اوج عاشقی همین شبهاست. همین شبها که پیشوای ششم فرمود قلب ماه رمضان است: «قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ»[1]. شبهای بارش مهربانی بر جان تشنه آرزومندان.
عطر فطر که در کوچه ها می پیچد خبر از وداع می دهد. خبر از اشکهای شیرین آخرین افطار. رمضان بدرقه مان می کند. یک به یک در آغوشمان می گیرد و با تبسمی مهربان یک شاخه گل امید در دلمان می کارد که: «مبارک باد عید روزه داران»
صبح فردا جشن است. برای دلهای خرم عاشقانی که «یا ایها الذین آمنو» را لبیک گفتند و با ادب دل سپردند به جاذبه «کتب علیکم الصیام» و اینک طعم خوش «ان تصوموا خیر لکم» را در عمق جانهایشان احساس می کنند. خدا حافظ ای ماه مهربانی خدا حافظ شادمانی لحظه افطار خدا حافظ دعای سحر، جوشن کبیر خدا حافظ الهی بعلی خدا حافظ...
دوباره روز کتاب و کتابخوانی رسید و آماده می شویم تا یک چماق بزرگ به اسم "سرانه مطالعه مردم ژاپن" را بالاببریم و محکم به سر خودمان بزنیم تا شاید از خواب غفلت بیدار شویم و از "شنبه" به جای گشت زدن در خیابان به کتابخانه ها هجوم ببریم. بعد هم موضوع را فراموش کنیم تا سال دیگر و چماق بزرگتر!
البته برای اینکه خیلی نا امید نشویم می توانیم خودمان را با بعضی از کشورهای داعشی پرور اطراف مقایسه کنیم و به خودمان افتخار کنیم چون آنها به طور میانگین فقط یک صفحه در طول یک سال کتاب مطالعه می کنند. اما مهمتر از سرانه مطالعه نکته دیگری هم هست که باید به آن توجه کنیم:
امام صادق (ع): همانا روزه تنها از خوردن و آشامیدن نیست سپس فرمود: حضرت مریم (س) فرمود: إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً و منظور از صوم در آن روزه سکوت بود. ...
خطبه شعبانیه یکی از زیباترین و با ارزش منشورهای اخلاقی و اعتقادی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) در عظمت ماه مبارک رمضان آن را برای یاران خود ایراد فرموده است.
در سال ۱۱۹۳ قمرى يك ساعت از شب آخر ذيحجة الحرام گذشته بود زلزله اى در تبريز به وقوع پيوست كه شدّتش از همه زلزله ها بيشتر شد گويند که : هشتمين زلزله ها بود كه در هيچ يكى اين قدر تلف و خرابى واقع نگرديد كه از شهر جز نامى نماند . حاكم تبريز نجفعلى خان دنبلى از زير خاك بيرون آمد و از پاى معلول گشته بود . چنانكه ذكر خواهد شد.
چون سخن از تبريز زادگاه مؤلف به ميان آمد به تحرير تاريخ تبريز نيز مى پردازيم.
علماى شيعه همه اتفاق نظر دارند كه : هيجده آيه با مجموع سوره انسان در حق اهل بيت عصمت على و فاطمه و حسن و حسين نازل شده همگى در كتب تفسير يا حديث روايت مربوطه به اين آيات را به عنوان يكى از افتخارات و فضائل اهل بيت مى شمارند و در ميان اهل سنت اين روايت كه ذكر خواهد شد از روايات مشهور بلكه متواتر است .
این بزرگوار از افاضل علماى مصر خود به شمار مى رفت.
مرحوم شيخ در سال ۱۲۹۴ قمرى در قم متولد شد . در آنجا مشغول تحصيل گشت و در هيجده سالگى به نجف الاشرف مشرف گرديد . از استادانى همچون محدّث نورى كسب دانش كرد واز آنجا بر اثر كسالت مزاجى به قم مراجعت فرمود و در سال ۱۳۳۲ به مشهد مقدس مهاجرت نمود . در سال ۱۳۵۰ به عزم زيارت به نجف الاشرف مشرف شد و در سال ۱۳۵۹ به جهت بيمارى و ضعف مزاج در شب ۲۳ ذيحجة الحرام در نجف به رحمت ايزدى پيوست و در صحن حضرت على در ايوان سوم از ايوانهاى شرقى باب القبله جنب استادش محدث نورى ره مدفون گرديد.
پسران يعقوب بار سوم مال مختصرى را براى خريدن غله برداشته و با پدر خداحافظى كرده به سوى مصر حركت كردند و وارد مصر شدند. پس از استراحت به نزد عزيز مصر يعنى يوسف رفتند و گفتند : ما و خاندانمان به قحطى و مضيقه دچار شده ايم و مال ناچيز آورده ايم وتنها اميدمان به لطف تو است . انتظار مى رود پيمانه ها راكامل كنى.
زائر خانه خدا تا شب سيزدهم در منى باشد واجب است شب سيزدهم را نيز در آنجا بماند و در روز رمى جمرات كند.
۲- وفات هاجر مادر حضرت اسماعیل علیه السلام
هاجر مادر حضرت اسماعيل با مرض تب از دنيا رفت و هاجر كنيز ساره بود كه حضرت ابراهيم خريدارى كرد و با او مقاربت نمود و اسماعيل متولد شد و جناب اسماعيل بزرگترين اولاد حضرت ابراهيم بود . ظاهرا مدفن هاجر مادر اسماعيل و مدفن خود اسماعيل و تعدادى از انبياء در جنب كعبه در محلى كه حجر اسماعيل ناميده شده مى باشد.
به روزی كه زائرين بيت خدا از ظهر روز نهم تا غروب شمس در عرفات مى باشند روز عرفه گويند . آدم و حوا يكديگر را در آنجا شناختند لذا عرفات ناميدند يا به خاطراینکه جبرئيل مناسك حج را به ابراهيم عليهالسلام ياد داد و ابراهيم گفت : عرَفتُ عرَفتُ.يا به خاطراینکه ابراهيم در اين شب نيز آن واقعه ذبح پسر خود را در خواب ديد و چون روز شد عارف گرديد كه از جانب خداوند متعال مأمور است يا به خاطراينكه آدم عليهالسلام در آنجااعتراف به كوتاهى خود كرد.