.

آنچه خرد را كامل مى كند

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
  قَسَمَ اللّه ُ العَقلَ ثَلاثَةَ أجزاءٍ ، فمَن كُنَّ فيهِ كَمُلَ عَقلُهُ ، و مَن لَم يَكُنَّ فَلا عَقلَ لَهُ : حُسنُ المَعرِفَةِ بِاللّه ِ ، و حُسنُ الطّاعَةِ للّه ِِ ، و حُسنُ الصَّبرِ عَلى أمرِ اللّه ِ .
 خداوند عقل را به سه جزء تقسيم كرد؛ در هر كس اين سه جزء باشد عقلش كامل است و در هر كس نباشد از عقل بى بهره است: نيكو شناختن خدا، نيكو فرمان بردن از خدا و نيكو صبر كردن بر كار خدا.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
  لَم يُعبَدِ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِنَ العَقلِ ، و لا يَكونُ المُؤمِنُ عاقِلاً حَتّى يَجتَمِعَ فيهِ عَشرُ خِصالٍ : الخَيرُ مِنهُ مَأمولٌ ، و الشَّرُّ مِنهُ مَأمونٌ ، يَستَكثِرُ قَليلَ الخَيرِ مِن غَيرِهِ ، و يَستَقِلُّ كَثيرَ الخَيرِ مِن نَفسِهِ ،و لا يَسأمُ مِن طَلَبِ العِـلمِ طولَ عُمرِهِ ، و لا يَتَبَرَّمُ بِطُلاّبِ الحَوائجِ قِبَلَهُ ، الذُّلُّ أحَبُّ إلَيهِ مِنَ العِزِّ ، و الفَقرُ أحَبُّ إلَيهِ مِنَ الغِنى ، نَصيبُهُ مِنَ الدّنيا القُوتُ ، و العاشِرَةُ و ما العاشِرَةُ : لا يَرى أحَدا إلاّ قالَ : هُوَ خَيرٌ مِنّي و أتقى ··· ، فإذا رَأى مَن هُوَ خَيرٌ مِنهُ و أتقى ، تَواضَعَ لَهُ ، لِيَلحَقَ بِهِ ، و إذا لَقِيَ الّذي هُوَ شَرٌّ مِنهُ و أدنى قالَ : عَسى خَيرُ هذا باطِنٌ ، و شَرُّهُ ظاهِرٌ ، و عَسى أن يُختَمَ لَهُ بِخَيرٍ ، فإذا فَعَلَ ذلكَ فقَد عَلا مَجدُهُ و سادَ أهلَ زَمانِهِ .
 خداوند عزّ و جلّ به چيزى برتر از عقل عبادت نشده است و مؤمن آن گاه عاقل باشد كه ده خصلت در او فراهم آيد: به خير او اميد رود، شرّش به كسى نرسد، اندك كارِ خوب ديگران را زياد شمارد و خوبيهاى فراوان خود را اندك بيند، تا زنده است از آموختن دانش خسته نشود، از اين كه نيازمندان به سوى او آيند به ستوه نيايد، فرو دستى را از فرادستى و زورمندى دوست تر داشته باشد و تهيدستى را از توانگرى. بهره اش از دنيا، خوراك روزانه باشد و دهمين خصلت كه از همه مهمتر است اين كه: هر كه را ببيند بگويد: او از من بهتر و پرهيزگارتر ··· است. پس، هر گاه كسى را بهتر و پرهيزگارتر از خود ببيند در برابرش فروتنى كند، تا به مرتبه او برسد و هر گاه كسى را بدتر و پست تر از خود ببيند، گويد: اى بسا كه ظاهرش بد اما باطنش خوب باشد و چه بسا كه عاقبتش به خير بينجامد . هر گاه مؤمن چنين باشد، به اوج بزرگى دست يافته و بر هم روزگاران خويش مهترى يافته است.
امام على عليه السلام :
