وَ قَالَ (عليه السلام): أَشَدُّ الذُّنُوبِ، مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه.
و فرمود (ع): سخت ترين گناهان، گناهى است كه مرتكب آن آسانش انگارد و خردش شمرد.
و آن حضرت فرمود: سخت ترين گناهان گناهى است كه گنه كار آن را ناچيز بشمارد.
سخت ترين گناه (اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: سخت ترين گناه، آن كه گناهكار آن را كوچك بشمارد.
[و فرمود:] سخت ترين گناهان آن بود كه گنهكار آن را خوار بشمرد.
امام عليه السّلام (در باره گناه) فرموده است:سختترين گناهان (نزد خدا) گناهى است كه شخص آنرا آسان و خرد پندارد (زيرا بى اعتنائى به گناه اگر چه كوچك باشد مستلزم نترسيدن از كيفر و توبه و باز گشت از آن مى گردد و چون ملكه شخص گشته در نفس رسوخ نمود از هيچ گناهى هر چند بزرگ باشد پروا ندارد).
امام عليه السلام فرمود: شديدترين گناهان گناهى است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد.
شديدترين گناه:امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى در ارتباط با گناهان اشاره كرده مى فرمايد: «شديدترين گناهان گناهى است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد»؛ (أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ).دليل آن روشن است. كسى كه گناهى را كوچك مى شمرد به آسانى به آن گرفتار مى شود و گاه آن را آنقدر تكرار مى كند كه به صورت ملكه او درمى آيد وغرق در آن مى شود و سرانجام به عذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد شد. اضافه بر اين، از يك نظر هيچ گناهى كوچك نيست، زيرا گناهكار فرمان خدا را مى شكند و عصيان پروردگار هرچه باشد بزرگ و مهم است. به عكس هرگاه انسان براى گناهى اهميت قائل باشد از آن فاصله مى گيرد وخود را حفظ مى كند و كمتر آلوده آن مى شود؛ يعنى ابهت گناه، سدى در برابر آلودگى به آن است. اين درست به آن مى ماند كه انسان بگويد: «فلان دشمن من حقير است، من اعتنايى به او ندارم، من بايد از فلان دشمن ديگر خود را حفظ كنم» و چه بسا اين تصور سبب مى شود كه آن دشمن حقير، ضربه كارى به او وارد كند در حالى كه هيچگونه آمادگى براى دفاع در مقابل او ندارد؛ ولى هرگاه در برابر دشمنى قرار گيرد كه ازنظر او خطرناك است كاملاً آماده دفاع مى شود. كوتاه سخن اينكه انسان ضربه را از جايى مى خورد كه به آن اهميت نمى دهد.كلينى؛ در كتاب شريف كافى در باب «استصغار الذنب؛ كوچك شمردن گناه» حديث جالبى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه: «اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لا تُغْفَرُ قُلْتُ وَمَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يذْنِبُ الذَّنْبَ فَيقُولُ طُوبَى لِى لَوْ لَمْ يكُنْ لِى غَيرُ ذَلِکَ؛ از گناهان كوچك بپرهيزيد، چراكه بخشوده نمى شود. راوى سوال مى كند: منظورتان از گناهان كوچك چيست؟ فرمود: گناهى است كه انسان مرتكب مى شود و مى گويد: خوشا به حال من اگر فقط گناه من همين باشد». درواقع چنين كسى فرمان الهى را حقير شمرده و نسبت به آن اهانت كرده است.در همان باب از كتاب كافى حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه و آله نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لاَِصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا يا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْيأْتِ كُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَيهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَينَ يدَيهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله هَكَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِياكُمْ وَالْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَىءٍ طَالِباً أَلا وَإِنَّ طَالِبَهَا يكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَآثارَهُمْ وَكُلَّ شَىءٍ أَحْصَيناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در سفرى در سرزمين خشك و بى آب و علفى فرود آمد وبه يارانش فرمود: مقدارى هيزم بياوريد. (تا آتش براى رفع نياز روشن كنيم) عرضه داشتند: اى رسول خدا! اينجا زمين بى آب و علفى است، هيزمى ندارد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: هركدام از شما به هراندازه كه مى توانيد بياوريد. (آنها در بيابان پخش شدند و) هركدام چيزى با خود آورد و آنها را در برابر پيامبر صلي الله عليه و آله روى هم ريختند. (و از فزونى آن تعجب كردند). پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: گناهان اينگونه جمع مى شوند. از گناهان كوچك بپرهيزيد، زيرا هر گناهى بازخواست كننده اى دارد. آگاه باشيد بازخواست كننده گناهان آنها را مى نويسد و آثار آنان را حفظ مى كند و (خداوند در قرآن مى فرمايد): هرچيزى را در امام مبين (لوح محفوظ) شمارش كرده ايم». بعيد نيست كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آتشى در آن هيزمها افكنده باشد و هنگامى كه آتش از آن زبانه كشيده اين سخن را فرموده باشد. اشاره به اينكه آتش هاى عظيم قيامت از درون اين گناهان كوچك برمى خيزد.