وَ قَالَ (علیه السلام): أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ؛ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.
و فرمود (ع): اى مردم، از خدا بترسيد. خدايى كه اگر سخن گوييد، مى شنود و اگر چيزى در دل نهان كنيد، مى داندش. و بر مرگ پيشى گيريد، مرگى كه اگر بگريزيد به شما مى رسد و اگر بايستيد، مى گيردتان و اگر فراموشش كنيد، شما را ياد كند.
و آن حضرت فرمود: اى مردم، خدا را بپرهيزيد كه اگر حرف زديد مى شنود، و اگر نهفته داريد مى داند. و بر مردنى پيشى جوييد كه اگر از آن فرار كرديد شما را دريابد، و اگر بايستيد شما را بگيرد، و اگر فراموشش كنيد شما را به ياد آورد.
ياد مرگ و پرهيزكارى (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم از خدايى بترسيد كه اگر سخنى گوييد مى شنود، و اگر پنهان داريد مى داند، و براى مرگى آماده باشيد، كه اگر از آن فرار كنيد شما را مى يابد، و اگر بر جاى خود بمانيد شما را مى گيرد، و اگر فراموشش كنيد شما را از ياد نبرد.
[و فرمود:] مردم از خدايى بترسيد كه اگر گفتيد مى شنود و اگر در دل نهفتيد مى داند. و بر مرگى پيشى گيريد كه اگر از آن گريختيد به شما مى رسد، و اگر ايستاديد شما را مى گيرد، و اگر فراموشش كرديد شما را به ياد مى آرد.
امام عليه السّلام (در ترغيب به پرهيزكارى) فرموده است:1- اى مردم، بترسيد از خداوندى كه اگر بگوئيد مى شنود، و اگر پنهان نمائيد ميداند،2- و (به عبادت و بندگى) بر مرگ پيشى گيريد (خود را از هول و ترس آن برهانيد) كه اگر بگريزيد شما را دريابد، و اگر بايستيد شما را مى گيرد، و اگر فراموشش كنيد شما را (با گذشتن عمر و ضعف و ناتوانى و دردها و بيماريها) ياد مى آورد.
امام(عليه السلام) فرمود: اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مى شنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مى داند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد به شما دست مى يابد و اگر بايستيد شما را مى گيرد و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد.
اندرزى بسيار حكيمانه:امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى كه به گفته «ابن عباس» شبيه آيات قرآنى است روى دو نكته تكيه مى كند: نخست درباره آگاهى خدا بر افعال و رفتار و نيات انسان ها هشدار مى دهد و سپس درباره مرگى كه هرگز انسان را فراموش نمى كند و مى فرمايد: «اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مى شنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مى داند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد به شما دست مى يابد و اگر بايستيد شما را مى گيرد و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد»; (أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَإِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَبَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَإِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَإِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ).همه آنچه امام در اين گفتار حكيمانه فرموده در واقع برگرفته از آيات قرآن مجيد است. در آيه 7 سوره «مجادله» مى خوانيم: «(أَلَمْ تَرَى أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَّجْوَى ثَلاَثَة إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلاَ خَمْسَة إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلاَ أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلاَ أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَىْء عَلِيمٌ); آيا نمى دانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مى داند; هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى كنند مگر اين كه خدا چهارمين آنهاست، و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى كنند مگر اين كه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اين كه او همراه آنهاست هر جا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مى سازد، چرا كه خدا به هر چيزى داناست».در جایى دیگر مى فرماید: «(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ); ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم و ما به او از رگ قلبش نزدیک تریم!».(1)در جایى دیگر مى فرماید: «(قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ); بگو مرگى که از آن فرار مى کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد; سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است بازگردانده مى شوید; آن گاه شما را از آنچه انجام مى دادید خبر مى دهد».(2)به راستى اگر انسان ایمان محکمى به محتواى این آیات و محتواى کلام امام(علیه السلام) داشته باشد تسلیم هواى نفس و وسوسه هاى شیطان و آلوده به گناه و معاصى نخواهد شد.نیز اگر انسان مرگى را که براى همه مسلم است فراموش نکند و بداند این زندگى دیر یا زود پایان مى گیرد و آنچه را براى گردآورى آن تلاش کرده رها مى سازد و رخت بر مى بندد و سپس در دادگاه عدل پروردگار حضور مى یابد و نامه اعمال خود را که به مقتضاى (لاَ یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلاَ کَبِیرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا)(3) همه اعمال و گفتار او از کوچک و بزرگ را در دست دارد و باید پاسخ گوى همه آنها باشد، به یقین چنین انسانى با چنین اعتقادى جز در راه تقوا گام بر نمى دارد.مشکل انسان از آنجا شروع مى شود که حضور نظارت خدا را در اعمال و گفتارش در همه حال فراموش کند و مرگ را به دست نسیان بسپارد. عجیب این است که در زندگى معمولى دنیا اگر تبهکاران احساس کنند مأموران انتظامى در جایى حضور دارند و آنها را دستگیر مى کنند و به دادگاه تحویل مى دهند قطعاً دست به کار خلافى نمى زنند; حضور پلیس از یک طرف و دادگاهى که در انتظار است از طرفى دیگر آنها را از اعمالشان باز مى دارد. تنها به جایى مى روند که پلیس حضور نداشته نباشد و یا اگر گرفتار شوند مدرکى در دادگاه براى اعمال خلاف آنها به دست قضات نیفتد. با این حال چگونه ممکن است انسان ایمان به خدایى داشته باشد که از رگ قلب یا رگ گردنش به او نزدیکتر است و در همه جا فرشتگان الهى مراقب اعمال او هستند و همه را ثبت و ضبط مى کنند. به علاوه دادگاه قیامت قطعى و یقینى است. چگونه ایمان به این امور با آلودگى به ظلم و گناه مى سازد؟مرحوم علامه مجلسى در حدیثى از امیرمؤمنان نقل مى کند که ضمن خطبه مفصلى معروف به خطبه «دیباج» فرمود: «وَأفیضُوا فی ذِکْرِ اللهِ جَلَّ ذِکْرُهُ فَإنَّهُ أحْسَنُ الذِّکْرِ وَهُوَ أمانٌ مِنَ النِّفاقِ وَبَرائَةٌ مِنَ النّارِ وَتَذْکیرٌ لِصاحِبِهِ عِنْدَ کُلِّ خَیْر یَقْسِمُهُ اللهُ جَلَّ وَعَزَّ وَلَهُ دَوِىٌّ تَحْتَ الْعَرْشِ; بشتابید به سوى ذکر خداى متعال که بهترین ذکر است و انسان را از نفاق در امان مى دارد و سبب برائت از آتش دوزخ است و نعمت هایى را که خدا به او مى دهد یادآورى مى کند و این ذکر صدایى در زیر عرش خدا طنین انداز دارد».(4)در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «أکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإنَّهُ یُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَیَزْهَدُ فِى الدُّنْیا; زیاد به یاد مرگ باشید که گناهان را محو مى کند و انسان را نسبت به زرق و برق دنیا بى اعتنا مى سازد».(5)شرح بیشترى در مورد ذکر خداوند در جلد هشتم همین کتاب، ص 365 و در مورد یاد مرگ در جلد هفتم ص 271 مطالبى آمده است.(6)*****پی نوشت:(1). ق، آیه 16 .(2). جمعه، آیه 8 .(3). کهف، آیه 49 .(4). بحارالانوار، ج 74، ص 291 .(5). مجموعه ورام، ج 1، ص 269.(6). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر تنها سند دیگرى که مربوط به قبل از سید رضى براى این گفتار حکیمانه نقل مى کند چیزى است که «مبرد» در کتاب تاریخ خود معروف به کامل آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 166). البته در منابعى که بعد از سید رضى تألیف شده این سخن کراراً از مولا امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده; از جمله در کتاب جواهر المطالب ابن دمشقى آمده است هنگامى که على(علیه السلام) این سخن را فرمود «ابن عباس» شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: سبحان الله گویى این سخن قرآنى است که از آسمان نازل شده است. (جواهر المطالب، ج 2، ص 155، ح 102)
