وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ [تُقَاةَ] مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً، وَ كَمَّشَ [أَكْمَشَ] فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ.
كَمَّشَ: تند رفت، يعنى بسرعت و در عين حال با حوصله و بينائى در راه خدا حركت كرد.الْوَجَلْ: خوف.الْمَوْئِل: سر منزل، قرارگاه، مقصود در اينجا عاقبت انسان است كه يا به سعادت و يا به شقاوت منتهى ميشود.كَرَّة: يورش، رو آوردن.الْمَصْدَر: محل صدور، مقصود عمل انسان است كه ثواب و عقاب از آن صادر ميشود و از آن سرچشمه مى گيرد.الْمَغَبَّة: عاقبت، پايان.الْمَرْجِع: محل رجوع و بازگشت جائيكه انسان بعد از مرگ به آن باز مى گردد (و منجر به سعادت يا شقاوت وى ميشود).
كَمَّشَ: جديت و سرعت نمودوَجَل: ترس
و فرمود (ع): از خداى بترسيد، چونان كسى كه دامن بر كمر زده و خود را مجرد از علايق ساخته و كوشيده و چالاكى به خرج داده است و در مهلتى كه داشته از پاى ننشسته و ترسان روى به راه آورده و نگريسته است به مقصدى كه به سوى آن روان است و به آنجا كه جايگاه بازگشت اوست.
و آن حضرت فرمود: خدا را بپرهيزيد پرهيز كسى كه دامن همت به كمر زده و خود را از علايق تنها نموده، و كوشش كرده و خود را به چالاكى آراسته، در مهلت عمر به راه خدا شتافته، و از ترس نابودى مهلت به عمل پيشدستى كرده، و در برگشت به جهان ديگر، و سر انجام كار و بازگشت به حساب انديشه نموده است.
الگوهاى پرهيزكارى (اخلاقى، تربيتى):و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترسيد، ترسيدن انسان وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده كرده، و در بهره بردن از فرصت ها كوشيده، و هراسان در اطاعت خدا تلاش كرده، و در دنياى زودگذر، و پايان زندگى و عاقبت كار، بدرستى انديشيده است.
[و فرمود:] از خدا بترسيد، ترسيدن وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده ساخته، و در فرصتى كه داشته كوشيده و ترسان به راه بندگى تاخته و نگريسته است در آنجا كه رخت بايدش كشيد و پايان كار و عاقبتى كه بدان خواهد رسيد.
امام عليه السّلام (در چگونگى پرهيزكارى) فرموده است:از خدا بترسيد ترسيدن كسى كه (در كار) دامن به كمر زده و خود را (از وابستگى ها) مجرّد و تنها ساخته، و كوشش و تلاش نموده و خويش را چست و چالاك كرده، و (به نيكوكارى) شتاب كرده در مهلت عمرش، و پيشدستى نمود از روى ترس (از دست دادن فرصت) و انديشه كرد در رو آوردن قرارگاهش، و پايان آمد و رفتش (كه به سعادت و نيكبختى بهشت يا شقاوت و بدبختى دوزخ مى انجامد).
امام عليه السلام فرمود : تقواى الهى پيشه كنيد؛ تقواى كسى كه براى اطاعت خدا دامن به كمر زده در حالى كه خود را از (علائق مادى) جدا ساخته و سخت (در اين راه) مىكوشد و با بصيرت در راه خدا با چابكى گام بر مىدارد و از ترس اعمالِ خود، به سرعت (به سوى مغفرت الهى) پيش مىرود و در بازگشت به پناهگاه اصلى (آخرت) وبه سرانجام زندگى و عاقبت كار مىانديشد.
اين گونه تقوا پيشه كنيد:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه دستور به تقوا مى دهد ولى تقوا را با پنج وصف همراه مى سازد كه در واقع انگيزه هاى تقوا و نتايج آن را در بر دارد. مى فرمايد: «تقواى الهى پيشه كنيد; تقواى كسى كه براى اطاعت خدا دامن به كمر زده در حالى كه خود را از (علائق مادى) جدا ساخته و سخت (در اين راه) مى كوشد و با بصيرت در راه خدا با چابكى گام بر مى دارد و از ترس اعمالِ خود، به سرعت (به سوى مغفرت الهى) پيش مى رود و در بازگشت به پناهگاه اصلى (آخرت) و به سرانجام زندگى و عاقبت كار مى انديشد»; (اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً، وَجَدَّ تَشْمِيراً; وَكَمَّشَ فِي مَهَل، وَبَادَرَ عَنْ وَجَل، وَنَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَعَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ، وَمَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ).مى دانیم تقوا و پرهیزگارى بهترین زاد و توشه سفر آخرت: (وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى)(1) و والاترین نشانه شخصیت انسان و قرب او در درگاه خدا: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ).(2) و جواز عبور از دروازه هاى بهشت است: (تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً).(3)ولى تقوا مراحلى دارد که بستگى زیادى به انگیزه هاى آن و نشانه هایى در آثار آن دارد و امام(علیه السلام) در اینجا بالاترین مرحله تقوا را پیشنهاد مى کند که پنج وصف در آن موجود است.نخست به شخص باایمانى اشاره مى کند که دامن همت به کمر زده و خود را از علایق مادى جدا ساخته است («شمّر» از ماده «تشمیر» به معناى دامن به کمر زدن و «تجرید» به معناى جدا شدن است).دومین وصف این است که بعد از آمادگى کامل با جدیت تمام در این مسیر گام بر مى دارد.سومین وصف این که در عین جدیت، با بصیرت و دقت حرکت مى کند و چالاکى را با فکر و اندیشى مى آمیزد. «کَمَّشَ» در اصل از ماده «کَمْش» (بر وزن نقش) و یا از ماده «کَمَش» (بر وزن عطش) گرفته شده و به معناى چابکى و چالاکى است.(4)چهارمین توصیف این که انگیزه او ترس از مجازات الهى به علّت گناهان و یا ترس از پایان یافتن عمر پیش از اندوختن زاد و توشه براى سفر آخرت است.پنجمین وصف این که او دائماً درباره سعادت جاویدن و جایگاهش در آخرت و سرانجامِ این حرکت و منزلگاه اصلى که به آن منتهى مى شود مى اندیشد.به یقین کسى که با این انگیزه هاى بسیار قوى و مؤثر و با آمادگى کامل و تلاش توأم با بصیرت در این راه گام بر دارد به عالى ترین درجه تقوا رسیده است.کوتاه سخن این که امام(علیه السلام) تقوا را به صورت جامعى که بازتاب عملى گسترده اى دارد تفسیر کرده است.«کَرّة» به معناى بازگشت و «مَوْئِل» به معناى ملجأ و پناهگاه از ماده «وَئْل» (بر وزن وَعْد) گرفته شده است و «مَغَبَّة» به معناى فرجام و پایان کار است.در تفسیر آیه شریفه «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ); اى کسانى که ایمان آورده اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکارى است، از (مخالفتِ فرمانِ) خدا بپرهیزید; و جز بر آیین اسلام از دنیا نروید»(5) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که منظور از به جا آوردن حق تقوا این است که: «أَنْ یُطاعَ فَلا یُعْصى وَأَنْ یُذْکَرَ فَلا یُنْسى; که خدا (هرگز) معصیت نشود و به یاد خدا باشند و هرگز او را فراموش نکنند».(6)در تفسیر همین آیه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «یُطاعَ فَلا یُعْصى وَیُذْکَرَ فَلا یُنْسى وَیُشْکَرَ فَلا یُکْفَرُ;(7) حق تقوا این است که خدا اطاعت شود و معصیت نشود و به یاد او باشند و فراموش نکنند و شکر نعمت هایش به جا آورند و کفران نکنند».(8)*****پی نوشت:(1). بقره، آیه 197 .(2). حجرات، آیه 13 .(3). مریم، آیه 63 .(4). «کمّش» در نسخه نهج البلاغه ما به صورت مشدد با تشدید میم از باب تفعیل ذکر شده; ولى در بسیارى از نسخ نهج البلاغه بدون تشدید و به صورت ثلاثى مجرد است. ولى در لغت از هر دو باب آمده، هرچند غالباً به صورت ثلاثى مجرد است.(5). آل عمران، آیه 102 .(6). الدرالمنثور سیوطى، ج 2، ص 59 .(7). وسائل الشیعه، ج 15، ص 235 .(8). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر نهج البلاغه مى گوید: این کلام نورانى امام بخشى از یک خطبه طولانى است که در آخر آن قرار گرفته و على بن محمد واسطى (که در قرن ششم مى زیسته) این خطبه را در کتاب عیون الحکم والمواعظ آورده است. (که قطعاً منبعى غیر از نهج البلاغه داشته) و قبل از مرحوم سید رضى «مرحوم حرانى» آن را در کتاب تحف العقول با اضافاتى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 172). در کتاب دستور معالم الحکم نیز این خطبه که مشتمل بر کلام نورانى فوق است به طور مشروح آمده است. (دستور معالم الحکم، ص 65)
امام (ع) فرمود: «اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً- وَ أَكْمَشَ فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ- وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ- وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ»:مقصود امام (ع) آن است كه، بترسيد از خدا همانند كسى كه از روى جدّ به خاطر اطاعت خدا دامن به كمر زده، و خود را براى خوشنودى خدا آماده كرده است، و به اعمال نيكو -تا وقتى كه فرصت عمر هست- شتافته و در حالت ترس براى آمرزش از نتايج گناهانش اقدام كرده است، و در باره بازگشت به سرآغازى كه از آنجا وجودش آغاز گرفته يعنى حضرت ربوبى و همچنين در پايان مبدأ پيدايشى كه از آنجا صادر گشته و بدانجا بازگشت دارد و سرانجام در باره عمل خيرى كه بدان دست يابد و يا عمل شرى كه چه كند تا از آن نجات يابد، انديشيده است.
التاسعة و التسعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(199) و قال عليه السّلام: اتّقوا اللَّه تقيّة من شمّر تجريدا، و جدّ تشميرا، و أكمش في مهل، و بادر عن وجل، و نظر في كرّة الموئل و عاقبة المصدر، و مغبّة المرجع. (79052- 79022)
اللغة:(أكمش): أسرع، (المهل): الامهال: (الكرّة): الرّجعة (الموئل): المرجع (المغبّة): العاقبة و يقال: شمّر في أمره أى خفّ و أسرع من التشمير في الأمر و هو السرعة فيه و الخفّة- مجمع البحرين.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 281
الاعراب:تقيّة من شمّر، مفعول مطلق نوعي مضاف إلى الموصول، تجريدا حال بمعنى مجرّدا، و كذلك تشميرا بمعنى مشمّرا، و يمكن أن يكونا مفعولا له لما قبلهما.المعنى:التقوى المحافظة عن الوقوع في الالام و المكاره و السخط و العذاب، و ينشأ من النظر في العاقبة و تشخيصها على وجه اليقين و الهرب من الوقوع في المحذور و انتهاز الفرصة لذلك.و قد بيّن عليه السّلام في هذه الجمل كلّ هذه الامور فحثّ على التّهيؤ في الهرب بالتشمير و الجدّ و انتهاز الفرصة لذلك و المبادرة إليه بالوجل و النظر في العواقب.الترجمة:فرمود: از خدا بپرهيزيد چون كسى كه دامن بكمر زده و آماده شده و كوشش مردانه دارد و در سر فرصت مى شتابد، و با هراس سبقت جسته و رسيد به آينده و سرانجام خود را درست سنجيده.بترس از خدا همچو مردي دلير كه آماده گردد به پيكار شير بفرصت شتاب آورد در كمين كند سبقت از بيم و از خشم كين بسنجد سرانجام برگشت را درو كردن حاصل كشت را
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص16
اتقوا الله تقاة من شمّر تجريدا، و جدّ تشميرا، و اكمش فى مهل، و بادر عن وجل، و نظر فى كرة الموئل، و عاقبة المصدر، و مغبّة المرجع. «از خدا بترسيد، ترسيدن وارسته اى كه دامن به كمر زده و كوشيده است و در فرصتى كه داشته كوشش كرده و ترسان بندگى كرده و به بازگشت و سرانجام و فرجامى كه به آن خواهيد رسيد، نگريسته است.»