شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی
۲۴ خرداد ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع
أَللّـهُمَّ لا تُؤاخِـذْنى فيهِ بِالْعَـثَراتِ وَ أَقِـلْنى فيهِ مِنَ الْخَطـايا وَ الْهَـفَواتِ
وَ لا تَجْعَلْنى فيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَ الاْفاتِ بِعِـزَّتِـكَ يـا عِـزَّ الْمُسْلِـمينَ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
فاصله كرم تا عدالت
اگر بنا باشد كه خداوند به عدل رفتار كند،
اگر از بندگان، به عدل، حساب بكشد،
اگر انسان را طبق آنچه كرده است، مؤاخذه كند و كرم و عفوى در كار نباشد،
اگر فضل خدا، دستمان را نگيرد... اوضاع، بسى وخيم است. چراكه ما، لغزشكاريم و اهل گناه. روزى به تعداد زياد نافرمانى خدا مى كنيم. اگر ما را نسبت به آنها مؤاخذه كنند، كار بسى دشوار است.
آنچه مايه اميدوارى است، «فضل» خداست، و اينكه، خداوند، مهربان و بخشنده و بخشاينده است، جواد و كريم است. وگرنه بايد همه را عذاب كند، عذابى سخت.
در قرآن كريم مى خوانيم:
«اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهايشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى را روى زمين باقى نمى گذاشت، لكن تا «اجل» و فرصتى معين، آنان را تأخير مى اندازد.»[1]
باز، از قول خداى متعال بشنويم:
«خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در اين جهان مرتكب مى شوند، مؤاخذه كند نسبت به عذاب آنان را در همين دنيا، شتاب مى ورزد، ليكن براى مردم، موعدى قرار داده كه اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد يافت»[2]
راستى، اگر بنا باشد كه خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نيز در همين دنيا، جود و كرم و بزرگوارى خود را كنار بنهد و با مقياس دقيق «عدل» رفتار كند، چگونه مى توان از عذاب خداوند رست؟
با اين همه گناه و نافرمانى، با اين همه نيّت هاى آلوده و رياها و تزويرها، براى خوشايند مردم كار كردن ها، شهرت طلبى ها، نام جويى ها، غرورها و تكبّرها، باطل پرستى ها، غيبت ها و سوءظن ها...
واى... كه چه محشرى است!...
گر حكم شود كه مست گيرند
در شهر، هر آنكه هست گيرند
اين است كه در نخستين خواسته امروزمان، از پروردگار خواسته ايم كه ما را به خاطر خطاها و اشتباهات و لغزشها، مؤاخذه نكند وگرنه از چنگ عذاب الهى نمى توان رستن!...
كسى، دقتى فراوان داشت كه واجبات را انجام دهد و از محرّمات، پرهيز كند و پيش خود مى انديشيد كه بى گناه است، بنابراين او را از محاسبه به عدل، چه باك؟
از اين رو، در دعاى قنوتى كه داريم، به جاى جمله «أللّهُمَّ عامِلْنى بِفَضلِكَ وَلاتُعامِلْنى بِعَدلِك»، خدايا با من، به فضلت رفتار كن، نه به عدلت»، مى گفت: «خدايا!... با من به عدلت رفتار كن...»
روزى خواب ديد كه محشر است و قيامت و «محاسبه» و چنان از اعمال ريز و درشتش حساب كشيدند و چنان «عدل» را مقياس قرار دادند كه در آخر حساب، جهنّمى و اهل دوزخ از آب درآمد! وحشت زده از خواب پريد و با عذرخواهى از پروردگار نسبت به آنگونه دعا و از آن غرور، مجدّداً دعاى وارده را مثل ديگران خواند، كه:
«خدايا با من، با فضل و كرم خويش، رفتار و معامله كن، نه با عدالت و دادت».
خطاپوشى و عذرپذيرى خدا
گفتيم كه بار گناهمان سنگين است و راه، دور و دراز
و توان به دوش كشيدن اين همه بار، اندك. پس، بايد از خدا خواست تا توبه ها را بپذيرد، تا بارمان سبك شود تا براى طيران، سبك بال شويم و براى ادامه راه، «اميدوار».
خداوند، «تواب» و توبه پذير و خطاپوش است، عذر را قبول مى كند و تقاضاى بخشش را مى پذيرد.
خداوند، اهل «عفو» و آمرزنده و مهربان است. بندگانش را دوست مى دارد و به هدايتشان علاقه مند است.
اگر او نبخشايد، پس كه ببخشايد؟ اگر او براند، پس كه بپذيرد؟ اگر او رد كند، به سوى كه بايد روى آورد؟
اگر بيامرزد، چيزى از او كم نمى شود و اگر معذرت خواهى را بپذيرد، بر ما منّت نهاده است.