 بِتَركِ ما لا يَعنيكَ يَتِمُّ لَكَ العَقلُ .
 با فرو گذاشتن كارهاى بيهوده، خردت كامل مى گردد.
امام على عليه السلام ـ پيوسته ـ مى فرمود :
 ما عُبِدَ اللّه ُ بِشَيءٍ أفضَلَ مِنَ العَقلِ ، و ما تَمَّ عَقلُ امرِئٍ حَتّى يَكونَ فيهِ خِصالٌ شَتّى : الكُفرُ و الشَّرُّ مِنهُ مَأمونانِ ، و الرُّشدُ و الخَيرُ مِنهُ مَأمولانِ ، و فَضلُ مالِهِ مَبذولٌ ، و فَضلُ قَولِهِ مَكفوفٌ ، و نَصيبُهُ مِنَ الدّنيا القُوتُ ، لا يَشبَعُ مِنَ العِلمِ دَهرَهُ ، الذُّلُّ أحَبُّ إلَيهِ مَعَ اللّه ِ مِنَ العِزِّ مَعَ غَيرِهِ ، وَ التَّواضُعُ أحَبُّ إلَيهِ مِنَ الشَّرَفِ ، يَستَكثِرُ قَليلَ المَعروفِ مِن غَيرِهِ ، و يَستَقِلُّ كَثيرَ المَعروفِ مِن نَفسِهِ ، و يَرَى النّاسَ كُلَّهُم خَيرا مِنهُ ، و أنَّهُ شَرُّهُم في نَفسِهِ ، و هُوَ تَمامُ الأمرِ .
 خداوند به وسيله چيزى برتر از خِرد بندگى نشده است و خردِ آدمى كامل نباشد مگر آن گاه كه چند خصلت در او باشد: مردم از ناسپاسى و بدى او در امان باشند، به هدايت و خوبيش اميد رود، زيادى مالش را ببخشد، زيادى گفتارش را نگه دارد، بهره اش از دنيا به اندازه قوت او باشد، تا زنده است از دانش سير نشود، ذلّت با خدا را از عزّت با غير خدا دوست تر داشته باشد، فرو پايگى را از بلند پايگى خوشتر داشته باشد، اندكْ خوبىِ ديگران را زياد بشمارد و خوبيهاىِ فراوانِ خود را اندك داند، همه مردم را از خود بهتر داند و خودش را از همه بدتر؛ و اين [نكته آخر ]كمال عقل است.
امام حسين عليه السلام : ـ هنگامى كه نزد معاويه سخن از عقل به ميان آمد ـ فرمود :
  لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ ، فقالَ مُعاوِيَةُ : ما في صُدورِكُم إلاّ شَيءٌ واحِدٌ .
 عقل به كمال نرسد مگر با پيروى از حق. معاويه گفت: در سينه هاى شما جز يك چيز وجود ندارد.
امام صادق عليه السلام : 
لا يُعَدُّ العاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَستَكمِلَ ثَلاثا : إعطاءَ الحَقِّ مِن نَفسِهِ عَلى حالِ الرِّضا و الغَضَبِ ، و أن يَرضى لِلنّاسِ ما يَرضى لِنَفسِهِ ، و استِعمالَ الحِلمِ عِندَ العَثرَةِ .
خردمند را خردمند نتوان شمرد مگر آن گاه كه سه چيز را كاملاً داشته باشد: در حال خشم و خشنودى، حق را به حقدار بدهد، براى مردم آن پسندد كه براى خود مى پسندد، و در هنگام ديدن لغزش از كسى، بردبارى به خرج دهد.
امام صادق عليه السلام : 
 التَّواضُعِ للّه ِِ، و حُسنِ اليَقينِ، و الصَّمتِ إلاّ مِن خَيرٍ .
كمال خرد در سه چيز است: خاكسارى در برابر خدا، داشتن يقين نيكو، و خاموش ماندن بجز از سخن نيك.

