پوستر فاطمیه: خدا برای کربلا مرا تمرین می دهد

مادر وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند من میخ های خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مرد در این مصیبت باید هزار بار جان داد و خاکستر شد اما سخت تر از عاشورا نیست.

این حسن که سر بردر عاشورا کودک شش ماهه به شهادت می رسد اما تو کودک نیامده ات محسن ات به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: مرا بگیر فضه که محسن ام را کشتند

هنوز آب تغسیل پیامبر خشک نشده خانه اش را آتش زدند آن آتش که عصر عاشورا به خیمه ها می گیرد مبداش اینجاست دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست من کربلا در میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله تو به آسمان بلند شد بعد از این هیچ کربلایی نمی تواند مرا اینقدر بسوزاند

. در کربلا دشمن به روشنی خیمه کفر علم یم کند ما اینها با پرچم اسلام آمدند گفتند از فتنه یم هراسیم کدام فتنه بدتر از این ؟ دیگر چه می خواست بشود ؟ شاید خدا می خواهد برای کربلا مارا تمرین دهد تا کاروان اسرا را سرپرستی کنم. اما این چه تمرینی است که از خود مسابقه مشکلتر است.