وَ حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (علیه السلام) أَنَّهُ (علیه السلام) قَالَ: كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الْآخَرَ، فَتَمَسَّكُوا بِهِ؛ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى "وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ".[قال الرضي رحمه الله تعالى و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط].
ابو جعفر، امام محمد باقر (ع) از آن حضرت حكايت كند كه فرمود:بر روى زمين مردم را از عذاب خدا، دو چيز مايه امان بود: يكى از آن دو برداشته شد و ديگرى برجاست آنرا بگيريد و بدان تمسك جوييد. آن امان كه برداشته شد رسول الله (صلى الله عليه و آله) بود. و آن امان كه برجاى ماند، استغفار است. خداى تعالى فرمايد: «تا آن گاه كه تو در ميانشان هستى، خدا عذابشان نكند و تا آن گاه كه از خدا آمرزش مى طلبند خدا عذابشان نخواهد كرد».سيد رضى گويد: امام (ع) اين معنى را چه نيكو بيرون كشيده اند و استنباط كرده اند.
ابو جعفر محمد بن على باقر عليهما السّلام از حضرت روايت كرده كه فرمود:دو امان از عذاب خدا در زمين بود، يكى از آنها برداشته شد، پس ديگرى را كه باقى مانده بگيريد و به آن چنگ بزنيد. اما امانى كه برداشته شد رسول خداست صلّى اللّه عليه و آله. و امّا امانى كه باقى است استغفار است، خداوند بزرگ فرمود: «خداوند آنان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان آنانى، و عذابشان نمى نمايد در حالى كه به استغفار مشغولند».اين بيان از محاسن استخراج و لطائف استنباط حضرت از قرآن است.
دو عامل ايمنى مسلمين (اخلاقى، معنوى):و درود خدا بر او، فرمود: (امام باقر عليه السّلام از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل فرمود) دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود: يكى از آن دو برداشته شد، پس ديگرى را دريابيد و بدان چنگ زنيد، امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود، و أمان باقى مانده، استغفار كردن است، كه خداى بزرگ به رسول خدا فرمود: «خدا آنان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان آنانى، و عذابشان نمى كند تا آن هنگام كه استغفار مى كنند».(اين روش استخراج نيكوترين لطايف معنى، و ظرافت سخن از آيات قرآن است).
[و ابو جعفر محمد بن على باقر از او (ع) حكايت كرد كه فرمود:]دو چيز در زمين مايه أمان از عذاب خدا بود، يكى از آن دو برداشته شد پس ديگرى را بگيريد و بدان چنگ زنيد: امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا (ص) بود. و امّا امانى كه مانده است آمرزش خواستن است. خداى تعالى فرمايد «و خدا آنان را عذاب نمى كند حالى كه تو در ميان آنانى و خدا عذابشان نمى كند حالى كه آمرزش مى خواهند».[و اين از نيكوتر لطايف معنى را برون آوردن است و ظرافت سخن را آشكار كردن.]
حضرت ابو جعفر (امام) محمّد باقر ابن علىّ (ابن الحسين) عليهما السّلام نقل كرده كه امام عليه السّلام (در ترغيب باستغفار) فرموده است:1- دو آسودگى و پناه از كيفر خداوند در زمين بود يكى از آنها از دست رفت و ديگرى نزد شما است پس بآن چنگ زنيد (نگهدارى كنيد) امّا پناهى كه از دست رفت رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله- بود (كه از بين شما رخت بر بست) و امّا پناهى كه باقى است استغفار و درخواست آمرزش (گناهان) است،2- خداى تعالى (در قرآن كريم سوره 8 آیه 33) فرموده: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» يعنى خدا مردم را عذاب نمى كند تا تو در بين ايشان هستى و خدا آنان را بكيفر نمى رساند و حال آنكه ايشان (از گناهانشان) آمرزش مى طلبند.(سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرموده:) اين بيان (گواه آوردن از قرآن كريم) از سخنان نيكو و از مو شكافيهاى درك حقائق مى باشد (كه امام عليه السّلام آنرا آشكار و بيان فرموده است).
ابوجعفر محمد بن على الباقر(عليهما السلام) از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود:«در زمين دو امان (دو وسيله نجات) از عذاب الهى بود كه يكى از آنها برداشته شد دومى را دريابيد و به آن چنگ زنيد; اما امانى كه برداشته شد وجود رسول الله(صلى الله عليه وآله) بود (كه خداوند به بركت وجود او هرگز عذابى بر اين امت نازل نكرد، ولى او از ميان ما رفت) و امانى كه باقى مانده «استغفار» است، همان گونه كه خداوند متعال مى فرمايد: «تا تو در ميان آنها هستى خداوند آنان را عذاب نمى كند و تا آنان نيز از گناهان خود استغفار مى كنند، خداوند عذابشان نخواهد كرد».به گفته مرحوم سيّد رضى: «اين استنباط امام يك نمونه از بهترين استفاده ها و لطيف ترين استنباط ها از آيات قرآن كريم است».
دو امان از عذاب الهى:مرحوم سیّد رضى این گفتار حکیمانه امیر مؤمنان على(علیه السلام) را به توسط فرزندزاده گرامى اش امام باقر(علیه السلام) نقل کرده مى گوید: ابو جعفر محمد بن على الباقر(علیهما السلام) از آن حضرت چنین نقل کرده است که فرمود: «در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهى بود که یکى از آنها برداشته شد دومى را دریابید و به آن چنگ زنید»; (وَحَکَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَر مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیّ الْبَاقِرُ(علیهما السلام) أَنَّهُ قَالَ کَانَ فِی الاَْرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ، وَقَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَکُمُ الاْخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ).آنگاه امام(علیه السلام) به شرح این دو بر اساس استنباطى که از یکى از آیات قرآن مجید کرده مى پردازد و مى فرماید: «اما امانى که برداشته شد وجود رسول الله(صلى الله علیه وآله) بود (که خداوند به برکت وجود او هرگز عذابى بر این امت نازل نکرد; ولى او از میان ما رفت) و امانى که باقى مانده استغفار است، همان گونه که خداوند متعال مى فرماید: «تا تو در میان آنها هستى خداوند آنها را عذاب نمى کند و تا آنان نیز از گناهان خود استغفار مى کنند خداوند عذابشان نخواهد کرد»; (أَمَّا الاَْمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله)، وَأَمَّا الاَْمَانُ الْبَاقِی فَالاِْسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).به گفته مرحوم سیّد رضى «این استنباط امام یک نمونه از بهترین استفاده ها و لطیف ترین استنباط ها از آیات قرآن کریم است»; (قالَ الرَّضىُ: وَهذا مِنْ مَحاسِنِ الاْسْتِخْراجِ وَلَطائِفِ الاْسْتِنْباطِ).هنگامى که به عقل و خرد خویش رجوع کنیم نیز آنچه را که در این آیه مبارکه آمده و استنباطى را که امام(علیه السلام) از آن کرده درمى یابیم. پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق آیه شریفه (وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)(1) رحمتى براى تمام جهانیان بود چگونه ممکن است این کانون رحمت الهى در میان امت باشد و خدا آنها را عذاب کند.از سویى دیگر، استغفار یکى از وسایل جلب رحمت خداست، زیرا خودش بندگان را دعوت به استغفار کرده و وعده غفران و آمرزش داده و فرمود: «(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ); اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفته اید و مرتکب گناهان شده اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان (توبه کنندگان) را به یقین او آمرزنده مهربان است».(2)بنابراین بعد از رحلت پیغمبر خدا و رفتن آن حضرت به دیار باقى مسلمانان مى توانند خود را به وسیله توبه و انابه و استغفار از عذاب الهى مصون دارند و امام(علیه السلام) با استنباطى که در بالا آمد راه را به آنها نشان داده و بر آن تأکید ورزیده است.ایشان نه تنها مى توانند از عذاب الهى در امام بمانند بلکه با استغفار درهاى رحمت و نعمت و سعادت را مى توانند به روى خود بگشایند. همان گونه که در سوره «نوح» آمده است: «(اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً * وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَبَنِینَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَیَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا); من به آنها گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید او بسیار آمرزنده است تا باران هاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد».(3)مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود مى گوید: ضمیر در «لِیُعَذِّبَهُمْ» به اهل مکه بر مى گردد و منظور از «استغفار» در این آیه ترک شرک و روى آوردن به اسلام است، بنابراین معناى آیه این است که «خداوند اهل مکه را مادامى که پیغمبر در میان آنهاست عذاب نمى کند و بعد از او نیز اگر ایمان به رسالت آن حضرت بیاورند مجازات نخواهد کرد».(4)به نظر مى رسد که مرحوم مغنیه مفهوم آیه را محدود کرده است، زیرا ظاهر آیه با توجه به این که ـ در سوره «انفال» که از سوره هایى است که در مدینه نازل گردیده وجود دارد ـ همه مسلمانان را شامل مى شود نه فقط اهل مکه را همچنین استغفار نیز معناى وسیعى دارد که هم گناه شرک و هم گناهان دیگر را در بر مى گیرد و مى دانیم بسیارى از عذاب هاى اقوام پیشین به سبب گناهانى بود که غیر از شرک انجام مى دادند; مانند عذاب قوم لوط.بنابراین، آیه مفهوم وسیعى دارد که همه مسلمانان در هر زمان را شامل مى شود و استغفار نیز هرگونه توبه از گناه است.قابل توجه این که در آیه بعد از این آیه در سوره «انفال» مى خوانیم: «(وَ ما لَهُمْ أَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ); چرا خدا آنها را مجازات نکند با این که آنها (مؤمنان را از عبادت کردن در کنار) مسجدالحرام جلوگیرى مى کنند در حالى که آنها سرپرست آن نیستند; سرپرست آن فقط پرهیزگارانند; ولى بیشتر آنها نمى دانند».(5)بعضى ـ مانند ابن ابى الحدید ـ چنین پنداشته اند که این آیه در سال حدیبیه (سال ششم) که کفار مکه پیغمبر را از زیارت خانه خدا باز داشتند نازل شده و بعداً به هنگام جمع آورى قرآن و ترتیب آن به وسیله اصحاب رسول الله(صلى الله علیه وآله) در اینجا جاى داده شده است.در حالى که این سخن از دو جهت اشتباه است: اولاً جلوگیرى مشرکان از زیارت مسلمانان نسبت به خانه خدا تنها در سال حدیبیه نبود پیش از این نیز چنین بود و ثانیاً قرآن در زمان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به صورت کنونى جمع آورى شد و اصحاب بر رسول الله(صلى الله علیه وآله) خواندند(6). (7)*****پی نوشت:(1). انبیا، آیه 107.(2). زمر، آیه 53.(3). نوح، آیه 10-12.(4). فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 267.(5). انفال، آیه 34 .(6). شرح بیشتر در این باره را در تفسیر نمونه ذیل آیات سوره حمد در جلد اول مطالعه فرمایید.(7). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه آمده است که مرحوم طبرسى این حدیث را با تفاوت آشکارى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کرده است و این نشان مى دهد که از منبع دیگرى جز نهج البلاغه گرفته و همچنین فتال نیشابورى در کتاب روضة الواعظین با مقدارى اضافه و کم نسبت به نهج البلاغه آورده است. همین گونه سبط بن جوزى در تذکرة الخواص سپس مى افزاید: فخر رازى در تفسیرش آن را از «ابن عباس» نقل کرده در حالى که معلوم است «ابن عباس» علم خود را ـ به تصریح خودش ـ از علوم امیر مؤمنان اخذ کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 85)
ابو جعفر، امام محمد بن باقر بن على (ع) نقل كرده است كه على (ع) فرمود: «كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ- وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ- أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ- وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»:سيد رضى مى گويد: اين سخن از سخنان نيكو و از ظريف ترين نكته يابيهاست.اين كه وجود پيامبر (ص) در بين امّت و برگرداندن آنان به سوى خداوند براى برخوردارى از آمرزش او و همچنين آمرزش طلبى با اخلاص، دو مقدمه براى نزول رحمت خدا و برطرف كردن عذاب پروردگار است، از مطالبى است كه دليل عقلى گواه آن است و امام (ع) آن را با گواه راستين قرآنى همان طورى كه بيان فرمود، مورد تأكيد قرار داده است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 133
الرابعة و الثمانون من حكمه عليه السّلام:(84) و حكى عنه أبو جعفر محمّد بن عليّ الباقر -عليهما السّلام- أنه قال: كان في الأرض أمانان من عذاب اللَّه و قد رفع أحدهما فدونكم الاخر فتمسّكوا به: أمّا الأمان الّذي رفع فهو رسول اللَّه -صلّى اللَّه عليه و آله- و أمّا الأمان الباقي فالاستغفار قال اللَّه تعالى: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (23 الأنفال).قال الرّضيّ رحمه اللَّه: و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط. (75355- 75287)
قال الشارح المعتزلي بعد نقل تفسير هذه الاية:ثمّ قال «و ما لهم أن لا يعذّبهم اللَّه» أى و لأيّ سبب لا يعذّبهم اللَّه مع وجود ما يقتضي العذاب و هو صدّهم المسلمين و الرّسول عن البيت في عام الحديبيّة و هذا يدلّ على أنّ ترتيب القرآن ليس على ترتيب الوقائع و الحوادث، لأنّ سورة الأنفال نزلت عقيب وقعة بدر في السّنة الثانية من الهجرة، و صدّ الرسول عن البيت كان في السّنة السادسة، فكيف يجعل آية نزلت في السّنة السادسة في سورة نزلت في السّنة الثانية، و في القرآن كثير من ذلك و إنما رتّبه قوم من الصحابة في أيّام عثمان.أقول: و في كلامه موارد للنظر:1- ترتيب القرآن ليس على ترتيب الوقائع و الحوادث، غير واضح المعنى و لا يلائم مع ما فرّعه عليه، و لعلّ غرضه أنّ ترتيب القرآن ليس على ترتيب النزول.2- أنّ صدّ المسلمين عن البيت ممّا عزم عليه مشركو مكّة في صدر الهجرة، و الاية ينددهم على هذه العزيمة، و لذا عبّر عنه بالفعل المضارع الدالّ على الاستمرار، و يؤيّده الايات التالية المتعرّضة لكيفيّة صلاتهم عند البيت و إنفاق أموالهم في الصدّ عن سبيل اللَّه.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 134
3- قد صحّ أنّ القرآن جمع و رتّب، سوره و آياته على هذا الترتيب الّذي بين أيدينا في زمن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله و ختمه على النبيّ جمع من الصحابة، و جمع القرآن في زمن عثمان إنّما كان من ناحية رسم الخط و الاملاء و حصره في هذا الاملاء الّذي بين أيدينا، صيانة له عن دخول التحريف فيه من هذه الناحية، و القول بمداخلة بعض الصحابة في ترتيب آيات القرآن تجرّى على كلام اللَّه الّذي لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه.الترجمة:إمام پنجم محمّد بن علي الباقر عليهما السّلام از آن حضرت روايت كرده كه مى فرمود:در روى زمين دو پناه از عذاب خدا وجود داشت، يكى از آن دو برداشته شد پس نگهداريد ديگرى را و بدان بچسبيد، أما آن پناهى كه برداشته شد خود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود، و أمّا آن پناهى كه باقى است استغفار است، خداى تعالى فرموده «نباشد كه خدا آنانرا عذاب كند در حالى كه تو ميان آنان باشى، و نباشد كه خدا عذاب كننده آنها شود با اين كه آمرزش خواهند».
حكى عنه ابو جعفر محمد بن على الباقر عليهما السّلام انه كان عليه السّلام قال: كان فى الارض امانان من عذاب الله، و قد رفع احدهما، فدونكم الآخر فتمسكوا به، امّا امان الذى رفع فهو رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و امّا الامان الباقى فالاستغفار قال الله تعالى: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ». قال الرضى رحمه الله: و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط.«ابو جعفر محمد بن على الباقر عليهما السّلام نقل فرموده كه على عليه السّلام مى فرموده است: «بر زمين دو امان از عذاب خدا بوده كه يكى از آن دو برداشته شده است، بر شما باد به آن يكى ديگر و به آن دست يازيد، امانى كه برداشته شده رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، اما آن يكى كه باقى مانده، آمرزش خواهى است كه خداوند متعال فرموده است: خداوند آنان را در حالى كه تو ميان آنان باشى عذاب نمى فرمايد و خداوند آنان را تا استغفار كنند عذاب نمى فرمايد».سيد رضى كه خدايش رحمت كناد مى گويد: و اين از پسنديده ترين استنباط و بيرون كشيدن لطايف است.