ملاكهاى سنجش خرد آدميان

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
المالُ يَكشِفُ عَن مِقدارِ عَقلِ صاحِبِهِ ، و الحاجَةُ تَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبِها ، و المُصيبَةُ تَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبِها إذا نَزَلَت بِهِ ، و الغَضَبُ يَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبهِ .
ثروت، از اندازه خرد صاحبش پرده بر مى دارد و نياز، نشانگر خرد صاحب نياز است و مصيبت، هر گاه بر كسى فرود آيد، ميزان خرد او را نشان مى دهد و خشم به ميزان خردِ خشم كننده رهنمون مى شود.
امام على عليه السلام :
 كَيفِيَّـةُ الفِعلِ تَدُلُّ عَلى كَمِّيـةِ العَقلِ .
 كيفيّت كار، نشانگر كميّت خرد است.
امام على عليه السلام :
  يُستَدَلُّ عَلى عَقلِ الرَّجُلِ بِالتَّحَلّي بِالعِفَّةِ و القَناعَةِ .
 از آراستگى مرد به زيور خويشتندارى و قناعت، مى توان به خرد او پى برد.
امام على عليه السلام : 
  يُستَدَلُّ عَلى عَقلِ كُلِّ امرِئٍ بِما يَجري عَلى لِسانِهِ .
از سخنان هر انسانى مى توان به ميزان خرد او پى برد.
امام على عليه السلام :
يُستَدَلُّ عَلى عَقلِ الرَّجُلِ بِكَثرَةِ وَقارِهِ ، و حُسنِ احتِمالِهِ .
 از بسيارى وقار مرد و بردبارىِ نيكوى او، به خردش پى برده مى شود.
امام على عليه السلام : 
 رَسولُكَ تَرجُمانُ عَقلِكَ ، و كِتابُكَ أبلَغُ ما يَنطِقُ عَنكَ .
فرستاده تو بازگو كننده خرد توست، و نامه ات رساترين سخنگوى توست.
امام على عليه السلام :
ثَلاثَةٌ تَدُلُّ عَلى عُقولِ أربابِها : الرَّسولُ ، و الكِتابُ ، و الهَدِيَّةُ .
 سه چيز است كه نشانگرِ خردِ صاحبان آنهاست: فرستاده، نامه و هديه.
امام على عليه السلام : 
سِتَّةٌ تُختَبَرُ بِها عُقولُ النَّاسِ : الحِلمُ عِندَ الغَضَبِ ، و الصَّبرُ عِندَ الرَّهَبِ ، و القَصدُ عِندَ الرَّغَبِ ، و تَقوى اللّه ِ في كُلِّ حالٍ ، و حُسنُ المُداراةِ ، و قِلَّةُ المُماراةِ .
شش چيز است كه با آنها خردهاى مردم سنجيده مى شود: بردبارى در هنگام خشم، شكيبايى به گاه ترس، ميانه روى به هنگام خواهش و ميل، ترس از خدا در همه حال، خوش مدارا كردن و كمتر جدال كردن.
امام على عليه السلام : 
سِتَّـةٌ تُختَبَرُ بِها عُقولُ الرِّجالِ : المُصاحَبَةُ ، و المُعامَلَةُ ، و الوِلايَةُ ، و العَزلُ ، و الغِنى ، و الفَقرُ .
شش چيز است كه خردهاى مردان با آنها آزموده مى شود: همنشينى، داد و ستد، حكومت كردن، بركنارى [از حكومت و قدرت] ، توانگرى و درويشى.
امام على عليه السلام :
ثَلاثٌ يُمتَحَنُ بِها عُقولُ الرِّجالِ، هُنَّ : المالُ ، و الوِلايَةُ ، و المُصيبَةُ .
 با سه چيز، خردهاى مردان آزموده مى شود: ثروت و حكومت و مصيبت.
امام على عليه السلام : 
عِندَ بَديهَةِ المَقالِ تُختَبَرُ عُقولُ الرِّجالِ . 
در هنگام بديهه گويى است كه خرد مردان آزموده مى شود.
امام على عليه السلام :
 كُنْ حَسَنَ المَقالِ ، جَميلَ الأفعالِ ، فإنَّ مَقالَ الرَّجُلِ بُرهانُ فَضلِهِ ، و فِعالُهُ عُنوانُ عَقلِهِ .
 خوش گفتار باش و نيكو كردار؛ زيرا گفتار مرد دليل فضل اوست و كردارش نشانه خرد او.
امام على عليه السلام : 
 كَثرَةُ الصَّوابِ تُنبِئُ عَن وُفورِ العَقلِ .
فراوانى كار درست، از فراوانى خرد خبر مى دهد.
امام على عليه السلام : 
 رَزانَةُ العَقلِ تُختَبَرُ في الرِّضا و الحُزنِ .
استوارى خرد، هنگام خشنودى و اندوه آزموده مى شود.
امام على عليه السلام : 
رَأيُ الرَّجُلِ ميزانُ عَقلِهِ .
نظر مرد، سنجه خرد اوست.
امام صادق عليه السلام :
 يُستَدَلُّ بِكِتابِ الرَّجُلِ عَلى عَقلِهِ و مَوضِعِ بَصيرَتِهِ ، و بِرَسولِهِ عَلى فَهمِهِ و فِطنَتِهِ .
 از نامه مرد، پى به خرد و بينش او برده مى شود، و از فرستاده او پى به فهم و هوش او.
امام صادق عليه السلام :
إذا أرَدتَ أن تَختَبِرَ عَقلَ الرَّجُلِ في مَجلِسٍ واحِدٍ فحَدِّثْهُ في خِلالِ حَديثِكَ بِما لا يَكونُ ، فإن أنكَرَهُ فهُوَ عاقِلٌ ، و إن صَدَّقَهُ فهُوَ أحمَقُ .
 هر گاه خواستى خرد مردى را در يك نشست بيازمايى، در ضمن صحبتهايت، حرفهاى ناشدنى به او بگو. اگر آنها را رد كرد او آدمى خردمند است و اگر پذيرفت و تأييد كرد نابخرد است.

از نشانه هاى خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ألا و إنَّ مِن عَلاماتِ العَقلِ التَّجافي عَن دارِ الغُرورِ ، و الإنابَةُ إلى دارِ الخُلودِ ، و التَّزَوُّدُ لِسُكنَى القُبورِ ، و التَّأهُّبُ لِيَومِ النُّشورِ .
 از نشانه هاى خرد است: دورى كردن از سراى فريب و روى آوردن به سراى جاودانى و توشه برگرفتن براى خانه گور و آماده شدن براى روز رستاخيز.
امام على عليه السلام : 
 إنَّ مِن عَلامَةِ العاقِلِ أن يَكونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : يُجيبُ إذا سُئلَ ، و يَنطِقُ إذا عَجَزَ القَومُ عَنِ الكَلامِ ، و يُشيرُ بِالرَّأيِ الّذي يَكونُ فيهِ صَلاحُ أهلِهِ ، فمَن لَم يَكُن فيهِ مِن هذِهِ الخِصالِ الثَّلاثِ شَيءٌ فهُوَ أحمَقُ .
از نشانه هاى خردمند اين است كه در او سه خصلت باشد: هر گاه از او سؤال شود پاسخ گويد؛ هر گاه مردم از سخن گفتن درمانند او سخن گويد؛ نظرى بدهد كه صلاح مردم در آن باشد. پس، هر كه چيزى از اين سه خصلت نداشته باشد احمق است.

