جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص 171
از سخنان آن حضرت (ع) اين سخن را على عليه السلام پس از تلاوت آيات 36 و 37 سوره نور كه مى فرمايد «هر بامداد و شامگاه براى خداوند تسبيح ميكنند، مردانى كه بازرگانى و خريد و فروش آنان را از ياد خدا باز نمى دارد» بيان فرموده است. اين خطبه از خطبه هاى نسبتا بلند است و با عبارت «ان الله سبحانه و تعالى جعل الذكر جلاء للقلوب» (همانا خداوند سبحان و متعال ياد خود را مايه زدودن زنگار دلها قرار داده است) شروع ميشود.
مى گويم: باطن اين سخنان على (ع) شرح حال عارفان است كه برگزيدگان خداوند از ميان بندگانش هستند و على (ع) همواره با كنايه از آنان ياد و به آنان اشاره ميفرمايد وانگهى در اين خطبه تصريح كرده و فرموده است «تا آنجا كه ايشان چيزهايى ميبينند كه مردم نمى بيند و چيزهايى را ميشنوند كه مردم نمى شنوند» و على عليه السلام در اين خطبه از جمله مقامات عارفان، ذكر، محاسبه نفس، بكاء، نحيب، توبه و پشيمانى و دعا و فاقه و حزن و زبونى را بيان فرموده است يعنى اندوهى كه سراپاى دلهاى ايشان را مجروح ساخته است.
[ابن ابى الحديد سپس فصلى مشبع در پنجاه و هفت صفحه در مورد بيان احوال عارفان ايراد كرده است كه به راستى بسيار خوب از عهده بيرون آمده است و براى اطلاع خوانندگان ارجمند فشرده يى از مبحث را ترجمه مى كنم.]
گويد: در مباحث و فصلهاى گذشته وعده داده بوديم كه به شرح مقامات عارفان خواهيم پرداخت و اين جا جايگاه آن است و ميگوييم مقام نخست از مقام عارفان و منزل نخست از منازل سالكان «توبه» است كه خداى متعال فرموده است «اى مومنان همگان به سوى خداوند توبه بريد شايد كه رستگار شويد» و پيامبر (ص) فرموده است «توبه كننده واقعى از گناه چون كسى است كه او را گناهى نيست»، على عليه السلام فرموده است «در پيشگاه خداوند هيچ چيز دوست داشتنى تر از جوان توبه كننده نيست»، آن گاه شواهد بسيار از سخنان صوفيه بزرگ چون يحيى بن معاذ و ابو حفص حداد و ابو على دقاق و ذوالنون مصرى و رابعه عدويه آورده است.
ديگر از مقامات عارفان «مجاهده» است كه در مباحث گذشته به حد كافى درباره اش سخن گفتيم. سپس مقام «عزلت و خلوت» است كه در جزء قبل اين كتاب بحثى شايسته در آن مورد داشتيم. پس از آن مقام تقواست كه عبارت است از ترس از نافرمانى خداوند و ستم
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص172
بر بندگان كه خداوند سبحان فرموده است «همانا گرامى ترين شما نزد خداوند پرهيزگارترين شماست». ديگر از آن جمله مقام «ورع» است كه پرهيز كردن از موارد شبهه ناك است. پيامبر (ص) به ابو هريره فرموده «پارسا باش تا عابدترين مردم باشى». ابو عبد الله جلاء گويد: كسى را ميشناسم كه سى سال در مكه مقيم بود و از آب زمزم جز آنچه كه با سطل و ريسمان خود بيرون ميكشيد نياشاميد.
گويند: خواهر بشر بن حارث پيش احمد بن حنبل آمد و گفت: ما روى پشت- بامهاى خود پشم ريسى ميكنيم، چراغهاى طاهريان كه عبور مى كنند بر پشت بام مى تابد و پرتو آن بر ما ميافتد آيا براى ما رواست كه در پرتو چراغهاى آنان پشم ريسى كنيم احمد گفت: اى كنيزك خدا تو كيستى گفت خواهر بشر حافى. احمد گريست و گفت. پارسايى از خانه شما سرچشمه گرفته و بيرون تراويده است نه، در پرتو چراغهاى آنان پشم ريسى مكن.
حسن بصرى وارد مكه شد جوانى از فرزندان على عليه السلام را ديد كه پشت به كعبه داده است و مردم را موعظه ميكند. حسن بصرى به او گفت: ملاك دين چيست گفت پارسايى. پرسيد: آفت دين چيست گفت: آز و طمع. حسن از پاسخ او متعجب شد.
ديگر از مقامات عارفان «زهد» است و درباره حقيقت زهد سخن بسيار گفته اند. سفيان ثورى گفته است: زهد در اين جهان كوتاهى آرزوست. خواص گفته است: زهد آن است كه دنيا را رها كنى و اهميت ندهى كه چه كسى آن را ميگيرد. احمد بن حنبل گفته است: «زهد» بر سه درجه است ترك حرام كه زهد عوام مردم است و ترك چيزهاى حلال غير ضرورى كه زهد خواص است و ترك آنچه كه تو را از خداوند باز ميدارد كه زهد عارفان است.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص173
گفته شده است: خداوند متعال تمام خير را در خانه يى نهاده و كليد آن را در زهد قرار داده است و همه شر را در خانه يى نهاده و دوستى دنيا را كليد آن قرار داده است.
ديگر از مقامات عارفان «سكوت» است. ما ضمن مباحث پيش در اين مورد نكات سودبخشى نقل كرديم و اينك هم نكات ديگرى را ميگوييم. پيامبر (ص) فرموده اند «آن كس كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است همسايه خود را آزار نمى دهد، و آن كس كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است بايد ميهمان خويش را گرامى دارد و آن كس كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است بايد سخن پسنديده و خير گويد يا سكوت كند».
ديگر از مقامات عارفان «خوف» است كه خداوند متعال فرموده است «فرا مى خوانند پروردگار خود را از خوف و به طمع [آمرزش]» و فرموده است «پس از من بترسيد». ابو على دقاق ميگفته است: خوف داراى مراتبى است كه عبارت است از «خوف» و «خشيت» و «هيبت». خوف از شرايط و لوازم ايمان است و خداوند متعال فرموده است «اگر مومن هستيد از ايشان خوف نداشته باشيد و از من خوف داشته باشيد» و خشيت از شروط علم است كه خداوند متعال فرموده است «همانا بندگان عالم خدا از خداوند خشيت دارند» و هيبت از شروط معرفت است كه خداوند
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص174
سبحان فرموده است «خداوند شما را از خودش بيم ميدهد و بر حذر ميدارد». يكى از عارفان گفته است: هر كس از هر چيز بترسد از او ميگريزد و هر كس از خدا بترسد بايد به پيشگاه او بگريزد. ابو سليمان دارانى گفته است: خوف از هيچ دلى بيرون نمى رود مگر اينكه آن دل ويران ميشود.
ديگر از مقامات عارفان «رجاء» است. ما ضمن مباحث پيشين بخشى شايسته در مورد خوف و رجاء ايراد كرديم. ابو على رودبارى ميگويد: «بيم» و «اميد» همچون دو بال پرنده است كه اگر درست و برابر باشد پرواز پرنده كامل خواهد بود و هرگاه يكى از آن دو كاستى يابد پرواز پرنده دچار كاستى گردد و اگر هر دو از ميان برود پرنده در حد مرگ مى افتد.
از امام على بن حسين عليهما السلام روايت شده كه فرموده است «بارخدايا، گويى اميد من به تو با گناهانم افزونى مى يابد بر اميد من به تو با اعمال خودم، زيرا در اعمال خويش بايد به اخلاص اعتماد كنم و چگونه ممكن است من كه در معرض آفات هستم اخلاص را محرز كنم، و در گناهان ميبينم كه بايد به عفو تو اعتماد كنم و چگونه آن را نخواهى آمرزيد و حال آنكه موصوف به جود و بخششى.
مقامات ديگرى را كه ابن ابى الحديد براى عارفان بر شمرده است از اين جهت كه در كمتر كتابى حتى از كتب صوفيه آمده است نام مى بريم: حزن، جوع، خشوع و تواضع، قناعت، توكل، يقين، صبر، مراقبت، رضا، استقامت، اخلاص، صدق، حياء، حريت، ذكر، فتوت، فراست، حسن خلق، كتمان، جود و سخاء و ايثار، غيرت، تفويض، ولايت و معرفت، دعا و مناجات، تاسى، فقر، ادب، محبت، شوق، زهد و كنار زدن دنيا.