در حديث ديگرى كه مرحوم «شيخ طوسى» در كتاب امالى آورده است مى خوانيم كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به ابوذر فرمود: «يا أَبَا ذَرٍّ لا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِيئَةِ وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَيتَ؛ اى اباذر! نگاه به كوچكى گناه مكن؛ بلكه نگاه به عظمت خدايى كن كه او را عصيان مى كنى».در حديث ديگرى از امام كاظم عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: «لَا تَسْتَكْثِرُوا كَثِيرَ الْخَيرِ وَلا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قَلِيلَ الذُّنُوبِ يجْتَمِعُ حَتَّى يكُونَ كَثِيراً وَخَافُوا اللَّهَ فِى السِّرِّ حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِكُمُ النَّصَفَ؛ كار خير را، هر چند زياد انجام دهيد بزرگ نشمريد (كه شما را از ادامه راه بازمى دارد) و گناهان كم را اندك ندانيد، زيرا گناهان كم جمع مى شود و تبديل به بسيار خواهد شد و از خدا در پنهانى نيز بترسيد تا انصاف را بتوانيد از ناحيه خود رعايت كنيد». اين حديث مى تواند اشاره به نكته ديگرى در باب كوچك يا كم شمردن گناه باشد كه اگر انسان گناه را كم و يا كوچك بشمرد از تكرار آن بيم ندارد و زمانى متوجه مى شود كه به گناهان كبيره و بسيارى تبديل شده است، بنابراين كوچك شمردن گناه به هر حسابى كه باشد گناهى ديگر است.افزون بر اينها كوچك و بزرگ بودن گناه دقيقآ روشن نيست؛ چه بسا ما گناهى را كوچك بشمريم و در پيشگاه خداوند بزرگ باشد و مايه خشم و غضب او گردد، همانگونه كه در حديث پرمعنايى از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آمده است: «إِنَّ اللَّهَ كَتَمَ ثَلاثَةً فِى ثَلاثَةٍ كَتَمَ رِضَاهُ فِى طَاعَتِهِ وَكَتَمَ سَخَطَهُ فِى مَعْصِيتِهِ وَكَتَمَ وَلِيّهُ فِى خَلْقِهِ فَلا يسْتَخِفَّنَّ أَحَدُكُمْ شَيئاً مِنَ الطَّاعَاتِ فَإِنَّهُ لا يدْرِى فِى أَيهَا رِضَى اللَّهِ وَلا يسْتَقِلَّنَّ أَحَدُكُمْ شَيئاً مِنَ الْمَعَاصِى فَإِنَّهُ لا يدْرِى فِى أَيهَا سَخَطُ اللَّهِ وَلا يزْرِينَّ أَحَدُكُمْ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لا يدْرِى أَيهُمْ وَلِى اللَّهِ؛ خدا سه چيز را در سه چيز مخفى داشت: رضاى خود را در طاعتش و خشم خود را در معصيتش و وليش را در ميان خلق، بنابراين هيچيك از شما چيزى از طاعات را كوچك نشمرد، چراكه نمى داند شايد در آن رضاى خدا باشد و هيچيك از شما چيزى از معاصى را كم نشمرد، زيرا نمى داند شايد خشم و غضب پروردگار در آن باشد و به هيچكس از خلق خدا عيب جويى و اهانت نكنيد، چراكه نمى دانيد كدام يك از آنها از اولياءالله هستند».
امام (ع) فرمود: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ»:توضيح آن كه ساده انگاشتن گناه باعث غرق شدن در آن و ارتكاب زياد گناه و دور نساختن آن از خود، مى گردد. به طورى كه ملكه مى شود. بر خلاف گناهانى كه مهم و سخت تلقّى شود.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 431
الرابعة و الثلاثون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(334) و قال عليه السّلام: أشدّ الذنوب ما استهان به صاحبه. (83175- 83167)
المعنى:شدّة الذّنب يعتبر من مقدار كشفه عن تجرّي مرتكبه له، فانّ الذّنب يتكوّن في القلب قبل أن يتحقّق بالعمل، و استهانة المذنب بذنبه كاشف عن منتهى تجرّي صاحبه و عدم مبالاته بحكم اللَّه تعالى و أمره و نهيه، فيكون من أشدّ الذّنب و إن كان عمله طفيفا و حقيرا مضافا إلى أنّ الاستهانة بذنب تدعو المذنب إلى الاصرار عليه فيصير أشدّ بالاصرار، و لذا عدّ الاصرار على الصغيرة من الكبائر.الترجمة:فرمود: سخت ترين گناهان آنست كه مرتكبش آنرا سبك و ناچيز شمارد.گناهى كه آيد بچشمت حقير ببايد شمارى تو آنرا كبير
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص112
اشدّ الذنوب ما استهان بها صاحبها. «سخت ترين گناهان آن بود كه گنهكار آن را خوار بشمرد.»
اين موضوع و سبب آن را در گذشته بيان كرديم كه در اين صورت گنهكار مرتكب دو گناه شده است، يكى خود گناه و ديگر بى ارزش شمردن چيزى كه نبايد بى ارزش شمرده شود، يعنى با بى ارزش شمردن گناه نسبت به جلال شان بارى تعالى اهانت كرده است، و گناه كوچك هم در واقع بزرگ است. و حال آنكه كسى كه گناه مى كند و آن را بزرگ مى شمرد، گرفتاريش از اين يكى سبكتر است و ممكن است پشيمان شود.