وَ قَالَ (علیه السلام): النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا.
و فرمود (ع): مردم دشمن چيزهايى هستند كه نمى دانند.
و آن حضرت فرمود: مردم دشمن آن چيزى هستند كه نمى دانند.
نادانى و دشمنى ها (اخلاقى، علمى):و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن چيزهايى هستند كه نمى دانند.
[و فرمود:] مردم دشمن آنند كه نمى دانند.
امام عليه السّلام (در نكوهش نادانى) فرموده است:مردم دشمنند آنچه را كه نمى دانند (زيرا نادانان آنچه مى دانند دانش پندارند و جز آنرا نادرست، چنانكه در قرآن كريم سوره 10 آیه 39 مى فرمايد: «كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بعلمه» يعنى انكار ميكنند چيزى را كه بآن دست نيافته اند).
امام(عليه السلام) فرمود: مردم دشمن چيزى هستند كه نمى دانند.
دشمنان حق:امام(عليه السلام) در اين گفتار بسيار حكيمانه خود اشاره به يكى از آثار خطرناك جهل كرده مى فرمايد: «مردم دشمن چيزى هستند كه نمى دانند»; (النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا).اين دشمنى از آنجا سرچشمه مى گيرد كه اولاً اشخاص جاهل و نادان احساس نقص در خود مى كنند و همين احساس سبب مى شود كه نسبت به آنچه نمى دانند عداوت و دشمنى به خرج دهند و گاه حتى آنها را ناچيز و بى ارزش بشمارند تا از اين طريق نقص خود را برطرف سازند.ثانياً هرگاه انسان از اسرار چيزى بى خبر باشد به قضاوت عجولانه مى پردازد و در اين قضاوت عجولانه با آنچه نمى داند به دشمنى بر مى خيزد.ثالثاً جهل همچون ظلمات است و انسان هنگامى كه در ظلمات متراكم قرار گيرد هر شبهى از دور مى بيند، به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه آن را حيوانى درنده يا گرگى خطرناك مى پندارد و هر آوازى مى شنود آن را نشانه حمله دشمنى مى شمرد.در ظلمات جهل نيز انسان گاه هر مطلبى را مخالف و دشمن خود مى پندارد حتى اشخاصى را كه درست نمى شناسد با بدبينى به آنها نگاه مى كند و به همين دليل گاه كشورها و ملت ها به جنگ هاى خونين دست مى زنند به سبب اين كه از حال يكديگر بى خبرند و هر حركتى را توطئه اى بر ضد خود مى پندارند، لذا يكى از طرق ايجاد آشتى و صفا و اتحاد و دوستى در ميان مردم و ملت ها بالابردن سطح آگاهى هاى آنهاست و اين كه سران آنها در كنار هم بنشينند و به مذاكره بپردازند و با نيت هاى واقعى يكديگر آشنا شوند و يخ هاى بدبينى ذوب شود و ديوار بى اعتمادى فرو ريزد و در كنار هم با محبت و دوستى زندگى كنند.ریشه این گفتار حکیمانه، قرآن مجید است که مى فرماید: «(بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ); (ولى آنها از روى علم و دانش، قرآن را انکار نکردند;) بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند».(1)امیرمؤمنان على(علیه السلام) در حدیث دیگرى در همین زمینه مى فرماید: «لا تَعادُوا ما تَجْهَلونَ فَإنّ أکْثَرَ الْعِلْمِ فیما لا تَعْرِفُونَ; به آنچه نمى دانید دشمنى نکنید، زیرا بیشتر دانش ها در امورى است که شما نمى دانید».(2)نیز در حدیث دیگرى که مرحوم اربلى در کتاب کشف الغمه آورده مى فرماید: «مَنْ جَهِلَ شَیْئاً آبَهُ; کسى که چیزى را نمى داند آن را نکوهش مى کند».(3)قرآن مجید بحثى درباره داستان خضر و موسى دارد. در این داستان بسیار پرمعنا این نکته روشن مى شود که چگونه انسان مطلبى را که نمى داند به مخالفت با آن مى پردازد. موسى(علیه السلام) بر حسب ظاهر مى دید خضر کشتى سالمى را سوراخ و معیوب مى کند و یا جوانى را به قتل مى رساند و دیوارى را در شهر بیگانه اى بدون دلیل تعمیر و مرمت مى کند به همین دلیل فریاد اعتراض او بلند شد چون ظاهر را مى دید و از باطن قضیه بى خبر بود هنگامى که خضر فلسفه آنها را یک یک برشمرد کاملاً تسلیم شد(4). (5)*****پی نوشت:(1). یونس، آیه 39 .(2). غررالحکم، ص 46.(3). میزان الحکمه، واژه جهل، ح 1267.(4). شرح این داستان را در کتاب تفسیر نمونه، ذیل تفسیر سوره کهف مطالعه فرمایید.(5). سند گفتار حکیمانه: این سخن عیناً در حکمت 438 بدون کم و زیاد نقل شده و خطیب(رحمه الله) در آنجا به منابع آن از کتب دیگر اشاره مى کند (منابعى که قبل یا بعد از سید رضى بوده اند) از جمله جاحظ در کتاب المأة المختاره من کلامه(علیه السلام) ومفید در کتاب اختصاص ومیلانى در مجمع الامثال و زمخشرى در ربیع الابرار وحصرى در زهر الآداب وثعالبى در خاص الخاص (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 304). در کتاب مطالب السؤول نیز این جمله با کمى تفاوت در ضمن جمله هاى دیگرى نقل شده است و مرحوم علامه مجلسى آن را در بحارالانوار، ج 75، ص 14 آورده است.
