سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه اول، گریه عالم بر سید الشهداء(ع) و تفسیر سوره دخان بر ایشان

سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه اول، گریه عالم بر سید الشهداء(ع) و تفسیر سوره دخان بر ایشان

۰۱ اسفند ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویری

جلسه اول، حرم مطهر قم:  گریه عالم بر سید الشهداء(ع) و تفسیر سوره دخان بر ایشان

تأویل آیه 29 دخان بر سیدالشهداء

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . ان شاء الله اگر خدای متعال توفیق بدهد در این شبهایی که روزی شده در مجلس امام حسین شرکت می کنیم و دوباره این باب رحمت الهی به سوی ما گشوده شده آیاتی از قرآن را که یا تطبیق به سیدالشهداء و یا تأویل به ایشان شده را بیان می کنیم. همان آیاتی که یا قصه عاشورا را بیان می کنند و یا خود حضرت موقف خودشان را وقتی می خواهند در عاشورا بیان کنند با این آیات تطبیق می دهند و بیان می کنند. بعضی از این آیات را تقدیم و ترجمه می کنم و واقعه عاشورا را در سطح این آیات به اندازه فهم خود حقیر توضیح می دهم.
 روایتی از امیرالمومنین نقل شده که حضرت فرمودند: «خَرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَجَلَسَ فِي الْمَسْجِدِ وَ اجْتَمَعَ أَصْحَابُهُ حَوْلَه »(1) حضرت امیر از منزل یا از محل حکمرانی خودشان تشریف آوردند در مسجد و یک جماعتی دور حضرت در مسجد جمع شدند. «وَ جَاءَ الْحُسَيْنُ حَتَّى قَامَ بَيْنَ يَدَيْه » پس سیدالشهداء وارد مسجد شدند و پیش روی حضرت قرار گرفتند. «فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِه » پس امیرالمؤمنین دست خودشان را بر سر سیدالشهداء گذاشتند و فرمودند: «يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عبر أَقْوَاماً بِالْقُرْآنِ فَقَالَ« فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِين»(سوره دخان/29) » خدای متعال در قرآن یک اقوامی را سرزنش کرده و در باب آنها اینطوری فرموده که نه به اینها مهلت داده شد و نه وقتی که اخذ شدند و بلا بر آنها نازل شد آسمان و زمین بر آنها گریستند.
کانه این یک عیب و اشکالی است بر آنها که یک جوری زندگی کردند، یک جوری با این امکانات و نعمت های خدا برخورد کردند که وقتی خدای متعال آنها را اخذ کرد و عذاب بر آنها نازل شد آسمان ها و زمین بر آنها گریه نکردند. بعد حضرت می فرمایند: «وَ ايْمُ اللَّهِ لَيَقْتُلُنَّكَ بَعْدِي ثُمَّ تَبْكِيكَ السَّمَاءُ وَ الْأَرْض » به خدا قسم که شما را بعد از من به قتل خواهند رساند، شما کشته خواهید شد و آسمان و زمین بر شما گریه خواهند کرد.
این داستان گریه آسمان و زمین بر سیدالشهداء در خیلی روایات و معارف ما آمده از جمله همین حدیث نورانی از امیرالمومنین که حضرت این آیه شریفه را خواندند و فرمودند: یک اقوامی را خدای متعال عذابشان کرده که خیلی هم عذاب آنها سنگین بوده و بساطشان را جمع کرده است. خداوند امکانات آنها را دست به دست کرده ولی آسمان و زمین بر آنها گریه نکردند، ولی شما وقتی به شهادت برسید آسمان و زمین بر شما گریه خواهند کرد.
 مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان زیارت مطلقه ای نقل کرده اند که فوق العاده هم هست اما معمولا از این زیارات غفلت می شود و فقط زیارت عاشورا خوانده می شود. البته فضیلت زیارت عاشورا محفوظ است ولی این زیارات هم که زیارات مطلقه است را همه وقت و همه جا می شود خواند و مکان و زمان خاصی ندارد، به خصوص در این ایام که معارف بلندی هم در آن است. از جمله در این زیارت آمده است که «أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِي الْخُلْد»(2) حضرت شهادت می دهند که خون سیدالشهداء در مقام خلد آرام گرفته که حالا این توضیح دارد. حضرت شب عاشورا فرمودند که خواب من را گرفت، پس در خواب دیدم که جدم فرمود: فردا شب مهمان ما هستی، پس ملائکه ای از آسمان نازل شدند با شیشه هایی که خون های شما را به عالم بالا می برند. حالا این داستانی است که باید توضیح داده بشود.
«أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِي الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِيعُ الْخَلَائِقِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْق » و آسمان های هفت گانه و زمین های هفتگانه بر شما گریسته اند، و آنچه در بین آسمان ها و زمین هاست و همچنین آنچه از مخلوقات که دیده می شود و دیده نمی شود. همه این عوالم بر سیدالشهدا گریستند، حتی بهشتی ها و جهنمی ها هم گریستند که حالا در این یک نکته ای است.
 

