وَ قَالَ (علیه السلام): اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ.
اُزْجُرِ الْمُسِىءَ بِثَوابِ الْمُحْسِن: بدكار را با پاداش به نيكوكار تنبيه كن، يعنى اگر نيكوكار بخاطر كارهاى نيكش مورد تشويق قرار گيرد، افراد بدكار، براى كسب پاداش هم كه شده از كارهاى زشت دست مى كشند.
و فرمود (ع): پاداش دادن به نيكوكار، بدكار را رنجه مى دارد.
و آن حضرت فرمود: بدكار را با پاداش دادن به نيكوكار تنبيه كن.
روش برخورد با بدان (اخلاق اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: بدكار را با پاداش دادن به نيكوكار آزار ده.
[و فرمود:] با پاداش دادن به نيكوكار بدكار را بيازار.
امام عليه السّلام (در جلوگيرى از بد كارى) فرموده است:بدكار را به پاداش نيكوكار (ارجمند داشتن و احسان و نيكوئى باو) رنجه دار (چون هيچ زجرى براى بد كرداران سختتر از ارجمند داشتن و نيكى نمودن با نيكان نمى باشد).
امام(عليه السلام) فرمود: گنهكار را با پاداش دادن به نيكوكار (تنبيه كن و) از گناه بازدار.
اين گونه گنهكار را ادب كن:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از طرق مؤثر بازدارنده نسبت به بدكاران مى كند و مى فرمايد: «گنهكار را با پاداش دادن به نيكوكار (تنبيه كن و) از گناه بازدار»; (اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ).به يقين براى بازداشتن بدكاران از كار بد راه هاى مختلفى است كه هر كدام از آنها براى بازداشتن گروهى از بدكاران مفيد است: نخست اين كه بدكار را مجازات كنند كه در كتاب حدود و تعزيرات اسلامى احكام گسترده آن با توجه به سلسله مراتب آمده است و در تمام دنيا اين گونه مجازات ها معمول است كه شامل زندان، جريمه مالى، مجازات بدنى و حتى مجازات روحى از طريق سرزنش و اعلام به اجتماع مى شود. قرآن مجيد نيز درباب قصاص و حد سارق و حد زانى و مجازات قذف اشارات روشنى به اين معنا دارد. نوع دوم آن است كه براى بازداشتن بدكاران از كار بد به آنها نيكى كند، همان گونه كه در آيات شريفه از جمله آيه شريفه 34 سوره «فصلت» مى فرمايد: «(ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ); بدى را با نيكى دفع كن ناگهان (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى گرم و صميمى است» به اين ترتيب مى توان گروهى از بدكاران را شرمنده ساخت و از كار خود باز گرداند.راه سوم اين است كه نيكوكاران را مورد تشويق قرار دهى هنگامى كه بدكاران آن را ببينند گروهى دست از كار بد مى كشند به اميد اين كه پاداش نيكوكاران نصيب آنها گردد. اين كار در تمام دنيا معمول است كه هر سال گروهى از برترين ها را در مسائل علمى، نوشتن كتاب هاى مفيد، امور كشاورزى و دامدارى و صنايع و اختراعات تشويق مى كنند و جوائز گرانبهايى به آنها مى دهند و نامشان را در رسانه ها اعلام مى دارند تا سبب شود افراد سست و تنبل و بدكار و منحرف آن را ببينند و از كار خود پشيمان شوند و كم كاران نيز به كار بيشتر ترغيب گردند. قرآن مجيد در آيات فراوانى پاداش هاى عظيمى براى مؤمنان صالح در روز قيامت بيان مى كند; پاداش هايى كه فوق تصور انسان هاست. حتى پاداش هاى مادى دنيوى نيز براى آنها در نظر گرفته است. از جمله غنائمى كه به جنگجويان تخصيص داده مى شود و احترامى كه براى مجاهدان راستين در مقابل قائدان و فراركنندگان از جهاد قائل شده مصداق هاى ديگرى از اين اصل كلى است.كلام امام(عليه السلام) در اينجا نيز به روشنى از بهره گيرى از اين روش حكايت مى كند. البته هر يك از اين سه روش مربوط به گروه خاصى است و همه اينها در همه موارد جواب نمى دهند. مديران جامعه بايد كاملاً بيدار باشند و افراد را به خوبى بشناسند و بدانند هر فردى يا هر گروهى را با كدام يك از اين طرق بايد از كار بد بازداشت. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود در شرح اين گفتار حكيمانه تنها به ذكر يك بيت از ابن هانى مغربى و دو بيت از ابوالعطاهيه قناعت كرده است. دو بيت ابوالعطاهيه كه جالب تر و جامع تر است چنين است:إذا جازَيْتَ بِالاْحْسانِ قَوْماً *** زَجَرْتَ الْمُظْلِمينَ عَنِ الذُّنُوبِفَما لَكَ وَالتَّناوُلُ مِنْ بَعيد *** وَيُمْكِنُكَ التَّناوُلُ مِنْ قَريبهنگامى كه به گروهى از طريق احسان پاداش دادى بدكاران را از گناهشان بازداشتى. لزومى ندارد كه از راه هاى دوردست به مقصد برسى. مى توانى از راه نزديك به هدف خود نايل شوى.*****پی نوشت:(1). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در مصادر نهج البلاغه این گفتار حکیمانه را از زمخشرى در ربیع الابرار از على(علیه السلام) نقل مى کند با این تفاوت که به جاى «اُزْجُرِ»، «ازْدَجِرِ» آمده است و نیز آن را از ابن قاسم در روض الاخیار نقل نموده و در ذیل حکمتِ بعد عبارتى از طرطوشى در صراط الملوک نقل مى کند که نشان مى دهد این دو گفتار حکیمانه را ضمیمه هم و با اضافاتى نقل کرده است به این صورت: «اِقْطِعِ الشرَّ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بِقَطْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ وَازْجُرِ الْمُسىء بِإثابَةِ الْمُحْسِنِ لِکَىْ یَرْغَبَ فِی الاْحْسانِ». و این تفاوت هاى واضح به خوبى نشان مى دهد که طرطوشى آن را از منبع دیگرى غیر از نهج البلاغه به دست آورده، هر چند او از کسانى است که بعد از سید رضى مى زیسته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص145 و 146)
امام (ع) فرمود: «ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ»:اين كه شخص بدكار ببيند نيكوكارى را پاداش داده اند، وادار به نيكوكارى شده و از كار بد دست بر مى دارد، پس پاداش دادن به شخص نيكوكار همچون تنبيهى است براى بدكار، چون تنبيه و ادب او را در پى دارد. كلمه (زجر) استعاره براى تنبيه و ادب، آورده شده است.
الثامنة و الستون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(168) و قال عليه السّلام: ازجر المسيء بثواب المحسن. (78365- 78359)
اللغة:(الزجرة): الصّيحة بشدّة و انتهار، من زجرته زجرا من باب قتل: منعته- مجمع البحرين.المعنى:من محاسن آداب التربية و تثبيت النظم في الاجتماع و تشويق الأفراد على
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 254
أداء الوظيفة، التقدير من المحسنين و العاملين بوظيفتهم بإعطاء أجر عملهم و مزيدهم من الاحسان تجاه عيون المسيئين و العاملين على خلاف الوظائف، فانّه أردع لهم من سوء فعلهم من الملامة و العقوبة.الترجمة:بدكار را از بدكارى بران، بوسيله پاداش دادن به نيكوكار.تو بدكار را واكش از كار بد بپاداش بر محسن باخرد
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص402
ازجر المسىء بثواب المحسن. «با پاداش دادن نيكو كار، بد كار را از بدى باز دار.»
ابن هانى مغربى در اين معنى اين چنين سروده است: «در حالى كه او مسلط در كشتن ايشان است بر فرض كه بر كشيدن شمشير نباشد نعمتها آنان را خواهد كشت.»
ابو العتاهيه هم در اين شعر خود با كمال فصاحت همين معنى را گنجانده است: «هنگامى كه با نيكى كردن گروهى را پاداش دهى، گنهكاران را از گناه باز مى دارى، چرا هنگامى كه رسيدن به چيزى از راه نزديك براى تو ممكن است، مى خواهى از راه دور به آن برسى.»