شرح زیارت امین الله ؛ معنای « اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده »

شرح زیارت امین الله ؛ معنای « اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده »

۲۹ آذر ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام

« اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده »، این بخش از زیارت امین الله شامل گواهی دادن بر کمال مجاهده امام برای خدا است.

معنای جهاد

جهد در لغت به معنی تلاش و کوشش و به زحمت افتادن نسبت به اموری است (1) و مجاهده به معنای به کار بستن توان در دفع دشمن است و چون انسان دشمنان بیرونی و درونی دارد از این جهت کلمه جهاد در دفع همه آنها استعمال شده و هر کدام اصطلاح خاصی پیدا کرده است.

مراتب جهاد

برای جهاد مراتبی است که عبارتند از: 

الف - جهاد فی سبیل الله:

خداوند انسان را برای رسیدن به کمال بندگی و معرفت خویش آفریده است و برای رسیدن به آن باید با تلاش و کوشش، مقدمات و راههایی که برای آن معین فرموده، فراهم کرد و موانع رسیدن به آن را نیز کنار زد، و چون یکی از موانع مهم برای رسیدن انسانها به مقام بندگی، افراد گمراه و طاغوتها می باشند لذا دستور اکید داده شده که مؤمنان با آنها ستیز کنند تا آنها از میان برداشته شوند و راه برای رسیدن به هدف نهایی باز شود و برای این کار نتایج والایی را نیز بیان فرموده است. 
در قرآن کریم نوعا برای این چنین مقابله ای کلمه جهاد فی سبیل الله به کار رفته است(2) زیرا اعتقادات حقه و فرامین خداوند سبل او هستند که ما را به خدا می رسانند.
از این جهت می فرماید:
انفروا خفافاً و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون (3)
 کوچ کنید سبک و سنگین و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید، این کار برای شما خوبست اگر بدانید.

ب - جهاد فی الله:

خداوند برای امتحان بشر در مسیر تکاملیش تمایلات و کششهای مختلفی را در وجود او نهاده است و در نفس او نیز درک خوبی و بدی را قرار داده است.
قرآن کریم می فرماید: و نفس و ما سوایها فالهمها فجورها و تقویها:(4)  سوگند به نفس انسانی و آن کسی که او را مساوی آفریدش پس بدیها و خوبیهایش را به او الهام کرد و رسولانی برای او فرستاد تا تمامی راههای نیک و بد را بیان کنند و آن تمایلات را با راههای خوب، جهت الهی دهند و بشر با تشخیص راه راست و انتخاب آن به بندگی خالص خداوند، نائل شود. و از طرفی شیطان را نیز آفرید تا با فریب دادن انسان (5) و وسوسه کردن او(6)، تمایلات غیرالهی را زینت داده (7) و او را دعوت به ضلالت و باز ماندن از هدف حقیقی نماید (8) . 
انسان در این عالم در این کشمکشهای الهی و شیطانی قرار گرفته است، از طرفی فطرت الهی و تمایلات والای انسانی(9) و انبیاء علیهم السلام او را به طرف معبود حقیقی و متخلق شدن به اوصاف الهیه دعوت می کنند و از طرف دیگر شیطان با یارانش(10) به علت دشمنیش با انسان او را با وعده های دروغین به طرف خود می کشد تا زمام امر او را در دست خود بگیرد و او را مطیع و خاضع خود کند.
