داستانهای پیامبر اکرم (ص): سخاوت
۲۳ آبان ۱۳۹۴ 0خصلت سخاوت از پيامبر (ص) به يارانش نيز سرايت كرده بود، مورّخ معروف مسعودى در مروج الذّهب مى گويد:
فقيرى تصميم گرفت نزد عبيد اللّه بن عباس بيايد، ولى اشتباه كرد و به حضور پيامبر (ص) آمد به خيال اينكه او عبيد اللّه است و گفت: «به من كمك كن خداوند به تو روزى دهد، من شنيدهام عبيد اللّه بن عبّاس هزار درهم به فقير مى دهد و از او عذر خواهى مى كند».
پيامبر (ص) فرمود: من كجا و عبيد اللّه كجا؟.
فقير گفت: تو كيستى از نظر حسب يا فراوانى مال و ثروت؟.
پيامبر (ص) فرمود: داراى هر دو جهت هستم.
فقير گفت: حسب و شخصيت انسان به جوانمردى و نيكو كارى او است، وقتى كه چنين بودى داراى حسب خواهى بود.
پيامبر (ص) دو هزار درهم به او داد و عذر خواهى كرد.
فقير گفت: اگر تو عبيد اللّه نباشى، بهتر از او هستى، و اگر عبيد اللّه هستى امروز تو بهتر از ديروز تو است.
پيامبر (ص) هزار درهم ديگر به او داد.
فقير گفت: اگر تو عبيد اللّه هستى، سخاوتمندترين مردم زمانت مى باشى، فكر مى كنم تو در ميان جمعيتى هستى كه در ميانشان محمد (ص) است، تو را به خدا بگو بدانم تو خود محمّد (ص) نيستى؟.
پيامبر (ص) فرمود: چرا، من محمد (ص) هستم.
فقير گفت: سوگند به خدا اشتباه نكردم، ولى شك و ترديد مرا فرا گرفت، چرا كه اين جمال درخشان و دل آرا، جز از پيامبر (ص) يا از عترت او نمى باشد.
منبع: سيرت پيامبر اعظم و مهربان، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات ناصر، قم، 1385، صص152-153.