وَ قَالَ (علیه السلام): مَوَدَّةُ الْآبَاءِ، قَرَابَةٌ بَيْنَ الْأَبْنَاءِ؛ وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ، أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ.
و فرمود (ع): دوستى پدرها سبب خويشاوندى ميان فرزندان شود. پس خويشاوندى را به دوستى بيشتر نياز است تا دوستى را به خويشاوند.
و آن حضرت فرمود: دوستى پدران خويشاوندى بين فرزندان است، و خويشاوندى به دوستى محتاج تر از دوستى به خويشاوندى است.
ره آورد دوستى پدران (اخلاق اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: دوستى ميان پدران، سبب خويشاوندى فرزندان است، و خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است از دوستى به خويشاوندى.
[و فرمود:] دوستى پدران -سبب- خويشاوندى ميان فرزندان است و خويشاوندى را به مودّت بيشتر نياز است تا مودّت را به خويشاوندى.
امام عليه السّلام (در باره دوستى) فرموده است:1- (اثر) دوستى پدران بين پسران (مانند) خويشاوندى است (چون پسران از دوستى و دشمنى كه بين پدرانشان بوده ارث مى برند و اصل در يارى نمودن بيكديگر دوستى است و خويشاوندى از اسباب آنست)2- و (از اينرو) خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است از دوستى به خويشاوندى (ابن ابى الحديد در اينجا مى نويسد: از كسى پرسيدند: از برادر و دوستت كدام را بيشتر دوست دارى گفت: برادرم را اگر دوست باشد).
امام عليه السلام فرمود: دوستى در ميان پدران به منزله خويشاوندى در ميان فرزندان است وخويشاوندى، به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى (خويشاوندان زمانى خويشاوند محسوب مى شوند كه دوست باشند).
برترى دوستى بر خويشاوندى:امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم كه با يكديگر ارتباط دارند اشاره فرموده، نخست مى گويد: «دوستى در ميان پدران به منزله خويشاوندى در ميان فرزندان است»؛ (مَوَدَّةُ الآاْبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الاَْبْنَاءِ).اشاره به اينكه پدران، دوستى با دوستان خود را براى فرزندان به ارث مى گذارند و فرزندانشان به قدرى به هم نزديك مى شوند كه گويى با هم برادرند و بسيار ديده شده است كه پدرانِ يكديگر را عمو خطاب مى كنند. البته اين سخن در جوامعى صادق است كه عواطف در آن كمرنگ نشده است و فرزندان تنها اموال پدران را به ارث نمى برند، بلكه عواطف آنها را نيز به ارث مى برند. از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه مودت و دوستى طولانى به منزله قرابت است. امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى فرمايد: «مَوَدَّةُ عِشْرِينَ سَنَةً قَرَابَةٌ؛ دوستى بيست سال، خويشاوندى است».در جمله دوم به اين نكته اشاره مى فرمايد كه «خويشاوندى، به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى»؛ (وَالْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ).يعنى خويشاوندان هنگامى ارزش دارند كه داراى محبت باشند و هرچه پيوند خويشاوندى نزديكتر باشد، مودت و دوستى بيشترى لازم دارد. در حالى كه دوستى و محبت نيازى به خويشاوندى ندارد؛ ممكن است افراد سالها با هم دوست باشند و هيچ رابطه خويشاوندى بين آنها نباشد. درنتيجه، برترى دوستى و محبت بر خويشاوندى ثابت مى شود.ضرب المثل معروفى است كه به كسى گفتند: دوستت را بيشتر دوست دارى يا برادرت را؟ گفت: برادرى را دوست دارم كه با من دوست باشد. بنابراين هر دو جمله رابطه دوستى و خويشاوندى را بيان مى كند؛ جمله اول به گونه اى و جمله دوم به گونه اى ديگر.مرحوم محقق كمره اى اين كلام حكيمانه را به شعر فارسى درآورده مى گويد:مِهر پدران براى اولاد باشد چو نَسَب شعار و پيوندخويشى به مودت است محتاج بيش از خود دوستى به پيوند*****نكته:وراثتِ دوستى:مى دانيم اسلام آيين محبت و مودت است و قرآن پيوسته خدا را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد. واژه رحمت صدها بار در قرآن به كار رفته و در نمازهاى روزانه حداقل بيش از 60 بار خدا را به رحمت و رحمانيت ياد مى كنيم، تا آنجا كه محبت به عنوان ميراث گرانبهايى از پدران به فرزندان مى رسد.