آثار گریه بر سیدالشهدا

در یک حدیث نورانی حضرت فرمودند همه اقوام بر سیدالشهداء گریسته اند الا سه دسته اهل بصره و شام و آل عثمان، این سه دسته نگریسته اند. اهل بصره شاید مقصود همان اصحاب جمل و پیروان و اتباعشان باشد، شام هم که پیداست جبهه معاویه هستند و بنی امیه و آل عثمان. این داستان گریه بر سیدالشهداء که همه عوالم گریسته اند چیز عجیبی است، حضرت یک جوری به شهادت رسیده اند و یک راهی را در عالم رفته اند که همه عوالم را با خودشان سیر داده اند. چون بکاء بر سیدالشهداء آنچنان که از روایات فراوان استفاده می شود مطهر است و آلودگی های انسان را پاک می کند. این گریه تعلقات انسان را می شورد و گناهان و ذنوب انسان را پاک می کند.
 در همین روایتی که معروف است و جناب ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام نقل می کند، دارد که حضرت روز اول محرم به او فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيرا» اگر بر امام حسین گریه کنید و اشک شما بر گونه تان جاری بشود، خدای متعال تمام گناهانتان را پاک می کند و دنباله های اعمالتان را از بین می برد، کوچک باشد یا بزرگ و کم باشد یا زیاد. این اثر تطهیری است که خدای متعال در اشک سیدالشهداء قرار داده است. همچنین حیات طیبه ای که خدای متعال بر اساس اشک و گریه بر سیدالشهداء و توجه به آستان حضرت و پیوست و گره به عاشورا در انسان ایجاد می کند خیلی عجیب است. در روایت است که اگر کسی بر مصائب اهل بیت به ویژه سیدالشهداء گریه کند، «لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب »(3) روزی که قلبها در آن روز می میرند قلب او نمی میرد.
حضرت عاشورا را یک جوری پیش بردند که همه کسانی که یک نوعی پیوند با عاشورا برقرار می کنند به حیات طیبه می رسند. مدخل پیوند و گره خوردن انسان با عاشورا هم همین مصیبت زدگی و تألم و اشک و گریه است. این مدخل اتصال انسان با عاشوراست. حضرت نه فقط عالم انسانی را بلکه همه عوالم را یک جوری راهبری و وارد این ضیافت کردند «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة»(فجر/27-28)، یک جوری سفره را پهن کردند که همه عوالم در این ضیافت شریکند. انبیاء گریستند در موقف خودشان و آن فضائل را بردند، همه انبیاء یک جوری به این سرزمین کربلا عبور داده شدند و این صحنه برایشان یا کشف شده و یا گفتگو شده، آن ها هم بر سیدالشهداء گریستند و به مصیبت ایشان پیوند خوردند که حالا بعضی هایش فوق العاده است. حتی می دانید وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت یک به یک بر سیدالشهداء گریسته اند، غیر از این که امام سجاد سی و پنج سال بعد از عاشورا گریه می کردند همه ائمه اینطور بودند و یک به یک گریستند.
 کمتر موضوعی است که اینقدر گسترده ائمه راجع به آن حرف زده باشند برای همین غفلت از آن نباید کرد. اسرار و نکاتی در اینها هست که به تفصیل گفته شده است. وجود مقدس امیرالمومنین در مسیر صفین به وادی کربلا که رسیدند صحنه های عجیبی از مصیبت زدگی ایشان نقل شده است. درباره امام زمان آمده «فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما». همچنین امام رضا فرمود: وقتی محرم وارد می شد کسی لبخند بر لب پدر من نمی دید و این ایام حزن پدر من بود.
 

