وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ، أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ.
و فرمود (ع): هر كه را صبر رهايى ندهد، بيتابى و زارى تباهش سازد.
و آن حضرت فرمود: هر كه را صبر نجات ندهد بى تابى هلاك كند.
ارزش صبر و خطر بى تابى (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: كسى را كه شكيبايى نجات ندهد، بى تابى او را هلاك گرداند.
[و فرمود:] هر كه را شكيبايى نرهاند بى تابى اش تباه گرداند.
امام عليه السّلام (در ترغيب به شكيبايى) فرموده است:هر كه را شكيبائى رهائى نداد بيتابى او را تباه گرداند (زيرا پاداش شكيبائى را از دست داده بكيفر بيتابى گرفتار است).
امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد بى تابى او را از پاى در مى آورد.
بى تابى كشنده است:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به اثر زيان بار ترك صبر و پيشه نمودن جزع اشاره كرده مى فرمايد: «كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد بى تابى او را از پاى در مى آورد»; (مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ).به يقين در طول زندگى انسان، مصائب و مشكلات فراوانى است كه هيچ كس از آن بر كنار نمى ماند. عكس العملى كه انسان مى تواند در مقابل اين حوادث دردناك و غم انگيز نشان بدهد يكى از دو چيز است: نخست صبر و تحمل و شكرگزارى به درگاه خدا و دقت در يافتن راه نجات از آن مشكل يا مصيبت و حداقل كاستن از آثار زيان بار آن است. ديگر جزع و بى تابى است كه هم اعصاب انسان را در هم مى كوبد و او را گرفتار بيمارى هاى مختلف كرده و گاه به مرگ مى كشاند و هم سبب ناشكرى به درگاه خداوند و وزر و وبال براى سراى ديگر مى شود. انسان عاقل راه نخست را بر مى گزيند كه هم اجر صابران را دارد و هم فوايد و بركات صبر را.بنابراين مفهوم اين كلام حكيمانه بسيار روشن و شفاف است و اين كه بعضى تصور كرده اند در مفهوم آن پيچدگى است كاملاً اشتباه است. در ضمن از آنچه گفته شد معلوم شد كه هلاكت در اين جمله هلاك دنيوى و اخروى هر دو را شامل مى شود همان طور كه (نجات) در پرتو صبر نيز نجات دنيوى و اخروى را در بر مى گيرد، هرچند گاهى در بعضى از روايات تنها به هلاكت اخروى اشاره شده; مانند حديثى از امام صادق(عليه السلام) كه مى فرمايد: «اتَّقُوا الله وَاصْبِرُوا فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَصْبِرْ أهْلَكَهُ الْجَزَعُ وَإنَّما هَلاكُهُ فِى الْجَزَعِ أَنَّهُ إذا جَزِعَ لَمْ يُؤجَرْ; تقواى الهى پيشه كنيد و در برابر مشكلات و مصائب صبر و شكيبايى داشته باشيد، زيرا كسى كه صبر نكند جزع او را هلاك خواهد كرد و هلاكت او در جزع اين است كه وقتى بى تابى كند اجر و پاداشى به او داده نخواهد شد».(1)*****نكته: صبر و جزع:بارها در کلام امام(علیه السلام) موضوع صبر و جزع و آثار نیکوى صبر و آثار شوم جزع مطرح شد و ما نیز بحث هایى داشته ایم. در اینجا لازم مى دانیم به سبب اهمیت موضوع باز اشاره اى به این مطلب داشته باشیم.همان گونه که اشاره شد، حیات دنیا آمیخته با انواع مشکلات است. در مسیر اطاعت الهى مشکلات کم نیست و در طریق پرهیز از گناه و تقوا مشکلات، زیاد است. مصائب ناخواسته دامان همه را در دنیا مى گیرد و اگر توجه به این حقیقت داشته باشیم که در گذشته چنین بوده و در آینده نیز چنین خواهد بود از وجود این مشکلات ناراحت نمى شویم، پیمانه صبر ما لبریز نمى گردد: شکیبایى خود را از دست نمى دهیم و ناراحتى هاى روانى ناشى از جزع و بى تابى به سراغ ما نمى آید، زیرا مى دانیم همه در این گونه امور به شکلى دست به گریبانند. این صبر و شکیبایى افزون بر این که پاداش الهى فوق العاده اى دارد; از جمله در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «مَنِ ابْتَلى مِنْ شیعَتِنا فَصَبَرَ عَلَیْهِ کانَ لَهُ أجْرُ ألْفِ شَهید; کسى که از شیعیان ما مبتلا به مصیبتى شود و شکیبایى کند پاداش هزار شهید را دارد».(2)در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ما مِنْ مُؤْمِن إلاّ وَهُوَ مُبْتلىً بِبَلاء مُنْتَظِر بِهِ ما هُوَ أشَدُّ مِنْهُ فَإنْ صَبَرَ عَلَى الْبَلِیَّةِ الَّتی هُوَ فیها عافاهُ اللهُ مِنَ الْبَلاءِ الَّذی یَنْتَظِرُ بِهِ وَإِنْ لَمْ یَصْبِرْ وَجَزِعَ نَزَلَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ الْمُنْتَظَرِ أبَداً حَتّى یَحْسُنَ صَبْرُهُ وَعَزاءُهُ; هیچ فرد باایمانى نیست مگر این که به بلایى مبتلا مى شود و آنچه را انتظار آن مى کشد (اى بسا) از آن هم شدیدتر است. هرگاه بر بلایى که در آن است شکیبایى کند، خدا او را از بلایى که انتظارش مى کشد برکنار مى دارد و اگر بى تابى نماید بلاها یکى پس از دیگرى بر سر او مى آید تا صبر و شکیبایى پیشه کند».(3)در حدیثى از امام هادى(علیه السلام) مى خوانیم: «الْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَلِلْجازِعِ اثْنانِ; مصیبت براى انسان صابر یکى است و براى انسان ناشکیبا دوتاست».(4)مضاعف شدن مصیبت افراد ناشکیبا از اینجاست که ضربه هایى بر جسم و روح آنها وارد مى کند و آنها را در هم مى کوبد. کوتاه سخن این که همان گونه که در گذشته نیز اشاره شد جزع و بى تابى افزون بر نوعى ناسپاسى در پیشگاه خدا، آثار بسیار مخرّبى روى اعصاب انسان دارد و او را گاه تا سر حد جنون پیش مى برد.براى درمان جزع لازم است انسان توجه به مصائب اولیاء الله در گذشته و مصائب دوستان و خویشان و بستگان کند که هر یک به نوعى گرفتارند. به علاوه در آثار مثبت صبر و شکیبایى و آثار منفى جزع و بى تابى بیندیشد. نیز به امورى بپردازد که فکر او را به خود مشغول مى سازد و از مصیبت منصرف مى کند تا در سایه آن تدریجاً مصیبت را فراموش کند.اضافه بر این، همان گونه که در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) اشاره شده، بسیارى از مشکلات پایانى دارد و به تعبیر ما از این ستون تا آن ستون فرج است. نباید انسان خیال کند که همیشه مشکل به یک حال باقى مى ماند «إنَّ لِلْمِحَنِ غایاتٌ لابُدَّ أنْ تَنْتَهِىَ إلَیْها; مشکلات غم انگیز پایانى دارد».(5)در گفتار حکیمانه 291 نیز بحثى درباره صبر و جزع خواهد آمد و براى توضیح بیشتر مى توانید به جلد دوم اخلاق در قرآن، مباحث مربوط به صبر و شکیبایى و جزع، مراجعه فرمایید.(6)*****پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 68، ص 95، ح 58.(2). بحارالانوار، ج 18، ص 94 .(3). همان، ج 68، ص 94، ح 51.(4). همان، ج 79، ص 144.(5). بحارالانوار، ج 75، ص 79، ح 55.(6). سند گفتار حکیمانه: از جمله کسانى که این کلام حکیمانه را با اضافه اى آورده اند آمدى در غرر الحکم است که این جمله را به ضمیمه جمله «مَنْ لَمْ یُصْلِحْهُ الْوَرَعُ أفْسَدَهُ الطَّمَعُ» در کتاب خود ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 151). در کتاب تمام نهج البلاغه نیز این جمله را به عنوان بخشى از نامه امام امیر المؤمنین(علیه السلام) به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) ذکر کرده است. (تمام نهج البلاغه، ص 979).