امام (ع) فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ- وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ- وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ- وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ- و إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ»:معناى عبارات روشن است، امام (ع) [مردم را] به تقواى الهى و ترس از او واداشته است از آن رو كه او گفته بنده را مى شنود و به باطنش آگاه است دو مفعول به دليل معلوم بودنشان حذف شده است يعنى: «سمع قولكم»، و «علم ضميركم». و هم چنين امام (ع) آدمى را در پيشى گرفتن بر مرگ و سبقت بر آن با اعمال شايسته، براى حفظ نفوس از عذاب آتش و ترس مرگ، وادار فرموده و او را برحذر داشته است از اين كه در پيشى گرفتن بر مرگ شتاب كند به دليل اين كه كسى از آن رهايى ندارد و براى رسيدن مرگ بر آدمى، كلمه «ذكر» در مقابل «نسيان» را استعاره آورده است، به خاطر شباهت داشتن مرگ به قاصدى كه با علم به آمدنش نزد وى مى آيد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 274
الثانية و التسعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(192) و قال عليه السّلام: أيّها النّاس، اتّقوا اللَّه الّذي إن قلتم سمع و إن أضمرتم علم، و بادروا الموت الّذي إن هربتم [منه] أدرككم و إن أقمتم أخذكم، و إن نسيتموه ذكركم. (78883- 78853)
المعنى:الحذر من قول ما لا ينبغي باخفائه عن سمع من يؤاخذ عليه و استتار نيّة السوء يفيد تجاه الجاهل به، و قد نبّه عليه السّلام على أنّ اللَّه يسمع أخفى النجوى و يعلم ما في ضمير الصامتين، و حذّر من قول ما لا يرضى به اللَّه، و من نيّة السّوء تجاه اللَّه، كما نبّه على أنّ الموت لا يفوت بالهرب و الاستقامة و النسيان، فبادروه و تهيّأوا له.الترجمة:فرمود: ايا مردم بپرهيزيد از خشم خدائى كه اگر دم بزنيد مى شنود، و اگر در دل بگيريد ميداند، و سبقت جوئيد بمرگ آن مرگى كه اگر بگريزيد بشما مى رسد، و اگر بجاى خود بمانيد شما را مى گيرد، و اگر فراموشش كنيد بياد شما است. فرمود علي كه أيها النّاس تقوى ز خدا است شغل حساس كو مى شنود هر آنچه گوئيد داند كه بدل چه راه پوئيد آريد بمرگ رو شتابان كز مرگ گريزني در امكان گر آنكه بريد مرگ از ياد او ياد كند غمين و دلشاد
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص11
ايها الناس، اتقوا الله الذى ان قلتم سمع، و ان اضمرتم علم، و بادروا الموت الذى، ان هربتم منه ادرككم، و ان اقمتم اخذكم، و ان نسيتموه ذكركم. «اى مردم بترسيد از خدايى كه اگر بگوييد، مى شنود و اگر در انديشه نهفته داريد، مى داند، و پيشى گيريد بر مرگى كه اگر از آن بگريزيد، شما را درمى يابد و اگر بايستيد، شما را مى گيرد و اگر آن را فراموش كنيد، شما را به ياد مى آورد.»
پيش از اين سخنان بسيارى درباره مرگ گفته ايم. حسن بصرى مردى را در حال جان دادن ديد، گفت: كارى كه پايان آن بدين گونه است، سزاوار است كه در آغازش زهد ورزيده شود و كارى كه آغازش اين باشد، شايسته است كه از انجام آن ترسيد.
و از سخنان ديگر حسن بصرى اين است كه «مرگ دنيا را رسوا كرده است.» خالد بن صفوان گفته است: اگر كسى بگويد، حسن در اين سخن خويش از همه مردم فصيح تر است بر خطا نگفته است.
حسن بصرى در تشييع جنازه اى به مردى گفت: آيا فكر مى كنى اگر اين مرده به دنيا برگردد، عمل صالح انجام خواهد داد؟ گفت: آرى. گفت: اينك كه آن غير ممكن است، تو به جاى او باش و عمل صالح انجام بده.