اين است كه در خواسته دوم خود در دعاى امروز، خواسته ايم كه عذرخواهيمان را قبول كند. چون خداوند، «مقيل العثرات» و «قابلُ التّوبات» است، توبه را مى پذيرد.
«مجيبُ الدّعوات» است، دعاها را اجابت مى كند.
«غافرُ الخطيئات» است، خطاها و گناهان را مى بخشايد.
«غفّار الذّنوب» است، گناهان را مى آمرزد.
«ستارالعيوب» است عيب ها را مى پوشاند.
خواسته ايم كه نسبت به گناهان، نافرمانى ها، لغزش ها و خطاهايمان، كه به پوزش ايستاده ايم، «اقاله» داشته باشد و پوزش ما را پذيرا باشد.
در تيررس بلاها و آفات
گرچه بلا، براى دوستان است، ولى گاهى ظرفيّت انسان كم است و جاهلانه ناسپاسى مى كند.
گرچه بلا، براى امتحان و آزمايش است، امّا شايد نتوانيم در پنجه اين گرفتاريهاى آزمايشى، صاف و سالم و پيروز، از امتحان به درآييم.
آفت ها، براى پندآموزى و ضررها، براى عبرت گرفتن است، بلا، هشدارباش است و آفت، بيدارباش.
گرفتارى ها، غفلت زدا و مصيبت ها، «يادآور» است، يادآور عجز و ضعف ما، و حاكميت اراده و مشيّتى بالاتر و والاتر از آنچه ما داريم، كه در كار جهان كارساز است.
امّا ظرفيّت ها كم است. همه، نمى توانند از آفات و بليّات، تحليلى درست بكنند. هركس، در مقابل شدايد «صبور» نيست.
بلا، گاهى انسانى را به كفر هم مى كشد، بدبين مى كند، از كوره در مى بَرَد، در هاضمه وجودى انسان نمى گنجد.
حديثى از امام على عليه السلامداريم كه «بلا و گرفتارى، براى ظالم ادب است و براى مؤمن، عبرت و تجربه است و براى انبياء، درجه».[3]
امّا اگر در معرض بلاها و آماج آفات قرار گرفتيم و ظرفيت آن را نداشتيم، شايد به گناهى ديگر بيفتيم.
در قرآن است كه: وقتى انسان، مورد آزمايش قرار گيرد و وفور نعمت و كرم خدايى او را فرا گيرد، مى گويد كه خدا به من اكرام كرده است، ولى وقتى دچار تنگى معيشت و روزى اندك گردد، مى گويد خداوند به من اهانت كرده و مرا خوار شمرده است.[4]
امام صادق عليه السلام فرموده است.
«از پروردگارتان، عفو و عافيت مسئلت كنيد. چرا كه شما اهل بلاكشى و جزء مردان بلاء و آزمايش نيستيد. اقوامى پيش از شما بودند ـ از بنى اسرائيل ـ كه در راه ايمانشان با ارّه ها شقه مى شدند تا تسليم كفر شوند ولى دست از ايمان نمى کشيدند.»[5]
البته، دچار بلا شدن، براى پالايش انسان و پخته شدن و تصفيه مؤمن، خوب است و هر كه مقامش نزد خدا بيشتر باشد، ابتلاءاتش افزون تر است (البَلاءُ لِلوِلاءِ ـ بلا براى دوستان است)
اگر با ديگرانش بود ميلى
چرا جام مرا بشكست ليلى؟
ولى آماج و هدف بلاها و آفت ها قرار گرفتن، گاهى ممكن است بيش از ظرفيّت و تحمّل انسان باشد و به كفر و عناد و گمراهى و بدبينى بكشد.
در پايان، با «آفات» هم آشنا شويم. از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده است كه:
آفت علم، فراموشى است،
آفت خرد، سفاهت است،
آفت عبادت، سستى است،
آفت سخاوت، منّت است،
آفت شجاعت، ستم است،
آفتِ زيبايى، خودپسندى و كبر است،
آفت حسب ونسب، افتخاركردن وفخر فروختن است،
و آفت دين، هواپرستى است.
[1] ـ نحل، آيه 61.
[2] ـ كهف، آيه 58.
[3] ـ انّ البلاء للّظالم ادبٌ وللمؤمنِ امتحانٌ وَ لِلأنبياء درجةٌ بحارالأنوار، ج 64 ص 235.
[4] ـ فاّما الانسان اذا ما اتَبلاُه...فجر، آيه 15 و 16.
[5] ـ سفينه البحار ج 2 ص 106.
منبع : سيناي نياز ؛ جواد محدثي