بهره انبیاء از گریه بر سیدالشهدا

وقتی به امام سجاد علیه السلام عرض کرد: آقا بس نیست سی و پنج سال است گریه می کنید؟! حضرت یک نکته ای را به اندازه فهم او فرمودند که یعقوب پیامبر خدا بود. انبیاء معصوم اند و کار غیر معصومانه نمی کنند. گریه های آنها مثل ما نیست که برای کفش و کلاهشان گریه کنند بلکه گریه شان برای خداست. یعنی اگر خدا راضی نباشد اشک نمی ریزند و این یک آثار و برکاتی هم برای خودشان و هم برای امتشان دارد. جناب یوسف از چشم یعقوب دور شد و ایشان چهل سال گریه کرد «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْن »(یوسف/84). بعد حضرت مقایسه کردند عاشورا را با فراغ یعقوب و فرمودند: چه می گویی؟! چطور می شود گریه نکرد؟!
بنابراین همه انبیاء گریه کردند و یک بهره ای هم در این گریه کردن برایشان بوده است. امام رضا «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيم »(صافات/107) را در گریه حضرت ابراهیم بر سیدالشهداء بیان کردند که وقت قربانی کردند حضرت اسماعیل به خدای متعال عرضه داشتند که خدایا ای کاش می شد این فرزند تا آخر به دست من قربانی می شد و این افضل ثواب مصیبت در راه تو و مصیبت زده ها به من می رسید. خدای متعال با یک مقدماتی حضرت را بردند در گودی قتلگاه و کانه به حضرت فرمودند که صاحب این مصیبت شما نیستی، این مصیبت هم ذبح اسماعیل نیست. آن اتفاقی که باید در عالم بیافتد با ذبح سیدالشهداء می افتد و آن اعظم مصائب است.
بعد دارد که حضرت به حدی متألم شدند وقتی صحنه را دیدند یا شنیدند که در روایت امام رضا فرمودند: اگر فرزندش را قربانی می کرد به دست خودش اینقدر متألم نمی شد! پس خدای متعال فرمود: «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيم »(صافات/107)آن ثوابی که شما در قربانی کردن حضرت اسماعیل باید به آن می رسیدید در مصیبت زدگی شما بر سیدالشهداء برایتان حاصل شد.
پس انبیاء هم در گریه بر سیدالشهداء بهره می بردند و به اندازه خودشان بارشان بسته می شد. موسای کلیم یک ملاقات مختصری با آن معلم الهی داشتند که شاید جناب خضر بود، آنجا دارد حضرت یکی از چیزهایی که با حضرت موسی بیان کردند داستان عاشورا بود و حضرت را آماده کردند برای آن مأموریت های بزرگی که داشتند با اتکای به عاشورا. همینطوری که انبیاء بهره بردند، همه خوبان عالم هم به اندازه خودشان بهره می برند و سر سفره حضرت مهمان می شوند حتی گناه کارها و اهل غفلت که از محبین هستند و راه سیدالشهداء را می خواهند بروند.
شیطان و دستگاه سقیفه تلاش می کنند آنها را از امام حسین و از راه خدا دور کنند اما آنها با گریه بر سیدالشهداء بهره مند می شوند و به تطهیر و حیات قلب می رسند. هرچه دستگاه شیطان آنها را از وادی حیات طیبه و از وادی طهارت نفس و بندگی خدا دور می کند، با گریه بر سیدالشهداء برمیگردند، پس یک رجعتی حاصل می شود و طهارت نفس و رهایی ای از جهنم اتفاق می افتد. می دانید یکی از مهمترین حاجاتی که به ما گفتند از خدا بخواهید همین «عِتْق مِنَ النَّار» است. در دعای عصر عرفه سیدالشهداء دارد که وقتی به آخرین فراز رسیدند دیگر مثل باران اشک می ریختند. چشمشان به سوی آسمان و دستها به سوی آسمان بلند بود و یک جمله کوتاه از خدا می‌خواستند که خدایا یک حاجتی از تو می خواهم که اگر این حاجت را به من بدهی هر چه به من ندهی ضرر نمی کنم اما اگر این حاجت را به من ندهی هرچه به من بدهی فایده ندارد و آن عِتْق مِنَ النَّار است.
البته سیدالشهداء که خودشان وادی عتیق اند، یعنی به وادی سیدالشهداء هرکسی وارد شد آزاد از جهنم می شود. ایشان این را برای ما می گویند چرا که دعاهای اهل بیت برای شفاعت و برای دستگیری و نجات ماست. خودشان اصلا درگیر این مسائل نیستند. آنها امام اند، مقام شفاعت دارند و این دعاها در مقام شفاعت است، این اشک ها برای هدایت و باز شدن راه ماست. این عتق من النار یکی از آثار و برکاتش برای اهل ذنوب این است که آدم از آتش جهنم نجات پیدا می کند. البته این فقط برای ما نیست روایات دارد جن هم گریستند و حتی یک باب مفصلی دارد که حیوانات هم گریستند.
 