نشانه نيرومندى خرد

امام على عليه السلام : 
 كَثرَةُ الصَّوابِ تُنبِئُ عَن وُفورِ العَقلِ .
فراوانى [نظر و كردار ]درست، از بسيارى خرد خبر مى دهد.
امام على عليه السلام : 
إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلامُ .
هر گاه خرد كامل شود، سخن گفتن اندك شود.
امام على عليه السلام :
 إذا كَمُلَ العَقلُ نَقَصَتِ الشَّهوَةُ .
 هر گاه خرد كامل شود، شهوت كاهش پذيرد.
امام على عليه السلام : 
 مِن كَمالِ عَقلِكَ استِظهارُكَ عَلى عَقلِكَ .
كمك گرفتن تو از خردت، نشانه كمال خرد توست.
امام على عليه السلام : 
مَن كَمُلَ عَقلُهُ اسـتَهانَ بِالشَّـهَواتِ .
هر كه خردش كامل باشد، به شهوات بهايى ندهد.
امام على عليه السلام : 
مَن قَوِيَ عَقلُهُ أكثَرَ الاعتِبارَ .
هر كه خردش نيرومند باشد، زياد عبرت گيرد.
امام على عليه السلام :
مَن سَخَت نَفسُه عَن مَواهِبِ الدّنيا فقَدِ استَكمَلَ العَقلَ .
 هر كه جانش مواهب دنيا را سخاوتمندانه رها كند، هر آينه خرد را به كمال رسانده است.
امام على عليه السلام : 
 أدَلُّ شَيءٍ عَلى غَزارَةِ العَقلِ حُسنُ التَّدبيرِ
بهترين دليل بر فراوانى عقل، حسن تدبير است.
امام على عليه السلام :
المَرءُ يَتَغَيَّرُ في ثَلاثٍ : القُربِ مِنَ المُلوكِ ، و الوِلاياتِ ، و الغَناءِ من الفَقرِ ، فمَن لَم يَتَغَيَّرْ في هذهِ فهُوَ ذو عَقلٍ قَويمٍ و خُلقٍ مُستَقيمٍ 
 انسان در سه جا عوض مى شود: نزديكى به شاهان، زمامدارى، و توانگر شدن بعد از نادارى. هر كه در اين سه جا عوض نشود، از خردى استوار و خويى راست و درست برخوردار است.
امام على عليه السلام : 
 مَن كَمُلَ عَقلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ .
هر كه خردش كامل باشد، كردارش نيكوست.
امام على عليه السلام ـ در توصيف رهرو راه خداوند سبحان ـ فرمود : 
قَد أحيا عَقلَهُ و أماتَ نَفسَهُ ، حَتّى دَقَّ جَليلُهُ ، و لَطُفَ غَليظُهُ ، وَ بَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثيرُ البَرقِ ، فأبانَ لَهُ الطَّريقَ و سَلَكَ بِه السَّبيلَ .
او خرد خويش را زنده كرد و نفْسش را ميراند، تا جايى كه [اندام ]درشت او نزار شد و ستبرى اش زار. و برقى پر نور براى او درخشيد و راه را برايش روشن ساخت و در پرتو آن راه پيمود.

عوامل ناتوان كننده خرد

امام على عليه السلام :

