اذان ناتمام بلال
۰۹ اسفند ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامروایت شده که روزی زهرا «علیها السلام» فرمود: بسیار مایلم که صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم (با توجه به اینکه بلال بعد از رحلت پیامبر «صلی الله علیه وآله» اذان نمیگفت تا دیگران را تأیید نکند.)
این خبر به بلال رسید طبق خواهش فاطمه «علیها السلام» صدای خود را به اذان بلند کرد.وقتی که گفت:
«اللَّهاکبر، اللَّهاکبر»
فاطمه «علیها السلام» بیاد زمان پیامبر «صلی الله علیه وآله» افتاد. آنچنان بیتاب شد که نتوانست از گریه خودداری کند.وقتی که بلال گفت:
«اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُاللَّه»
فاطمه علیها السلام» ضجه زد و بیهوش به روی زمین افتاد.
مردم به بلال گفتند: اذان را قطع کن فاطمه «علیها السلام» از دنیا رفت و گمان کردند که فاطمه علیها السلام» جان داد.
بلال، اذانش را قطع کرد و ناتمام گذاشت، وقتی که فاطمه «علیها السلام» به هوش آمد از بلال خواست که اذان را تمام کند.
بلال اذان را تمام نکرد و به فاطمه «علیها السلام» عرض کرد: ای سرور بانوان، بیم آن دارم که وقتی صدای مرا بشنوی به جانت آسیب برسد.
فاطمه «علیها السلام» بلال را معاف داشت.
منبع: فرهنگ فاطميه الفباي شخصيتي حضرت زهرا عليهاالسلام , مهدي نيليپور.