شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی

شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی

۲۳ خرداد ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع

 

 

أَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبيهَ وَباعِدْنى فيهِ مِنَ السَّـفاهَةِ وَالتَّـمْويهِ

وَاجْعَلْ لى نَصيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فيهِ بِجُـودِكَ يـا أَجْـوَدَ الاَْجْـوَدينَ.

فرازهای این دعا عبارت است از:

 

روزی عقل و هوش و بیداری

حق جو ئى با ذهنِ باز

سرمايه اى به گرانبهايى عقل نيست.

 

عقل و خرد، زينت انسان و سرمايه زندگى و بندگى است،

هوش و ذكاوت، چراغ راه است و وسيله نجات!

ذهنى كه دور از آشفتگى ها، پريشانى ها و غبارهاى جهل و خرافات است، آمادگى بهتر و بيشتر براى دريافت حقايق و پذيرش پند و حكمت دارد.

حافظه، نعمتى الهى است. هوش و ذكاوت و تيزرأيى و حضور ذهن و آمادگى انديشه و خاطرى جمع و تنبّه و بيداردلى و آگاهىِ دل و جان، همه و همه، از روزى هاى پروردگار است كه هم شكرى لازم و واجب دارد، و هم تكليف انسان را سنگين مى كند.

چگونه مى توان داراى ذهن روشن و آگاهى مستمر بود؟

اين روزى را خدا مى دهد، امّا زمينه سازى لازم است.

ايمان، بصيرت مى آورد، تقوا، روشن بينى مى دهد، خداترسى، نورانيت دل و صفاى باطن مى بخشد.

اگر حديث نبوى صلى الله عليه و آله چنين است كه:

«اِتَّقُوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإنِّهُ يَنظُرُ بِنُورِاللّه ِ.»[1]

(از تيزهوشى و تيزبينى مؤمن پروا كنيد، چرا كه او با نور الهى مى نگرد) در همين رابطه است.

«ذهن» و «تنبيه»، دو نعمت گرانقدر و پربركت است كه در اين دعا از خدا مى خواهيم. اگر اين دو نباشد، ديگر كدام آينده نگرى و روشن بينى و «خودآگاهى» و توجّه و بصيرت پيدا مى شود كه دستگير انسان باشد؟

اگر از خداوند، اين دو مشعل روشنگر و راهگشا را مى طلبيم، بايد از هرچه كه خرد را تيره و جان را آلوده مى كند و از هرچه غفلت آور است خود را دور بكشيم، تا چراغ ذهن و مشعل تنبّه، بتواند راه را بنماياند.

وگرنه... «اِنارةُ العقلِ مَكسُوفٌ بِطَوعِ هَوى».

هواپرستى، فروغ خرد را مى پوشاند و خورشيد عقل را در كسوف كلّى قرار مى دهد...

پاكى از سفاهت و تزوير

دورى از «سفاهت» و «تمويه»، دومين خواسته روزه دار در اين روز است.

سفيه، در مقابل حكيم و خردمند است و سفاهت، ضدّ حكمت و عقل!

«تمويه»، دروغ بافى و ظاهرسازى و تدليس و فريب است. البته همين نيز، از سفاهت و جهالت سرچشمه و ريشه مى گيرد.

در معناى سفاهت، گفته اند: نابخردى و كارهاى غيرعقلايى داشتن و انديشه اى نابهنجار و سخنى نسنجيده داشتن و گفتن. و معناى «تمويه» را، زراندود كردن، نقره اندود كردن، آراستن باطل به لباس حق، دروغ را راست جلوه دادن، تلبيس، نيرنگ و ترفند گفته اند.

آنكه عاقل است، جز درپى حق نيست و خردمند فرزانه، هرگز «گندم نمايى» و «جوفروشى» نمى كند و «نمودِ» خويش را برخلافِ «بود» خود نشان نمى دهد و اهل تظاهر و تصنّع و رنگ و نيرنگ و ريب و ريا نيست.