عزاداری همه موجودات برای سیدالشهدا

یک روایتی از امیرالمومنین در کامل الزیارات است که خیلی روایت عجیبی است. حضرت یاد سیدالشهداء می کنند و بعد می فرمایند که کانه می بینم که حیوانات وحشی گردن کشیده اند و بالای سر حضرت شب تا صبح عزاداری و نوحه می کنند. بعد حضرت فرمود پس شما در حق سیدالشهداء جفا نکنید. من این روایت را اینطور می فهمم یعنی اگر شب تا صبح هم گریه کنی زیاد نیست؛ یعنی اینطور نیست که حالا اگر یک شب تا صبح شما عبادتتان بکاء بر سیدالشهداء شد، کار بزرگی کرده باشید! چطور یک مادری که جوانش را از دست می دهد کسی سرزنش نمی کند و او ماه ها دائم اشکش جاری است، لباس می بیند گریه می کند، کفش می بیند گریه می کند، متعلقات را می بیند گریه می کند، مومن هم باید اینطوری باشد. باید طلوع خورشید و غروب آن را می بیند به یاد عاشورا بیوفتد و همه چیز برای او یاد اور امام حسین باشد.
روایت در این زمینه فراوان است که اگر شب تا صبح هم کسی گریه کند این کار زیادی نیست، بخصوص این ایام که امام رضا فرمود پدر من وقتی این ایام وارد می شد کسی لبخند بر لبش نمی دید. پس یک خرده وضع زندگی و حالات باطنی انسان باید تغییر کند. البته در این ایام بستر هم آماده است، چون می دانید در روایت دارد که وقتی محرم می شود پیراهن خونین سیدالشهداء را در عرش به احتزاز در می آورند و این شورشی که در عالم به پا می شود در همین اتفاقاتی است که می افتد. پس قلب امام زمان محزون می شود و همه محبین حضرت که «يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»(4) قلبشان دگرگون و زیر و رو می شود. این فقط اختصاص به حضرت موسی بن جعفر ندارد امام زمان هم تحول خاصی در این ایام دارند، لذا این تحولی که در جامعه مومنین و این شورشی که دیده می شود آثار آن حالات امام زمان است.
علی ای حال در روایت دارد که حیوانات هم گریستند و بعضی از حیوانات را به  خصوص نام برده مثل فلان پرنده که اینها اهل بکاء بر سیدالشهداء هستند. در این زمینه مکاشفات زیادی هم بزرگان نقل کردند که حالا مجالش نیست و من هم خیلی اهل نقل آنها نیستم، ولی واقعا در وادی عاشورا مکاشفات زیادی بوده که در آن بکاء حیوانات آشکار شده است. حتی روایت دارد که جمادات هم گریه کردند همه جمادات سماوات و ارض و هرچه در آسمان و زمین هست؛ یعنی هرچه در این فضای لا یتناهی عالم الهی است همه بر سیدالشهداء گریستند. پس آنها هم با سیدالشهداء بهره می برند و آنها هم متنعم اند.
 

