وَ قَالَ (علیه السلام): جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ، وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ.
جَاهِلُكُمْ مُزْدادٌ: نادانان شما (بدون آگاهى) بر عمل خود مى افزايند.مُسَوِّف: به تأخير اندازنده.
و فرمود (ع): نادان شما به عبث در كار بيفزايد و دانايتان كارها را به تأخير افكند.
و آن حضرت فرمود: نادان شما آنچه را نبايد زياد مى كند، و آگاه شما آنچه را بايد به تأخير مى اندازد.
علل سقوط جامعه (اجتماعى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهى ورزند.
[و فرمود:] نادان شما در كار فزايد آنچه نشايد، و داناتان واپس افكند آن را كه كنون بايد.
امام عليه السّلام (در نكوهش افراط و تفريط) فرموده است:نادان شما (كار را از روى نادانى) زيادة ميكند، و داناى شما (كار را از وقت خود) بتأخير مى اندازد (در بعضى از نسخ نهج البلاغه «جاهلكم مزداد مسوّف» بدون كلمه «و عالمكم» ذكر شده است كه معنى آن چنين است: نادان شما «بفكر اينكه گناه او را خواهند بخشيد در گناه» زياده روى مى نمايد و «توبه و بازگشت را» به تاخير مى اندازد).
امام عليه السلام فرمود: نادان هاى شما (پيوسته) بر اعمال خلاف خود مى افزايند و دانشمندانتان امروز و فردا مى كنند.
عالم و جاهلِ شما، هر دو خطاكارند:امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه خود كه جنبه گله و اظهار ناراحتى از مردم آن زمان و اطرافيانش دارد و در عين حال بر بسيارى از مردم هر عصر و زمان صادق است مى فرمايد: «(شما چگونه جمعيتى هستيد كه) افراد نادانتان پيوسته بر اعمال خلاف خود مى افزايند و دانشمندانتان امروز و فردا مى كنند»؛ (جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ، وَعَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ).آنها كه نادانند براثر نداشتن بصيرت به راه خلاف افتاده اند و آنهايى كه عالم هستند گرفتار ترديد و ضعف تصميم گيرى و اراده هستند و به همين دليل جامعه شما از درون تهى شده است. اين در حالى است كه عالمان بايد قدوه و اسوه باشند و راه تهذيب نفس واصلاح جامعه را به مردم نشان دهند و جاهلان نيز بايد از نور علم عالمان بهره گيرند و در مسير اصلاح خويش و جامعه خود باشند.در كتاب تمام نهج البلاغه اين جمله به شكل ديگرى نقل شده كه حضرت مى فرمايد: «وَعَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ، وَقَارِئُهُمْ مُمَاذِقٌ، وَجَاهِلُهُمْ مُسَوِّفٌ مُزْدَادٌ؛ دانشمندانشان (در آن زمان) منافقند و قاريان قرآن شان رياكار وجاهلانشان امروز و فردا مى كنند و پيوسته بر اعمال خود مى افزايند».در خطبه 233 نيز كلامى شبيه به اين بود. در بسيارى از خطب نهج البلاغه يا نامه ها و كلمات قصار، شكايت امام عليه السلام را از مردم زمان خود مشاهده مى كنيم تا آنجا كه در خطبه قاصعه (خطبه 192) مى فرمايد: «أَلا وَإِنَّكُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَيْدِيَكُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَةِ وَثَلَمْتُمْ حِصْنَ اللَّهِ الْمَضْرُوبَ عَلَيْكُمْ بِأَحْكَامِ الْجَاهِلِيَّةِ؛ به هوش باشيد كه شما دست از ريسمان اطاعت الهى برگرفته ايد و با تجديد رسوم جاهليت دژ محكم الهى را دَرهم شكسته ايد». سپس ادامه مى دهد: «وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَةِ أَعْرَاباً وَبَعْدَ الْمُوَالاةِ أَحْزَاباً مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الاِْسْلامِ إِلاَّ بِاسْمِهِ وَلا تَعْرِفُونَ مِنَ الاِْيمَانِ إِلاَّ رَسْمَهُ؛ بدانيد شما پس از هجرت (از كفر به ايمان) همچون اعراب جاهليت شده ايد و بعد از اخوت و اتحاد و الفت، به گروه هاى پراكنده تقسيم گشته ايد، از اسلام، به نام آن اكتفا كرده و از ايمان جز تصور و ترسيمى نمى شناسيد».سرچشمه همه اين مصائب و بدبختى ها انحرافاتى بود كه در مسئله خلافت واقع شد، به ويژه در عصر خليفه سوم كه بيت المال به شكل كاملاً نادرستى تقسيم مى شد و مقامات مهم جمهورى اسلامى آن زمان، به افراد نالايق و ناصالح سپرده شد. فتوحات، غنائم زيادى را نصيب مسلمانان كرد و گروهى مست مال وثروت شدند و كارشان به جايى رسيد كه جاهلان، غرق گناه گشتند و عالمان، بى اراده وفاقد تحرك، و همان شد كه امام عليه السلام در كلام حكيمانه بالا در جمله كوتاهى آن را آورده است. به يقين، اين وضع مخصوص مردم آن زمان نبود، بلكه در هر زمان ديگر در شرايط مشابه روى مى دهد؛ جاهلان، غرق گناه مى شوند و عالمان، فاقد احساس مسئوليت. و در عصر و زمان ما نيز اين مسئله كم وبيش نمايان است.*****نكته:بلاى «تسويف»:يكى از خطرناك ترين وسوسه هاى نفس و شيطان مسئله تسويف است؛ يعنى انسان به اشتباهات و خطاهاى خود واقف مى شود؛ ولى پيوسته امروز وفردا مى كند تا فرصت ها مى گذرند. يا اسباب اطاعت فراهم است؛ ولى در استفاده از آن تأخير مى اندازد تا فرصتها از دست مى روند. امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «إِيَّاکَ وَالتَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى؛ از تسويف بپرهيز كه دريايى است كه گروه (زيادى) در آن غرق مى شوند».اميرمؤمنان على عليه السلام ـ طبق روايتى كه علامه مجلسى؛ در بحارالانوار آورده است ـ درباره گروهى از غافلان مى فرمايد: «الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا وَيُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا؛ شيطان بر او مسلّط شده، معصيت را در نظرش جلوه مى دهد تا مرتكب شود و توبه را با آرزوها به تأخير مى اندازد».قرآن مجيد در سوره «نساء» درمورد وسوسه هاى شيطان نسبت به گنهكاران مى گويد: «(يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورا)؛ شيطان به آنها وعده ها(ى دروغين) مى دهد و به آرزوها سرگرم مى سازد در حالى كه جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمى دهد. (و همين امر سبب مى شود آنها توبه وبازگشت به سوى خدا را تاخير بيندازند)».در جاى ديگر از همين سوره مى فرمايد: «(وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الاْنَ)؛ توبه براى كسانى نيست كه كارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى رسد مى گويد: الان توبه كردم!».اين همان تسويفى است كه از هواى نفس و وسوسه هاى شيطان سرچشمه مى گيرد و پيوسته انسان را وادار به تاخير توبه مى كند تا مرگ او فرا رسد ودرهاى توبه بسته شود. در حكمت 285 نيز به اين معنا اشاره خواهد شد و در آغاز حكمت 150 نيز اشاره شد، آنجا كه امام عليه السلام فرمود: «وَيُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَْمَلِ؛ (از كسانى مباش كه) توبه را با آرزوهاى دور و دراز به تأخير مى اندازند».
امام (ع) فرمود: «جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ مُسَوِّفٌ»:«مسوّف» يعنى كسى كه امروز و فردا كرده و توبه را به تأخير مى اندازد. بعضى روايت كرده اند: «عالمكم مسوّف» يعنى: داناى شما كار را به تأخير مى اندازد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 372
الثانية و السبعون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(272) و قال عليه السّلام: جاهلكم مزداد، و عالمكم مسوّف. (81699- 81692)
المعنى:يقول عليه السّلام و يعاتب النّاس بأنّ أهل الجهالة بالحقّ يزدادون على الخطأ و الذّنب و لا يخطر على قلوبهم الرجوع إلى الحقّ و الانابة من الذّنب، و أهل العلم بالحقّ يرتكبون الخطأ و يفهمون و لكن يسوّفون التوبة و التدارك قبل فوت الفرصة.و لعلّ غرضه من أهل الجهالة أتباع معاوية المفتونون بضلالته، أو الخوارج المشتبهون في أمر إمامته، و أهل العلم أصحابه القائلون بالحقّ و لكن يسوّفون القيام بالدّفاع و الجدّ في سدّ الطغيان و محو أهل الفسق و العصيان.الترجمة:نادان شما بر گناه بيفزايد، و داناى شما امروز را بفردا بگذراند.نادان شما در پى تكثير گناه داناى شما توبه پس انداز ز گاه
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص 75
جاهلكم مزداد، و عالمكم مسوّف. «نادان شما بدون بصيرت افزاينده در كار است و داناى شما چيزى را كه بايد انجام دهد به تأخير افكننده است.»