 ذَهابُ العَقلِ بَينَ الهَوى و الشَّهوَةِ 
 بر اثر هوس و شهوت، خرد از بين مى رود.
امام على عليه السلام : 
 ضَياعُ العُقولِ في طَلَبِ الفُضولِ .
تباه شدن خردها در جستن فزونيهاست.
امام على عليه السلام : 
عُجبُ المَرءِ بِنَفسِهِ أحَدُ حُسّادِ عَقلِهِ .
خودپسندى انسان، يكى از حسودانِ خرد اوست.
امام على عليه السلام : 
 إعجابُ المَرءِ بِنَفسِهِ دَليلٌ عَلى ضَعفِ عَقلِهِ 
خودپسندى آدمى، نشانگر سستى خرد اوست.
امام على عليه السلام : 
مَن صَحِبَ جاهِلاً نَقَصَ مِن عَقلِهِ .
هر كه با نادان همنشينى كند، از خردش كاسته شود.
امام على عليه السلام : 
ما مَزَحَ امرُؤٌ مَزحَةً إلاّ مَجَّ مِنَ عَقلِه مَجَّةً .
هيچ كس شوخى و مزاحى نكرد مگر اين كه اندكى از عقل او كاسته شد.
امام على عليه السلام : 
مَن تَرَكَ الاستِماعَ مِن ذَوي العُقولِ ماتَ عَقلُهُ
هر كه به خردمندان گوش نسپارد، خردش بميرد.
امام باقر عليه السلام :
 ما دَخَلَ قَلبَ امرِئٍ شَيءٌ مِنَ الكِبرِ إلاّ نَقَصَ مِن عَقلِهِ 
 در دل آدمى چيزى از كِبر وارد نشد، مگر اين كه از خرد او كاسته شد.
امام كاظم عليه السلام :
 مَن سَلَّطَ ثَلاثا عَلى ثَلاثٍ فَكَأنَّما أعانَ هَواهُ عَلى هَدمِ عَقلِهِ : مَن أظلَمَ نورَ فِكرِهِ بِطولِ أمَلِهِ ، و مَحا طَرائفُ حِكمَتِهِ بِفُضولِ كَلامِهِ ، و أطفَأ نورَ عِبرَتِهِ بِشَهَواتِ نَفسِهِ ، فَكَأنَّما أعانَ هَواهُ عَلى هَدمِ عَقلِهِ ، و مَن هَدَمَ عَقلَهُ أفسَدَ عَلَيهِ دينَهُ و دُنياهُ .
 هر كه سه چيز را بر سه چيز چيره گرداند، چنان است كه هواى نفْس خويش را در راه نابود كردن خِردش يارى رسانده باشد: هر كه با آرزوىِ دراز خود، فروغ انديشه اش را تاريك سازد و با سخنان زيادى، بدايع حكمت خويش را از بين برد و با خواهشهاى نفْس خود، پرتو عبرت و پندآموزى خويش را خاموش گرداند؛ چنان است كه هواى نفس خود را در راه نابود كردن خردش يارى رسانده باشد و هر كه خردش نابود شود دين و دنيايش تباه گردد.

نشانه سست خردى

امام على عليه السلام : 
إذا قَلَّتِ العُقولُ كَثُرَ الفُضـولُ .
هر گاه خردها كاستى پذيرد، زياديها فزونى گيرد.
 امام على عليه السلام : 
 مَن قَلَّ عَقلُهُ ساءَ خِطابُهُ
.هر كه خردش كم باشد، بد سخن گويد.
امام على عليه السلام :
هدُكَ في راغِبٍ فيكَ نُقصانُ عَقلٍ ، و رَغبَتُكَ في زاهِدٍ فيكَ ذُلُّ نَفسٍ .
 بى اعتنايى تو به كسى كه به تو رغبت دارد، كم خردى است ، و رغبت تو به كسى كه به تو بى رغبت است خوارىِ نفْس است.
امام على عليه السلام : 
مَن ضَيَّعَ عاقِلاً دَلَّ عَلى ضَعفِ عَقلِه .
هر كه شخص خردمندى را از دست بدهد، سست خردى خود را نشان داده است.
امام على عليه السلام : 
 مِن عَدَمِ العَقلِ مُصاحَبَةُ ذَوي الجَهلِ
همنشينى با نادانان، از بى خردى است.
امام على عليه السلام :
كَثرَةُ الأماني مِن فَسادِ العَقلِ .
 فراوانى آرزوها، از تباهى خرد است.

حدّ خرد

امام على عليه السلام : 
حَدُّ العَقلِ الانفِصالُ عَنِ الفاني ، و الاتِّصالُ بِالباقي 
حدّ خرد، جدا شدن از [دنياى ]نابود شدنى است و پيوستن به [آخرت ]ماندنى.
امام على عليه السلام : 
حَدُّ العَقلِ النَّظَرُ في العَواقِبِ ، و الرِّضا بِما يَجري بِهِ القَضاءُ .
حدّ خرد عاقبت انديشى است و خشنودى به قضاى الهى.

سرآمد خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
رَأسُ العَقلِ بَعدَ الدِّينِ التَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ ، وَ اصطِناعُ الخَيرِ إلى كُلِّ بَرٍّ و فاجِرٍ .
بعد از ديندارى، دوستى كردن با مردم و خوبى كردن به هر نيكوكار و بد كردارى رأس خردمندى است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإيمانِ بِاللّه ِ التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ .
 بعد از ايمان، به خدا دوستى با مردم رأس خردمندى است.
امام على عليه السلام :
 التَّثَبـتُ رَأسُ العَقلِ ، و الحِدَّةُ رَأسُ الحُمقِ .
 درنگ و تأمل رأس خرد است و تندى و شتاب رأس نادانى.
امام حسن عليه السلام : 
رَأسُ العَقلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَميلِ .
خوشرفتارى با مردم، رأس خرد است.