مسئولیت امام در قبال عباد الله

این آیه ای در سوره مبارکه دخان بود که ان شاء الله برمی گردیم به آن و نسبتش را با سیدالشهداء از جهات مختلف بررسی می کنیم. آیه دیگر می فرماید ما قوم فرعون را هم مورد امتحان قرار دادیم، «وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَريم »(دخان/17) و یک فرستاده کریمی به سوی آنها فرستادیم، «أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ »(دخان/18) او سخنش با قوم فرعون این بود که عبادالله را به من بسپار. پس می گفت خدا من را به سوی آنها فرستاده و من با این ها کار دارم، من باید اینها را ببرم و به خدا برسانم. من از طرف خدا آمدم و امین هم هستم و هیچ خیانتی نمی کنم و عباد الله را باید به کسی بسپاری که امین خداست. کسی که امین خدا و امانت دار الهی نیست کفشت را هم نمی شود به او بدهی، چطور می شود بندگان خدا را بسپری به دست کسی که امین خدا نیست؟!
در روایت است که موسای کلیم در دورانی که چوپانی می کردند برای حضرت شعیب، یکی از بزهایشان در دامنه کوه فرار کرد و حضرت رفتند و او را گرفتند. بعد که او را گرفتند شروع کردن به نوازش کردن او با اینکه هم حضرت خسته شده بود و هم این حیوان خسته شده بودند. پس فرمودند حیوان من نگران تو هستم، گرگ که من را که نمی خورد تو را می خورد! من اگر می دوم دنبال تو می خواهم تو در پناه باشی. بعد نقل شده خدای متعال به او پیغام داد به خاطر این صفتت تو را پیامبر می کنم. خدای متعال که بنده اش را دست هرکسی نمی دهد! خداوند امت را به کسی می دهد که از یک گوسفند نمی گذرد و حاضر نیست یک گوسفند طعمه گرگ بشود بلکه می گردد و خسته می شود تا او طعمه گرگ نشود.
«إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ»، هم رسول کریم است و هم رسول امین، این اوصاف عجیبی است. سخنش هم این است که عبادالله را رها کن چون تو مأموریتی نداری که بندگان خدا را زیر سلطه خودت گرفتی! یک عده ای ولایت تو را قبول کردند خب قبول کردند و آنها با تو هستند، اما عباداللهی که نمی خواهند زیر چتر تو باشند، تو مأموریتی نسبت به آنها نداری. من رسول خدا و امین خدا هستم، اینها امانت های خدا هستند و این امانت ها را باید به من برگردانی. پس سخنش این بود: «وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّه »(دخان/19) در مقابل خدا گردن کشی نکنید. 
 