اینجاست که انسان اگر بخواهد به سعادت حقیقی نائل شود باید با وساوس شیطانی مبارزه کند. اولین وسوسه او درباره اعتقادات حقه است که او ایمان نیاورد، کافر، مشرک یا منافق گردد. انسان اگر در این مرحله موفق شود شیطان او را نسبت به انجام ندادن فرامین الهیه و ارتکاب خلاف وسوسه می نماید و اگر در این مرحله نیز موفق نگردد در جهت و انگیزه اعمال صالح وسوسه می نماید تا آثار شایسته بر آن اعمال مترتب نشود و انسان را به قرب الهی نرساند تا جایی که این گونه وسوسه در جهاد فی سبیل الله و سایر اعمال صالح نیز جاری است، زیرا ممکن است کسی در جهاد فی سبیل الله باشد لکن در اثر نیت ناخالص عملش بی اثر باشد  .
همان طور که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:  
همانا اعمال فقط به واسطه نیتهاست و برای هر کسی آن چیزی است که نیت کرده پس کسی که هجرتش به سوی خدا و رسولش باشد پس هجرتش به سوی آنهاست و کسی که هجرتش به سوی رسیدن به دنیا یا ازدواج زنی باشد پس هجرتش به سوی همان است که نیت کرده است . (11)
از این جهت قرآن می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین، (12) : و مردم امر نشدند مگر برای اینکه خدا را انتخاب کرده و نفس خود را از تمایلات شیطانی و حیوانی باز دارند و انگیزه های غیرالهی را از خود دور کنند  وبه مقام مجاهده فی الله نائل شده و خداوند راههای به سوی خودش را برای ایشان نشان می دهد.
خداوند در این باره می فرماید: و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین،(13) : و کسانی که برای ما جهاد کنند حتماً ایشان را به راههای خود هدایت می کنیم و همانا خدا با نیکوکاران است .
این اختلاف (14)تعبیر بین جهاد فی سبیل الله و جهاد فینا و نیز هدایت این مجاهدین به راههای الهی و معیت خداوند با نیکوکاران در حالی که هدایت خداوند عمومی است و او با همه موجودات می باشد، نشانگر این است که این جهاد یک عمل والایی است که هدایت خاصه به سبل الهی و همراهی خاص خداوند (همراهی، کمک یا رحمت خاصه خداوند) را به خود اختصاص داده است .
از این جهت در ذیل آیه گذشته از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: این آیه برای آل محمد و تابعینشان می باشد.(15) .
علت آن روشن است  . زیرا کسانی که خود صراط مستقیم می باشند و نیز کسانی که دقیقاً در صراط مستقیم باشند، مجاهد حقیقی برای خداوند متعال هستند و شیطان هیچ سلطه ای برایشان ندارد.
 علی علیه السلام در کلمات قصارش این جهاد را برترین و بهترین جهاد و کامل ترین مرتبه تقوی معرفی نموده است(16) .
نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بنابر نقل امام صادق علیه السلام، آن را جهاد اکبر دانسته است  .آنجا که عده ای را برای جهاد با دشمن فرستادند پس از بازگشت آنها، فرمودند: خوش آمدند قومی که جهاد اصغر را انجام دادند ولی جهاد اکبر برایشان باقی مانده است عرض شد: جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس(17)
سر این فرمایشات روشن است  . زیرا وساوس شیطانی و تمایلات طبیعی نفس انسانی همواره موجود است و کسانی که رستگاری واقعی و حیات طیبه(18) را می خواهند باید یک مبارزه دائمی با وساوس شیطانی و تمایلات غیرالهی نفس داشته باشند .
همان گونه که علی علیه السلام می فرماید:
همانا دوراندیش کسی است که خود را به جهاد با نفس خویش مشغول سازد پس آن را اصلاح کرده و آن را از خواهشها و لذتهایش منع نموده و مالکش شود و همانا برای عاقل به نفس خود از دنیا و آنچه در اوست و اهلش مشغولیتی است.(19)