برترين خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يا علي أحسَنُ العَقلِ ما اكتُسِبَ بِهِ الجنَّةُ و طُلِبَ بِهِ رضا الرَّحمنِ .
 برترين خرد آن است كه به وسيله او بهشت بدست آيد و بدان رضاى پروردگار طلب گردد.
امام على عليه السلام : 
 أفضَلُ العَقلِ الاعتِبارُ 
برترين خرد، عبرت آموختن است.
امام على عليه السلام :
 أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الحَقِّ بِنَفسِهِ .
 برترين خرد، شناخت حق به خود آن است . [نه از طريق شخصيتها].
امام صادق عليه السلام : 
أفضَلُ طَبائع العَقلِ العِبادَةُ ، و أوثَقُ الحَديثِ لَهُ العِلمُ ، و أجزَلُ حُظوظِهِ الحِكمَةُ ، و أفضَلُ ذَخائرِهِ الحَسَناتُ .
برترين خصلت خرد، عبادت است و استوارترين سخنِ آن، علم و سودمندترين نصيبِ آن، حكمت و بهترين اندوخته هاى آن، كارهاى نيك.

ميوه خرد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ
لَمّا سَألَهُ شَمعونُ بنُ لاوي بنِ يَهودا مِن حَوارِيّي عيسى عليه السلام عَنِ العَقلِ و كَيفِيَّتِهِ و شُعَبِهِ و طَوائفِهِ ـ : إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ و النَّفسُ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ ، فإن لَم تُعقَلْ حارَتْ ، فالعَقلُ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ و إنَّ اللّه َ خَلَقَ العَقلَ ، فقالَ لَهُ : أقبِل فأقبَلَ ، و قالَ لَهُ : أدبِرْ فَأدبَرَ ، فقالَ اللّه ُ تَبارَكَ و تَعالى : و عِزَّتي و جَلالي ما خَلَقتُ خَلقا أعظَمَ مِنكَ ، و لا أطوَعَ مِنكَ ، بِكَ اُبدِئُ و بِكَ اُعيدُ ، لَكَ الثَّوابُ و عَلَيكَ العِقابُ ، فتَشَعَّبَ مِنَ العَقلِ الحِلمُ ، و مِنَ الحِلمِ العِلمُ ، و مِنَ العِلمِ الرُّشدُ ، و مِنَ الرُّشدِ العَفافُ ، و مِنَ العَفافِ الصِّيانَةُ ، و مِنَ الصِّيانَةِ الحَياءُ ، و مِنَ الحَياءِ الرَّزانَةُ ، و مِنَ الرَّزانَةِ المُداوَمَةُ عَلَى الخَيرِ ، و مِنَ المُداوَمَةِ عَلَى الخَيرِ كَراهِيَةُ الشَّرِّ، و مِن كَراهِيَةِ الشَّرِّ طاعَةُ النّاصِحِ
 در جواب شمعون بن لاوى بن يهودا، حوارىِ عيسى عليه السلام ، كه از عقل و چگونگى و شاخه ها و انواع آن پرسيد ـ فرمود : همانا عقل زانو بند نادانى است. نفْس مانند شرورترين حيوانات است كه اگر پايشان بسته نشود، گم و سرگشته مى شوند. پس، عقل زانو بند نادانى است. همانا خداوند عقل را آفريد و بدو فرمود: رو كن و او رو كرد و فرمود: برگرد و او برگشت. پس، خداوند تبارك و تعالى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند كه هيچ آفريده اى با عظمت تر و فرمانبردارتر از تو نيافريدم. به تو آغاز مى كنم و به تو برمى گردانم، پاداش از آنِ توست و كيفر هم به دوش توستاز عقل، بردبارى منشعب شد و از بردبارى، دانايى و از دانايى، رهيابى و از رهيابى، پاكدامنى و از پاكدامنى، خويشتندارى و از خويشتندارى، حيا و از حيا، وقار و از وقار، مداومت در كار خوب و از مداومت كار خوب، نفرت داشتن از بدى و از ناخوش داشتنِ بدى، پيروى از راهنماى خيرخواه.
امام على عليه السلام : 
 ثَمَرَةُ العَقلِ الاستِقامَةُ .
ميوه خرد، استقامت (پايدارى در راه حق و راست) است.
امام على عليه السلام : 
 ثَمَرَةُ العَقلِ لُزومُ الحَقِّ 
ميوه خرد، پايبندى به حق است.
امام على عليه السلام :
 ثَمَرَةُ العَقلِ مَقتُ الدّنيا ، و قَمعُ الهَوى
 ميوه خرد، دشمن داشتن دنيا و سركوب كردن هوس است.
امام على عليه السلام : 
 العَقلُ شَجَرَةٌ ، ثَمَرُها السَّخاءُ و الحَياءُ
خرد، درختى است كه ميوه اش بخشندگى و حياست.
امام على عليه السلام : 
العَقلُ الكامِلُ قاهِرٌ لِلطَّبعِ السَّوءِ .
خردِ كامل، بر سرشتِ بد، چيره مى گردد.
امام على عليه السلام :
أصلُ العَقلِ العَفافُ ، و ثَمَرَتُهُ البَراءَةُ مِنَ الآثامِ
 ريشه خرد خويشتندارى است و ميوه اش پاكى از گناهان.
امام على عليه السلام :
كَسبُ العَقلِ كَفُّ الأذى .
 دستاورد خرد دست كشيدن از آزار و اذيت است.
امام على عليه السلام :
  كَسبُ العَقلِ الاعتِبارُ و الاستِظهارُ .
 دستاورد خرد عبرت گرفتن است و احتياط.

