وَ قَالَ (علیه السلام): احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ، فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ.
نِفارُ النِّعَم: فرار نعمتها (بخاطر ناسپاسى).
و فرمود (ع): از رميدن نعمت بترسيد، بسا كه رميده باز نگردد.
و آن حضرت فرمود: از فرار نعمت ها بترسيد، كه هر گريخته اى را باز گشت نيست.
هشدار از پشت كردن نعمت ها (معنوى):و درود خدا بر او، فرمود: از فرار نعمت ها بپرهيزيد، زيرا هر گريخته اى باز نمى گردد.
[و فرمود:] از گريختن نعمتها بترسيد كه هر گريخته اى باز نخواهد گرديد.
امام عليه السّلام (در ترغيب بشكر) فرموده است:از رميدن و دور شدن نعمتها (بر اثر كفران و ناسپاسى) بترسيد كه هر گريخته اى را بازگشت نمى باشد (و هر گريخته اى كه ممكن است باز نگردد شايسته نيست كارى كرد كه بگريزد).
امام عليه السلام فرمود: از فرار كردن (و رميدن) نعمتها برحذر باشيد كه هر فرارى بازنمىگردد.
نعمتها را از خود رم ندهيد!امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه درباره ازدست رفتن نعمتها هشدار مىدهد ومىفرمايد: «از فرار كردن (و رميدن) نعمتها برحذر باشيد كه هر فرارى بازنمىگردد»؛ (احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ).«نِفار» به معنى فرار كردن و «نِعَم» جمع نعمت است، بعضى آن را به فتح نون و به معنى حيوان چهارپا مانند گاو و گوسفند و شتر دانستهاند و «شارد» به معناى حيوان فرارى است. در اين گفتار حكيمانه، امام عليه السلام نعمتها را تشبيه به حيوانات اهلى سودمند كرده كه گاه فرار مىكنند، فراركردنى كه هرگز به چنگ نمىآيند و توصيه مىفرمايد كه قدر نعمتها را بدانيد، شكر آن را به جا آوريد، از فرصتها استفاده كنيد و از نعمتهاى الهى بهره گيريد. به يقين، «جوانى» از آن نعمتهايى است كه وقتى فرار كرد هرگز بازنمىگردد، بايد جوانان از آن بهره گيرند و علم و آداب و فضايل اخلاقى تحصيل كنند كه همه اينها در جوانى امكانپذير است. به گفته شاعر عرب:فَتَراكَضُوا خَيْلَ الشَّبابِ وَبادِرُوا اَنْ تَسْتَرِدَّ فَإنَّهُنَّ عَواريبر اسبهاى جوانى سوار شويد و با سرعت برانيد (و خود را به مقصد برسانيد) ـ مبادا گرفته شوند و براى هميشه از دست بروند، زيرا اين مركبها عاريتى هستند.سلامتى جسم، يكى ديگر از آن نعمتهاست كه در بسيارى از موارد هنگامى كه گرفته شد بازنمىگردد و يا اگر بازگردد به شكل اوّل نخواهد بود. انسان سالم قادر بر هر كار مثبتى است؛ ولى هنگامى كه سلامتى ازدست رفت عجز و ناتوانى جاى آن را خواهد گرفت به خصوص بيمارىهايى كه در سنين بالا انسان را مبتلا مىكنند، مصداق بارز همين مطلب است. امنيت نيز يكى ديگر از نعمتهاى بزرگ است؛ انسان در محيط امن قادر به انجام دادن هر كار خوبى است؛ امّا بسيار ديده شده با تزلزل امنيت، سالها ناامنى و آثارش باقى مىماند و بهزودى بازنمى گردد.كوتاه سخن اينكه تمام نعمتها اعم از نعمتهاى فردى يا اجتماعى، مادى يا معنوى، همواره در معرض زوالند؛ زوالى كه گاه امكان بازگشت در آن هست وگاه زوالى است كه هرگز امكان بازگشت ندارد. البته چيزى كه باعث رميدن نعمتهاست در درجه اوّل، ناسپاسى است؛ همان چيزى كه در حكمت 244، امام عليه السلام به آن اشاره فرمود كه هر نعمتى حقى دارد، كسى كه حق آن را ادا كند خداوند آن را افزون مىسازد و هركس در اداى حق نعمت كوتاهى نمايد آن را در معرض زوال قرار خواهد داد. بعضى از شارحان نهجالبلاغه مسئله خارج شدن آدم و حوا را از بهشت، يكى از مصاديق همين گفتار حكيمانه مولا دانستهاند. جد و جده ما براثر ترك اولى وناسپاسى براى هميشه از بهشت خارج شدند و به دنيايى كه پر از مشكلات وناراحتىهاست گام نهادند؛ نعمتى بود كه بعد از رميدن، به آنها و فرزندانشان بازنگشت (البته حساب بهشت و آخرت حساب ديگرى است).در روايتى از امام على بن موسىالرضا عليه السلام خطاب به يكى از اصحابش چنين مىخوانيم: «إِنَّ النِّعَمَ كَالاِْبِلِ الْمُعْتَقَلَةِ فِي عَطَنِهَا عَلَى الْقَوْمِ مَا أَحْسَنُوا جِوَارَهَا فَإِذَا أَسَاءُوا مُعَامَلَتَهَا وَإِنَالَتَهَا نَفَرَتْ عَنْهُمْ؛ نعمتها همچون شترى است كه مهار وبسته شده است. مادامى كه صاحبانش با آن خوشرفتارى كنند در جايگاه خود مىماند ولى هنگامى كه بدرفتارى نمايند (اى بسا مهار خود را پاره و) از آنها فرار كند».(1)شيخ حرّ عاملى در وسائلالشيعه در كتاب امر به معروف و نهى از منكر بابى تحت عنوان «وُجُوبُ حُسْنِ جَوارِ النِّعَمِ بِالشُّكْرِ وَأداءِ الْحُقُوقِ» نوشته و روايات متعددى در اين زمينه آورده است. در آيه شريفه «(إِنَّ اللهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)؛ خداوند سرنوشت قومى را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند».(2) نيز اشارهاى به اين مطلب ديده مىشود.(3)*****پی نوشت:(1) . کافى، ج 4، ص 38، ح 1.(2) . رعد، آیه 11.(3) . سند گفتار حکیمانه: به گفته صاحب کتاب مصادر، جاحظ پیش از سیّد رضى این گفتار حکیمانه را در کتاب المائة المختارة از امیرمؤمنان على (ع) نقل کرده است و زمخشرى در کتاب ربیع الابرار و ابن قاسم در ریاض الاخبار نیز آن را آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 190)
امام (ع) فرمود: «احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ»:كلمه «نفار» (دور شدن)، و «شرود» (گريختن) را استعاره براى از بين رفتن نعمت آورده است از نظر تشبيه نعمتها به چهارپايان، و نسبت به زوال نعمت هشدار داده است تا وادار كند كه با شكر نعمت آن را حفظ كنيم، و بر ضرورت اين هشدار با اين عبارت: «فما كل...» توجّه داده است كه خود مقدمه صغرا براى قياس مضمرى است كه در اصل چنين بوده است: آن كه گريخت ممكن است باز نگردد، و كبراى آن نيز در اصل چنين است: و هر چه امكان بازگشت نداشت، دور ساختنش روانيست.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 313
السادسة و الثلاثون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(236) و قال عليه السّلام: احذروا نفار النّعم فما كلّ شارد بمردود. (79789- 79780)
اللغة:(نفر) ينفر نفورا: أفزع. و (النعم): بقر و غنم و ابل، و هو جمع لا واحد له من لفظه، و جمع النّعم أنعام يذكّر و يؤنّث- مجمع البحرين.المعنى:كنايه- استعاره [احذروا نفار النّعم ] يمكن أن يكون النعم بمعنى الأنعام الثلاثة بقرينة لفظ النفار و الشارد فالكلام خرج مخرج المثل و الكناية، و يمكن أن يكون جمع نعمة فلفظ النفار استعارة عن زوالها، و المقصود الاعتناء بالنعمة إذا حصلت و التوجّه إلى الاستفادة منها و عدم التسامح في ذلك اعتمادا على كثرتها أو رجاء تجدّدها بعد زوالها، فانه ربّما تزول و لا تتجدّد.قال الشارح المعتزلي: هذا أمر بالشكر على النعمة و ترك المعاصى، فانّ المعاصي تزيل النعم.الترجمة:فرمود: از رم دادن چهارپايان خوددارى كنيد كه هر گريخته اى برنمى گردد. بنعمت بچسب ز دستش مده كه هر رم زده خود نيايد بده
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص40
احذروا نفار النعم، فما كل شارد بمردود. «بپرهيزيد از رميدن نعمتها كه نه هر رميده باز آورده شود.»
اين سخن فرمان به سپاسگزارى بر نعمتها و ترك معصيتهاست كه گناهان نعمتها را به زوال مى آورد.