داستان حضرت موسی و تاویل آن به سیدالشهدا

سیدالشهداء در روز عاشورا جزو خطبه ای که خواندند همین قسمت است که فرمودند: «وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ»(دخان/20). خیلی عجیب است تأویل این آیه به سیدالشهداء که حضرت آیه را در مقیاس عاشورا تأویل کردند. «وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ (دخان/21) ایمان هم نمی آورید حداقل از من فاصله بگیرید و راه من را نبندید. من مأمورم و یک مأموریتی دارم، این امانات الهی است در دست من و اگر تو نخواهی این ها را به من بسپاری من از دست تو این امانات را در می آورم. پس از راه من کنار برو و اگر ایمان به من هم نمی آوری مانع راه من هم نشو.
خلاصه می فرماید: «فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُون »(دخان/22)، مانع راهش شدند و او از خدای متعال کمک خواست اما اینها دست برنمی‌دارند. اینها نه خودشان هدایت می شوند و نه راه من را باز می کنند. اینها مجرم اند و راه من را سد کردند، نمی گذارند امانت های تو را من به مقصد برسانم.
«فَأَسْرِ بِعِبادي لَيْلاً إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ»(دخان/23)، پس خدای متعال دستور داد که اینها را بردار و شبانه از مصر خارج شو، اما بدان که دنبال سرت می آیند و اینطور نیست که رهایت بکنند. پس طرح را از اول تا آخر به حضرت موسی فرمود. «وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً»(دخان/24) پس ایشان دریا را شکافتند در حالی که ششصد هزار بنی اسرائیل و زن و بچه را آورده بودند، فرعون هم از پشت سر آمد.
«إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُون »(شعرا/54-55)، پس گفتند اینها یک جمعیت اندکی اند که کار را به آخر رساندند و خشم ما را برانگیختند پس برویم و ریشه شان را بکنیم. «وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُون »(شعرا/56)، برای همین پشت سر راه آنها افتادند و وقتی رسیدند به نقطه ای که قوم حضرت موسی پشت دریا آنها را می دیدند، قوم موسی به او گفتند: «إِنَّا لَمُدْرَكُون»(شعرا/61) کار تمام شد و تو ما را هلاک کردی. تو ما را آوردی پشت دریا این هم لشکر فرعون، آخر این شد پیامبری!
حضرت فرمود: «إِنَّ مَعي  رَبِّي»(شعرا/62)، عجله نکنید چرا که خدای متعال دست من را می گیرد و راه را باز می کند. آنجا به حضرت موسی اجازه دادند که دریا را بشکافد و او دوازده راه باز کرد. مثل سنگ آب ها ایستاده بود و کف دریا خشک شده بود. این دوازده قوم ساعت ها طول کشید تا از دریا که مسیر طولانی ای بود بیرون رفتند. پس خدای متعال به موسای کلیم فرمود: «وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُون»(دخان/24) دریا را باز بگذار و نبند. پس قوم فرعون آمدند، خدا هم می فرماید اینها یک لشکری اند که غرق می شوند و این مرحله عذاب است.
پس کارشان تمام شد. «كَمْ  تَرَكُوا مِنْ  جَنَّاتٍ  وَ عُيُونٍ »(دخان/25)، آنها یک جمعیت صدها هزار نفری بودند که یک جا خدای متعال اینها را در دریا غرق کرد. اینها زن و بچه و امکانات داشتند اما همه امکانات شان را ازشان گرفت. «كَمْ  تَرَكُوا مِنْ  جَنَّاتٍ  وَ عُيُونٍ »، چه باغستان هایی که رها کردند، چه چشمه سارهایی که داشتند و چه امکاناتی که رها کردند، «وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيم »(دخان/26) آنها جایگاه های کریم برای خودشان درست کرده بودند و کشتزارهای فراوان داشتند، «وَ نَعْمَةٍ كانُوا فيها فاكِهين »(دخان/27) خوشی ها و نعمت هایی که در او غرق بودند، «كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرين »(دخان/28) پس اینها را از دست اینها گرفتیم و به دیگران دادیم.
ما یک جا آنها را غرق کردیم و همه امکاناتشان را جابجا کردیم. امکاناتشان را از دست آنها گرفتیم و به دیگران دادیم، «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين »(دخان/29) اینها یک جوری راه رفته بودند که این همه ما بر اینها سخت گرفتیم، آسمان و زمین بر اینها گریه نکردند! لذا حضرت امیرالمومنین فرمود: فرزندم خدای متعال اینها را سرزنش می کند.
نقل شده وقتی مومن از دنیا می رود آن مکانی که روی آن مکان عبادت می کرده برایش گریه کنند. درهای آسمانی که عبادتش بالا می رفته برایش گریه می کنند، چرا که با او مأنوس بوده اند. اما چطور شد اینهایی که این همه امکانات سماء و ارض در اختیارشان بود و خداوند مسخر آنها کرده بود، برای او گریه هم نکردند؟! بیخودی که فرعون فرعونیت نمی کرد؟! یک چیزهایی خدا به او داده بود. یک سماء و ارض خاصی بود که خدا در اختیار او قرار داد، اما این آسمان و زمینی که در اختیار فرعون و مسخر او بود و آنها جنود و قوایش بودند براش گریه نکردند! چطوری این قوم راه رفتند که این همه امکانات در اختیار او و سالها با او مأنوس بودند اما اصلا نگران نیستند که حالا خدای متعال یک جا همه اینها را خفه کرده و بعد هم امکاناتشان را دست به دست کرده است! این چه جور زندگی کردن در عالم است؟!
