خطبه 164 نهج البلاغه

خطبه 164 نهج البلاغه

۱۲ بهمن ۱۳۹۵ 0 معارف

ترجمه محمد دشتی

و من كلام له (علیه السلام) لما اجتمع الناس إليه و شكوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم، فدخل عليه فقال:
(در سال 34 هجرى مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شكايت كردند و از او خواستند كه با عثمان صحبت كند تا از اشتباهات خود دست بردارد).

إِنَّ النَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، وَ وَاللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ وَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لَا تَعْرِفُهُ، إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ، مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لَا خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ، وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) كَمَا صَحِبْنَا، وَ مَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لَا ابْنُ الْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ الْحَقِّ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالا. فَاللَّهَ اللَّهَ فِي نَفْسِكَ، فَإِنَّكَ وَ اللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لَا تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ وَ إِنَّ الطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلَامَ الدِّينِ لَقَائِمَةٌ.

هشدار دادن به عثمان:
همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجى قرار داده اند، به خدا نمى دانم با تو چه بگويم چيزى را نمى دانم كه تو ندانى، تو را به چيزى راهنمايى نمى كنم كه نشناسى، تو مى دانى آنچه ما مى دانيم.
ما به چيزى پيشى نگرفته ايم كه تو را آگاه سازيم، و چيزى ما در پنهانى نيافته ايم كه آن را به تو ابلاغ كنيم. ديدى چنانكه ما ديدم، شنيدى چنانكه ما شنيديم، با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودى چنانكه ما بوديم.
پسر ابو قحافه (ابا بكر) و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند، تو به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خويشاوندى از آن دو نزديك ترى، و داماد او شدى كه آنان نشدند.
پس خدا را، خدا را، پروا كن سوگند به خدا، تو كور نيستى تا بينايت كنند، نادان نيستى تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است، و نشانه هاى دين برپاست.

فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى، فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً، وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ. وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً، وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لَا عَاذِرٌ فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ الرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا. وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اللَّهَ أَلَّا تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ الْأُمَّةِ الْمَقْتُولَ، فَإِنَّهُ كَانَ يُقَالُ: يُقْتَلُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا الْقَتْلَ وَ الْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً. فَلَا تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلَالِ السِّنِّ وَ تَقَضِّي الْعُمُرِ. فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ كَلِّمِ النَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ. فَقَالَ (علیه السلام) مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلَا أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ.

پس بدان كه برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است كه خود هدايت شده و ديگران را هدايت مى كند، سنّت شناخته شده را بر پا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشكار است، بدعت ها آشكار و نشانه هاى آن بر پاست، و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگرى است كه خود گمراه و مايه گمراهى ديگران است، كه سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترك شده را زنده گرداند.
من از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند كه نه ياورى دارد و نه كسى از او پوزش خواهى مى كند، پس او را در آتش جهنم افكنند، و در آن چنان مى چرخد كه سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير كشيده شود».
من تو را به خدا سوگند مى دهم كه امام كشته شده اين امّت مباشى، چرا كه پيش از اين گفته مى شد: «در ميان اين امّت، امامى به قتل خواهد رسيد كه درِ كشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و كارهاى امّت اسلامى با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا كه حق را از باطل نمى شناسند، و به سختى در آن فتنه ها غوطه ور مى گردند».
براى مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش كه تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانى كه از عمر تو گذشته و تجربه اى كه به دست آورده اى.
(عثمان گفت «با مردم صحبت كن كه مرا مهلت دهند تا از عهده ستمى كه به آنان رفته بر آيم»). امام عليه السلام فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.

 

خطبه  نهج البلاغه فهرست خطبه های نهج البلاغه خطبه  نهج البلاغه

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث