وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ، فَلَا تُبَلْ [كَيْفَ] مَا كُنْتَ.
لَا تُبَلْ: اهميت مده.
لا تُبَل: نترس و اعتنا نكن
و فرمود (ع): اگر آنچه مى خواستى ميسرت نشد، به هر حال كه هستى، قانع باش.
و آن حضرت فرمود: هرگاه آنچه خواهى نباشد، از اينكه چگونه باشى باك مدار.
حفظ روح اميدوارى (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: اگر به آنچه كه مى خواستى نرسيدى، از آنچه هستى نگران مباش.
[و فرمود:] اگر آن كه خواهى نيستى بارى بدان ننگر كه كيستى.
امام عليه السّلام (در باره آرزوها) فرموده است:هرگاه بآنچه مى خواهى نرسيدى پس بهر حال هستى باك نداشته باش (زيرا براى نرسيده اندوه بخود راه دادن بى خردى است).
امام(عليه السلام) فرمود: هنگامى كه آنچه را مى خواهى انجام نمى گيرد، هرگونه باشى اعتنا نكن (و نگران مباش).
نگران مباش:امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به افرادى که در رسیدن به مقصودشان ناکام مى مانند دستورى مى دهد که مایه آرامش است، مى فرماید: «هنگامى که آنچه را مى خواهى انجام نمى گیرد، هرگونه باشى اعتنا نکن»; (إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ فَلاَ تُبَلْ(1) مَا کُنْتَ).براى این جمله تفسیرهاى متعددى از سوى شارحان نهج البلاغه ذکر شده است; اکثر شارحان بر این عقیده اند که این سخن حکیمانه اشاره به همان چیزى است که در قرآن مجید آمده: (لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُم)(2) یعنى هنگامى که به مقصد نرسیدى غمگین مباش، چرا که اگر مقصود مادى است دنیاى مادى بقایى ندارد و اگر مقصود معنوى است خداوند براى تلاشى که کردى به تو اجر و پاداش مى دهد.بعضى دیگر مانند «محمد عبده» گفته اند که منظور این است که اگر به مقصود نرسیدى دست از تلاش و کوشش بر ندار و به سخنان این و آن اعتنا مکن.بعضى دیگر گفته اند: مقصود این است که اگر به مقصود نرسیدى به همان حال که هستى راضى باش تا از مقام و مرتبه تو نزد خداوند کاسته نشود.تفسیر چهارمى براى این سخن به نظر مى رسد که از بعضى جهات مناسب تر است و آن این که اگر به مقصود نرسیدى به هر صورت باشى تفاوتى نمى کند مثل این که کسى هدفش این بوده که در فلان شهر زندگى کند و موفقیت خود را تنها در آنجا مى بیند. اگر این مقصود براى او حاصل نشود چه تفاوتى مى کند که در هر شهر دیگرى باشد، زیرا همه شهرها نسبت به خواسته او یکسان است و نباید در این باره سخت گیرى کند. این شبیه چیزى است که مرحوم «علامه شوشترى» در شرح نهج البلاغه خود آورده که زنى تنها یک پسر داشت و از دنیا رفت. آن مادر گفت: من مى خواستم این فرزند من زنده بماند حال که از دنیا رفت هر کس دیگرى مى خواهد بعد از او زنده بماند یا نماند.بارها گفته ایم که اراده چند معناى مختلف از عبارت واحد مانعى از نظر ادبى ندارد و در نثر و نظم کلام عرب و سایر لغات، نمونه هاى فراوانى از آن هست، بنابراین ممکن است تمام معانى فوق در محتواى کلام امام(علیه السلام) جمع باشد.(3)*****پی نوشت:(1). «لا تُبَلْ» از ماده «بَلْو» بر وزن «دَلو» به معناى اهمیت دادن به چیزى گرفته شده و این صیغه در اصل «لا تُبالَ» بوده و در حالت جزمى واو آن حذف شده سپس الف باب مفاعله نیز به عنوان تخفیف حذف گردیده و «لا تُبَلَ» شده سپس جزم که روى واو محذوف بوده، منتقل به لام شده است و «لا تُبَلْ» شده است.(2). حدید، آیه 23.(3). سند گفتار حکیمانه: در مصادر نهج البلاغه این کلام حکمت آمیز از غررالحکم با مختصر تفاوتى نقل شده است: به جاى «ما کُنْتَ» «کَیْفَ أنْتَ» آمده است (که احتمالاً از منبع دیگرى گرفته شده است) در نسخه ابن ابى الحدید و ابن میثم نیز «کَیْفَ أنْتَ» آمده است. ابن ابى الحدید در شرح این جمله مى گوید: «تفسیر این کلام براى بسیارى از مردم پیچیده شده است». این تعبیر ـ به گفته صاحب مصادر ـ نشان مى دهد که این از کلمات مشهور آن حضرت است که اندیشمندان بسیارى درباره آن امعان نظر کرده اند، زیرا اگر این کلام از سخنان مشهور آن حضرت نبود دلیلى نداشت که براى به دست آوردن تفسیر صحیح آن تلاش و کوشش کنند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 55).
امام (ع) فرمود: «إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلَا تُبَلْ مَا كُنْتَ»:يعنى هر گاه در موردى به هدف خود نائل نشدى، در هر حالى كه نسبت به آن كار هستى اهميت نده. مفهوم اين سخن، جلوگيرى از اهميت دادن و افسوس خوردن نسبت به كارهايى است كه انجام نشده، با اين توضيح كه افسوس خوردن براى از دست رفتن هدف، باعث غم و اندوه است و اين در حال حاضر زيانى است كه هيچ گونه فايده اى بر آن مترتب نمى باشد، بنا بر اين مرتكب شدن چنين كار زيانبارى از نادانى است.
الخامسة و الستون من حكمه عليه السّلام:(65) و قال عليه السّلام: إذا لم يكن ما تريد، فلا تبل ما [كيف] كنت. (74780- 74769)
اللغة:(بالى) مبالاة بالأمر: اهتمّ به و اكترث له- المنجد.الاعراب:لا تبل ما كنت، خطاب نهي عن بالى يبالي، و القياس أن تكون فلا تبال بحذف لام الفعل جزما فقط و لكن حذف ألف المفاعلة على غير قياس كحذف النون من يك، و نقل الجزم إلى اللّام، و ما، اسمية نكرة منعوتة بقوله: كنت أي شيئا كنته، فهي مفعول لقوله لا تبل.المعنى:هي كلمة تسلية لمن يسعى نحو مقصود و غرض بحسب شخصيته، و قلّما يخلو عنه أيّ إنسان، فكلّ أحد يقصد هدفا في حياته و يسعى للوصول إليه بحسب
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 104
مقامه، و قلّما يصل الإنسان إلى ما يقصده و يريده، فانّ أكثر النّاس يقصدون هدفا لا يتهيّأ لهم أسبابه أو يقصّر همّتهم عن سلوك طريقه، فلا يكونون ما يريدون، فقال عليه السّلام: إذا لم تصل إلى هذا المقصد الّذي تريده لفقد الوسائل أو قصور الهمة أو وفور الموانع، فارض بما وصلت إليه من الأحوال، و لا تغتم بما فات منك من الامال.الترجمة:چون آنچه خواستى نشدى، از آنچه هستى نگران مباش.چون آنچه خواستي نشدت حاصل از تلاش رو شكر كن، مباد كه از بد بتر شود
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص286
اذا لم يكن ما تريد، فلا تبل كيف كنت. «چون آنچه مى خواهى نباشد بدان منگر كه چگونه بوده اى.»
شرح اين سخن بر گروهى از مردم دشوار گرديده است و گفته اند مشهور سخن حكيمان اين است كه چون آنچه خواهى نباشد، همان را خواه كه هست - زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز. و معنى گفتار امير المؤمنين كه فرموده است: «بدان منگر كه چگونه بوده اى» روشن نيست، و آنان مقصود و مراد امير المؤمنين عليه السّلام را درك نكرده اند. مقصود آن حضرت اين است كه اگر آنچه مى خواهى نبود، اندوهگين مشو و اعتنايى مكن و از اينكه مرادت بر آورده نشد و محروم گشتى، نوميد مشو. اين سخن نظير گفته ديگر على عليه السّلام است كه فرموده است: «بر آنچه از نعمت دنيا كه از دست مى دهى، اندوه بسيار مخور» و نظير اين گفتار خداوند متعال است كه فرموده است: «براى آنچه از دست مى دهيد اندوه مخوريد»، در عين حال امير المؤمنين سخن خود را مؤكد ساخته و فرموده است به هر حال كه باشى اندوه مخور، و اگر آنچه را كه آرزومند بودى از دست دادى به هر حال كه باشى، بر آن اندوه مخور، چه بيمار و چه زندانى و چه تنگدست و چه دوست از دست داده باشى و به هر حال بر روزگار اعتنا مكن و اگر تو را از آرزويت نوميد ساخت و با خواسته تو بر عكس رفتار كرد، اندوه بر دل مگير و اين حال سبك و كوچك شمردن روزگار را در همه احوال در نظر داشته باش و اين واضح است.