دشمن خرد

امام على عليه السلام :
الهَوى عَدُوُّ العَقلِ .
 دشمن خرد، هواى نفس است.
امام على عليه السلام : 
 حِفظُ العَقلِ بِمُخالَفَةِ الهَوى و العُزوفِ عَنِ الدّنيا .
حفظ و نگهدارى خرد، به مخالفت با هواى نفْس و كناره گيرى از دنياست.
امام على عليه السلام :
 مَن جانَبَ هَواهُ صَحَّ عَقلُهُ .
 هر كه از هواى نفْسِ خود دورى كند، خردش سالم باشد.
امام على عليه السلام : 
كَم مِن عَقلٍ أسيرٍ تَحتَ هَوى أميرٍ ! 
بسا خردى كه اسير هوسى چيره است.
امام على عليه السلام :
 الحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ ، و العَقلُ حُسامٌ باتِرٌ ، فَاستُرْ خَلَلَ خُلقِكَ بِحِلمِكَ ، و قاتِلْ هَواكَ بِعَقلِكَ .
 بردبارى پرده اى پوشنده است و خرد تيغى برنده. پس، كاستيهاى اخلاقى خود را با بردباريت بپوشان و با خردت به پيكار هوس خويش برو.
امام على عليه السلام : 
فَرَضَ اللّه ُ··· تَركَ شُربِ الخَمرِ تَحصينا لِلعَقلِ .
خداوند واجب فرمود··· ترك شرابخوارى را به منظور نگهدارى از خرد.
امام على عليه السلام : 
اِعلَموا أنَّ الأمَلَ يُسهي العَقلَ ، و يُنسي الذِّكرَ .
بدانيد كه آرزو خرد را دچار غفلت مى سازد و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد.
امام على عليه السلام :
 مَن عَشِقَ شَيئا أعشى بَصَرَهُ و أمرَضَ قَلبَهُ ، فهُوَ يَنظُرُ بِعَينٍ غَيرِ صَحيحَةٍ ، و يَسمَعُ بِاُذُنٍ غَيرِ سَميعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، و أماتَتِ الدّنيا قَلبَهُ .
 عشق به هر چيز چشم عاشق را كور و دلش را بيمار گرداند. پس، چنين كسى با ديده اى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوتها خردش را از هم گسيخته و دنيا دلش را ميرانده است.
امام على عليه السلام ـ در نامه اش به قاضيش شريح بن حارث آن گاه كه شنيد خانه اى را به هشتاد دينار خريده است ـ نوشت : 
 شَهِدَ عَلى ذلكَ العَقلُ إذا خَرَجَ مِن أسرِ الهَوى ، و سَلِمَ مِن عَلائقِ الدّنيا .
گواهى دهد بر اين [قباله] خردى كه از اسارت هوس به در آمده و از وابستگيهاى دنيا رهيده است.
امام باقر عليه السلام : 
لا عَقلَ كَمُخالَفَةِ الهَوى 
خردى چون مخالفت با هواى نفْس نيست.
امام صادق عليه السلام :
الهَوى يَقظانٌ و العَقلُ نائمٌ .
 هواى نفس، بيدار است و خرد خفته.

