خطبه 135 نهج البلاغه
۱۶ آذر ۱۳۹۵ 0 معارفترجمه محمد دشتی
و من كلام له (علیه السلام) و قد وقعت مشاجرة بينه و بين عثمان، فقال المغيرة بن الأخنس لعثمان: أنا أكفيكَهُ، فقال علي (عليه السلام) للمغيرة:
(مشاجره اى بين امام عليه السّلام و عثمان در گرفت. مغيره پسر اخنس، كه يكى از منافقان بود به عثمان گفت من او را كفايت مى كنم، امام على عليه السّلام به مغيره فرمود):
يَا ابْنَ اللَّعِينِ الْأَبْتَرِ وَ الشَّجَرَةِ الَّتِي لَا أَصْلَ لَهَا وَ لَا فَرْعَ، أَنْتَ تَكْفِينِي!؟ فَوَاللَّهِ مَا أَعَزَّ اللَّهُ مَنْ أَنْتَ نَاصِرُهُ وَ لَا قَامَ مَنْ أَنْتَ مُنْهِضُهُ؛ اخْرُجْ عَنَّا، أَبْعَدَ اللَّهُ نَوَاكَ، ثُمَّ ابْلُغْ جَهْدَكَ، فَلَا أَبْقَى اللَّهُ عَلَيْكَ إِنْ أَبْقَيْتَ.
شناخت دشمنان امام عليه السّلام:
اى فرزند لعنت شده دم بريده، و درخت بى شاخ و برگ و ريشه، تو مرا كفايت مى كنى؟ به خدا سوگند، كسى را كه تو ياور باشى، خدايش نيرومند نگرداند، و آن كس را كه تو دست گيرى، بر جاى نمى ماند. از نزد ما بيرون رو، خدا خير را از تو دور سازد، پس هر چه خواهى تلاش كن. خداوند تو را باقى نگذارد، اگر از آنچه مى توانى انجام ندهى.