ج - جهاد برای خدا حق جهاد:

با دقت در تعبیرات قرآن و سنت، به دست می آید که  برای انسان مقامات عالیه ای در نظر گرفته شده است که با این درکهای عادی نمی توان آن را درک کرد لکن با تبعیت کامل از اولیای دین می توان به آنها نائل شد، یکی از آن موارد (جهاد فی الله حق جهاده) است که باید فرقش با جهاد فی الله روشن گردد تا در مقام زیارت خطاب به اولیای دین بفهمیم چه می گوییم، خلاصه معنای جهاد فی الله این شد که انسان با تلاش پیگیر تمامی تمایلات نفسانی خویش را در جهت دستورات و اهداف الهی قرار دهد و از طغیان آنها و ترجیح دادن زندگانی دنیا بر آخرت جلوگیری کند .
همان گونه که خداوند می فرماید:
و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی المأوی (20)
: و اما کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از خواسته هایش باز دارد پس بهشت جایگاهش می باشد.
البته این گونه جهاد منافات ندارد با اینکه هدف و انگیزه از آن رسیدن به بهشت و ثواب اخروی یا پرهیز از جهنم و عقاب ابدی باشد، ولی با رجوع به بیانات اولیای دین، می فهمیم که مرحله بالاتری از این نوع جهاد و عبادت تصور می شود و آن همان است که غایت جهاد و عبادت جز خداوند و محبت به او و اینکه او اهل عبادت است نباشد، نه توجه به خود عبادت شود و نه توجه به چیزی غیر از معبود، در عین حالی که عبادت و جهاد مرحله قبل برای خدا و عبادت خدا حساب می شود.
از این جهت امام صادق علیه السلام می فرماید:
 همانا عبادت کنندگان سه دسته هستند، گروهی خداوند عز و جل را از ترس عبادت می کنند پس آن عبادت بندگان است، و عده ای خداوند تبارک و تعالی را برای جستجوی ثواب عبادت می کنند پس آن عبادت مزدبگیران است، و دسته ای خداوند عز و جل را به سبب محبت او عبادت می کنند پس آن عبادت آزادگان است و این برترین عبادت است. معنای آزاده بودن دسته سوم که عبادتشان برترین عبادت می باشد آن است که ایشان از همه اغراض غیر از بندگی معبود - چون معبود - چون مستحق بندگی است - آزاد شده اند. (21)
قرآن کریم در جای دیگر می فرماید:
و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ملة ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس...(22) :
و برای خدا جهاد کنید حق جهادش، او شما را انتخاب کرد و در دین بر شما حرجی قرار نداد دین پدرتان ابراهیم است که او شما را قبل از این (قرآن) و در این (قرآن) مسلمان نامید تا اینکه پیامبر گواه بر شما باشد و شما گواه بر مردم بوده باشید....
با تأمل در خصوصیات آیه شریفه معارف والایی به دست می آید(23) . زیرا اولاً فرموده است :  جهاد کنید برای خدا آن چنان که حق جهادش بوده باشد یعنی در آن جز خدا چیزی منظور نباشد .
مانند این فرمایش: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاتة و لاتموتن الا و انتم مسلمون (24)، ای مؤمنین، از خدا پروا داشته باشید حق پروایش و نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید، حق تقوی همان تقوای محض است که باطل در آن راه نداشته و عبودیت خالصه ای است که غفلت و هوایی غیر هوای مولا در آن نباشد و این همان اعلی درجه اسلام است. البته این امر در این آیه و آیه قبل به لحاظ تصویر اعلی درجه ارتقاء وجودی انسان است.(25)
و ثانیاً حضرت ابراهیم پدر مسلمانان نامیده شده است  . زیرا او اول کسی بود که به مقام تسلیم محض در برابر حق تعالی رسید(26) و برای فرزندان مسلمانش نیز آن را از خداوند خواست، و ثالثاً معنای اجتباء، برگزیدن و انتخاب است که حقیقتش مخلص (بفتح لام) شدن بنده است  . یعنی خداوند او را مخصوص به خودش قرار دهد. در حقیقت بنده به مقامی از معرفت می رسد که جز خدا و اسماء و صفات او را نبیند.
در اینجا گفته می شود که او مخصوص به خدا شده است و خداوند نسبت به این افراد می فرماید:
و اذکر عبادنا ابراهیم و اسحاق و یعقوب اولی الایدی و الابصار، انا اخلصناهم بخالصة ذکری الدار، و انهم عندنا لمن المصطفین الاخیار (27) :
 و به یاد آور بندگان ما ابراهیم و اسحق و یعقوب را که صاحبان دستها و چشمها هستند، همانا ما ایشان را با صفت خالصی که یاد آخرت باشد خالصشان کردیم و ایشان نزد ما از برگزیدگان نیکان می باشند.
خالص کردن خداوند که از آن به اصطفاء نیز تعبیر شده است همان صفت مخلصینی (بفتح لام) است که شیطان و غیر آن در او راه ندارد، و تنها ایشان می توانند خداوند را آن طور که هست توصیف نمایند(28) و در برابر اعمالشان جزا داده نمی شوند،(29)  زیرا ایشان به درجه ای از معرفت خداوند رسیده اند که برای خود چیزی از وجود و اوصاف کمالیه وجود و افعال حسنه قائل نیستند و حقیقت فقر و بندگی را در تمای شئون هستی درک کرده اند، لکن سایر افراد و مجاهدین فی الله در برابر اعمالشان جزا داده می شوند(30) و ایشان در مقام اخلاص عمل هستند و احتمال اغواء شیطان در ایشان می رود زیرا هنوز به آن مقام معرفت والا نرسیده اند که شیطان نتواند در ایشان نفوذ کند هر چند که ایشان بنده خدا نامیده می شوند .
 شیطان نیز بر ایشان سلطه ندارد:
ان عبادی لیس لک علیهم سلطان (31) : همانا تو - شیطان - بر بندگانم سلطه ای نداری.
از این جهت امام رضا علیه السلام از علی علیه السلام نقل می کند که:
 و اخلاص بر خطر است تا اینکه عاقبت کار بنده ملاحظه گردد. (32)
مراد از گواه بودن در آیه قبل، شهادت بر اعمال است که پیامبر صلی الله علیه و آله شاهد اعمال ائمه و ائمه علیهم السلام نیز شاهد بر اعمال امت می باشند.
 مرحوم علامه طباطبایی بحث مفصلی در این باره در ذیل آیه 143 سوره بقره می فرمایند(33).

