وَ قَالَ (علیه السلام): خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ، شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ؛ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ؛ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا.
الزَّهْو: كبر.مَزْهُوَّة: متكبر.فَرِقَتْ: ترسيد، وحشت كرد.
زَهو: تكبرفَرِقَت: ترسيد
بهترين خصلتهاى زنان، بدترين خصلتهاى مردان است: نازش به خود، ترس و بخل. چون زن به خود نازد، به كس سر فرود نيارد و چون بخيل باشد، مال خود و شويش را نگه دارد و چون ترسو بود، از هر چه بدو روى آورد، هراسان گردد.
و آن حضرت فرمود: بهترين خصلت هاى زنان بدترين خصلت هاى مردان است: كبر، بخل، ترس. هرگاه زن داراى كبر باشد جز در برابر شوهر سر فرود نياورد. و چون بخيل باشد مال خود و شوهرش را حفظ كند. و وقتى ترسو باشد از هر چه به او روى آرد دورى نمايد.
تفاوت اخلاقى مردان و زنان (اخلاقى، علمى):و درود خدا بر او، فرمود: برخى از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت ترين اخلاق مردان است، مانند، تكبّر، ترس، بخل، هر گاه زنى متكبّر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمى دهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مى كند، و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مى گيرد.(1)________________________________(1). نقد نسبى بودن اخلاق در زندگى (رلاتيويسم RELATIVISM) «نسبيّت» گر چه در اينجا امام(ع) به نسبى بودن برخى از ارزشهاى اخلاقى بين زن و مرد اشاره فرمود، و اين ارتباطى به نسبى بودن اخلاق ندارد.
[و فرمود:] نيكوترين خوى زنان زشت ترين خوى مردان است: به خود نازيدن و ترس، و بخل ورزيدن. پس چون زن به خويش نازد، رخصت ندهد كه كسى بدو دست يازد، و چون بخل آرد، مال خود و مال شويش را نگاه دارد، و چون ترسان بود، از هر چه بدو روى آرد هراسان بود.
امام عليه السّلام (در پاره اى از خوهاى نيك زن) فرموده است:بهترين خوهاى زنها بدترين خوهاى مردها است كه سرفرازى و ترسناكى و زفتى مى باشد، پس هرگاه زن متكبّره باشد (بكسى جز شوهرش) سر فرود نمى آورد، و هر گاه بخيل و زفت باشد مال خود و شوهرش را نگاه مى دارد، و هرگاه ترسو باشد از آنچه باو رو آورد (و موجب بد نامى و خشم شوهرش گردد) مى ترسد (و دورى مى گزيند).
امام عليه السلام فرمود: خصلتهاى نيك زنان، خصلتهاى بد مردان است (اين خصلتها عبارتند از:) تكبر و ترس و بخل (زيرا) هنگامى كه زن متكبر باشد بيگانه را به خود راه نمىدهد و اگر بخيل باشد مال خود و همسرش را حفظ مىكند و اگر ترسو باشد از هر چيزى كه ممكن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مىترسد (و از آن فاصله مىگيرد).
تفاوت صفات مردان و زنان:امام(عليه السلام) در اين كلام پربار به نكاتى از تفاوت فضايل اخلاقى در زن و مرد اشاره كرده مى فرمايد: «خصلت هاى نيك زنان، خصلت هاى بد مردان است (اين خصلت ها عبارتند از:) تكبر و ترس و بخل (زيرا) هنگامى كه زن متكبر باشد بيگانه را به خود راه نمى دهد و اگر بخيل باشد مال خود و همسرش را حفظ مى كند و اگر ترسو باشد از هر چيزى كه ممكن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مى ترسد (و از آن فاصله مى گيرد)»; (خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ، وَالْجُبْنُ، وَالْبُخْلُ; فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً (1) لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَإِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَمَالَ بَعْلِهَا، وَإِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْء يَعْرِضُ لَهَا).«خيار» به معناى بهترين ها و «شرار» به معناى بدترين هاست. «زَهْو» به معناى تكبر و «فَرِقَت» از ريشه «فَرَقَ» بر وزن «ورق» به معناى ترس است. آنچه امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى فرموده امورى براى حفظ عفت زن و دور نگه داشتن او از تعرض مردان آلوده و كثيف و حفظ جايگاه او در خانواده است. روشن است اگر زن در برابر مردان بيگانه تواضع و فروتنى كند ممكن است در او طمع ورزند، همچنين اگر به اصطلاح نترس باشد و به جاهاى خطرناك و يا بيابان هاى دوردست و خالى از سكنه برود و يا در شب هاى تاريك تنهايى بيرون برود و يا دعوت افراد مشكوك را براى سوار شدن به اتومبيل و مجالس مختلف آنها بپذيرد، ممكن است در معرض خطرات ناموسى قرار گيرد. اين جاست كه ترس براى او فضيلت خواهد شد و پاسدار و نگاهبان عفت اوست.همچنين اگر زن نسبت به هزينه كردن اموال شوهر بخيل باشد مى تواند حافظ و نگاهبان ثروت او گردد; اما به عكس اگر دست بذل و بخشش او گشاده گردد ممكن است اموال شوهر و حتى اموال خودش را در مدت كوتاهى بر باد دهد و همين امر سبب اختلاف او با همسرش گردد و منجر به حوادثى شود كه بسيار ناخوشايند است.اين صفاتِ به ظاهر مذموم جبران ضعف هايى را مى كند كه در بسيارى از زنان هست; جاذبه جنسى در برابر نامحرمان نقطه ضعفى براى او محسوب مى شود كه تكبر آن را جبران مى كند و ضعف جسمانى در برابر مهاجمان بيگانه نقطه ضعفى است كه ترس جبران كننده آن است و موقعيت آسيب پذير او در امانت دارى خانه چيزى است كه بخل آن را جبران مى كند.بديهى است آنچه را امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى بيان فرموده به صورت مطلق و فراگير نيست، به بيان ديگر منظور امام(عليه السلام) اين نيست كه در همه جا متكبر، يا ترسو و يا بخيل باشد، بلكه منظور مواردى است كه در صورت نداشتن اين صفات به عفت يا امانت او لطمه مى زند وگرنه زنان نبايد به بستگان، محرمان و دوستان زن خود تكبر ورزند يا از همه چيز حتى سايه خود بترسند يا در بخشش از اموال خود بخل به خرج دهند.در حالات فاطمه زهرا(عليها السلام) مى خوانيم كه او در پايان جنگ احد به ميدان آمد و پيشانى و دهان پدر بزرگوارش را از خون شست و يا در شب زفاف پيراهن عروسى خود را به سائل بخشيد و همچنين دختر شجاعش زينب كبرى در كوفه و شام خطبه هايى خواند كه پشت دشمنان را به لرزه درآورد و پايه هاى كاخ آنها را متزلزل ساخت. نيز روشن است كه آنچه امام(عليه السلام) فرموده شامل تمام صفات فضيلت نمى شود; بسيارى از صفات برجسته است كه در زن و مرد هر دو يكسان است; مانند تقوا و پرهيزگارى و عبادات و اطاعات و امر به معروف و نهى از منكر، عشق و علاقه به علم، محبت به زيردستان و امثال آنها. اين نكته نيز قابل توجه است كه ممكن است اين صفات در زن وجود نداشته باشد كه بايد به صورتى كه در بالا آمد براى خود فراهم سازد و در پناه آنها عفت خويش را حفظ كند و از شر مردان هوس باز در امان بماند و نيز حافظ اموال خود و همسرش باشد.مرحوم كمره اى مطابق معمول اين كلام نورانى را به نظم ترجمه كرده است:آنچه در زن بود خجسته خصال *** برشمر بدترين صفات رجالزنِ با كبر «خودنگه دار» است *** ندهد بر مراد غير مجالچون كه باشد بخيل حفظ كند *** مال خود را و شوى در هر حالگر بترسد، به خانه پا بند است *** چون هراسد ز سوى استقبال (2)*****پی نوشت:(1). در نسخه علامه مجلسى از نهج البلاغه «ذاتَ زَهْو» آمده است. (بحارالانوار، ج 100، ص 238، ح 42).(2). سند گفتار حکیمانه: این کلام حکمت آمیز را جمعى از علمایى که پیش از سید رضى و پس از او مى زیسته اند در کتاب هاى خود نقل کرده اند از جمله ابوطالب مکّى در قوت القلوب و زمخشرى در ربیع الابرار و آمدى در غررالحکم و فتال نیشابورى در روضه الواعظین آن را با تفاوت هایى آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 186)
امام (ع) فرمود: خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ- الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ- فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا- وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا- وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا»:خصلتهاى سه گانه مورد ذكر هر سه براى مردان رذايل و ناروايند در صورتى كه براى زنان فضيلتند. و علت اين كه صفات مزبور فضيلت محسوب مى شوند، همان است كه امام (ع) نقل فرمودند. «مزهوّة»، يعنى: گردنفراز، از مصدر «زهو» جز به معنى مفعولى، فعلى از آن ساخته نشده است. گفته مى شود: «زهى الرّجل، و زهيت المرأة فهى مزهوّة».
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 303
الرابعة و العشرون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(224) و قال عليه السّلام: خيار خصال النّساء شرار خصال الرّجال: الزّهو، و الجبن، و البخل، فإذا كانت المرأة مزهوّة لم تمكّن من نفسها، و إذا كانت بخيلة حفظت مالها و مال بعلها، و إذا كانت جبانة فرقت من كلّ شيء يعرض لها. (79563- 79523)
اللغة:(زهى) الرّجل علينا فهو مزهوّ إذا افتخر، و كذلك نخى فهو منخوّ من النخوة و لا يجوز زها إلّا في لغة ضعيفة (فرقت): خافت و الفرق: الخوف.المعنى:أهمّ الأوصاف الممدوحة و الواجبة في المرأة العفاف و الامانة، لأنها في معرض شهوة الرجال الأجانب، و ملتهب العشق و الاحساس من كلّ جانب، و لأنّها صاحبة البيت و ربّتها و المستودع مال الزوج عندها و معروفة بالضعف لدى النّاس، فلا بدّ لها ممّا يجبر هذه الأخطار المتوجهة إليها في النفس و المال فيحسن منها الزّهو و التكبّر بحيث يمنعها ذلك عن نظرها إلى الأجانب أو طمع الأجانب فيها، و هذا التمنّع يعدّ في الرّجل تكبّرا مذموما و في المرأة تعفّفا ممدوحا.كما أنّ إمساكها لما في يدها من الأموال و ترك الاقدام على البذل و الافضال ممدوح و إن عدّ من البخل أو الشحّ، لأنّ ذلك سدّ عن طمع الأجانب في نفسها و عن طمع الغاصبين و السارقين لما في يدها.و الجبن يعينها عن الخروج في الخلوات و السّفر في ظلمة اللّيالي و الصحراوات
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 304
فيفيدها من الناحيتين مضافا إلى أنّ هذه الصفات تأثّرات ترتبط بالاحساس و الاحساس في المرأة أقوى من الرّجل.الترجمة:فرمود: بهترين خصال زنان بدترين خصال مردان است: تكبّر و ترس و بخل چون زن با تكبّر باشد بيگانه را بر خود راه ندهد، و چون بخيل باشد مال خودش و مال شوهرش را نگهدارى كند، و چون ترسو باشد از هر چه بر او رخ دهد در هراس باشد.آنچه در زن بود خجسته خصال بر شمر بدترين خصال رجال چون تكبّر هراس و بخل دريغ شرح آنرا شنو باستعجال زن با كبر خود نگه دار است ندهد بر مراد غير مجال ور كه باشد بخيل حفظ كند مال خود را و شوى در هر حال ور بترسد بخانه پابند است چون هراسد ز سوء استقبال
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص34
خيار خصال النساء، شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن و البخل، فاذا كانت المرأة مزهوة لم تمكن من نفسها، و اذا كانت بخيلة حفظت مالها و مال بعلها، و اذا كانت جبانة فرقت من كل شى ء يعرض لها. «گزيده ترين خويهاى زنان ناپسندترين خويهاى مردان است، تكبر كردن و ترس و بخل ورزيدن، كه چون زن متكبر باشد رخصت نمى دهد كه كسى بدو دست يازد، و چون ترسو باشد از هر چيز كه به او روى آورد مى ترسد، و چون بخيل باشد مال خود و شوهرش را حفظ مى كند.»
طغرايى شاعر عجم همين معنى را گرفته و چنين سروده است: بخشش و دليرى در جوانمردان ايشان است و در دوشيزگان بخل و بيم...
از جمله سخنان حكمت آميز افلاطون اين است كه مى گويد: از نيرومندترين انگيزه ها در مورد محبت مرد نسبت به زنش و دوستى و اتفاق ميان ايشان آن است كه صداى زن فروتر از صداى مرد و خشم گرفتن او كمتر از خشم گرفتن مرد و دلش سست تر از دل او باشد و اگر در هر يك از اين موارد زن بر مرد فزونى داشته باشد به همان اندازه ميان آن دو تنافر پيدا مى آيد.