وَ قَالَ (علیه السلام): مَا عَالَ مَنِ اقْتَصد.
عَالَ: فقير و نيازمند شد.
و فرمود (ع): درويش نشود كسى كه ميانه روى كند.
و آن حضرت فرمود: آن كه ميانه روى پيشه كرد تنگدست نشد.
قناعت و بى نيازى (اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: آن كه ميانه روى كند تهيدست نخواهد شد.
[و فرمود:] آن كه ميانه روى گزيد، درويش نگرديد.
امام عليه السّلام (در ترغيب به ميانه روى) فرموده است:تنگدست نشد كسيكه (در زندگى) ميانه روى پيشه نمود (در قرآن كريم سوره 17 آیه 29 مى فرمايد: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» يعنى دست خود را به گردنت مبند (در صرف مال سختگير مباش) و نه بسيار باز و گشاده دار كه (هر كدام كنى) به نكوهش و حسرت و اندوه بنشينى).
امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه در هزينه كردن اعتدال پيشه كند هرگز فقير نخواهد شد.
بهترين راه مبارزه با فقر:امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و نورانى خود اشاره به آثار ميانه روى در امور كرده و مى فرمايد: «كسى كه در هزينه كردن ميانه روى كند هرگز فقير نخواهد شد»; (مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ).«عال» از ريشه «عيل» (بر وزن عين) در اصل به معناى عيالمند شدن است; ولى اين واژه به معناى فقير نيز به كار رفته است. بعضى گفته اند اگر از ماده «عول» باشد به معناى فزونى عيال است و اگر از ريشه «عيل» باشد به معناى فقر است و «اقتصاد» به معناى ميانه روى در هر كار مخصوصاً در امور مالى است. اين معنا امروز هم در مقياس كوچك خانواده و هم در مقياس وسيع جامعه ثابت شده است كه اگر از اسراف و تبذير پرهيز شود و در هزينه كردن سرمايه ها صرف جويى و ميانه روى گردد بسيارى از مشكلات حل مى شود; مشكل زمانى براى فرد يا جامعه پيدا مى شود كه حساب دقيقى براى هزينه ها و نيازها در نظر نگيرد و يا بى حساب و كتاب آنچه را دارد هزينه كند كه به يقين زمانى فرا مى رسد كه فرد يا جامعه در فقر فرو مى روند.در منابع اسلامى نیز روایات فراوانى در این زمینه دیده مى شود، از جمله در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الإقْتِصادُ فِى النَّفَقَةِ نِصْفُ الْمَعِیشَةِ; میانه روى در مخارج زندگى نیمى از معیشت انسان را تأمین مى کند».(1)در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «مَنْ صَحِبَ الاِْقْتِصادَ دامَتْ صُحْبَةُ الْغِنى لَهُ وَجَبَرَ الاِْقْتِصادُ فَقْرَهُ وَخَلَلَهُ; کسى که همنشین میانه روى باشد غنا و بى نیازى پیوسته همنشین او خواهد بود و اقتصاد فقر او را جبران و مشکلات او را برطرف مى سازد».(2)در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود: «ضَمِنْتُ لِمَنْ اِقْتَصَدَ أنْ لا یَفْتَقِرُ; من ضمانت مى کنم کسى که میانه روى پیشه کند هیچ گاه فقیر نشود».(3)البته میانه روى نه تنها در مسائل اقتصادى و مالى در مقیاس فرد و جامعه، بلکه در همه کارها مطلوب است حتى توصیه شده که مؤمنان در عبادت که وسیله قرب الى الله است نیز میانه روى را از دست ندهند.مرحوم «کلینى» در کتاب کافى بابى تحت عنوان اقتصاد در عبادت آورده که نخستین حدیثش از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) چنین است: «إنَّ هذا الدّینُ مَتِینٌ فَاَوْغِلُوا فیهِ بِرِفْق وَلا تُکَرِّهُوا عِبادَةَ اللهِ إلى عِبادِ اللهِ فَتَکُونُوا کَالرّاکِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذی لا سَفَراً قَطَعَ وَلا ظَهْراً أبْقى; این آئین حساب شده و متین است. در این مسیر با مدارا حرکت کنید و بندگان خدا را به عبادت زیاد مجبور نکنید که همانند سوار وامانده اى مى شوید که نه به مقصد رسیده و نه حیوان را سالم گذارده است»(4). (5)*****پی نوشت:(1). کنزالعمّال، ح 5434، مطابق نقل میزان الحکمه.(2). غررالحکم، ح 8071.(3). کافى، ج 4، ص 53، ح 6.(4). همان، ج 2، ص 86، ح 1.(5). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در ذیل کلام حکمت آمیز 143 مى گوید: از کلام 136 تا این کلام در کتاب آداب امیرالمؤمنین لاصحابه نقل شده که آن هم جزء احادیث اربع مائة (چهارصد کلام حکمت آمیز مربوط به دین و دنیا) است که جماعتى از علما قبل از مرحوم سیّد رضى و بعد از او آن را نقل کرده اند که از جمله ایشان صدوق در خصال و ابن شعبه حرانى در تحف العقول هستند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، 123)
امام (ع) فرمود: «مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ»:اقتصاد يعنى خرج و صرف مال به اندازه نياز متعارف، كه اين خود باعث بى نيازى است زيرا به مقدار حاجت از مال و مكنت را خداوند بر عهده گرفته است كه به طور مستمر تا زمانى كه انسان زنده است، مرحمت كند، و لازمه اش رعايت اقتصاد و ميانه روى است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 212
الرابعة و الثلاثون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(134) و قال عليه السّلام: ما عال امرؤ اقتصد. (77347- 77341)
اللغة:(عال) عيلا و عيلة: افتقر.المعنىبيّن عليه السّلام أنّ الاقتصاد علاج للفقر و الاعواز، و يطلق على معنيين:1- الاقتصار في المخارج على قدر المنافع، و تطبيق المصارف الماليّة على ما يحصل من الفائدة بالكسب و غيره.2- السعى في تكثير الأرباح و الفوائد بتوسيع العمل و تجويد الصناعة و المكاسب الاخر.الترجمة:هر كس اقتصاد پيشه كند، تنگدست نشود.هر كه دارد اقتصاد اندر معاش ره نيابد فقر و درويش بجاش
ما عال امرؤ اقتصد. «آن كس كه ميانه روى كند، درويش نشود.»