نتیجه

پس خلاصه مضمون آیه قبل این است که خداوند متعال امر می کند حق جهاد برای خدا را انجام دهیم زیرا او این امت را برگزیده است و پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام را گواه بر آن قرار داده و حضرت ابراهیم علیه السلام این امت را مسلمان نامیده است که می تواند به حقیقت اسلام و تسلیم محض در برابر خداوند برسد به گونه ای که خداوند او را برای خودش برگزیند و خالص گرداند، از این جهت حضرت باقر علیه السلام در ذیل این آیه می فرماید:
ما اهل بیت قصد شدیم و ما برگزیدگانیم... دین پدرتان ابراهیم ما فقط قصد شدیم و شما را مسلمان نامید خداوند ما را مسلمان نامید قبل از این در کتابهای گذشته و در این قرآن تا اینکه پیامبر بر شما گواه و شما گواه بر مردم باشید پس رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما گواه است نسبت به آنچه ما از طرف خداوند تبارک و تعالی می رسانیم و ما گواه بر مردم هستیم پس کسی که روز قیامت تصدیق شود ما او را تصدیق خواهیم کرد و کسی که تکذیب شود، او را تکذیب خواهیم کرد.(34) 
البته سیاق این آیه افاده عموم می کند و باید به همان ظاهرش معنا کرد . مخصوصاً در مورد نامگذاری ما به مسلمان که به اعتبار حضرت ابراهیم است . لکن منافات ندارد که کمال و حقیقت این اوصاف جز در افراد خاصی مصداق نداشته باشد، در این صورت پیاده کردن آیه بر آن مصداق به عنوان یکی از مصادیق عالیه اش محسوب می شود
 این مطلب در قرآن رایج است که یک مطلب را به حسب ظاهر به جمیع امت نسبت می دهد به لحاظ اینکه مشتمل است بر افرادی که کمال آن صفت را دارا هستند.
نظیر این آیه که به بنی اسرائیل به لحاظ بعضی از افراد آن خطاب می کند:
و جعلکم ملوکا: و خدا شما را فرمانروایانی قرار داد.(35) 
از این جهت در روایتی که ذکر شد، فرمایش امام که: ما قصد شدیم، صحیح است به لحاظ بطن آیه و همچنین نام گذارنده این امت را به مسلمان، خدا دانسته و حال آنکه ظاهر آیه به حضرت ابراهیم برمی گردد وهر دو صحیح است . زیرا فعل حضرت ابراهیم علیه السلام هم فعل خداست و اساساً معنای بطن آیه در طول معنای ظاهر آن است و با هم تنافی ندارند. به هر حال در این زیارت شریفه و سایر زیارات نسبت به ائمه علیهم السلام گواهی می دهیم که. شما برای خدا جهاد کردید حق جهادش  یعنی شما در تمامی لحظات زندگی و حالاتتان خدا را به خاطر خودش اطاعت نمودید و جز به خداوند متعال در جمیع شئون الوهیتش توجه ندارید.

پی نوشت :

1- مفردات راغب ، انتشارات مرتضوی ، ص 99.
2- المیزان ، ج 5، ص 356.
3- توبه : 41. این تعبیر در این آیات نیز آمده است توبه : 20 و 88، بقره : 218، انفال : 12 و 74، حجرات : 15، صف : 11، مائده : 35 و 54.
4- شمس : 7 و 8.
5- اسراء: 64.
6- ناس : 3 - 6.
7- نمل : 24 و عنکبوت : 38.
8- لقمان : 21.
9- مراد میل به کمال مطلق و خضوع در برابر او و نیز میل اخلاقی و امثال آنهاست .
10- اسراء: 64 و 53.
11- بحارالانوار، ج 70، ص 211، روایت 35.
12- بینه : 5.
13- عنکبوت : 69.
14- المیزان ، ج 1، ص 33، و ج 16، ص 158 و 159.
15- تفسیر قمی ، ج 2، ص 151.
16- فهرست موضوعی غررالحکم ، باب جهاد نفس ، ص 50 و 51.
17- وسائل الشیعه ، ج 11، ص 122.
18- نحل : 97.
19- فهرست موضوعی غررالحکم ، ص 391.
20- نازعات : 40 و 41.
21- اصول کافی ، ج 2، ص 84، روایت 5.
22- حج : 78.
23- عمده مطالب در ذیل آیه اقتباس از المیزان ج 14 ص 455 - 452 می باشد.
24- آل عمران : 102.
25- المیزان ، ج 3، ص 405 و 406.
26- بقره : 131.
27- ص 47 - 45.
28- صافات : 160
29- صافات : 40
30- یس : 54، صافات : 39، طور: 19، نحل : 32، مرسلات : 43.
31- حجر: 42، اسراء: 65، نحل : 99.
32- بحارالانوار، ج 70، ص 242، روایت ))، فهرست موضوعی غررالحکم ، ص 92.
33- المیزان ، ج 1، ص 327 - 322.
34- اصول کافی ، ج 1، ص 191، روایت 4.
35- مائده : 20. 
 
 منبع : سیمای مخبتین (شرح زیارت امین الله)، شیخ محمود تحریری
 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث