داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): حزن پیامبر(ص)
۲۸ مهر ۱۳۹۴ 0
جميع حالات امام حسين (ع ) اسبات حزن و گريه پيغمبربود.
چنانكه هر وقت او را به دوش مبارك بر ميداشت و سرش بر دوش او تكيه مى كرد بياد مى آورد سر او را بر روى نيزه ها....، پس مى گريست .
و به اصحاب مى فرمود: گويا مى بينم اسيران را بر شتران و سر فرزندانم را بصورت هديه براى يزيد مى برند.
چون به دامان مى نشاند نظر به صورت او مى نمود و مى گريست ، و مى فرمود: يابن عباس گويا مى بينم او را كه ريشش را به خونش خضاب نموده اند و هر چند طلب يارى مى كند كسى ياريش نمى كند و چون روز عيد جامه (لباس ) جديد مى پوشيد ميگريست ، گويا به ياد مى آورد كه او را برهنه بر خاك مى اندازند، و چون بر سرسفره مى نشست با جد و پدر و مادر و برادر، طعام ميخورد، پيغمبر (ص ) اول خوشحال مى شد، بعد به گريه در مى آمد، و گويا به ياد مى آورد تشنگى خود و اطفالش را كه دنيا جلو چشمشان از شدت عطش سياه مى شود، و همه متفرق مى شوند، و بعضى را مى كشند، و بعضى را اسير مى نمايند. و چون گلويش را مى بوسيد مى گريست ، و گاهى با اميرالمؤ منين (ع ) مى فرمود: او را نگاه دار، آنگاه تمام بدنش را مى بوسيد و مى گريست ، عرض كرد: چرا گريه مى كنيد؟ ميفرمود: موضع شمشيرها را مى بوسم ، و گاهى لب و دندانش را مى بوسيد، گويا ياد مى آورد چوب خيزران در مجلس يزيد و ابن زياد ( لعنة الله عليهم) را، چنانكه زيدبن ارقم در نزد ابن زياد حاضر بود، چون اين حركت شنيع را ديد، فرياد برآورد كه چوبت را از اين لبهاى مبارك بردار كه قسم به آن خدائى كه غير او خدائى نيست ديدم دندانهاى پيغمبر (ص ) را كه بر اين دندانها گذاشته شده بود و آن را مى بوسيد. (1)
نام تو هست زنده و جاويد يا حسين
عشق تو هست مايه امّيد يا حسين
با مهر تو چو داد مرا شير مادرم
جانم اسير عشق تو گرديد يا حسين
در باغ آرزو كه برويد گل اميد
وصل تو هست غايت امّيد يا حسين
از عطر جانفزاى تو سرمست مى شود
هر كس زباغ عشق تو گل چيد يا حسين
هر كس شنيد قصه جانسوز نينوا
سيلاب اشك از مژه باريد يا حسين
جانم فداى آن كه به دنيا هر آن چه داشت
در راه دوستى تو بخشيد يا حسين
اى جان فداى نام تو كز نام تو به جاست
نام بلند مكتب توحيد يا حسين
با چشم اشكبار به يادت ((نويد)) گفت
نام تو هست زنده جاويد يا حسين (2)
1- خصائص حسينيه ، 228
2- رستاخيز لاله ها، ص 32
منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام ، تالیف علی میر خلف زاده