پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج2، ص: 605-603
«في ذكرى يوم النحر و صفة الأضحية».
در بيان روز عيد قربان و صفات قربانى.
قربانى بايد کامل باشد:
در اين خطبه (يا در اين بخش از خطبه) امام وارد بيان بعضى از جزئيات و ريزه کاريهاى قربانى شده، گويى مى خواهد بحثهاى کلّى خطبه گذشته را با بحث در جزئيات، تکميل کند و نشان دهد مردان خدا تنها به کلّيات نمى پردازند، بلکه به تمام دستورهاى شرع، از کوچک و بزرگ توجّه دارند. مى فرمايد: «از شرائط کمال قربانى آن است که گوشهايش صاف و برافراشته و چشمانش سالم باشد، بنابراين هرگاه گوش و چشم قربانى سالم باشد، قربانى کامل و سالم است» (وَ مِنْ تَمَامِ الاُْضحِيَةِ(1) اسْتِشْرَافُ(2) أُذُنِهَا، وَ سَلاَمَةُ عَيْنِهَا، فَإِذَا سَلِمَتِ الاُْذُنُ وَ الْعَيْنُ سَلِمَتِ الاُْضْحِيَةُ وَ تَمَّتْ).
سپس در ادامه اين سخن مى فرمايد: «هر چند شاخش شکسته باشد و با پاى لنگ به قربانگاه آيد» (وَلَوْ کَانَتْ عَضْبَاءَ(3) الْقَرْنِ تَجُرُّ رِجْلَهَا إِلَى المَنْسَکِ).
اين سخن با آنچه در ميان فقها معروف است و از ساير روايات معصومين استفاده مى شود که قربانى بايد از رأس جهات نيز سالم باشد منافاتى ندارد، چرا که آنچه مضر به سلامت قربانى است آن است که شاخ داخلى آن شکسته باشد و شکسته بودن شاخ بيرونى ضرر ندارد. همچنين مختصر لنگى که مانع از حرکت نبوده باشد مضر نيست.
در بعضى از نسخه هاى اين خطبه جمله اى در ذيل عبارت (تَجُرُّ رِجْلَها اِلَى الْمَنْسَکِ) آمده و آن جمله «فَلا تَجْزِى» است. بنابراين مفهوم جمله اين مى شود که اگر شاخ آن شکسته باشد و بر اثر لنگ بودن پايش را روى زمين بکشد براى قربانى کافى نيست.(4)
مرحوم سيدرضى در پايان اين خطبه مى گويد: «وَالْمَنْسَکُ هاهُنا اَلْمَذْبَحُ»; «منظور از منسک در اينجا قربانگاه است».
***
نکته:
چرا بايد قربانى بى عيب و نقص باشد؟
با اين که هدف نهايى از قربانى کردن آن است که گروهى از نيازمندان از آن بهره مند شوند همانطور که قرآن مجيد مى فرمايد: «فَاِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها وَ اَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»; «هنگامى که پهلوهاى قربانى آرام گرفت (و جان داد) از گوشت آنها بخوريد و مستمندان قانع و فقيران معترض را نيز اطعام کنيد، اين گونه ما اين حيوانات را مسخّر شما ساختيم، تا شکر خدا را بجا آوريد(5)». و مسلّم است سالم بودن و نبودن گوش يا شاخ حيوان کمترين تأثيرى در اين معنى ندارد، ولى با توجّه به اين که قربانى کردن يک عبادت است، و انتخاب حيوان معيوب و ناسالم مناسب ساحت قدس پروردگار نيست، براى تقديم به درگاه پروردگار، بايد بهترين را برگزيد و اين يک نوع ادب و احترام به ساحت قدس خداوند متعال است.
نماز خواندن زنان با حجاب کامل، پوشيدن لباسهاى تميز به هنگام نماز، خوشبو کردن خويشتن به هنگام عبادت، و حتى غسل و کفن ميت با آب پاک و لباس پاک، همه نوعى اداى احترام به پيشگاه حق است.
* * *
پی نوشت:
1 ـ «أضحية» به معنى قربانى و در اصل از «ضُحى» (بر وزن هُما) به معنى ظهور و بروز است و صبحگاهان را از اين رو «ضحى» مى گويند که آفتاب بالا مى آيد و ظاهر و آشکار مى شود و قربانى را از اين رو «اضحيه» مى گويند که پس از بالا آمدن آفتاب روز عيد، انجام مى گيرد.
2 ـ «استشراف» از ماده «شرف» در اصل به معنى بلندى ظاهر يا بلندى مقام آمده است و منظور از «استشراف اذن» اين است که گوشهاى حيوان بلند و برافراشته باشد که نشانه سلامت آن است.
3 ـ «عضباء» از ماده «عضب» (بر وزن عزم) به معنى قطع کردن است و «عضباء القرن» به معنى حيوانى است که شاخش شکسته يا قطع شده باشد و گاه به شترى که گوشش را شکاف داده باشند «ناقه عضباء» گفته مى شود.
4 ـ جمله «فلا تجزى» در کتاب «من لايضره الفقيه» جلد 1 صفحه 168 (باب صلاة العيدين/ حديث 1487) آمده است.
5 ـ سوره حج، آيه 36.