امام (ع) فرمود: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا»:ناآگاهى به چيزى باعث مى گردد كه شخص براى آگاهى از آن منفعتى را تصور نكند در نتيجه شخص ناآگاه به اين عقيده مى رسد كه در آموختن آن چيز فايده اى نيست، و لازمه چنين عقيده اى فاصله گرفتن از آن است. آن گاه امام (ع) اين فاصله گرفتن و دورى گزيدن را با اين مطلب -كه علم بالاترين فضيلتى است كه صاحبان آن بدان وسيله بر نادانان افتخار كرده و حكومت مى كنند و بر آنها خرده مى گيرند و درجه اعتبارشان را پايين مى آورند- مورد تأكيد قرار مى دهد، بعلاوه افراد نادان خود نيز به كمال ايشان معتقدند. به اين ترتيب بر دورى كردن آنها از دانش و دانشمند، و دشمنيشان با اين فضيلت افزوده مى شود.
الثالثة و الستون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(163) و قال عليه السّلام: النّاس أعداء ما جهلوا. (78313- 78307)
المعنى:الجهل ظلمات متراكمة في فضاء القلب بعضها فوق بعض، و محيط الظّلمة منشأ الخصومة و العداوة و الخوف و الوحشة، فترى الأطفال و ضعفاء العقول يخافون في ظلمة الليل و يتوهّمون كلّ ما يتراءى لهم سبعا ضاريا، أو عدوّا فاتكا.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 250
فالجاهل التائه في ظلمات جهله يتوهّم كلّما لا يحيط به علما عدوّا و مضرّا له فيخاف منه و يحسبه منافيا لمقاصده، و قد كثر الخصومات بين الشعوب و الأفراد من ناحية الجهل و القصور في المعارف.و قد تنبّه زعماء البشرية في هذه العصور لما أفاده عليه السّلام في أسبق القرون و الدهور فتوسّلوا إلى بسط العلم و المعرفة بين الشعوب ليرتفع الخصومات و يحلّ السلم و التودّد محلّ العداوة و الشحناء و الخصومات الّتي أثارت حروبا دامية شعواء تلفت فيها الوفا و ملائين من أفراد البشر الأبرياء، و هدمت صوامع و مساجد و بلادا عامرة و غلب عليها الخراب و الدّمار.الترجمة:مردم دشمنند هر آنچه را ندانند.مردمان دشمنند آنچه ندانند سعى نمايند تا ز خويش برانند
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص397
الناس اعداء ما جهلوا. «مردم دشمن چيزى هستند كه نمى دانند.»
اين كلمه پيش از اين هم گذشت و ما هم درباره آن و نظايرش توضيح داديم، سبب آنكه آدمى دشمن چيزى است كه آن را نمى داند اين است كه به كاستى و بى اطلاعى خويش احساس حقارت مى كند به ويژه در حضور ديگران و انجمنها كه چون مردم درباره چيزى كه او نمى داند بحث و گفتگو مى كنند، قدر و منزلت او در چشم ديگران كاستى مى پذيرد و آزار مى بيند و بديهى است هر چه سبب آزار و تحقير گردد، دشمن تو خواهد بود.