امام (ع) فرمود: «مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ»:گاهى مصيبت بزرگ، باعث بى تابى كشنده است و در چنين حالتى براى انسان به جاى بى تابى، پايدارى و شكيبايى لازم است تا از هلاكت نجات يابد و تقدير عبارت چنين است: هر كس بر مصيبت صبر نكند تا نجات يابد، پس بى تابى مى كند و هلاك مى شود. و احتمال دارد كه مقصود امام (ع) هلاكت اخروى باشد: يعنى كسى را كه فضيلت صبر نجات ندهد، صفت ناپسند بى تابى از پا در آورد. و اين عبارت براى برحذر داشتن از بى تابى و واداشتن بر صبر و پايدارى است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 262
الثمانون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(180) و قال عليه السّلام: من لم ينجه الصّبر، أهلكه الجزع. (78478- 78470)
الاعراب:لم ينجه: من الإنجاء، و الضمير مفعوله و سقطت ياؤه بالجزم.المعنى:حثّ عليه السّلام على التمسّك بالصبر عند نزول البلاء و حدوث المصيبة و إن كانت عظيمة و كبيرة لأنّ العدول من الصبر و إن كان مرّا يستلزم الوقوع في الجزع و هو أمرّ و أنكى من الصبر لادّائه إلى الهلاك في الدّنيا إذا افرط فيه، و العذاب في الاخرة إن ارتكب ما يخالف الشرع كجزّ الشعر و خدش الوجه.الترجمة:فرمود: هر كسى را شكيبائي نجات ندهد، بيتابيش نابود كند.هر كه را صبر نجاتش ندهد از جزع خود بهلاكت برسد
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7 ، صفحه ى 406
من لم ينجه الصّبر، اهلكه الجزع. «هر كس را شكيبايى نرهاند، بى تابى او را هلاك مى كند.»
سخنى كافى درباره شكيبايى و بى تابى گفته شد. گفته شده است: شكيبايى چه نيكوست جز اينكه بايد از عمر بر آن خرج كرد. شاعرى اين معنى را گرفته و چنين سروده است: «همانا كه خود مى دانم آسايش در شكيبايى است ولى اين را كه بايد از عمر خودم بر شكيبايى هزينه كنم، چه كنم.»
ابن ابى العلاء كه انجام دادن كارى را از يكى از سالارها كند و با تأخير مى ديده است يا آمدن او را دير مى دانسته، چنين سروده است: «اگر به من گفته شود شكيبايى، براى كسى كه سرانجام روزگار او را به صبر مى كشد صبرى نيست...».
و اگر بگويى در اين گفتار آن حضرت چه فايده اى نهفته است و اين نظير آن است كه كسى بگويد: «هر كس چيزى براى خوردن نيابد، گرسنگى زيانش مى زند.» مى گويم- ابن ابى الحديد- اگر جهت آن يكى مى بود، همين گونه است كه مى گويى و سخنى بى بهره بود ولى جهت مختلف است و مقصود كلام آن حضرت اين است كه هر كس را شكيبايى از اندوههاى اين جهانى نجات ندهد و شكيبايى را با بى تابى عوض كند، آخرت او تباه مى شود زيرا كسى كه شكيبايى نكند، بى تابى مى كند و هر كه بى تابى كند، به گناه مى افتد و گناه مايه هلاك و نابودى است. و چون جهت فرق مى كند، يكى ناظر به امور دنيا و ديگرى ناظر به امور آخرت است، نه تنها اين سخن بى بهره نيست كه بسيار هم سود بخش است.