در حديثى از رسول خدا صلي الله عليه وآله مى خوانيم: «ثَلاثٌ يُطْفينَ نُورَ الْعَبْدِ: مَنْ قَطَعَ أوِدَّاءُ أَبيهِ، وَغَيَّرَ شَيْبَتَهُ، وَرَفَعَ بَصَرَهُ فِى الْحُجُراتِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُؤْذَنَ لَهُ؛ سه چيز است كه نور (ايمان) بندگان را خاموش مى كند: كسى كه با دوستان پدرش قطع رابطه كند و محاسن سفيد خود را تغيير دهد (اشاره به اينكه به هنگام پيرى بعضى كارهاى سبك سرانه جوانى و كودكى را انجام دهد) و به داخل خانه هاى ديگران بدون اينكه اجازه اى به او دهند نگاه كند».بنابراين نه تنها انسان دوستان قديم خود را نبايد فراموش كند و در حيات وممات به ياد آنها باشد و به آنها خدمت كند، بلكه اگر پدرش نيز دوستى داشته بعد از پدر، جانشين پدر شود و با آنها همان محبتى را داشته باشد كه پدرش داشته است. به خصوص به هنگام فراز و نشيب هاى زندگى كه دوستان ازنظر موقعيت اجتماعى متفاوت مى شوند نبايد اين تفاوت سبب فراموشى دوستان قديم شود بلكه نبايد تفاوت مقام، ثروت، علم يا ساير امتيازهاى فردى و اجتماعى مانعى در اين راه ايجاد كند و اگر تمام پيوندهاى سابق را نمى تواند نگه دارد لااقل بخشى از آن را داشته باشد. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «إذا كانَ لَکَ صَديقٌ فَوُلِّىَ وِلايَةً فَأَصَبْتَهُ عَلَى الْعُشرِ مِمّا كانَ لَکَ عَلَيْهِ قَبْلَ وِلايَتِهِ، فَلَيْسَ بِصَديقِ سُوءٍ؛ هرگاه دوستى داشته باشى و حكومت و رياستى پيدا كند و حداقل يك دهم پيوند سابق را با تو حفظ كند دوست بدى نيست».توجه داشته باشيد كه نمى فرمايد دوست خوبى است مى فرمايد دوست بدى نيست، دوست خوب و كامل العيار آن است كه صددرصد رابطه مودت گذشته را حفظ كند و مال و مقام، او را دگرگون نسازد. البته بايد توجه داشت كسانى كه به مقام والايى مى رسند اشتغالات و گرفتارى هاى آنها نسبت به سابق بيشتر مى شود و نمى توان انتظار داشت تمام آنچه را در سابق با دوستان خود داشته انجام دهد وشايد به همين دليل امام عليه السلام آنها را معذور مى دارد كه لااقل يك دهم پيوند محبت سابق را حفظ كنند.
امام (ع) فرمود: «مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الْأَبْنَاءِ- وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ»:لفظ «قرابة» را استعاره براى دوستى زياد ميان فرزندان آورده است، بنا بر اين دوستى همانند خويشاوندى است، به وسيله بازگو كردن محبّت بين پدران -از باب گفتن لازم و اراده ملزوم- خبر از محبّت پسران داده است، چون دوستى و محبّت ما بين پدران باعث ريشه دار شدن محبّت و ارتباط بيشتر بين پسران مى گردد.آن گاه امام (ع) به برترى دوستى نسبت به خويشاوندى اشاره فرموده است به اين ترتيب كه خويشاوندى به دوستى در سود داشتن ميان مردمان، نياز بيشترى دارد، و دوستى در مفيد بودنش از خويشاوندى بى نيازتر است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 397
السابعة و التسعون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(297) و قال عليه السّلام: مودّة الاباء قرابة بين الأبناء، و القرابة إلى المودّة أحوج من المودّة إلى القرابة. (82292- 82276)
المعنى:القرابة رابطة بين الأفراد تنشأ عن و شائج الرّحم و الاشتراك الجذري في الاباء و الامّهات، و تتأكّد بالانس و المعاشرة و تبادل الاحساس و التعاون في شتّى نواحى الحيوة و المودّة الجارية بين الاباء تقوم مقام لحمة النسب و توجب الانس و المعاونة بين الأبناء، فتتحوّل مودّة الاباء إلى قرابة عملية بين أبنائهم، فيدعو بعضهم بعضا أخا و عمّا و خالا، و إذا تحقّق الودّ الخالص بين اناس يكون أكثر فائدة من صرف القرابة النسبية إذا لم تقترن بالمودّة، أو تتكدّر بالخصومة و العداوة.الترجمة:فرمود: دوستي پدران خويشاوندي فرزندانست، و خويشاوندي بمهر نيازمند تر است از مهرورزي بخويشاوندى.مهر پدران براى أولاد باشد چه نسب شعار و پيوند خويشي بمودّتست محتاج بيش از خود دوستي به پيوند
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص91
مودة الآباء قرابة بين الابناء، و القرابة احوج إلى المودة من المودة الى القرابة. «دوستى پدران سبب خويشاوندى ميان پسران است و خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى.»
از ديرباز گفته شده است كه دوستى و دشمنى به ارث مى رسد. در خويشاوندى بدون دوستى خيرى نيست.
به كسى گفتند: آيا برادرت يا دوستت را بيشتر دوست مى دارى؟ گفت: بدون ترديد برادرم را هنگامى كه دوست من هم باشد. خويشاوندى نيازمند دوستى است و دوستى از خويشاوندى بى نياز است.