در آیه بعد هم می فرماید: «كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرينَ * فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين»(دخان/28-29) ، مهلتی به آنها ندادیم و یک جا همه چیز را از آنها گرفتیم اما سماوات و ارض بر آنها نگریستند و بعد از این هم مهلتی ندارند چرا که کارشان تمام شده است. «وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَني  إِسْرائيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهين »(دخان/30)، ما بنی اسرائیل را هم از دست اینها نجات دادیم، از قوم خار کننده ای که خود فرعون بود. «إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفين »(دخان/31)، فرعون برتری جویی داشت و آدمی که برتری جویی دارد وجودش برای همه رنج است.
«تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَايُرِيدُونَ عُلُوّاً فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»(قصص/83)، سرای آخرت برای کسانی است که علو ندارند، چرا که هر کسی علو داشت عذاب برای دیگران است. اینها اهل اسراف بودند و امکانات را هدر می دادند. ما سماء و ارض را در اختیارشان قرار داده بودیم اما اینها آن را خرج شهوت رانی می کردند. مگر این امکانات برای شهوت رانی و خوشگذرانی و طغیان و سرکشی است؟! مگر این عالم را خدا خلق کرده که ما در آن شیطنت و خدایی بکنیم؟! اسراف یعنی همین، این که سماء و ارض هم گریه نمی کنند شاید نکته اش همین است که ما امکانات سماء و ارض را به فرعون دادیم اما او می گفت ببینید همه دریا زیر پای من است و اگر بخواهم شما را در تشنگی هلاک می کنم! این همه امکاناتی که ما به او داده بودیم را او خرج برتری جویی خودش می کرد.
 یک دانه گندم را برای خودت خرج کنی ضایع کردی چون اینها بنده خدا هستند و تو اینها را در راه خدا باید به حرکت در بیاوری. اگر در راه خدا به حرکت در آوردی هم تو رشد می کنی و هم آنها. تو باید برای خدا قربانی کنی چون اگر برای خدا بود هم او رشد می کند و هم تو. «يَنالُهُ التَّقْوى »(حج/37) اصلا از دل این عمل یک تقوایی می جوشد که این تقوا ما را به خدا می رساند. اسراف یعنی یک دانه گندم را برای برتری جویی خودت برداری، پس کسی که برتری جویی دارد حتما در عالم اسراف می کند و هر کاری بکند اسراف است.
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا»(فرقان/63) آنهایی که سر به زیر در عالم راه می روند، آنها هر کاری بکنند اسراف نیست چرا که خرج خدا می کنند. این است که آسمان و زمین بر آنها گریه نکرد چون اینها اهل برتری جویی بودند و این امکانات را که در اختیارشان بود خرج خودشان می کردند. پیداست چرا آسمان و زمین و چرا این امکانات برای چنین آدمی گریه نمی کنند! اصلا این امکانات شادی می کنند و می گویند دیدید صاحب فلان گناه را زمین چگونه کرد ولی سیدالشهداء یک جوری با این عالم راه رفته، یک جوری این امکاناتی که امانت دستش بوده را در عاشورا به خدا برگردانده که همه سماوات و ارض برایش گریه می کنند. یک جوری با این سماوات و ارض بندگی کرده، یک جوری آنها را رشد داده و یک جوری اینها را با خود عاشورا سوق داده که همه سماوات و ارض برای او گریه می کنند.
 پیداست که سماوات و ارض مسخر سیدالشهدا و تحت اختیارش بودند. روایات را دیده اید ملائکه و سران جن آمدند و ایشان به آنها فرمود بروید و روز عاشورا بیایید. اما روز عاشورا هم به آنها اجازه نداد، البته شاید هم یک کارهایی کردند ولی اجازه نداد که کار را یک سره کنند. در باب فرعون با آن همه سلطه ای که داشته «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين»(دخان/29) اما سیدالشهداء  «بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ »، یک جوری اینها را به کار گرفته در راه خدا، یک جوری خودش را خرج اینها کرده و شفاعت کرده که سماوات و ارض هم بهره مند شدند.
آنها زمین را می میرانند اما امام زمین را زنده می کند «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حدید/17). وقتی امام زمان ظهور می کنند نه فقط آدم ها احیا می شوند بلکه زمین هم زنده می شود. آنها فساد کردند در زمین، «ظهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»(روم/41) اما سیدالشهداء احیا کرده عالم ارض را، لذا آنها گریه می کنند. حضرت علوی نداشته با اینکه عالم مسخرش بوده، او برای خدا خرج می کرده اما آنها یک درهم بهشان بدهی خرج خودشان می کنند.
 

پی نوشت ها:

(1) كامل الزيارات، النص، ص: 89
(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 576
(3) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 73
(4) كامل الزيارات، النص، ص: 101
 
متن بالا سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 18 مرداد ماه 1400 است، که به مناسبت ماه محرم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث