حکمت 6-260 نهج البلاغه: ضرورت پرداخت زكات
۰۲ مهر ۱۳۹۶ 0 معارفترجمه محمد دشتی
6- و في حديثه (علیه السلام): إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَانَ لَهُ الدَّيْنُ الظَّنُونُ، يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يُزَكِّيَهُ لِمَا مَضَى إِذَا قَبَضَهُ.
[قال الرضی: فالظنون الذي لا يعلم صاحبه أ [يقضيه] يقبضه من الذي هو عليه أم لا فكأنه الذي يظن به [ذلك] فمرة يرجوه و مرة لا يرجوه و [هو] هذا من أفصح الكلام و كذلك كل أمر تطلبه و لا تدري على أي شيء أنت منه فهو ظنون و على ذلك قول الأعشى:
ما يجعل الجد الظنون الذي جنب صوب اللجب الماطر
مثل الفراتي إذا ما طما يقذف بالبوصي و الماهر
و الجد البئر العادية في الصحراء و الظنون التي لا يعلم هل فيها ماء أم لا].
ضرورت پرداخت زكات:
6- روايتى ديگر از امام: هر گاه انسان طلبى دارد كه نمى داند وصول مى شود يا نه، پس از دريافت آن واجب است زكات آن را براى سالى كه گذشته، بپردازد.
(سید رضی: بنا بر اين «دين ظنون» آن است كه طلبكار نمى داند آيا مى تواند از بدهكار وصول كند يا نه، گويا طلبكار در حال ظنّ و گمان است، گاهى اميد دارد كه بتواند آن را بستاند، و گاهى نه. اين از فصيح ترين سخنان است، همچنين هر كارى كه طالب آن هستى و نمى دانى در چه موضعى نسبت به آن خواهى بود، آن را «ظنون» گويند. و گفته اعشى شاعر عرب از همين باب است، آنجا كه مى گويد: «چاهى كه معلوم نيست آب دارد يا نه، و از محلى كه باران گير باشد دور است، نمى شود آن را همچون فرات، كه پر از آب است و كشتى و شناگر ماهر را از پا در مى آورد، قرار داد».
«جدّ» چاه قديمى بيابانى را گويند، و ظنون آن است كه معلوم نيست آب دارد يا نه).