از امام مجتبى عليه السلام پرسيدند: «سفاهت» چيست؟

فرمود: دنبال پستى رفتن و با گمراهان دوستى كردن.[2]

و در حديث است كه:

سفاهت، سلاح نادانى و مَركب شرّ و كليد دشنام است.

آرى... در سفاهت، بى خردى نهفته است، ولى در تمويه، سوء استفاده از خرد، در مسير گمراه ساختن مردم و آشفتن اذهان، دروغ و حيله و باطل گرايى است.

سفاهت، يا در رفتار و گفتار است، يا در انديشه و عمل، يا در خرج و دخل و معاشرت و معاملات، يا در بى تدبيرى نسبت به زندگى و آينده، يا اهل خواب و خيال و آرزوهاى نابخردانه بودن است.

مؤمن عاقل، از خدا مى طلبد كه از اين دو دام بدنام، دورش سازد و زندگى در سايه عقل و هوش و بصيرت، ارزانى اش كند.

سهمى از هر نيكى

مؤمن، در هرچه هم قناعت كند، در «طلب خير»، آن هم از سرچشمه خير و منبع فيض (اللّه ) قانع نيست و مى خواهد كه در هر خيرى كه خدا نازل مى كند، بهره و نصيبى داشته باشد.

اين خواسته، وسعت نظر و همت بلندِ «دعاخوان» را مى رساند. وقتى طرف خواسته ما، خداوند است، كه درياى جود و بخشش است، بزرگى او اقتضاى آن را دارد كه حاجت بزرگ نيز از او بطلبيم.

در زير اين آسمان، دستهاى بسيارى به طلب، به درگاه خدا بلند است.

زير سپهر، دستِ دعا موج مى زند...(صائب)

و خيلى ها، به خواسته هايشان مى رسند و با دعا، از آستان الهى، رحمت و خير را فرود مى آورند. شركت در همه اين خير و بركت ها و سهم و بهره داشتن در همه اين تفضّل ها كم چيزى نيست!

چه دعايى زيبا و پربارى!

راستى كه «خواستن» را هم بايد از اولياء خدا آموخت.

خدايا... از هر خيرى كه در اين روز نازل مى كنى، مرا نيز بهره مند ساز!... آثار و بركات روزه، از خيرهاى الهى به شمار مى آيد كه بايد خواست روزه ها چنين دستاوردهايى داشته باشد.

در حديثى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آثار فراوانى براى روزه برمى شمارد، همچون: كاسته شدن هواى نفس، حيات دل، پاكى اعضا، سپاس نعمت، نيكى به فقرا، تضرّع و خشوع، سبك شدن و آسانى حساب،...[3]

خدا كه كريم روزگاران است و فيّاض مطلق. او، «اجودُ الأجوَدين» است و فراتر از كرم و برتر از بخشش او، وجود ندارد. نه بخشش از خوان نعمتش و كان رحمتش مى كاهد و نه آن ذات پاك، اهل دريغ و بخل و مضايقه است.

گر گدا كاهل بود، تقصير صاحبخانه چيست؟...

ما نياز مطلقيم و او غناى مطلق.

يك ذرّه زعجز خويش ابراز كنيم

چندانكه خدا غنى است، ما محتاجيم

احتياجمان را پيش سفره «جود» آن ذات جواد مى نهيم و اين اميد را داريم كه دست نيازمان را بى اجابت برنگرداند. ان شاء اللّه .


[1] ـ ميزان الحكمه، حديث 15776.

[2] ـ بحارالأنوار، ج 75، ص 104.

[3] ـ فالصّوم يُميتُ هوى النفسِ و شَهوةَ الطَّبعِ و فيه حياة القلبِ و طهارة الجوارحِ و عِمارَةُ الظّاهر و الباطنِ و الشكرُ عَلى النِعَمِ و الاحسانُ الى الفقراء و زيادة التَضرّعِ وَالخُشوعِ و البكاء...شهراللّه ، ص 97.

منبع : سيناي نياز ؛ جواد محدثي

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث