وَ هَنَّأَ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلًا بِغُلَامٍ وُلِدَ لَهُ، فَقَالَ لَهُ لِيَهْنِئْكَ الْفَارِسُ. فَقَالَ (عليه السلام):لَا تَقُلْ ذَلِكَ، وَ لَكِنْ قُلْ شَكَرْتَ الْوَاهِبَ، وَ بُورِكَ لَكَ فِي الْمَوْهُوبِ، وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ، وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ.
مردى در حضور او به مرد ديگرى كه صاحب پسرى شده بود تهنيت گفت. و گفت: تولد سواركارت گوارا باد. امام فرمود:چنين مگوى، بگوى بخشنده را سپاس گوى و آنچه بخشيده، بر تو مبارك باد. به سن رشد رسد و از نيكيهايش بهره مند گردد.
مردى مرد ديگرى را در محضر آن حضرت به ولادت فرزندش بدين گونه تهنيت گفت: اين يكّه سوار بر تو مبارك باد. امام فرمود:اين گونه مگو، بلكه بگو: شكر گزار بخشنده باش، بخشيده شده بر تو مبارك باد، به رشد و كمال رسد، و از نيكوكاريش بهره مند گردى.
روش تبريك گفتن در تولّد فرزند (اجتماعى، اخلاقى):(در حضور امام، شخصى با اين عبارت، تولّد نوزادى را تبريك گفت «قدم دلاورى يكّه سوار مبارك باد») درود خدا بر او، فرمود:چنين مگو بلكه بگو: خداى بخشنده را شكرگزار، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك، اميد كه بزرگ شود و از نيكوكارى اش بهرمند گردى.(1)______________________________(1). نوشتند، وقتى خدا به امام حسن مجتبى فرزندى عطا كرد، برخى با رسوم جاهلى او را تبريك گفتند كه امام اين رهنمود را مطرح فرمود.
[و مردى پيش روى امام (ع) ديگرى را به پسرى كه برايش زاده بود چنين مبارك باد گفت: تو را مبارك باد اين گزيده سوار كه خدايت داد. امام فرمود:]چنين مگو، بگو: بخشنده را سپاس بدار، و بخشيده بر تو مبارك باد و به كمال خود رساد و نيكويى او روزيت بواد.
در حضور حضرت مردى به مردى كه پسرى براى او بدنيا آمده بود به تهنئت گفت «ليهنئك الفارس» يعنى فرزند سوار (يا دانا و زيرك) گوارايت باد (و اين جمله در جاهليّت شعار عرب بود كه در مبارك باد براى سوارى و كامرانى فرزند فال مى زدند) پس امام عليه السّلام فرمود:(در شادباش فرزند) چنين مگو، ولى بگو: خداوند بخشنده را سپاسگزار بوده و فرزند بخشيده شده بتو مبارك باد، و اين فرزند بكمال توانائى برسد، و از نيكوكارى او بهره مند گردى.
در حضور امام عليه السلام كسى به ديگرى با اين عبارت، نوزادش را تبريك گفت: «قدم اين نوزاد يكه سوار مبارك باد». امام عليه السلام فرمود:اين سخن را مگو، لكن بگو: شكرگزار بخشنده باش و مبارك باد بر تو اين بخشوده الهى (إنشاءالله) بزرگ شود و از نيكى هايش بهره مند گردى.
شيوه تبريك نوزاد:در آغاز اين كلام نورانى مى خوانيم: «كسى در محضر امام عليه السلام به ديگرى با اين عبارت نوزادش را تبريك گفت: قدم اين نوزاد يكه سوار مبارك باد»؛ (وَهَنَّأ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلاً بِغُلامٍ وُلِدَ لَهُ فَقالَ لَهُ: لِيُهْنِئْکَ الْفَارِسُ). «امام عليه السلام فرمود: اين چنين مگو»؛ (فقال عليه السلام: لاَتَقُلْ ذلِکَ). ولى بگو: «شكرگزار بخشنده باش»؛ (وَلكِنْ قُلْ: شَكَرْتَ الْوَاهِبَ). سپس فرمود: «(اين سه تقاضا را از خدا براى او بكن و بگو:) اين مولود بر تو مبارك باد (اميدوارم) بزرگ شود و از نيكى هايش بهره مند گردى»؛ (وَبُورِکَ لَکَ فِي الْمَوْهُوبِ، وَبَلَغَ أَشُدَّهُ، وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ).بى شك فرزند، موهوبى الهى است و پيش از هرچيز بايد به فكر شكر واهب بود، نه اينكه آن را جداى از بركات الهى شمرد و به شجاعت آينده و يا غارتگرى او انديشيد و بعد از آن بايد دعا كرد كه خدا اين فرزند را از خطرات حفظ كند تا مسير تكامل را طى كند و به حدّ كمال برسد و مبدأ خيرات و بركات شود و نه تنها براى خودش بلكه خير و نيكى او به ديگران هم برسد و چه خوب است كه به هنگام تبريك گفتن براى مولود جديد به تمام اين نكته ها توجه شود.******نكته:تحيتها و تبريكها:در ميان هر قوم و ملتى به مناسبتهاى مختلف تبريكها و تسليت ها وتهنيت هايى وجود دارد و مجموع آنها مى تواند نشانه فرهنگ آنها باشد كه آنها به چه مى انديشند و براى چه چيزهايى ارزش قائلند. در عصر جاهليت كه همه چيز بر محور مسائل مادى و گاهى از نوع پست وضد ارزش دور مى زد، تبريك ها و تحيتهاى آنها شكل همان فرهنگ را داشت. اسلام كه آمد آن را دگرگون ساخت و در تمام اين موارد تعبيرات را چنان قرار داد كه انسان را به ياد خداوند خالق يكتا بيندازد. مثلا آنها به هنگام ملاقات با يكديگر «أنْعِمْ صَباحآ وَأنْعِمْ مَساءً؛ صبح بخير وعصر بخير» مى گفتند؛ ولى اسلام آمد و آن را تبديل به «سلام» كرد كه مفهومش تقاضاى سلامتى از سوى خدا براى مخاطب است.على بن ابراهيم در تفسير خود مى گويد: «كَانَ أَصْحَابُ النَّبِى صلي الله عليه و آله إِذَا أَتَوْهُ يقُولُونَ لَهُ أَنْعِمْ صَبَاحاً وَأَنْعِمْ مَسَاءً وَهِى تَحِيةُ أَهْلِ الْجَاهِلِيةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَإِذا جاوُکَ حَيوْکَ بِما لَمْ يحَيکَ بِهِ اللَّهُ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله قَدْ أَبْدَلَنَا اللَّهُ بِخَيرٍ مِنْ ذَلِکَ تَحِيَّةَ أَهْلِ الْجَنَّةِ: السَّلامُ عَلَيكُمْ؛ اصحاب پيغمبر صلي الله عليه و آله (در آغاز) هنگامى كه خدمت او مى رسيدند مى گفتند: أنْعِمْ صَباحآ وَأنْعِمْ مَساءً و اين تحيت اهل جاهليت بود. خداوند اين آيه شريفه را نازل كرد كه منافقان هنگامى كه نزد تو مى آيند تحيتى به تو مى گويند كه خدا تو را با آن، تحيت نگفته است. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود : خداوند اين تحيت را به بهتر از آن براى ما تبديل كرده كه تحيت اهل بهشت السلام عليكم است».در حديث ديگرى كه كلينى؛ در كتاب كافى آورده مى خوانيم: «إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِى عليهما السلام خَرَجَ مِنَ الْحَمَّامِ فَلَقِيهُ إِنْسَانٌ فَقَالَ طَابَ اسْتِحْمَامُکَ فَقَالَ يا لُكَعُ وَمَا تَصْنَعُ بِالاِسْتِ هَاهُنَا فَقَالَ طَابَ حَمِيمُکَ فَقَالَ أَمَا تَعْلَمُ أَنَّ الْحَمِيمَ الْعَرَقُ قَالَ فَطَابَ حَمَّامُکَ قَالَ وَإِذَا طَابَ حَمَّامِى فَأَى شَىءٍ لِى وَلَكِنْ قُلْ طَهُرَ مَا طَابَ مِنْکَ وَطَابَ مَا طَهُرَ مِنْکَ؛ امام حسن عليه السلام از حمام خارج شده بود. انسانى او را ملاقات كرد و به عنوان تحيت عرض كرد: (طابَ اسْتِحْمامُکَ) امام عليه السلام فرمود: اى نادان! چرا واژه «إست» را در اينجا به كار بردى؟ آن شخص عرض كرد: «طابَ حَميمُکَ» امام عليه السلام فرمود: مگر نمى دانى «حميم» به معناى عرق است (عرق كه طيب و طاهر نمى شود). عرض كرد: «طابَ حَمّامُکَ» (حمام تو پاكيزه باد) امام عليه السلام فرمود: حمام پاكيزه شود براى من چه خواهد بود؟ (اشاره به اينكه تو بايد به من دعا كنى نه به حمام) سپس امام عليه السلام به او فرمود: اين جمله را بگو: پاكيزه باد آنچه از تو نيكوست و نيكو باد آنچه از تو پاكيزه است.مرحوم شوشترى از كتاب تاريخ بغداد نقل مى كند كه عقيل به بصره آمد و با زنى ازدواج كرد. به او اين چنين تبريك گفتند: «بِالرِّفاءِ وَالْبَنينَ» ازدواجت با سازش و فرزندان فراوان قرين باد. عقيل گفت: اين چنين نگوييد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ما را از آن نهى كرده و دستور داده است اينگونه تبريك بگوييم: «بارَکَ اللهُ لَکَ وَبارَکَ عَلَيْکَ» مبارك باد بر تو و توفيق مراقبت بر او يابى.از آنچه در بالا آمد استفاده مى شود كه اسلام براى كوچكترين مسائل زندگى نيز دستور سازنده اى دارد و در مجموع فرهنگ جامعى را به بشريت عرضه داشته تا آنجا كه نشانه ايمان را دارا بودن همه آنها دانسته است. در حديث جالبى از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله مى خوانيم كه فرمود: «الاْيمانُ بِضْعَةٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةٌ أَعْلاها شَهادَةُ أَنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَأَدْناها إماطَةُ الاْذى عَنِ الطَّريقِ؛ ايمان هفتاد و چند شعبه دارد. برترين آنها گواهى به يگانگى خدا و توحيد است و كمترين آنها كنار زدن موانع از مسير (مسلمانان)».بنابراين مومن واقعى كسى است كه همه اين شعب را دارا باشد و رستگار، جامعه اى است كه داراى همه ارزشهاى اسلامى گردد.
در حضور امام (ع) مردى به مرد ديگرى كه خداوند به او پسرى داده بود به عنوان تبريك گفت: فرزند رزمنده گوارايت باد امام (ع) فرمود: «لَا تَقُلْ ذَلِكَ- وَ لَكِنْ قُلْ شَكَرْتَ الْوَاهِبَ- وَ بُورِكَ لَكَ فِي الْمَوْهُوبِ- وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ»:اين سخن ارشادى از طرف آن بزرگوار، براى تبريك گويى به وجود فرزند است، و در آن چهار فايده است:1- يادآورى پدر به سپاسگزارى خدا و توجّه به او.2- درخواست نزول بركت از جانب خدا، از طريق درخواست و دعا در باره مرحمتى كه به او شده است.3- دعاء براى بقاى فرزندى كه خداوند داده و براى رسيدن به رشد، يعنى كمال توانايى براى استفاده وى.4- دعا براى بهره مندى و سود بردن از او، يعنى خداوند به او نيكى و فايده را روزى كند.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 437
الاربعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(340) و هنّأ بحضرته رجل رجلا بغلام ولد له فقال له: ليهنئك الفارس، فقال عليه السّلام: لا تقل ذلك، و لكن قل: شكرت الواهب و بورك لك في الموهوب، و بلغ أشدّه، و رزقت برّه. (83403- 83371)
المعنى:قوله (شكرت الواهب) إخبار عن شكره للّه لما في الولد من حسن الرّضا و القبول بولادته و إقامة الوليمة و السرور بعزّته، و تنبيه على المزيد من الشكر بهذه النعمة ثمّ دعاء بكونه مباركا له و موجبا لمزيد نعمته مع طلب سلامة الولد في نفسه و سلامته لأبيه ببرّه و أداء حقوقه، و كلمة التهنئة الّتي أدّاها الرّجل من شعار الجاهليّة و قد نهي عنه في الاسلام.قال الشارح المعتزلي: هنّأ رجل الحسن البصرى بغلام فأجابه: لا مرحبا بمن إن عاش كدّني، و إن مات هدّني، و إن كنت مقلا أنصبنى، و إن كنت غنيّا أذهلني، ثمّ لا أرضى بسعيى له سعيا، و لا بكدّى عليه في الحياة كدّا، حتّى أشفق عليه بعد موتي من الفاقة، و أنا في حال لا يصل إلىّ من فرحه سرور، و لا من همّه حزن.الترجمة:مردي در محضرش مرد ديگرى را بنوزاد پسر تهنيت گفت كه «قدم پهلوانت مبارك» آن حضرت فرمود: اين را مگو، بگو: بخشنده را شاكر باش، و بخشيده مبارك باد، بدوران جواني رسد و حق شناس تو باشد.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص115
و هنّأ بحضرته رجل رجلا آخر بغلام ولد له فقال له: ليهنئك الفارس فقال عليه السّلام: لا تقل ذلك، و لكن قل: شكرت الواهب، و بورك لك فى الموهوب، و بلغ اشده، و رزقت برّه.«در حضور آن حضرت مردى به مرد ديگرى كه برايش پسرى متولد شده بود، چنين شادباش گفت: اين گزيده سوار بر تو مبارك باد. فرمود: چنين مگو، بگو بخشنده را سپاس دار و بخشيده شده براى تو فرخنده باد، به كمال رسد و نيكى او روزى تو باد.»
اين سخن «گزيده سوار بر تو مبارك باد» از شعارهاى دوره جاهلى است كه مانند ديگر تحيتهاى دوره جاهلى از آن نهى شده است، چنانكه به جاى «سلام عليكم» «ابيت اللعن» مى گفته اند.