خرد انسان در دوره هاى مختلف زندگيش

امام على عليه السلام : 
 لا يَزالُ العَقلُ و الحُمقُ يَتَغالَبانِ عَلَى الرَّجُلِ إلى ثَمانِيَ عَشَرَةَ سَنَةً ، فإذا بَلَغَها غَلَبَ عَلَيهِ أكثَرُهُما فيهِ .
خرد و بى خردى در راه چيره آمدن بر مرد، تا هيجده سال با يكديگر مى ستيزند. پس، چون به هيجده سالگى رسيد آن يك كه در وجود او بيشتر باشد، بر وى چيره مى گردد.
امام على عليه السلام :
 يُرخَى الصَّبِيُّ سَبعا ، و يُؤَدَّبُ سَبعا ، و يُستَخدَمُ سَبعا ، و يَنتَهي طُولُهُ في ثَلاثٍ و عِشرينَ ، و عَقلُهُ في خَمسَةٍ و ثَلاثينَ ، و ما كانَ بَعدَ ذلكَ فَبِالتَّجارِبِ 
 كودك بايد تا هفت سالگى، به حال خود رها شود. از آن پس تا هفت سال بايد به تربيت او پرداخت و سپس تا هفت سال به كار و خدمت گرفته شود. قد كشيدنش در بيست و سه سالگى به پايان مى رسد و رشد عقلى او در سى و پنج سالگى و از آن به بعد با تجربه ها بر عقل او افزوده مى شود.
امام على عليه السلام :
 إنَ الغُلامَ إنَّما يَثغَرُ في سَبعِ سِنينَ، و يَحتَلِمُ في أربَعَ عَشَرَةَ سَنَةً ، و يَستَكمِلُ طُولَهُ في أربَعٍ و عِشرينَ، و يَسـتَكمِلُ عَقلَهُ في ثَمانٍ و عِشرينَ سَنَةً، فما كانَ بَعدَ ذلكَ فإنَّما هُوَ بِالتَّجارِبِ .
 كودك در هفت سالگى، دندان شيرى مى اندازد. در چهارده سالگى محتلم مى شود. در بيست و چهار سالگى قد كشيدنش متوقف مى شود و در بيست و هشت سالگى عقلش كامل مى شود و از آن پس هر چه اضافه شود، به واسطه تجربه هاست.
امام على عليه السلام : 
  إذا شابَ العاقِلُ شَبَّ عَقلُهُ ، إذا شابَ الجاهِلُ شَبَّ جَهلُهُ 
خردمند وقتى پير شود، خردش جوان گردد و نادان چون پير شود، نادانيش جوان گردد.
امام صادق عليه السلام :
 يَزيدُ عَقلُ الرَّجُلِ بَعدَ الأربَعينَ إلى خَمسينَ و سِتّينَ ، ثُمَّ يَنقُصُ عَقلُهُ بَعدَ ذلكَ .
 عقل مرد، بعد از چهل سالگى تا پنجاه شصت سالگى زياد مى شود و از آن پس رو به كاهش مى نهد.
امام صادق عليه السلام :
 يَثغَرُ الغُلامُ لِسَبعِ سِنينَ ، و يُؤمَرُ بِالصَّلاةِ لِتِسعٍ ، و يُفَرَّقُ بَينَهُم في المَضاجِعِ لِعَشرٍ ، و يَحتَلِمُ لِأربَعَ عَشَرَةَ سَنَةً ، و مُنتَهى طولِه لاِثنَتَينِ و عِشرينَ سَنَةً ، و مُنتَهى عَقلِهِ لِثَمانٍ و عِشرينَ سَنَةً إلاّ التَّجارِبَ.
 كودك در هفت سالگى، دندان شيرى مى اندازد. در نُه سالگى بايد او را به نماز خواندن وا داشت و در ده سالگى بسترهايشان را از هم جدا كرد و در چهارده سالگى محتلم مى شود و در بيست و دو سالگى قد كشيدنش متوقّف مى شود و در بيست و هشت سالگى رشد عقليش به پايان مى رسد، به جز تجربه ها.

جايگاه خرد

امام باقر عليه السلام :
العَقلُ مَسكَنُهُ القَلبُ .
 خرد، جايگاهش دل است.
امام صادق عليه السلام : 
مَوضِعُ العَقلِ الدِّماغُ .
جايگاه خرد مغز است.
امام صادق عليه السلام : 
مَوضِعُ العَقلِ الدِّماغُ ، أ لا تَرَى أنَّ الرَّجُلَ إذا كانَ قَليلَ العَقلِ قيلَ لَهُ : ما أخفَّ دِماغَكَ ! .
جايگاه خرد مغز است. مگر نمى بينى وقتى كسى كم خرد باشد به او گفته مى شود: چقدر سبك مغزى.

گوناگون

امام على عليه السلام : 
مَنِ استَغنى بِعَقلِهِ زَلَّ .
هر كه عقل خود را كامل داند، بلغزد.
امام على عليه السلام : 
  لا عَقلَ كَالتَّدبيرِ .
هيچ خردى چون تدبير نيست.
امام على عليه السلام ـ در توصيف خاندان محمّد عليهم السلام ـ فرمود : 
 عَقَلوا الدّينَ عَقلَ وِعايَةٍ و رِعايَةٍ ، لا عَقلَ سَماعٍ و رِوايَةٍ .
دين را شناختند؛ شناختى توأم با دانايى و عمل، نه آن كه فقط بشنوند و بازگو كنند.
 
امام على عليه السلام :
 نَعوذُ بِاللّه ِ مِن سُباتِ العَقلِ ، و قُبحِ الزَّلَلِ .
 پناه مى بريم به خدا از خفتن عقل و زشتى لغزش.
امام على عليه السلام :
إنَّ الفَقرَ مَنقَصَةٌ لِلدِّينِ ، مَدهَشَةٌ لِلعَقلِ 
 نادارى موجب كاهش دين و سرگشتگى خرد است.
امام على عليه السلام : 
زَلَّةُ العاقِلِ شَديدَةُ النِّكايَةِ .
لغزش خردمند لطمه شديد مى زند.
امام على عليه السلام :
 كَفاكَ مِن عَقلِكَ ما أبانَ لَكَ رُشدَكَ مِن غَيِّكَ 
 تو را از خِردَت همين اندازه كافى است كه راه را از بيراهه نشانت دهد.
امام صادق عليه السلام :
 السُّكوتُ راحَةٌ لِلعَقلِ 
 خاموشى، آسايش خرد است.
میزان الحکمه،جلد هفتم.
برای مشاهده گزیده ای از احادیث و روایات با موضوع اندیشه  در قاب تصویری به (مجموعه حدیث تصویری خرد) مراجعه کنید.
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث