وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ.
و فرمود (ع): از خداى بترس، اگر چه اندك باشد، و ميان خود و خداى پرده شرمى قرار ده، هر چند، نازك بود.
و آن حضرت فرمود: خدا را بپرهيز اگر چه كم باشد، و بين خود و خداوند پرده حرمت قرار ده اگر چه نازك باشد.
ارزش ترس از خداوند (اخلاقى، اعتقادى):و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترس هر چند اندك، و ميان خود و خدا پرده اى قرار ده هر چند نازك.
[و فرمود:] از خدا بترس هر چند ترسى اندك بود، و ميان خود و خدا پرده اى بنه هر چند تنك بود.
امام عليه السّلام (در باره پرهيزكارى) فرموده است:از خدا بترس ترسيدنى اگر چه اندك باشد (كار خويش با خدا يكسره مگردان كه به گرفتارى هميشگى برسد) و بين خود و خدا پرده اى قرار ده اگر چه نازك باشد (حدود و احكام خدا را حفظ كرده پرده درى مكن و جاى آشتى بگذار كه اگر پشيمان شدى راه داشته باشى).
امام عليه السلام فرمود: تقوا و پرهيزكارى پيشه كن هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پردهاى قرار ده هرچند نازك باشد.
تمام پردهها را پاره مكن!امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، افراد ضعيف الايمان را از پردهدرى كامل برحذر مىدارد و مىفرمايد: «تقوا و پرهيزكارى پيشه كن، هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پردهاى قرار ده، هرچند نازك باشد»؛ (اِتَّقِ اللّهَ بَعْضَ التُّقَى وَإِنْ قَلَّ، وَاجْعَلْ بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللّهِ سِتْراً وَإِنْ رَقَّ).روشن است كه مخاطب در اين كلام حكمتآميز، اولياء الله و پاكان و نيكان وپرهيزكاران سطح بالا نيستند، بلكه مخاطب، تودههاى مردمند كه گاه لغزشى براى آنها پيدا مىشود و به گناه نزديك شده و يا آلوده مىگردند. گاه در ميان آنها كسانى يافت مىشوند كه همه پردهها را پاره كرده و به اصطلاح، پلهاى پشت سر خويش را ويران مىسازند و رابطه خود را به كلى با خدا قطع مىكنند. امام عليه السلام به آنها خطاب كرده، مىفرمايد: اگر لغزشى هم پيدا كرديد، پردهدرى كامل نكنيد؛ لااقل بخشى از تقوا را حفظ كنيد كه اميد است شما را به سوى خدا بازگرداند و توفيق توبه كامل پيدا كرده از هرگونه گناه پاك شويد. تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه بهقدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مىرسد و گاه به اندازه تقواى بزرگانى مىرسد كه در درجات بعد از معصومين قرار داشتهاند؛ مانند سلمانها وابوذرها و علماى راستين، و گاه بهقدرى ضعيف مىشود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مىدهد.در قرآن مجيد به اينگونه افراد اشاره شده و در آيه 102 سوره «توبه» مىخوانيم: «(وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحآ وَآخَرَ سَيِّئآ عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ)؛ و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند وكار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مىرود كه خدا توبه آنها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!».واژه «سَتر» (پرده) درواقع كنايه از حاجب و مانعى است كه انسان را از طغيان باز مىدارد و جمله «وَإنْ رَقَّ» (هرچند نازك باشد) اشاره به ضعيف بودن اين حاجب و مانع است.مرحوم «مغنيه» در شرح نهجالبلاغه خود در جلد 4، صفحه 361 مىگويد: «گفتار امام عليه السلام مخصوصاً براى زمان ما كه عوامل گناه و شهوتپرستى زياد شده است صادق است؛ آنها كه دست كم اندكى از تقوا و ايمان داشته باشند همان مقدار إنشاءالله مايه نجاتشان مىشود. وى سپس به اين حديث معروف نبوى اشاره كرده كه مىفرمايد: «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّه؛ زمانى بر مردم فرا مىرسد كه آن كس كه دين و ايمان خود را حفظ مىكند مانند كسى است كه شعله آتشى در كف دست خود نگاه داشته باشد».(1)در حديث ديگرى آمده است: «لِلْعامِلِ مِنْكُمْ بِطاعَةِ اللهِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ مِنّا أوْ مِنْهُمْ؟ قالَ: بَلْ مِنْكُمْ؛ كسانى كه در آن زمان اطاعت فرمان خدا مىكنند معادل پاداش پنجاه نفر به آنها داده مىشود. يكى از صحابه عرضه داشت: پنجاه نفر از آنها يا از ما؟ حضرت فرمود: از شما».(2)در آيات قرآن مجيد اشارههاى ديگرى نيز به امثال اين گروه شده است؛ از جمله در آيه 31 سوره «نساء» مىخوانيم: «(إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُّدْخَلا كَرِيما)؛ اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مىسازيم».همچنين در آيه 32 سوره «نجم» مىخوانيم: «(الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الاِْثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ)؛ همانان كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مىكنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مىشوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است».كوتاه سخن اينكه اگر انسان راه خطا را مىرود لااقل بايد چنان باشد كه روى برگشت به درگاه خدا و تقاضاى عفو را داشته باشد و تمام پلها را پشت سر خود ويران نسازد. به گفته شاعر:گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد (3)*****پی نوشت:(1) . بحارالانوار، ج 74، ص 99.(2) . این حدیث در بحارالانوار به این صورت نقل شده: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ لَهُأَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنَّا قَالَ نَعَمْ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ قَالَهَا ثَلاثاً».(بحارالانوار، ج 28، ص 47، ح 10).(3) . سند گفتار حکیمانه : در مصادر، این کلام شریف از غررالحکم با تفاوتهایى نقل شده است؛ ولى زمخشرى در ربیع الابرار عین آنچه را که مرحوم سیّد رضى آورده نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 189). اضافه مى کنیم ابن شعبه حرانى که قبل از مرحوم سیّد رضى مى زیسته این عبارت را با تفاوت مختصرى درکتاب تحف العقول آورده است. (تحف العقول، ص 361)
امام (ع) فرمود: «اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ- وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ»:امام (ع) دستور به پرهيزگارى داده است، زيرا تنها توشه سير الى اللّه پرهيزگارى است و چون زيادى تقوا باعث قرب به خدا و سرعت وصول به قرب است، بهتر آن است كه تقوا بسيار باشد، و اگر چنين نبود، اندكش را بايد داشت زيرا تقوا كم و زياد، و شديد و ضعيف دارد، و بكلّى بى توشه بودن در راه سخت و دراز روا نيست.كلمه: ستر (پرده) را استعاره براى حدود الهى آورده است كه مانع عذاب او هستند، و امام (ع) دستور داده است تا بين خود و خدا، آن را قرار دهد، يعنى: حدود الهى را حفظ كند و پرده درى نكند كه در ورطه هاى هلاكت خواهد افتاد، بنا بر اين منظور از ضخامت پرده، همان شدّت محافظت از حدود الهى و انجام ندادن تمام مباحات است، به خاطر اين كه مبادا در حرام بيفتد. و نازكى پرده عبارت است از انجام همه كارهايى كه از نظر شرع رواست چه مباح باشد و يا مكروه.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 310
الثانية و الثلاثون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(232) و قال عليه السّلام: اتّق اللَّه بعض التّقى و إن قلّ، و اجعل بينك و بين اللَّه سترا و إن رقّ. (79743- 79724)
ا لمعنى: قد بحث المحقّقون في غير واحد من العناوين من جهة أنّها قابلة للتجزئة أم لا؟ منها عنوان الاجتهاد المبحوث عنه في باب الاجتهاد و التقليد من الاصول في فصل التجزّي و أنّه يقبل التجزية، أم هو ملكة بسيطة غير قابلة للتجزئة، و قد فسّر بعض التجزية في الملكات النفسانية بالشدّة و الضعف.و التقوى باعتبار أنّها من الملكات النفسانية غير قابلة للتجزئة في حقيقتها و إنّما تقبل الشدّة و الضعف.فالمقصود أنّ التقوى ناشئة عن العقيدة الملازمة للخوف من عواقب المعصية و لا بدّ للمسلم المؤمن أن تكون فيه درجة من التقوى و لو كانت ضعيفة، و أمارتها ترك بعض المعاصي لمجرّد الخوف من اللَّه و عدم هتك ستر الربوبيّة و التظاهر بالتمرّد و الطغيان.الترجمة:فرمود: تقوى داشته باش گر چه اندكى باشد، و ميان خود و خدا پرده احترامى بدار ورچه نازك باشد.تقوى مده از دست و گر كم باشد يكباره مدر پرده رسوائي را
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص38
اتق الله بعض التقى، و ان قل و اجعل بينك و بين الله سترا و ان رق. «از خدا بترس به مقدارى از پرهيزكار، هر چند اندك باشد و ميان خودت و خداوند پرده اى قرار بده هر چند نازك باشد.»
در مثل گفته شده است: «هر چيز كه همه اش درك نمى شود، نبايد همه اش را ترك كرد.» براى كسى كه رعايت همه نكات پرهيزكاری دشوار است، واجب است در پاره اى از امور از خدا بترسد و ميان خودش و خدا پرده اى قرار دهد هر چند نازك باشد. در امثال عاميانه آمده است ميان خودت و خدا روزنه اى قرار بده و روزنه لغت درست معربى است، يعنى ميان خودت و خدا را كاملا بسته و تاريك قرار مده.